شاپور بختيار در آيينه اسناد تازه آزاد شده در آرشيو ملی بريتانيا (بخش اول)

از ابتدای سال ۲۰۱۰ تاکنون با آزادسازی پرونده‌های تحولات سال‌های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰، اطلاعات مختلفی درباره فعاليت‌های دکتر شاپور بختيار، آخرين نخست وزير سلسله پهلوی، در دسترس پژوهشگران قرار گرفته است.

اين نوشته خلاصه ای از گزارش ها و اسناد تازه آزاد شده بريتانيايی درباره بختيار در طول دو سال ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ است. در اين گزارش تلاش شده تا از اظهار نظر شخصی خودداری شده و صرفا خلاصه ای از اسناد تازه آزاد شده درباره شاپور بختيار در فاصله اين دو سال است.

سر آنتونی پارسونز آخرين سفير بريتانيا در تهران، که اتفاقا همزمان با خروج شاه از ايران ماموريتش در تهران پايان يافت، چه در گزارش سالانه ۱۹۷۸ خود که در نخستين روزهای سال ۱۹۷۹ منتشر شد و چه در گزارش توديعی پايان ماموريتش، به بررسی موقعيت بختيار در آستانه پذيرش مقام نخست وزيری پرداخت. پارسونز در گزارش سالانه خود، ضمن مشخص نبودن دقيق خواسته‌های بختيار پيش بينی کرد که به شدت محتمل است شاه به خواسته بختيار درمورد خروج به ظاهر کوتاه مدت خود از کشور تن بدهد.

شاه در ديدار دوم ژانويه (۱۲ دی) به ويليام سوليوان سفير آمريکا گفت که «در عين بدبينی نسبت به موفقيت دولت بختيار، مجبور به انتخاب اوست، چرا که برگ برنده ديگری در آستين خود ندارد.»

به اعتقاد هنری پرشت، رییس میز ایران در وزارت خارجه آمریکا، بيش از يک ميليون نفری که در خيابان های تهران بيرون ريخته بودند به همراه کميته‌های اجرايی در وزارتخانه ها مانع حمايت ارتش از بختيار بودند. در اين مرحله، پرشت و هال ساندرز به عنوان دو مقام ارشد وزارت خارجه آمريکا در امور ايران معتقد بودند که بهترين گزينه برای حل مشکل ايران ايجاد نوعی «راه حل ايرانی» از طريق از طريق ائتلاف بين بازرگان و بختيار است. در اين مسير مقامات وزارت خارجه آمريکا ترتيبی داده بودند که با همه جناح های سياسی درگير در موضوع ايران تماس برقرار شود.

روز دوم ژانويه (۱۲ دی)، سر آنتونی پارسونز سفير بريتانيا که آخرين روزهای ماموريت خود در تهران را سپری می کرد، يک مکالمه طولانی تلفنی با شاپور بختيار انجام داد.

در اين گفت و گو، بختيار اعلام کرد: «ده عضو از پانزده عضو کابينه خود را مشخص کرده و صرف نظر از يک اختلاف کوچک و مختصر، قم را نيز در کنار خود داشته و بازرگان و گروه‌های بازاری هم عملا در کنار او هستند. سنجابی با او همکاری نخواهد کرد، ولی بختيار اميدوار است که بتواند دل سنجابی را به دست آورده و او را به عضويت هر شورايی که پس از خروج شاه از کشور تشکيل خواهد شد در آورد.»

پارسونز پس از مکالمه تلفنی با بختيار، در گزارش خود به لندن چنين اظهار داشت: «واقعيت اين است که کشور در مرحله‌ای نزديک به فلج شدن است. فقط مقامات نظامی دارای قدرت انجام وظيفه هستند و تنها اپوزيسيون است که بر مردم نفوذ دارد. به قضاوت من، بختيار، که از همين حالا در خيابان ها با او مخالفت می کنند، بدون خروج فوری شاه از کشور پس از تشکيل دولت جديد، هيچ اميدی برای نجات ندارد. تنها چيزی که احتمالا می توان اوضاع را باثبات کرده و امور اقتصادی و اداری را آرام کند، خروج شاه است. حتی آن دسته از دوستان من که وفادارترين افراد به سلطنت هستند نيز طی چند هفته اخير کاملا نسبت به اين امر متقاعد شده اند.»

در يک گزارش سری توجيهی دفتر نخست وزير بريتانيا که در سوم ژانويه ۱۹۷۹ (۱۳ دی ۱۳۵۷) و سه روز قبل از آغاز اجلاس گوآدلوپ تهيه شده، تاکيد شد که يکی از تبعات انتخاب احتمالی شاپور بختيار به نخست وزيری ايران می تواند درخواست او از شاه برای خروج موقت از کشور باشد که اين اقدام می‌تواند آغازی بر پايان شاه و سلطنتش باشد.

سفارت بريتانيا در تهران در يکی از گزارش‌های توجيهی که برای استفاده جيمز کالاهان نخست وزير و تنها يک روز قبل از آغاز نشست سران در گوآدلوپ ارسال کرد، از احتمال مماشات موقت دولت بختيار با برخی از نيروهای معتدل از قبيل مهدی بازرگان و برخی از آيت‌الله‌های قم صحبت شده، ولی تاکيد شده که کريم سنجابی رهبر جبهه ملی که بختيار را از اين جبهه اخراج کرده، احتمالا از سر حسادت به مخالفت با دولت بختيار خواهد پرداخت.


در ادامه اين گزارش درباره توفيق احتمالی دولت بختيار آمده است: «نيروهای ميانه ‌رو علاقمند هستند که به بختيار شانسی برای موفقيت بدهند، ولی اين موضوع به بستگی به اين دارد که شرايط عمومی مرتبط با خروج شاه موجب رضايت آيت الله خمينی خواهد شد يا نه؟»

سفارت بريتانيا در تهران در يکی از گزارش‌های توجيهی که برای استفاده جيمز کالاهان نخست وزير و تنها يک روز قبل از آغاز نشست سران در گوآدلوپ ارسال کرد، از احتمال مماشات موقت دولت بختيار با برخی از نيروهای معتدل از قبيل مهدی بازرگان و برخی از آيت‌الله‌های قم صحبت شده، ولی تاکيد شده که کريم سنجابی رهبر جبهه ملی که بختيار را از اين جبهه اخراج کرده، احتمالا از سر حسادت به مخالفت با دولت بختيار خواهد پرداخت.

سوال اصلی در اين گزارش اين است که «شرايط مطرح شده بين شاه و بختيار برای خروج شاه از ايران، بر خلاف نظر اردشير زاهدی و ژنرال‌های کمی تندرو، چه بوده و اين شرايط با توجه به تاکيد آيت‌الله خمينی بر ضرورت سرنگونی کامل نظام سلطنت در ايران، موضع انقلابيون در اين باره چه خواهدبود؟»

بر اساس يک گزارش سری از نشست سوم روز دوم کنفرانس گوادلوپ (شنبه ششم ژانويه)، در زمان طرح موضوع ايران، شرکت کنندگان (روسای جمهوری آمريکا و فرانسه، نخست وزير بريتانيا و صدراعظم آلمان) در اين نکته که شاه ظاهرا چاره ای جز ترک ايران ندارد نظر مشترک داشتند. جيمی کارتر از خروج شاه طی چند روز آينده خبر داد. با اين همه رييس جمهور آمريکا با لحنی اميدوار عنوان کرد که به نظر او بخت به ثبات رسيدن ايران در شرايط حاضر، در آستانه تشکيل دولت بختيار، بيشتر از دو هفته قبل است.

پارسونز همچنين در گزارش محرمانه هفتم ژانويه (۱۷ دی) با وجود تاکيد بر توافق بختيار با محمد رضا شاه برای خروج او از کشور دو روز پس از دريافت رای اعتماد کابينه جديد از مجلس شورای ملی، زمان خروج شاه را مبهم عنوان کرد و گفت اکنون به نظر می‌رسد که برنامه خروج شاه ظاهرا به تاخير افتاده است.

پارسونز درباره تبعات احتمالی تاخير در خروج شاه نوشت: «به نظر می‌رسد اين تاخير در برنامه زمانی اصلی که توسط بختيار پيش بينی شده، شانس نجات او را از بين می برد. فضا به طور کامل آکنده از تنش و انتظار است. خمينی پيشاپيش در پيامی که در پاريس صادر کرده دولت جديد را به عنوان نقشه‌ای خطرناک و اقدامی شيطانی محکوم کرده و از مردم خواسته با آن همکاری نکرده و به اعتصاب خود ادامه دهند. هر روزی که دولت بختيار با ادامه حضور شاه در کشور به کارش ادامه دهد، اين احتمال وجود دارد که بخت بختيار برای جلب حمايت اپوزيسيون از بين برود.»

در شرايطی که خود شاه نيز مصمم به رفتن به سفر بی بازگشتش به خارج از کشور بود، روز هشتم ژانويه (۱۸ دی) پارسونز نيز برای خداحافظی هميشگی از ماموريت در تهران به ديدار شاه در کاخ نياوران شتافت. در اين ديدار توديعی شاه به پارسونز گفت که دوست دارد همين امروز از ايران برود، ولی هنوز برای اين که قبل يا بعد از کسب رای اعتماد بختيار برود يا نه تصميمی نگرفته است.

مشکل اين جا بود که کسب رای اعتماد از مجلس شورا و سنا ممکن بود تا يک هفته طول بکشد و تعداد زيادی از نمايندگان خواهان صحبت درباره دولت جديد و وزرای پيشنهادی بودند و تعدادی از نمايندگان اعلام کرده بودند که در صورت ترک کشور توسط شاه از رفتن به پارلمان هراس خواهند داشت.

پارسونز به شاه گفت: «به دلايلی که هر دو ما می فهميم، تمرکز کل تنش بر روی شخص شاه است و تا زمانی که او در کشور حضور دارد مردم باور نمی کنند که چيزی تغيير کرده است. کشور در وضع برزخی است. تنها شانس برای بختيار و نجات نهايی سلطنت، رهايی از اين تنش است و اين مساله بدون خروج شاه از کشور ميسر نخواهد شد. به نظر من هر روزی که وضع کنونی ادامه يابد شانس موفقيت دولت بختيار از بين خواهد رفت. من البته موفقيت دولت بختيار را نمی توانم تضمين کنم. خطر بسيار جدی است، ولی در عين حال هيچ آلترناتيو ديگری در حد فاصل بين بختيار و ظهور سريع افراطی‌گری و اغتشاش هم نمی‌بينم.»

در ادامه اين ديدار، شاه با اعلام اين که برخی از امرای ارتش همچنان درتلاشند تا او را متقاعد کنند تا از خروج از کشور خودداری کند، عنوان کرد که با وجود تلاش شخصی او و ملکه برای تجديد نظر، ارتشبد جم از قبول پست وزارت دفاع خودداری کرده است، چرا که جم اعتقادی به موفقيت دولت بختيار ندارد.

شاه با اعلام اين که برخی از امرای ارتش همچنان در تلاشند تا او را متقاعد کنند تا از خروج از کشور خودداری کند، عنوان کرد که با وجود تلاش شخصی او و ملکه برای تجديد نظر، ارتشبد جم از قبول پست وزارت دفاع خودداری کرده است، چرا که جم اعتقادی به موفقيت دولت بختيار ندارد.

همزمان با اين گزارش و در همان روز، سفير بريتانيا برای خداحافظی به ديدار نخست وزير جديد ايران شتافت. در اين ديدار بختيار که به زبان فرانسه سخن می گفت عنوان کرد که در برنامه خود همه آن چيزی را که از حکومت مطالبه می‌کردند به آن‌ها داده است. بختيار بدون ذکر نام به پارسونز گوشزد کرد که شاه پيشنهاد نخست وزيری را دست کم به پنج نفر ديگر پيشنهاد کرده بود، ولی همه آن ها از پذيرش اين سمت خودداری کرده بودند، ولی او فکر کرده که در اين شرايط بغرنج وظيفه دارد که با وجود مشکلات اين مسئوليت را بپذيرد.

بختيار يکی از مشکلات کنونی کشور را به گردن آمريکايی‌ها انداخته بود که با ناديده گرفتن نيروهای اپوزيسيون شرايط را به اين مرحله رسانده بودند.
پارسونز در مقابل ضمن رد اين نظر گفت: «دولت بريتانيا چنين نبوده، ولی تا همين چندی پيش ادامه ارتباط و همکاری با ايران در صورت ارتباط با نيروهای اپوزيسيون ممکن نبود و هر گونه ارتباطی از اين دست سوءظن و دشمنی شاه را افزايش می داد. اين شرايط انتخاب ما نبود، و ما قادر به اصلاح اين امر نبوديم.»

در اين مقطع با آن که آمريکا و بريتانيا اميد چندانی به توفيق دولت بختيار نداشتند، ولی همچنان از او نيز همانند دولت های قبلی منصوب شاه حمايت می کردند. روز ۱۵ ژانويه (۲۵ دی) تنها يک روز قبل از خروج هميشگی شاه از ايران، پيتر جی سفير بريتانيا در آمريکا در يک گزارش سری از قول سايروس ونس وزير خارجه آمريکا نوشت که بختيار با شنيدن خبر ارسال پيام حمايت آمريکا از دولت جديد ايران از ونس خواسته که اين پيام را علنی نکنند. چرا که به قول جی: «حمايت خيلی آشکار غرب از بختيار موجب دردسر او خواهد شد.» با اين همه ديگر اسناد اين مجموعه نشان می دهد که بختيار و همکارانش از علنی شدن حمايت واشنگتن از دولت وی ناراحت شده و در افکار عمومی ضرر کرده بودند.

ونس همچنين تاکيد کرده بود که آمريکا تلاش می‌کند تا از بروز کودتا توسط ارتش جلوگيری کند و به همين دليل به طور مرتب با جناح‌هايی از هر دو طرف مناقشه ايران در تماس است. او از «گروه بازرگان» به عنوان يکی از موارد مورد تماس از سوی مخالفان ياد کرد و عنوان نمود: «خمينی از آمريکايی‌ها خواسته تا او را در تماس با ارتشی ها قرار دهند. ... ونس تاکيد کرد که بسيار مهم است که از درگيری خمينی و ارتش به عنوان دو نيروی اصلی ضد کمونيسم در ايران جلوگيری شود.»

روز ۱۹ ژانويه (۲۹ دی) سه روز پس از کسب رای اعتماد توسط دولت بختيار در مجلس شورای ملی و خروج شاه از کشور و همزمان با تظاهرات روز اربعين در ايران، ديويد نيوسام معاون جديد وزير خارجه، در نشستی محرمانه در سنای آمريکا به تشريح وضع ايران و مواضع دولت کارتر در اين مساله پرداخت و تاکيد کرد که ابراز حمايت دولت کارتر از دولت بختيار ادامه خواهد داشت.

به دنبال خروج دائمی پارسونز از ايران، تا زمان ورود سر جان گراهام سفير جديد، برای مدتی کوتاه چالمرز به عنوان نفر اول موقت سفارت فعاليت داشت.

چالمرز روز ۲۹ ژانويه (نهم بهمن) سه روز قبل از بازگشت آيت‌الله خمينی به ايران، از «نامحتمل و غير ممکن بودن فرضيه ائتلاف سه جانبه بين بختيار، خمينی و ارتش» خبر داد. بر اساس اين گزارش، اگرچه نيروهای مسلح و ارتشبد قره باغی رييس ستاد ارتش ايران همچنان در ظاهر از دولت بختيار پشتيبانی می کردند، ولی «مشکل نارضايتی در نيروی هوايی، هر چند در رده‌های پايين»، وجود دارد.

او (بختیار) مردی تاثير گذار، شجاع، باهوش و دوست داشتنی است، اگرچه من از اين می ترسم که او بيشتر فرانسوی است و کمتر ايرانی و قابليت انعطاف کمی برای يافتن راهی برای خروج از تنگنا دارد. اگر بختيار درست فکرکرده باشد که مردم کم کم از دست خمينی خسته خواهند شد، ممکن است نجات پيدا کند، ولی من می ترسم که نظر بختيار در اين مورد درست نباشد.

سر جان گراهام، سفیر بریتانیا در تهران


در اين زمان در لندن و واشنگتن از ارتشبد فريدون جم، به عنوان يکی از گزينه‌های در دست گرفتن قدرت با کودتا يا همراهی با انقلابيون مسلمان ياد می‌شد. در ديداری که بين جم و کينگمن بروستر سفير آمريکا در لندن، همزمان با بازگشت آيت الله خمينی به تهران، در روز اول فوريه (۱۲ بهمن) در لندن صورت گرفت، جم اعلام کرد: «او هيچ تماسی با خمينی ندارد، هرچند که توسط اطرافيان خمينی دريافته که آيت الله خواهان تماس با او است. ... به نظر جم، اطرافيان خمينی تحت تاثير کمونيست‌ها هستند و توقع می‌رود که به محض کسب قدرت توسط خمينی، چپ گرايان از او جدا شده و اهداف خود را پيش ببرند. به گفته جم، هيچ يک از اطرافيان نزديک به خمينی در او نفوذ نداشته و در تصميم گيری‌های او تاثير ندارند.»

با اين همه ديدگاه جم درباره مهدی بازرگان و شاپور بختيار تفاوت داشت: «در پاسخ به سوالی درباره نقش احتمالی بازرگان، جم گفت که بارزگان بسيار مورد احترام خمينی و مردم ايران است. به گفته جم، بازرگان انقلابی نيست و مردی دارای ديدگاه‌های واقعی ليبرال است. او نه تنها می‌تواند رييس دولت شود، بلکه می‌تواند بهترين گزينه خمينی نيز باشد.»

به اعتقاد جم، «مشروعيت بختيار از مجلس شورای ملی برخاسته بود و اين مجلس، خود محصول ساواک و ابزاری در دست شاه بوده است.»

سر جان گراهام، سفير جديد بريتانيا، در ابتدای ماه فوريه وارد تهران شد و بلافاصله به ديدار ويليام سوليوان سفير آمريکا شتافت. در اين ديدار که روز چهارم فوريه (۱۴ بهمن) صورت گرفت، هر دو سفير، همچون ديگر دولت‌های غربی، از تداوم به رسميت و قانونی شناختن دولت بختيار در برابر دولت در آستانه معرفی توسط آيت الله خمينی خبر دادند.

به گفته سوليوان، دو جناح اصلی در صحنه سياسی ايران با هم بی ارتباط نبودند و در ارتباطاتی که توسط برخی از ياران امام خمينی از قبيل آيت الله محمد بهشتی، مهندس مهدی بازرگان و ديگران با دولت بختيار گرفته شده بود، مهمترين موضوع مورد اختلاف تعيين اين نکته بود که چه کسی بايد نظارت بر انتخابات مجلس موسسان را برعهده داشته باشد: «بختيار تشکيل يک کميسيون مختلط را نپذيرفته و خمينی هم بر کنترل کامل خود بر اين موضع پافشاری می کند.»

گراهام در يک گزارش مشابه ديگر ضمن پيش بينی معرفی بازرگان به عنوان نخست وزير دولت موقت انقلابی، از «ژنرال سابق احمد مدنی» به عنوان «رابط بين بختيار و خمينی و کسی که به شدت برای پذيرش يک راه حل از سوی طرفين، از قبيل منصوب شدن بختيار به يک سمت ارشد در دولت موقت خمينی تلاش می کند» ياد کرد.

روز پنجم فوريه (۱۵ بهمن)، بازرگان به همراهی مشاور امور بين المللی‌اش، عباس اميرانتظام به ديدار سفير جديد بريتانيا رفتند.

در اين دیدار، بازرگان اعلام کرد که بين جناح آيت ‌الله خمينی و بختيار به طور مرتب ارتباط وجود دارد، ولی اين مذاکرات به نتيجه‌ای نرسيده است. خمينی قانون اساسی ۱۹۰۶ مشروطيت و سلطنت پهلوی را غير قانونی می داند و حتی قبل از روی کار آمدن بختيار هم گفته بود که با هيچ مقام رسمی در ايران معامله نمی کند. از سوی ديگر، بختيار هم خود را نخست وزير قانونی می داند و در روزهای اخير نيز فاصله اين دو جناح بيشتر شده است.

پس از اين ديدار، سفير جديد بريتانيا به ديدار بختيار رفت و او را نيز در جريان گفت و گوی خود با بازرگان گذاشت. بختيار با اظهار شگفتی از مواضع اعلام شده توسط بازرگان در مخالفت با دولت بختيار گفت: «باور نمی کند که بازرگان که تا چند روز قبل خمينی را غيرقابل حمايت می خواند اکنون اين گونه عمل می کند.» بختيار در ادامه ضمن مخالفت با روی کار آمدن بازرگان به عنوان نخست وزی انقلاب گفت: «مانعی نمی بيند که وی به عنوان نخست وزير دولت سايه عمل کند. ولی اگر بخواهد به عنوان نخست وزير وارد کاخ نخست وزيری شود به سوی او تيراندازی خواهد شد.»

بختيار عنوان کرد که «آماده اصلاح قانون اساسی با روش‌های قانونی هستم نه از طريق پرتاب کوکتل مولوتف. ... اگرچه خود شخصا يک جمهوری‌خواه هستم، ولی تغيير نظام خيلی زود است و سلطنت بايد ده تا بيست سال ديگر ادامه يابد.»

گراهام در پايان اين ديدار، بختيار را اين گونه تحليل کرد: «او مردی تاثير گذار، شجاع، باهوش و دوست داشتنی است، اگرچه من از اين می ترسم که او بيشتر فرانسوی است و کمتر ايرانی و قابليت انعطاف کمی برای يافتن راهی برای خروج از تنگنا دارد. اگر بختيار درست فکرکرده باشد که مردم کم کم از دست خمينی خسته خواهند شد، ممکن است نجات پيدا کند، ولی من می ترسم که نظر بختيار در اين مورد درست نباشد.»