ادبیات رهبران جمهوری اسلامی؛ اخلاق و انحطاط اخلاقی در ايران

  • مهرداد قاسمفر

رهبران جمهوری اسلامی ایران، از راست: علی لاریجانی، رییس مجلس، محمود احمدی نژاد، رییس جمهور، آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه.

واپسين برنامه نمای دور و نمای نزديک در سال ۱۳۸۹ خورشيدی به بحث اخلاق و اخلاق گرايی و يا به عبارتی «انحطاط اخلاقی در جامعه ايران اسلامی» اختصاص دارد.

رهبر جمهوری اسلامی در ديدار با نمايندگان مجلس خبرگانی که مهدوی کنی ۸۰ ساله و بيمار را به جای هاشمی رفسنجانی نشانده بودند، بدون هيچ مقدمه ای، از رواج هتاکی در کشور سخن گفت و آن را نکوهش کرد.

آيت الله خامنه ای: اهانت و هتک حرمت در جامعه، يکی از آن چيزهايی است که اسلام مانع از او است. نبايد اين اتفاق بيافتد. انتقاد هيچ اشکالی ندارد اما دور ازهتک حرمت ها و اهانت ها و فحاشی و دشنام و ...»



تحليگران اين اظهارات را پاسخی مثبت به همراهی هاشمی در سپردن صندلی رياست به مهدوی کنی دانسته اند، که چند روز قبل از آن او و دخترش را در حرم شاه عبدالعظيم در ملاء عام به بدترين فحاشی ها نواخته بودند و خودش و خانواده اش را دسته کم در پنج سال اخير از «خاندان ابوسفيان» گرفته تا «سر فتنه» و «منافق» و «بی بصيرت» خواندند.

اما آيا مسئله انحطاط اخلاقی در جمهوری اسلامی ایران، محدود به همين هتاکی های زبانی است؟ يا اين داستان لايه هايی ژرف تر و عميق تر در بافت نظام ساخته به دست روحانيت شيعه در ايران دارد؟

احمد قابل، دين پژوه ساکن ايران، معتقد است که اين گونه رفتارهای غير اخلاقی، امری ديرينه در کشور است.

احمد قابل:
بحث زير پا گذاشتن مسائل اخلاقی، مربوط به امروز و ديروز نيست. از اوايل انقلاب کم و بيش وجود داشته است و تنها چيزی که اتفاق افتاده، اين است که در بعضی مقاطع در اين مورد کمتر اطلاع رسانی شده و يا حساسيت ها کمتر بوده است.

اما در بعضی مقاطع حتی افزايش پيدا می کرده و خيلی ها از آن مطلع می شده اند. چيزی که مهم است، اين است که مسئله اخلاق واقعا مسئله مسئولان کشور ما نبوده است.

شايد نه تنها مسئولان کشور بلکه حتی مسئولان علمی مذهب اسلام و شيعه هم کمتر مبحث اخلاق برايشان مطرح بوده است. يعنی احکام برايشان بيشتر جلوه داشته و مهمتر جلوه می کرده است. در صورتی که مبنای شريعت عکس اين است.

يعنی فلسفه وجودی تمام فقه و تمام احکام شريعت برای رسيدن به آن جنبه های اخلاقی مثبت است. اجمالا در مقام عمل، واقعا رفتارهای خلاف اخلاق ريشه در سال های خيلی دور دارد که مراعات نمی شده است چه در محيط های زندان و چه در برخورد با مخالفان علی الخصوص اين گونه بوده است.»

بنياد جمهوری اسلامی، يک بنياد غير اخلاقی است و اساس اين رژيم بر يک تبعيض استوار است و شاخص اين تبعيض، تبعيض بين خودی ها و غير خودی ها است. در اين سيستم دست خودی ها برای هر کاری باز است و دست غيرخودی ها بسته. وقتی اين بنيان يک بنيان غير اخلاقی بود ديگر اين موعظه ها و توصيه ها که رهبر جمهوری اسلامی می کنند در يک کلام، شيادی و فريبکاری است.

محمدرضا نیکفر، فیلسوف
اين ديرينه بودن انحطاط اخلاقی در نظام سياسی ولايت فقيه در ايران را، فيلسوف سکولاری چون محمدرضا نيکفر، نه اتفاقی عرضی و حاشيه ای، بلکه امری ساختاری در نظام دينی ولايی ايران می داند.

محمدرضا نیکفر: بنياد جمهوری اسلامی، يک بنياد غير اخلاقی است و اساس اين رژيم بر يک تبعيض استوار است و شاخص اين تبعيض، تبعيض بين خودی ها و غير خودی ها است. در اين سيستم دست خودی ها برای هر کاری باز است و دست غيرخودی ها بسته.

وقتی اين بنيان يک بنيان غير اخلاقی بود ديگر اين موعظه ها و توصيه ها که رهبر جمهوری اسلامی می کنند در يک کلام، شيادی و فريبکاری است.

ما از همان ابتدا شاهد اين قبيل ماجراها بوديم. يعنی از پيش از انقلاب که يکباره يک عده ای در جامعه بدون هيچ سابقه ای سبز شدند و خودشان برای خودشان حقانيت قائل شدند که به صف تظاهرات ديگران و به دگرانديش ها حمله کنند، شروع شد و به همين شکل ادامه پيدا کرد. قتل های زنجيره ای رخ داد و آدم کشی کردند، کتاب فروشی آتش زدند. مدام اين مسئله مطرح شده است و اين يک اتفاق جديدی نيست که رهبر جمهوری اسلامی يکباره بگويد که هتاکی نکنيد.»

در اين باره آيت الله خمينی در يکی از صحبت هايشان گفته است: «وقتی انقلاب واقع می شود، پشت سر انقلاب يک چند هزار از اين فاسدها را در مراکز عام می آيند دار می زنند و آتش می زنند تمام می شود قضيه.

و نمی گذارند که يک روزنامه ای (فحش بدهد) اگر در اينجا از يک حزب فاسد جلو بگيرند، می گويند آهای يک حزبی شد، شد رستاخيز، ما می خواهيم رستاخيز بشويم، ما يک حزب را، يا چند حزب را که صحيح عمل می کنند، می گذاريم عمل کنند و باقی را همه ممنوع اعلام می کنيم و همه نوشته جاتی که اينها نوشته اند و بر خلاف مسير اسلام و مسلمين است ما همه اينها را از بين خواهيم برد و هر چی می خواهند روزنامه های خارج بنويسند و اگر اينها هرچی دلشان می خواهد در خانه هايشان فرياد بکشند ولاکن بيرون ديگر نمی توانند.

مرتيکه ای که من نمی خواهم اسم کثيفش را ببرم، همه غايله ها را بوجود آورد.»

پرسش ديگر آن است که آيا هتاکی و انحطاط اخلاقی تنها مربوط به همان فحاشی های زبانی و کلامی است؟ يا هتک حرمت و نقض حرمت انسانی در ساير رفتارهای عوامل و مسئولان نظام نسبت به مردم را هم می توان رديابی کرد؟

احمد قابل: اگر واقعا اخلاق مبنای شريعت است که هست، آقايان اگر ادعا می کنند که حکومتشان، حکومتی مبتنی بر شريعت است، بايد در تمام صحنه ها اخلاق رعايت بشود.

مجموعه کسانی که وابسته به حاکميت هستند، از ائمه جمعه گرفته تا مسئولان حکومتی، تا سخنی از آقای خامنه ای مطرح می شود، فکر می کنند و جوری برخورد می کنند که انگار يک کشف تازه ای اتفاق افتاده است.
آقايان دينشان را در حقيقت به دهان ولايت فقيه دوخته اند، يعنی اگر به آنها چيزی را بگويند و بپسندند آن مسئله دينی محسوب می شود و اگر نشود ولو جزو مسلمات دين هم باشد از ديد آقايان دينی هم نيست.

احمد قابل، دین پژوه
اين همه اهانت به خانواده های بازداشت شدگان می کنند، رفتارهايی که با بازداشت شدگان انجام می دهند، رفتارهايی که با مردم معترض در خيابان ها انجام می دهند، خلاف قانون و اخلاق است. اصلا خلاف قانون عمل کردن يعنی پايبند نبودن به عهد و پيمان که خودش بدترين نوع بد اخلاقی است.

ولی آقايان باکی از اين کارها ندارند. الان همين زندان و يا حصر آقايان کروبی و موسوی طبق هيچ قانونی نيست. يعنی هيچ مرجع قضايی پرونده اينها را رسيدگی نکرده است. دارند دروغ می گويند. نمی دانند که اين دروغ گفتن جزو مسائل غير اخلاقی است که در جمهوری اسلامی باب شده است که مسئولين از صدر تا ذيل دارند دروغ می گويند و عين خيالشان هم نيست.»

محمدرضا نيکفر، فیلسوف ساکن آلمان، هم منحط شدن اخلاق انسانی را شامل همه سطوح اجتماعی و فرهنگی تعريف می کند:

نیکفر: در نگاه هتاکی وجود دارد. شما در نظر بگيريد اينها فضای نا امنی برای زنان ايرانی ايجاد کرده اند. يعنی با فحاشی های مداومی که عليه آن چيزی که خودشان به آن بدحجابی يا بی حجابی می گويند، نسبت به زنان هتاکی می کنند.

در نتيجه اين رفتارها با زنان ايرانی، اين نگاه ها به چهره زن را تبديل به نگاه های هتاک و شرارت باری می کنند، مدام پرخاش زبانی می کنند و اين پرخاش زبانی جزء زبان و بخشی از موعظه هايشان شده است. حتی وقتی اينها با نرم خويی در مورد زنان صحبت می کنند، تمام سخنشان باز هم هتاکی است.

مسئله اين نيست که خشونت و فحش به کار ببرند، بلکه بنياد انديشه، هتاکی است و بنياد اين هتاکی بر تبعيض گذاشته شده است. اين مسئله روال انسانيت را در يک جامعه زخمی می کند. متاسفانه شايد مدت بسياری طول بکشد تا ما بتوانيم اين زخم ها را جبران کنيم. اين زخم ها را مداوا کنيم.»

در همين ارتباط، محمود احمدی نژاد در اولين سخنرانی بعد از انتخابات رياست جمهوری اش چنين گفت:

«در انتخابات، ۴۰ ميليون نفر تعیين کننده اصلی بودند، حالا چهار تا خس و خاشاک اين گوشه ها يک کاری می کنند اين سيل ملت ايران آن را مانند يک خار و خاشاک به دور خواهد انداخت.»

بر مبنای روانشناسی اجتماعی، هر نوع ترويج خشونت، تحقير اجتماعی و تبعيض در ارزش گذاری ميان مردم، شکل مهمی از هتاکی و انحطاط اخلاقی است.

منتقدان نظام سياسی روحانيت شيعه در ايران معتقد هستند انحطاط اخلاقی، که خود ناشی از نظام سياسی مستقر در ايران است، ريشه هايی عميق تر و ژرفتر از آن در فرهنگ روزمره ايران يافته است که تا سال های سال، بتوان نسبت به محو آن خوشبيينی زيادی داشت.
محمد رضا نيکفر اشاره به همين خشونت های عادی شده در نظام جمهوری اسلامی دارد:

نیکفر: کافی است يک نفر فقط نطق های آقای خامنه ای را آناليز (تحلیل) کند، مجموعه ای از هتاکی ها را در اين نطق ها می بيند.

لغت «فتنه» که ايشان وضع کرده اند بزرگترين هتاکی است. هتاک ترين روزنامه در تاريخ مطبوعات ايران، روزنامه کيهان است که سردبير، صاحب امتياز و مدير مسئولش برگزيده همين ولی فقيهی است که می گويد هتاکی نکنيد، رئيس جمهوری دارند که اصطلاح معروف «خس و خاشاک» را برای مردم به کار برد و ادبيات ايشان، ادبياتی کاملا آلوده به هتاکی ها است.

کانون پخش هتاکی ها در طول تاريخ جمهوری اسلامی، تريبون های نماز جمعه است که به سادگی می شود مجموعه دشنام های اينان را در اين نطق ها ديد. نطق های خمینی يک منبع بسيار مهمی است که از شکستن قلم ها و توهين های ديگر که به فکر وانديشه در اين ادبيات مربوط می شود. در آن سخن گفته می شود.»

محمود احمدی نژاد در بخشی از سخنرانی هايش (در جمع مدعوين ايرانيان ساکن خارج از کشور) می گويد:

«می گويند قطعنامه می دهيم، خوب قطعنامه بدهيد، آن قدر قطعنامه بدهيد که بشود چهار هزار تا، بابا ديگر آن ممه را لولو برد.»

يا در جايی ديگر خطاب به رییس جمهور آمریکا می گويد:

«اون که عددی نيست، گنده تر از اون هم عددی نيستند؛ بگذاريد اين جمله را بگم که آن ته چيزی که آنها را می سوزاند چيست؟، بابا جان! آب را بريز همون جايی که می سوزد. چرا آب را جای ديگری می ريزيد؟»

احمد خاتمی امام جمعه تهران و عضو مجلس خبرگان از جمله کسانی بود که پس از سخنان آيت الله علی خامنه ای به شدت به هتاکان حمله برد، او خود، چندی قبل در جمع طلاب قم چنين گفته بود:

«انتظار داريم به صراحت اين دو باغی، موسوی و کروبی را محکوم کنند، امروز دو خط در کشور بيشتر نيست، يک خط ولايت، خط انقلاب، خط خدا. دوم خط ضد انقلاب. خط آمريکا. خط صهيونيست ها، خط انگليس ها. خط ضد انقلاب خارج از کشور، خط سلطنت طلبها و خط رقاص های فراری.

ما روحانيون، خواهان برخورد قاطع با همه فتنه گران بويژه موسوی و کروبی هستيم. اگر کارد به استخوان برسد، خواهند ديد فتنه گران، يک روز هم زنده نخواهند ماند، شما که تفاله های ناچيزی از اينها هستيد. اصلا عددی نيستيد که اين جمعيت را برای صحنه بياوريد برای اينکه موسوی دستگير بشود، برای اينکه کروبی دستگير بشود، اينها ذليل هايی هستند که گرفتنشان کاری ندارد.»

احمد قابل، دين پژوه ساکن ايران، می گويد:

«مجموعه کسانی که وابسته به حاکميت هستند، از ائمه جمعه گرفته تا مسئولان حکومتی، تا سخنی از آقای خامنه ای مطرح می شود، فکر می کنند و جوری برخورد می کنند که انگار يک کشف تازه ای اتفاق افتاده است.
آقايان دينشان را در حقيقت به دهان ولايت فقيه دوخته اند، يعنی اگر به آنها چيزی را بگويند و بپسندند آن مسئله دينی محسوب می شود و اگر نشود ولو جزو مسلمات دين هم باشد از ديد آقايان دينی هم نيست.»

احمدی نژاد در يکی ديگر از سخنرانی هايش می گويد:

«اينها نمی فهمند. الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقا؛ اولا شما کی هستيد؟ شما عذر می خواهم، شما چيه که هستيد؟»

آقای قابل خود، رهبر ايران را نيز مشمول کسانی می داند که هتاکی کلامی را در تريبون های عمومی رواج داده است.

احمد قابل: اينکه خود رهبری می آيد و در سخنرانی هايش به مخالفان خودش، اهانت می کند اين مخالفان اعم از مخالفان داخلی يا حتی مخالفان خارجی- يعنی کسانی که در بيرون از کشور هستند- و با عبارت های غير اخلاقی، آنها را مورد هجوم قرار می دهد، اگر در جای خودش يک عالم دينی دقت داشته باشد، بايد همان جا به ايشان هشدار بدهد که آقا شما که مثلا می آييد و اين عنوان را مطرح می کنيد که مثلا «مثل سگ دروغ می گويند»، اين چه سبک گفتار است؟ مگر پيغمبر خدا وقتی که می خواهد با مخالفان خودش صحبت کند، اين گونه صحبت می کند؟

آيت الله خامنه ای در يکی از سخنرانی هايش گفته بود: «ادعا می کنند که برای بازرسی وارد کشتی اينها شده ايم، که البته مثل سگ دروغ می گويند.»

احمدی نژاد در جاهای ديگر چنين می گويد:

«سفر می کنند به يک کشوری و مردم آن کشور جمع می شوند و می گويند که برو گم شو. برو از کشور ما بيرون برو. رای که با گدايی به دست می آيد. اقای اردوغان زنگ زد، به من گفت که آقای اوباما زنگ زده و يک ساعت و نيم با من کلنجار رفته که تو رو خدا رای منفی ندهيد ممتنع بدهيد! گدايی رای در شورای امنيت است. الان با التماس و گدايی و آقا بيا تو اين امتياز را بگير و...»

محمد رضا نيکفر، فلسفه دان و نويسنده مقالات بسياری در نقد دين خويی و مغايرت آن با حقوق بشر، ما را به ريشه های اين هتاکی کلامی و ذهنی توجه می دهد.

نیکفر: اين چيز شناخته شده ای است، تاريخ ادبيات ايران را اگر نگاه کنيم، يعنی آثار کسانی مثل حافظ، مثل سعدی و بزرگان ادبيات را اگر نگاه کنيم، می بينيم اين واعظ ها و اين شيخ ها و اين محتسب ها همواره زبانشان به عنوان زبان دروغ وزبان آلوده و زبان پرخاش و هتاکی توصيف شده است.

اين در ادبيات ما ثبت شده است و متاسفانه فرهنگ ما را آلوده می کند و اين آلودگی، حتی اگر اين رژيم هم نباشد، مدتها طول می کشد تا فرهنگ مان بتواند خودش را از اين هتاکی ها پيراسته و آراسته کند.»

و چنين است که منتقدان نظام سياسی روحانيت شيعه در ايران معتقد هستند انحطاط اخلاقی، که خود ناشی از نظام سياسی مستقر در ايران است، ريشه هايی عميق تر و ژرفتر از آن در فرهنگ روزمره ايران يافته است که تا سال های سال، بتوان نسبت به محو آن خوشبيينی زيادی داشت.