محمود احمدی نژاد، ریيس جمهوری اسلامی ايران، روز دوشنبه، دهم تیر ماه، برای شرکت در دومين نشست سران کشورهای عضو اوپک گازی به روسیه سفر کرد.
اين سازمان به منظور هماهنگی توليد و کنترل قيمتها در بازار جهانی در شرايط افت شديد قيمت نفت در جهان توسط ايران، روسيه و قطر در دسامبر ۲۰۰۸ تشکيل شد. اما ايران چه جايگاهی در اين سازمان دارد؟
رضا تقی زاده،کارشناس مسائل ايران،در این زمینه میگوید:
رضا تقیزاده: زمانی که ايران پيشنهاد داد اتحاديه صادرکنندگان گاز تشکيل شود تصور میکرد که میتواند در رديف کشورهای صادرکننده جايگاه مناسبی داشته باشد. با توجه به امکانات بالقوهای که ايران داشت اين دورنما يک دورنمای واقعگرايانهای بود. گذشته از اينکه به هر حال صادرکنندگان گاز به علت طبيعت اين ماده طبيعی و تفاوتش با نفت نمیتواند گاز به صورت يک واحد صادراتی مشابه مورد استفاده قرار گيرد. بنابر اين اتحاديه صادرکنندگان گاز نمیتوانست شبيه اتحاديه صادرکنندگان نفت باشد. ولی ایران میتوانست به عنوان يک صادرکننده مدعی باشد برای حفظ بازارهای خارجیاش. ولی متاسفانه از نظر ايران و به خصوص در نتيجه اعمال تحريمها ايران بعد از چهار يا پنج سال که از عملی شدن اين فکر میگذرد نه تنها رشد توليد نداشته بلکه از نظر صادرکننده بودن گاز در وضعيت بسيار نگران کنندهای قرار دارد و از ظرفيتهای ايران استفاده درستی نشد.
به نظر شما چرا ايران نتوانسته از ظرفيتهای خودش در زمينه گاز استفاده کند؟
منابع گاز ايران عموما در بزرگترين منبع ايران در پارس جنوبی واقع است که در آبهای خليج فارس قرار دارد. برای بهره برداری از اين منبع ايران احتياج به تکنولوژی پيشرفته و احتياج به سرمايهگذاری کافی دارد. تا زمانی که شرکتهای خارجی در طرحهای نفت و گاز ايران حضور داشتند تا حد زيادی، هم مشکل سرمايه گذاری و هم مشکلات فنی کمتر بود. ولی با ترک ايران توسط شرکتهای بزرگ نفت و گاز مساله بهره برداری از منابع گاز ايران به مراتب دشوارتر از سابق شد. به طوری که عملا در طول چهار سال گذشته رشد توليد گاز طبيعی ايران به صفر رسيده علی رغم اينکه ايران اعلام میکند در بعضی از اين واحدها فازهای پارس جنوبی به موفقيت دست پيدا کرده ولی واقعيت غير از اين است.
ايران هم نياز به سرمايه گذاری مستقيم و هم نياز به داشتن ظرفيت فنی کافی دارد که از اين ظرفيتها استفاده نشده و عملا ظرفيت توليد گاز ايران در حدود ۱۳۰ ميليارد مترمکعب در سال است که اين نسبت به ظرفيت کشور ديگری مثل روسيه که ذخاير کوچکتری از ايران دارد و در حدود ۴۶۰ تا ۴۷۰ ميليارد مترمکعب گاز توليد میکند يا با همين نسبت آمريکا توليدی مشابه روسيه دارد میبينيم توليد گاز ايران يک چهارم ظرفيت بالقوه اش است در شرايط مساوی با ديگر کشورهايی که دارای ذخيره گازی هستند.
به اين علت ما به نوعی میتوانيم نتيجه اعمال تحريمها، رفتن شرکتهای بزرگ از ايران و کاهش سرمايه گذاری در اين منبع عظيم ذخيره ملی را ببينيم.
با توجه به همين مواردی که شما اشاره کرديد سازمان اوپک گازی چه سودی میتواند برای ايران داشته باشد؟
عملا هيچ. اگر ما واقعا گازی برای صادرات نداريم طبيعتا از چه منفعتی میخواهيم با حضور يازده کشور ديگر دفاع کنيم. بنابراين رفتن آقای احمدینژاد يا رييس دولت ايران به هر نامی نمیتواند منفعتی را برای ايران تامين کند. با ظرفيت فعلی توليد هم ايران میتوانست به عنوان صادرکننده گاز نقشی در بازارهای بينالمللی داشته باشد اگر دولت وسيله تشويق مصرف بیرويه گاز را در داخل فراهم نمیکرد.
سرانه مصرف گاز ايران بسيار بالا است و در مصرف انرژی داخلی گاز بالاترين رقم را دارد. ايران در مجموع سومين مصرف کننده بزرگ گاز دنيا است. و اين خودش نشان میدهد که الگوی مصرف گاز در ايران الگوی غلطی است و دولت که میتواند مردم را وادار کند در موارد متعدد الگوهای خاصی را پيروی کنند اين سئوال مطرح است که چرا در مورد مصرف انرژی به خصوص مصرف گاز الگوی واقع گرايانهای به مردم داده نمیشود و يا نياز به مصرف تغيير نمیکند که در نتيجه آن ايران بتواند حداقل در وضعيت موجود که تحريمها عليه آن اعمال میشود باز اين ظرفيت اضافی برای صادرات پيدا کند.
اين سازمان به منظور هماهنگی توليد و کنترل قيمتها در بازار جهانی در شرايط افت شديد قيمت نفت در جهان توسط ايران، روسيه و قطر در دسامبر ۲۰۰۸ تشکيل شد. اما ايران چه جايگاهی در اين سازمان دارد؟
رضا تقی زاده،کارشناس مسائل ايران،در این زمینه میگوید:
رضا تقیزاده: زمانی که ايران پيشنهاد داد اتحاديه صادرکنندگان گاز تشکيل شود تصور میکرد که میتواند در رديف کشورهای صادرکننده جايگاه مناسبی داشته باشد. با توجه به امکانات بالقوهای که ايران داشت اين دورنما يک دورنمای واقعگرايانهای بود. گذشته از اينکه به هر حال صادرکنندگان گاز به علت طبيعت اين ماده طبيعی و تفاوتش با نفت نمیتواند گاز به صورت يک واحد صادراتی مشابه مورد استفاده قرار گيرد. بنابر اين اتحاديه صادرکنندگان گاز نمیتوانست شبيه اتحاديه صادرکنندگان نفت باشد. ولی ایران میتوانست به عنوان يک صادرکننده مدعی باشد برای حفظ بازارهای خارجیاش. ولی متاسفانه از نظر ايران و به خصوص در نتيجه اعمال تحريمها ايران بعد از چهار يا پنج سال که از عملی شدن اين فکر میگذرد نه تنها رشد توليد نداشته بلکه از نظر صادرکننده بودن گاز در وضعيت بسيار نگران کنندهای قرار دارد و از ظرفيتهای ايران استفاده درستی نشد.
ايران هم نياز به سرمايه گذاری مستقيم و هم نياز به داشتن ظرفيت فنی کافی دارد که از اين ظرفيتها استفاده نشده و عملا ظرفيت توليد گاز ايران در حدود ۱۳۰ ميليارد مترمکعب در سال است که اين نسبت به ظرفيت کشور ديگری مثل روسيه که ذخاير کوچکتری از ايران دارد و در حدود ۴۶۰ تا ۴۷۰ ميليارد مترمکعب گاز توليد میکند يا با همين نسبت آمريکا توليدی مشابه روسيه دارد میبينيم توليد گاز ايران يک چهارم ظرفيت بالقوه اش استرضا تقیزاده
منابع گاز ايران عموما در بزرگترين منبع ايران در پارس جنوبی واقع است که در آبهای خليج فارس قرار دارد. برای بهره برداری از اين منبع ايران احتياج به تکنولوژی پيشرفته و احتياج به سرمايهگذاری کافی دارد. تا زمانی که شرکتهای خارجی در طرحهای نفت و گاز ايران حضور داشتند تا حد زيادی، هم مشکل سرمايه گذاری و هم مشکلات فنی کمتر بود. ولی با ترک ايران توسط شرکتهای بزرگ نفت و گاز مساله بهره برداری از منابع گاز ايران به مراتب دشوارتر از سابق شد. به طوری که عملا در طول چهار سال گذشته رشد توليد گاز طبيعی ايران به صفر رسيده علی رغم اينکه ايران اعلام میکند در بعضی از اين واحدها فازهای پارس جنوبی به موفقيت دست پيدا کرده ولی واقعيت غير از اين است.
ايران هم نياز به سرمايه گذاری مستقيم و هم نياز به داشتن ظرفيت فنی کافی دارد که از اين ظرفيتها استفاده نشده و عملا ظرفيت توليد گاز ايران در حدود ۱۳۰ ميليارد مترمکعب در سال است که اين نسبت به ظرفيت کشور ديگری مثل روسيه که ذخاير کوچکتری از ايران دارد و در حدود ۴۶۰ تا ۴۷۰ ميليارد مترمکعب گاز توليد میکند يا با همين نسبت آمريکا توليدی مشابه روسيه دارد میبينيم توليد گاز ايران يک چهارم ظرفيت بالقوه اش است در شرايط مساوی با ديگر کشورهايی که دارای ذخيره گازی هستند.
به اين علت ما به نوعی میتوانيم نتيجه اعمال تحريمها، رفتن شرکتهای بزرگ از ايران و کاهش سرمايه گذاری در اين منبع عظيم ذخيره ملی را ببينيم.
با توجه به همين مواردی که شما اشاره کرديد سازمان اوپک گازی چه سودی میتواند برای ايران داشته باشد؟
عملا هيچ. اگر ما واقعا گازی برای صادرات نداريم طبيعتا از چه منفعتی میخواهيم با حضور يازده کشور ديگر دفاع کنيم. بنابراين رفتن آقای احمدینژاد يا رييس دولت ايران به هر نامی نمیتواند منفعتی را برای ايران تامين کند. با ظرفيت فعلی توليد هم ايران میتوانست به عنوان صادرکننده گاز نقشی در بازارهای بينالمللی داشته باشد اگر دولت وسيله تشويق مصرف بیرويه گاز را در داخل فراهم نمیکرد.
سرانه مصرف گاز ايران بسيار بالا است و در مصرف انرژی داخلی گاز بالاترين رقم را دارد. ايران در مجموع سومين مصرف کننده بزرگ گاز دنيا است. و اين خودش نشان میدهد که الگوی مصرف گاز در ايران الگوی غلطی است و دولت که میتواند مردم را وادار کند در موارد متعدد الگوهای خاصی را پيروی کنند اين سئوال مطرح است که چرا در مورد مصرف انرژی به خصوص مصرف گاز الگوی واقع گرايانهای به مردم داده نمیشود و يا نياز به مصرف تغيير نمیکند که در نتيجه آن ايران بتواند حداقل در وضعيت موجود که تحريمها عليه آن اعمال میشود باز اين ظرفيت اضافی برای صادرات پيدا کند.