«از نظر آقای شريعتمداری من مسلمان هم نيستم. از نظر ايشان من جاسوس و منافق و عضو کودتای مخملی هستم.» این بخشی از سخنان اسفندیار رحیم مشایی، رییس دفتر رییس جمهوری ایران درباره مدیر مسئول کیهان است و به نظر می رسد «اين جاسوس و منافق» دست به شمشير برده و با گرد آوردن پاره ای از نيروهای روزنامه اصولگرای کيهان، اقدام به تفرقه در نشريه ای کرده که از آن به عنوان روزنامه «آقا» ياد می کنند.
جدایی تازه در کیهان پس از آن رخ داد که امير عاملی، شاعر این روزنامه، در نامه ای به حسين شريعتمداری، نماينده ولی فقيه و مدير مسئول، به صراحت از مواضع اسفنديار رحيم مشايی حمايت کرده و به انتقادهای شديد از کيهان پرداخته است.
شاعر کيهان در نامه خود لقب اعطايی به حسين شريعتمداری که وی را «مالک اشتر علی (خامنه ای)» می خوانند، را از جانب «چهار آدم ساده» دانسته و خطاب به او نوشته شده است: «جنابعالی و خيلی از کيهانيان دافعه تشريف داريد. دچار غرور شده و عليرغم بقيه صاحب روزنامه ها، دائم در تلويزيون می آييد و حرف های گنده گنده و شعاری می زنيد که چهار تا آدم ساده بگويند مالک اشتر هستيد.»
امير عاملی که می گويد در «۲۰ سال» گذشته شعرها و مقالات او در کيهان چاپ می شده است، حسين شريعتمداری را «مغرور» خوانده و در نامه ای که پاره ای از سایت های اصولگرا منتشر کرده اند، گفته که «همين مالک اشترها و تملق ها اين بنده خدا را از راه به در کرده است. از يک موضع بالا به دولت و مملکت نگاه می کند، محبوبيت ۲۵ ميليونی و اکنون ۷۰ ميليونی دولت احمدی نژاد را مديون دفاع خود از دولت می داند.»
وی در نامه خود، از اسفنديار رحيم مشايی به عنوان فردی نام برده که کيهان «چشم بسته» وی را می کوبد و گفته است: «می خواهند با حمله به مشايی که نه ضد ولايت است و نه ضد اسلام پايه های دولت موفق را سست کنند، چرا؟ چون چرا برای ما تره خرد نمی کنی؟»
جدایی های دامنه دار
روزنامه کيهان سابقه ای ديرينه در تاريخ مطبوعات ايران دارد و نزديک به هفت دهه از عمر آن می گذرد. ديرپا بودن اين نشريه به وابستگی آن به حکومت های وقت باز می گردد؛ چه زمانی که کيهان رابطه نزديکی با نخست وزيری و دربار پهلوی داشت و چه دورانی که به طور کامل زير نظر ولی فقيه جمهوری اسلامی انتشار خود را ادامه داد.
کيهان که در دهه نخست پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، گرايش های چپگرايانه داشت در دو دهه گذشته يکسره جانب راست افراطی رفته است و در هر دوره ای نيز شاهد ريزش های زيادی بوده است.
در سال های اخير افرادی از جبهه اين روزنامه يا به اردوگاه مخالفان پيوسته اند، يا به دولت رفته اند و يا سر در گريبان جناح های ديگر اصولگرا کرده اند.
محمد نوری زاد که ساليان درازی در کيهان علیه روشنفکران و دگراندیشان قلم می زد از دو سال پيش يکسره خط خود را از اين طيف جدا کرده و نامه های تند و تيزی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ايران می نويسد و به طور طبيعی جای خود را در زندان يافته است.
محمد مهاجری به اردوگاه علی لاريجانی پيوسته است و زمانی که سردبيری «همشهری عصر» را در اختيار داشت به دليل انتشار خبر اختلاف ميان رييس بانک مرکزی و وزير اقتصاد، روزنامه را تعطيل ديد. تعطيلی ای که مسبب آن عضو ديگر کيهان، محمد حسين صفار هرندی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
صفار هرندی که چهار سال وزير فرهنگ دولت احمدی نژاد بود چند روز پيش از پايان دولت نهم حکم برکناری خود را ديد و آن چنان که رسانه های اصولگرا خبر دادند، اختلاف وی با اسفنديار رحيم مشايی علت اصلی حذف او از دولت بوده است.
اما ديگر عضو کيهان که همچنان در حال طی کردن پله های ترقی است، محمد جعفر بهداد، خبرنگار پارلمانی کيهان است که به دليل نزديکی به رحيم مشايی رشد سريعی داشته است.
وی که در سال ۸۶ معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئيس جمهوری بود، يکسال بعد به رياست مهمترین خبرگزاری دولت يعنی ايرنا رسيد و از دی ماه ۸۸ معاون سياسی دفتر رييس جمهور شده است.
کيهان و رحيم مشايی
کيهان از زمان روی کار آمدن آيت الله خامنه ای در مقام رهبر جمهوری اسلامی تنها دو مدير (مهدی نصيری و حسين شريعتمداری) به خود ديده است و طی دو دهه گذشته در خط مقدم حمله به نيروهای دگرانديش، سکولار و همچنين اصلاح طلبان حکومتی بوده است که سيل اتهام های آن، يا به تعداد زندانيان سياسی در ايران افزوده و يا تيغ عدم صلاحيت بر گردن فعالان سياسی برای حضور در قدرت نهاده است.
اين روزنامه اصولگرا در سال های اخير با شکايت های بسياری به دادگاه رفته است ولی آنچه که کيهان را از ساير روزنامه ها برای جان به در بردن از شکايت ها متمايز ساخته است، اين است که به گفته صاحبنظران، ارتباطات گسترده ای با نهادهای امنيتی و اطلاعاتی و بالاتر از آنها، بيت رهبر جمهوری اسلامی، دارد که مانع برخورد با این روزنامه شده است.
روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴، کيهان را برخلاف دوره های پيشين به دامن حمايت از دولتی کشاند که قرار بود پاسدار ارزش های اسلامی باشد، ولی دیری نگذشت که اختلافات نيز سرباز کرد.
اين روزنامه که طبل حمايت از دولت را به صدا در می آورد هنگامی که نوبت به اطرافيان وی می رسد، همان گونه که رهبران مخالفان دولت را آماج حملات خود قرار می دهد حلقه بسته محمود احمدی نژاد را نيز از تير انتقاداتش بی نصيب نمی گذارد.
سيبل اصلی اين حملات نيز در دو سال اخير اسفنديار رحيم مشايی بوده است؛ فردی که کوچک و بزرگ اصولگرايان به طور استثنايی بر سر نابودی حيات سياسی وی توافق نظر دارند!
رحيم مشايی که تابستان سال ۸۸ کليد معاونت رياست جمهوری را در جيب خود داشت آن چنان مورد هجوم مخالفانش از جمله کيهان قرار گرفت که احمدی نژاد ناچار شد از خير قائم مقامی وی بگذرد؛ هرچند رحيم مشايی با تکيه زدن بر صندلی مسئول دفتر رييس جمهوری بيش از ۱۵ شغل ديگر گرفت.
وی در نزديک به يک سال و نيم گذشته ناچار شده است در تمام جبهه ها بجنگد؛ روزی پاسخ اصولگرايان استخواندار را بدهد که او را متهم به ترويج «مکتب ايرانی» در برابر «مکتب اسلام» می کنند، روز ديگر خيز برداشتن برای کرسی رياست جمهوری را تکذيب کند و ديگر روز، حسين شريعتمداری را متهم کند که «تا يکسال ديگر احمدی نژاد را کافر خواهد خواند.»
در حالی که کيهان همچنان خود را «مظهر حمايت از دولت دهم» می داند، رييس جمهوری که در مراسم اختتاميه جشنواره مطبوعات سال ۱۳۸۶ نشان «منصف ترين و بهترين منتقد دولت» را به حسين شريعتمداری داد، ديگر تمايلی ندارد روزنامه کيهان بخواند.
«خوشبختانه نه کيهان می خوانم نه شرق». اين جمله محمود احمدی نژاد که در مراسم افطاری با دانشجويان در شهريورماه ۸۹ بيان شد، داد کيهان را در آورد تا جايی که ستون خوانندگان آن پر شد از پيام هايی که اشاره می کردند «کيهان تاثير به سزايی در پيروزی احمدی نژاد در دو دوره انتخابات رياست جمهوری و افشای مخالفان وی داشته است و اين گونه بی مهری به اين روزنامه قابل توجيه نيست.»
اکنون نماينده ولی فقيه در روزنامه کيهان در صف نخست مخالفان اطرافيان رييس جمهوری ای قرار دارد که آيت الله خامنه ای تمام تخم مرغ های خود را طی چند سال گذشته در سبد وی گذاشته و مواضع خود را نزديک تر به وی ديده است.
جدایی تازه در کیهان پس از آن رخ داد که امير عاملی، شاعر این روزنامه، در نامه ای به حسين شريعتمداری، نماينده ولی فقيه و مدير مسئول، به صراحت از مواضع اسفنديار رحيم مشايی حمايت کرده و به انتقادهای شديد از کيهان پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
امير عاملی که می گويد در «۲۰ سال» گذشته شعرها و مقالات او در کيهان چاپ می شده است، حسين شريعتمداری را «مغرور» خوانده و در نامه ای که پاره ای از سایت های اصولگرا منتشر کرده اند، گفته که «همين مالک اشترها و تملق ها اين بنده خدا را از راه به در کرده است. از يک موضع بالا به دولت و مملکت نگاه می کند، محبوبيت ۲۵ ميليونی و اکنون ۷۰ ميليونی دولت احمدی نژاد را مديون دفاع خود از دولت می داند.»
وی در نامه خود، از اسفنديار رحيم مشايی به عنوان فردی نام برده که کيهان «چشم بسته» وی را می کوبد و گفته است: «می خواهند با حمله به مشايی که نه ضد ولايت است و نه ضد اسلام پايه های دولت موفق را سست کنند، چرا؟ چون چرا برای ما تره خرد نمی کنی؟»
جدایی های دامنه دار
روزنامه کيهان سابقه ای ديرينه در تاريخ مطبوعات ايران دارد و نزديک به هفت دهه از عمر آن می گذرد. ديرپا بودن اين نشريه به وابستگی آن به حکومت های وقت باز می گردد؛ چه زمانی که کيهان رابطه نزديکی با نخست وزيری و دربار پهلوی داشت و چه دورانی که به طور کامل زير نظر ولی فقيه جمهوری اسلامی انتشار خود را ادامه داد.
کيهان که در دهه نخست پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، گرايش های چپگرايانه داشت در دو دهه گذشته يکسره جانب راست افراطی رفته است و در هر دوره ای نيز شاهد ريزش های زيادی بوده است.
در سال های اخير افرادی از جبهه اين روزنامه يا به اردوگاه مخالفان پيوسته اند، يا به دولت رفته اند و يا سر در گريبان جناح های ديگر اصولگرا کرده اند.
محمد نوری زاد که ساليان درازی در کيهان علیه روشنفکران و دگراندیشان قلم می زد از دو سال پيش يکسره خط خود را از اين طيف جدا کرده و نامه های تند و تيزی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ايران می نويسد و به طور طبيعی جای خود را در زندان يافته است.
محمد مهاجری به اردوگاه علی لاريجانی پيوسته است و زمانی که سردبيری «همشهری عصر» را در اختيار داشت به دليل انتشار خبر اختلاف ميان رييس بانک مرکزی و وزير اقتصاد، روزنامه را تعطيل ديد. تعطيلی ای که مسبب آن عضو ديگر کيهان، محمد حسين صفار هرندی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
صفار هرندی که چهار سال وزير فرهنگ دولت احمدی نژاد بود چند روز پيش از پايان دولت نهم حکم برکناری خود را ديد و آن چنان که رسانه های اصولگرا خبر دادند، اختلاف وی با اسفنديار رحيم مشايی علت اصلی حذف او از دولت بوده است.
اما ديگر عضو کيهان که همچنان در حال طی کردن پله های ترقی است، محمد جعفر بهداد، خبرنگار پارلمانی کيهان است که به دليل نزديکی به رحيم مشايی رشد سريعی داشته است.
وی که در سال ۸۶ معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئيس جمهوری بود، يکسال بعد به رياست مهمترین خبرگزاری دولت يعنی ايرنا رسيد و از دی ماه ۸۸ معاون سياسی دفتر رييس جمهور شده است.
کيهان و رحيم مشايی
کيهان از زمان روی کار آمدن آيت الله خامنه ای در مقام رهبر جمهوری اسلامی تنها دو مدير (مهدی نصيری و حسين شريعتمداری) به خود ديده است و طی دو دهه گذشته در خط مقدم حمله به نيروهای دگرانديش، سکولار و همچنين اصلاح طلبان حکومتی بوده است که سيل اتهام های آن، يا به تعداد زندانيان سياسی در ايران افزوده و يا تيغ عدم صلاحيت بر گردن فعالان سياسی برای حضور در قدرت نهاده است.
اين روزنامه اصولگرا در سال های اخير با شکايت های بسياری به دادگاه رفته است ولی آنچه که کيهان را از ساير روزنامه ها برای جان به در بردن از شکايت ها متمايز ساخته است، اين است که به گفته صاحبنظران، ارتباطات گسترده ای با نهادهای امنيتی و اطلاعاتی و بالاتر از آنها، بيت رهبر جمهوری اسلامی، دارد که مانع برخورد با این روزنامه شده است.
روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴، کيهان را برخلاف دوره های پيشين به دامن حمايت از دولتی کشاند که قرار بود پاسدار ارزش های اسلامی باشد، ولی دیری نگذشت که اختلافات نيز سرباز کرد.
اين روزنامه که طبل حمايت از دولت را به صدا در می آورد هنگامی که نوبت به اطرافيان وی می رسد، همان گونه که رهبران مخالفان دولت را آماج حملات خود قرار می دهد حلقه بسته محمود احمدی نژاد را نيز از تير انتقاداتش بی نصيب نمی گذارد.
سيبل اصلی اين حملات نيز در دو سال اخير اسفنديار رحيم مشايی بوده است؛ فردی که کوچک و بزرگ اصولگرايان به طور استثنايی بر سر نابودی حيات سياسی وی توافق نظر دارند!
رحيم مشايی که تابستان سال ۸۸ کليد معاونت رياست جمهوری را در جيب خود داشت آن چنان مورد هجوم مخالفانش از جمله کيهان قرار گرفت که احمدی نژاد ناچار شد از خير قائم مقامی وی بگذرد؛ هرچند رحيم مشايی با تکيه زدن بر صندلی مسئول دفتر رييس جمهوری بيش از ۱۵ شغل ديگر گرفت.
وی در نزديک به يک سال و نيم گذشته ناچار شده است در تمام جبهه ها بجنگد؛ روزی پاسخ اصولگرايان استخواندار را بدهد که او را متهم به ترويج «مکتب ايرانی» در برابر «مکتب اسلام» می کنند، روز ديگر خيز برداشتن برای کرسی رياست جمهوری را تکذيب کند و ديگر روز، حسين شريعتمداری را متهم کند که «تا يکسال ديگر احمدی نژاد را کافر خواهد خواند.»
در حالی که کيهان همچنان خود را «مظهر حمايت از دولت دهم» می داند، رييس جمهوری که در مراسم اختتاميه جشنواره مطبوعات سال ۱۳۸۶ نشان «منصف ترين و بهترين منتقد دولت» را به حسين شريعتمداری داد، ديگر تمايلی ندارد روزنامه کيهان بخواند.
«خوشبختانه نه کيهان می خوانم نه شرق». اين جمله محمود احمدی نژاد که در مراسم افطاری با دانشجويان در شهريورماه ۸۹ بيان شد، داد کيهان را در آورد تا جايی که ستون خوانندگان آن پر شد از پيام هايی که اشاره می کردند «کيهان تاثير به سزايی در پيروزی احمدی نژاد در دو دوره انتخابات رياست جمهوری و افشای مخالفان وی داشته است و اين گونه بی مهری به اين روزنامه قابل توجيه نيست.»
اکنون نماينده ولی فقيه در روزنامه کيهان در صف نخست مخالفان اطرافيان رييس جمهوری ای قرار دارد که آيت الله خامنه ای تمام تخم مرغ های خود را طی چند سال گذشته در سبد وی گذاشته و مواضع خود را نزديک تر به وی ديده است.