در بخش پيشين از سلسله برنامه های بررسی زندگی نامه آيت الله خامنه ای به بررسی ارتباطات او با سران و بنيانگذاران سازمان مجاهدين خلق ايران در اواخر دهه ۴۰ و نيز اوايل دهه ۵۰ پرداختيم و حالا به نحوه ارتباط وی با علی شريعتی می پردازيم.
خامنه ای، شريعتی، جلال آل احمد
حجت الاسلام علی خامنه ای در اوايل دهه ۱۳۵۰ علاوه بر داشتن روابط نزديک با سران سازمان مجاهدين خلق ايران، روابط نزديکی نیز با علی شريعتی، يکی از مهمترين روشنفکران دينی آن دوران داشت. خود وی می گويد که علی شريعتی را از سال ۱۳۳۶ در مشهد و قبل از رفتن وی به فرانسه برای تحصيل می شناخته است و روابط او با علی شريعتی در سال های پس از بازگشت شريعتی از فرانسه ادامه يافته و نزديک بوده است.
آيت الله خامنه ای همچنين می گويد: در سال ۱۳۴۷جلسه مشترکی با جلال آل احمد و علی شريعتی داشته و اين ارتباطات را با شريعتی تا زمان درگذشت او در اواسط دهه ۵۰ حفظ کرده است.
او حتی می گويد در سال ۱۳۵۴ هنگامی که از زندان آزاد شده، علی شريعتی در منزل دوستی مشترک به ديدار او آمده است.
دعوت خامنه ای به حسينيه ارشاد از سوی شريعتی
حسن يوسفی اشکوری، پژوهشگر دينی در بن آلمان نيز که در سال های اوليه دهه ۱۳۵۰ به عنوان يک روحانی از نزديک با حجت الاسلام خامنه ای آن زمان در مشهد ملاقات داشته و از سوی ديگر بعد از انقلاب ايران برای مدتی مسئول دفتر پژوهش های فرهنگی دکتر علی شريعتی بوده است، از دعوت شدن حجت الاسلام علی خامنه ای به حسينيه ارشاد برای سخنرانی توسط علی شريعتی در اوايل دهه ۱۳۵۰ می گويد:
حسن یوسفی اشکوری: زمانی که حسينيه ارشاد مشهور شد و کمابيش نامی پيدا کرد و اخبار سخنرانی ها و برنامه هايش هم آن موقع در روزنامه کيهان منتشر می شد، ما با نام حسينيه ارشاد آشنا شديم. اين حسينيه به عنوان يک مرکز جديد تفکر اسلامی شهرت يافته بود، با شکل و شمايل خاص خودش، سالنش، صندلی هايش و ويژگی هايی داشت که در آن زمان منحصر به فرد بود.
بنابر اين برای طلبه جوانی مثل بنده که دنبال اين نوع افکار و انديشه های تازه بودم، جذاب بود. در سال ۵۱ که اوج فعاليت حسينيه ارشاد بود و اختلافات هم حول و حوش شريعتی اوج گرفته بود، يک بار در روزنامه خواندم که در مراسمی که به مناسبت سال وفات حضرت فاطمه زهرا برگزار شده است، سخنران جلسه شخصی است به نام سيد علی خامنه ای. بنده هم همراه با همسرم که تازه ازدواج کرده بوديم و به همراه يکی ديگر از دوستان به حسينيه ارشاد رفتيم. جمعيت زيادی آنجا بودند. سالن تقريبا پر بود. ما آنجا نشستيم و هنگام اعلام برنامه وقتی وقت سخنرانی اعلام شد ديديم که سخنران يعنی آقای خامنه ای نيامد و شايد نيم ساعت يا ۴۰ دقيقه ای گذشت، همه منتظر بودند که خود دکترعلی شريعتی آمد پشت تريبون و گفت که قرار بوده امشب آقای سيدعلی خامنه ای اينجا سخنرانی کند ولی گويا مقرر نبود و به هر حال نشد و حالا من صحبت می کنم.
او البته توضيح داد که من سال گذشته در اين زمينه صحبت کرده ام و حرف تازه ای برای گفتن ندارم ولی در عين حال يک ساعتی در اين مورد صحبت کرد. چند جمله هم راجع به آقای خامنه ای صحبت کرد که ايشان يک روحانی خوش فکر است و محقق و صاحب نظر در اين زمينه است و عنوان سخنرانی آقای خامنه ای هم فکر می کنم درباره زن مسلمان بود و فکر می کنم اولين بار اسم آقای خامنه ای را آنجا شنيدم ولی شخص ايشان را نديدم. البته بعدها نوشته هايی از ايشان منتشر شد. نوارهای سخنرانی ايشان بيرون منتشر شد و بنده هم گاهی در قم اين سخنرانی ها را می شنيدم و به هر حال کمابيش با افکار و انديشه ها و نوشته های ايشان آشنا می شدم.»
حسن يوسفی اشکوری همچنين معتقد است يکی از دلايل مقبوليت آقای خامنه ای در بين جوانان و محافل مذهبی مخالف حکومت شاه در اواسط دهه ۵۰، روابط نزديک او با علی شريعتی بود:
«در آن زمان همراهی، همفکری و هم نشينی با دکتر علی شريعتی خودش يک مزيت تلقی می شد و در ميان جوانان، دانشجويان، طلبه ها و ديگران، آقای خامنه ای به عنوان فردی که وابسته به اين جريان است و در اين مجموعه قرار دارد، شهرت داشت.»
نگاه خامنه ای به شريعتی
علی خامنه ای بعدها در سخنرانی خود درباره شريعتی در سال ۱۳۵۹ و در مسجد اعظم قم و نيز در چند مصاحبه در مورد وی گفته که در اوايل دهه ۵۰ و در حالی که برخی، شريعتی را ضد روحانی می دانسته اند، اين نظريه را قبول نداشته است.
او می گويد حتی با علی شريعتی هم نظر بوده که روحانيت موجود را نه می شد طرد کرد و نه می شود آن را به طور کامل پذيرفت. بلکه روحانيت نياز به اصلاح دارد.
بعدها نيز که بسياری از روحانيون در جمهوری اسلامی ايران به نقد علی شريعتی پرداختند، آيت الله خامنه ای ترجيح داد به نقد و تاييد توامان او روی بياورد. اگر چه در دوره رهبری آيت الله خامنه ای نيز همانند دوره رهبری آيت الله خمينی، رويکرد رسمی حکومت به علی شريعتی، توام با بی اعتنايی رسمی و نقد غير رسمی بود.
نگاه حکومت به شريعتی در دوره رهبری خامنه ای
آيت الله خامنه ای نيز در تمامی دوران رهبری اش که از سال ۱۳۶۸ شروع شد، هرگز در سخنرانی های بسيارش به دوست ديرين خود، علی شريعتی، اشاره ای نکرد.
حکومت تحت رهبری آيت الله خامنه ای نيز هرگز مراسمی در يادبود دکتر علی شريعتی برگزار نکرده و نهايتا اينکه جنازه علی شريعتی نيز که در سال ۱۳۵۶ و به طور امانت در زينبيه دمشق دفن شد، هرگز به ايران بازگردانده نشده است.
در بخش آينده به بررسی موقعيت و جايگاه حجت الاسلام علی خامنه ای در سال های ميانی دهه ۱۳۵۰ می پردازيم.
خامنه ای، شريعتی، جلال آل احمد
حجت الاسلام علی خامنه ای در اوايل دهه ۱۳۵۰ علاوه بر داشتن روابط نزديک با سران سازمان مجاهدين خلق ايران، روابط نزديکی نیز با علی شريعتی، يکی از مهمترين روشنفکران دينی آن دوران داشت. خود وی می گويد که علی شريعتی را از سال ۱۳۳۶ در مشهد و قبل از رفتن وی به فرانسه برای تحصيل می شناخته است و روابط او با علی شريعتی در سال های پس از بازگشت شريعتی از فرانسه ادامه يافته و نزديک بوده است.
آيت الله خامنه ای همچنين می گويد: در سال ۱۳۴۷جلسه مشترکی با جلال آل احمد و علی شريعتی داشته و اين ارتباطات را با شريعتی تا زمان درگذشت او در اواسط دهه ۵۰ حفظ کرده است.
او حتی می گويد در سال ۱۳۵۴ هنگامی که از زندان آزاد شده، علی شريعتی در منزل دوستی مشترک به ديدار او آمده است.
Your browser doesn’t support HTML5
دعوت خامنه ای به حسينيه ارشاد از سوی شريعتی
حسن يوسفی اشکوری، پژوهشگر دينی در بن آلمان نيز که در سال های اوليه دهه ۱۳۵۰ به عنوان يک روحانی از نزديک با حجت الاسلام خامنه ای آن زمان در مشهد ملاقات داشته و از سوی ديگر بعد از انقلاب ايران برای مدتی مسئول دفتر پژوهش های فرهنگی دکتر علی شريعتی بوده است، از دعوت شدن حجت الاسلام علی خامنه ای به حسينيه ارشاد برای سخنرانی توسط علی شريعتی در اوايل دهه ۱۳۵۰ می گويد:
حسن یوسفی اشکوری: زمانی که حسينيه ارشاد مشهور شد و کمابيش نامی پيدا کرد و اخبار سخنرانی ها و برنامه هايش هم آن موقع در روزنامه کيهان منتشر می شد، ما با نام حسينيه ارشاد آشنا شديم. اين حسينيه به عنوان يک مرکز جديد تفکر اسلامی شهرت يافته بود، با شکل و شمايل خاص خودش، سالنش، صندلی هايش و ويژگی هايی داشت که در آن زمان منحصر به فرد بود.
بنابر اين برای طلبه جوانی مثل بنده که دنبال اين نوع افکار و انديشه های تازه بودم، جذاب بود. در سال ۵۱ که اوج فعاليت حسينيه ارشاد بود و اختلافات هم حول و حوش شريعتی اوج گرفته بود، يک بار در روزنامه خواندم که در مراسمی که به مناسبت سال وفات حضرت فاطمه زهرا برگزار شده است، سخنران جلسه شخصی است به نام سيد علی خامنه ای. بنده هم همراه با همسرم که تازه ازدواج کرده بوديم و به همراه يکی ديگر از دوستان به حسينيه ارشاد رفتيم. جمعيت زيادی آنجا بودند. سالن تقريبا پر بود. ما آنجا نشستيم و هنگام اعلام برنامه وقتی وقت سخنرانی اعلام شد ديديم که سخنران يعنی آقای خامنه ای نيامد و شايد نيم ساعت يا ۴۰ دقيقه ای گذشت، همه منتظر بودند که خود دکترعلی شريعتی آمد پشت تريبون و گفت که قرار بوده امشب آقای سيدعلی خامنه ای اينجا سخنرانی کند ولی گويا مقرر نبود و به هر حال نشد و حالا من صحبت می کنم.
او البته توضيح داد که من سال گذشته در اين زمينه صحبت کرده ام و حرف تازه ای برای گفتن ندارم ولی در عين حال يک ساعتی در اين مورد صحبت کرد. چند جمله هم راجع به آقای خامنه ای صحبت کرد که ايشان يک روحانی خوش فکر است و محقق و صاحب نظر در اين زمينه است و عنوان سخنرانی آقای خامنه ای هم فکر می کنم درباره زن مسلمان بود و فکر می کنم اولين بار اسم آقای خامنه ای را آنجا شنيدم ولی شخص ايشان را نديدم. البته بعدها نوشته هايی از ايشان منتشر شد. نوارهای سخنرانی ايشان بيرون منتشر شد و بنده هم گاهی در قم اين سخنرانی ها را می شنيدم و به هر حال کمابيش با افکار و انديشه ها و نوشته های ايشان آشنا می شدم.»
حسن يوسفی اشکوری همچنين معتقد است يکی از دلايل مقبوليت آقای خامنه ای در بين جوانان و محافل مذهبی مخالف حکومت شاه در اواسط دهه ۵۰، روابط نزديک او با علی شريعتی بود:
«در آن زمان همراهی، همفکری و هم نشينی با دکتر علی شريعتی خودش يک مزيت تلقی می شد و در ميان جوانان، دانشجويان، طلبه ها و ديگران، آقای خامنه ای به عنوان فردی که وابسته به اين جريان است و در اين مجموعه قرار دارد، شهرت داشت.»
نگاه خامنه ای به شريعتی
علی خامنه ای بعدها در سخنرانی خود درباره شريعتی در سال ۱۳۵۹ و در مسجد اعظم قم و نيز در چند مصاحبه در مورد وی گفته که در اوايل دهه ۵۰ و در حالی که برخی، شريعتی را ضد روحانی می دانسته اند، اين نظريه را قبول نداشته است.
او می گويد حتی با علی شريعتی هم نظر بوده که روحانيت موجود را نه می شد طرد کرد و نه می شود آن را به طور کامل پذيرفت. بلکه روحانيت نياز به اصلاح دارد.
بعدها نيز که بسياری از روحانيون در جمهوری اسلامی ايران به نقد علی شريعتی پرداختند، آيت الله خامنه ای ترجيح داد به نقد و تاييد توامان او روی بياورد. اگر چه در دوره رهبری آيت الله خامنه ای نيز همانند دوره رهبری آيت الله خمينی، رويکرد رسمی حکومت به علی شريعتی، توام با بی اعتنايی رسمی و نقد غير رسمی بود.
نگاه حکومت به شريعتی در دوره رهبری خامنه ای
آيت الله خامنه ای نيز در تمامی دوران رهبری اش که از سال ۱۳۶۸ شروع شد، هرگز در سخنرانی های بسيارش به دوست ديرين خود، علی شريعتی، اشاره ای نکرد.
حکومت تحت رهبری آيت الله خامنه ای نيز هرگز مراسمی در يادبود دکتر علی شريعتی برگزار نکرده و نهايتا اينکه جنازه علی شريعتی نيز که در سال ۱۳۵۶ و به طور امانت در زينبيه دمشق دفن شد، هرگز به ايران بازگردانده نشده است.
در بخش آينده به بررسی موقعيت و جايگاه حجت الاسلام علی خامنه ای در سال های ميانی دهه ۱۳۵۰ می پردازيم.