ایران دومین كشور آلوده به مینِ در جهان است. سالها از جنگ هشتساله ایران و عراق گذشته و خاک مناطق مرزی هر دو کشور هنوز میدانِ مین است. مین هنوز در این مناطق قربانی میگیرد، کودکان، زنان و مردانِ غیرنظامی، شهروندان عادی که خیلیهاشان حتی پس از پایان جنگ به دنیا آمدهاند روی مین میروند و، اگر زنده بمانند، اغلب دست، پا یا بینایی خود را از دست میدهند.
پژوهشكده مهندسی و علوم پزشكی جانبازان در گزارشی اعلام کرده است که ۹۲ درصد از قربانیان مین در ایران هیچ آموزشی برای رویارویی با مین یا برای زندگی در مناطق آلوده به مین ندیدهاند.
وضعیت مناطق آلوده به مین، این که قربانیان مین در هر دو سوی مرز ایران و عراق چه وضعیتی دارند، چه قدر حمایت میشوند و این که دولتها برای پایان دادن به کابوس زندگی در کنار مین چه اقداماتی کردهاند موضوع گزارش ویژهای است که میخوانید:
کلاهخود، قمقمه، تفنگ/ سهم تو هم از جنگ، کشته پدرت بود و اين صندلی چرخدار که با آن راه میروی/ در جنگ چيزهای زيادی قسمت میشود....
يکی از قربانيان مين در کردستان عراق: من بين سال های ۱۹۹۳ و ۹۴ با يک شرکت بريتانيايی خنثی سازی مين در کردستان عراق کار می کردم. در سال ۲۰۰۰ در منطقه پنجووين از توابع استان سليمانيه در حين خنثی سازی يک مين ساخت ايتاليا مجروح شدم و دو پای خودم را از دست دادم.
دو ماه آنجا بستری بودم. شش ماه هم در يک بيمارستان ديگر بستری بودم. بعد هم يک ويلچر به من دادند. ولی برای من که ۲۷ سال پا داشتم و حالا هر دو پايم را از دست داده بودم تحمل اين شرايط سخت بود.»
اين صدای آقای حکمت بود. فقط يکی از قربانيان مين با همه خاطرات تلخ اش. حالا سال هاست که جنگ تمام شده، اما جنگ هيچ وقت همه آثار و نتايجش را بر نمی دارد و برود.
هميشه اينجا و آنجا تکه پاره هايی از کابوس هايش را جا می گذارد. ۲۰ سال از هشت سال جنگ ايران و عراق می گذرد. و هنوز هم کودکان شهرهای مرزی مين را با اسباب بازی اشتباه می گيرند و اين را بهتر از هر کس، در و ديوار جنگ ديده ای می شناسند که خون تازه بر خون های خشک شده شان می پاشد.
کاوه قريشی، روزنامهنگار، که درباره مناطق مين گذاری شده کار کرده است می گوید:
کاوه قریشی: اين مين ها زير خاک کار گذاشته شده اند. کم کم بر اثر نوسانات زمين و بر اثر تغييرات جغرافيايی بالا می آيند و چون مقامات حکومتی و مسئولين مرتبط ، نسبت به اين امر بی توجهند، بچه های حاشيه نشين شهرها، به عنوان يک اسباب بازی و يک چيز جالب آن را پيدا می کنند و با آن بازی می کنند. اين چيزی که دارم می گويم به عينه ديده ام. من ديده ام که مين را حمل کرده و به داخل خانه آورده اند. فکر کرده اند که قلک است يا مثلا اسباب بازی است و با آن ور رفته اند. من دستکم در شهر خودمان دو انفجار را به خاطر دارم که نه تنها فردی که روی مين کار کرده بلکه بسياری از اعضای آن ساختمان هم کشته شده اند.»
هنوز چند ميليون- برخی منابع می گويند چهار ميليون – مين از جنگ جهانی دوم در دل زمين باقی مانده است. اين جدا از حدود ۲۰۰ ميليون مينی است که در زرادخانه ها نگهداری می شود. در ايران، کشوری که جنگی هشت ساله را پشت سر گذاشته، هم وضعيت بهتر نيست.
محسن کاکارش، روزنامه نگار کرد ، روزنامه نگاری که در مناطق مين گذاری شده زياد کار کرده و از حال و احوال قربانيان مين خوب خبر دارد:
محسن کاکارش: طبق آمارهای غير رسمی که فعالان کرد ارائه می دهند، در مناطق کرد نشين ۱۲ ميليون و ۸۰۰ هزار مين وجود دارد. يعنی با احتساب جمعيت در مناطق کردنشين برای هر شهروند کرد در اين مناطق بيش از يک مين آماده به کار وجود دارد.»
جهان همهاش هم زشتی نيست. دهها سازمان، موسسه و «ان جی او» بين المللی و مردم نهاد در سراسر دنيا هستند که می کوشند برای از بين بردن مين ها، برای خنثی سازی مين ها و برای پاک کردن خاک. با اين حال اما هنوز، سرعت مين گذاری چهار برابر بيشتر از سرعت خنثی سازی مين هاست.
مين با اين همه فراوانی، يکی از بحث برانگيز ترين و منفورترين اسباب جنگ است. چرا که موقع انفجار فرقی ميان نظاميان و غير نظاميان نمی بيند. هر چيزی که مين را لمس کند انفجار فوری آن را در پی خواهد داشت.
از سوی ديگر، مين ها پس از کاشته شدن با گذر زمان گم می شوند. آدم ها مين ها را می کارند و می روند. حتی مين ها را می کارند و می ميرند. آدمها می روند اما مين ها باقی می مانند. فرصتی برای پشيمانی نيست.حتی اگر سالها بعد از جنگ شما قهرمان فيلمی به نام «پدر» باشيد و مينی که کاشته ايد حالا پای دخترتان را گرفته باشد.
زمينی که قلبش با مين سوراخ شد ديگر نمی تواند در خودش زندگی بپروراند. کشاورزی و سکونت در همسايگی مين ها فقط وهم آور و دردناک نيست. اغلب، غير ممکن است.
کاوه قريشی، روزنامهنگار: تنها عوارضی که دارد بر روی جان آدمی نيست. بلکه بر زمين های کشاورزی هم تاثيرهای مخربی دارد. بخش عمده ای اززمين های مناطق جنگی باير باقی می ماند و به علت وجود اين مين ها مردم نمی توانند در اين مناطق کشاورزی کنند. به لحاظ اشتغال زايی و باروری زمين و امر کشاورزی که نقش بسيار بنيادينی دراقتصاد منطقه دارد، باز هم اين مسئله قربانی می گيرد.»
برای همه اينهاست که ۱۵۶ کشور جهان پيمان اوتاوا را امضا کرده اند. پيمانی که استفاده، توليد، انبار و نقل و انتقال مين های ضد نفر را ممنوع می کند. ايران با وجود تلاش های تقدير شده ای که برای خنثی سازی مين پس از جنگ هشت ساله اش کرده، اما هنوز به پيمان اوتاوا متعهد نيست.
کاوه قریشی: دولت ايران نه پيمان نامه اوتاوا را امضا کرده و نه اجازه داده است که بازرسان اين سازمان از داخل ايران بازديد کنند. آمار دقيقی از ميزان قربانيان مين از سوی مسئولان حکومتی ايران منتشر نمی شود. تنها آماری را ارائه می دهند که مربوط به افراد مين روب است. در سال ۸۹ اعلام کردند که ۱۰۴ نفر قربانی مين گذاری شده اند که شامل افرادی می شود که مشغول خنثی سازی مين ها بوده اند. ولی آماری که توسط فعالين در اين حوزه ارائه می شود بيشتر از اين تعداد است.
از آن سوی مرزها يعنی در منطقه کردستان عراق که درگير جنگ های داخلی و جنگ ايران و عراق بوده است نيز فعالين پاکسازی مين خبر می دهند که از سال ۱۹۹۱ تقريبا ۱۴ هزار نفر کشته و زخمی شده اند که از اين تعداد، شش هزار نفر کشته و هشت هزار نفر نيز زخمی شده اند.»
مين فقط در خارج از شهرها نيست که قربانی می گيرد. مين در دل شهرها هم هنوز دست و پا و چشم کودکان را می گيرد، در مناطق جنوبی و کردنشين بيش از هر جای ديگر.
محسن کاکارش، روزنامهنگار: مين حتی در شهرهايی که دورتر از مرز هم هستند جان انسان ها را تهديد می کند. مثلا همين فروردين ماه امسال چند کودک بر اثر مين قربانی شده يا چشم و دست و پايشان را از دست دادند. يا در ديگر مناطق ديديم که از ابتدای سال جديد بيش از پنج نفر با مين کشته و زخمی شدند. در مناطق مرزی حتی تابلويی که نشان بدهد که منطقه ، آلوده به مين است وجود ندارد و شهروندان با اطلاعات و غريزه خودشان می فهمند که منطقه ای دارای مين هست يا نه؟»
آن سوی مرزها آمارها روشن تر و در دسترس تر است.
ميروان احمد، مسئول بخش اطلاع رسانی اداره مين در کردستان عراق: اداره مين در اقليم کردستان عراق در حال فعاليت برای پاکسازی مين و اطلاع رسانی به مردم و همچنين حمايت و پشتيبانی از قربانيان مين است. اين نهاد از سال ۱۹۹۷ تا سال ۲۰۰۳ ميلادی در کردستان عراق فعال بوده و از سال ۲۰۰۵ به اين سو حکومت اقليم کردستان عراق اين نهاد را زير پوشش خود گرفته است.
از مجموع ۲۷۸ کيلومتر مربع که آلوده به مين بوده است تا کنون در استان سليمانيه ۷۳ ميليون متر مربع، در دهوک و اربيل نيز ۱۰۰ ميليون متر مربع زمين آلوده به مين را پاکسازی کرده ايم تا جلوی قربانيان بيشتر مين را بگيريم.
در مجموع در کردستان عراق ۱۴ هزار و ۲۰۰ نفر از قربانيان مين سرشماری شده اند که شش هزار نفر از اينها شهيد شده و هشت هزار نفر نيز مجروح و معلول هستند. اين آمار فقط تلفات غير نظاميان است و از خود افرادی که در تيم های خنثی سازی مين کار می کنند تا کنون ۱۱ کارمند شهيد شده و ۶۳ نفر ديگر نيز مجروح شده اند.»
به سراغ محمود عثمان می روم. عضو پارلمان عراق. از او می پرسم چرا دولت عراق در کمک رسانی برای خنثی کردن مين ها جدی نيست؟
محمود عثمان: ميليون ها مين در منطقه وجود دارد. تقريبا می گويند بين ده تا ۱۵ ميليون مين کاشته شده در منطقه است، اگر بيشتر از اين نباشد. با اين که ارگاسيون های محلی و افراد فعال ديگری از سراسر جهان برای خنثی سازی مين ها کمک کرده اند ولی تا به حال هنوز هم تعداد زيادی باقی مانده است. اينها اثرات جنگ است و گفت و گويی بين ايران و عراق انجام نشده است و تا به حال اين دو کشور نتوانسته اند بسياری مسائل مثل مسائل اسرا را حل کنند. خيلی چيزها هنوز هم از جنگ ايران و عراق باقی مانده است که هنوز حل نشده اند. يکی از آن مشکلاتی که حل نشده است موضوع مين است.»
آن دسته از قربانيان مين که در عراق زندگی می کنند و آن گروه که در ايران هستند، هر دو مقرری دولتی دريافت می کنند و البته مقرری هر دو هم اما و اگرهايی دارد.
آقای حکمت، ساکن کردستان عراق، که هر دو پايش را در اثر انفجار مين از دست داده است:
«می گويند بايد تعهد بدهی که تا دو سال ديگر تقاضای ويلچر ديگری نکنی. اين در حالی است که بهترين اتومبيل ها هم با توجه به وضعيت جاده های اينجا در اين مدت فرسوده می شوند. چه برسد به يک ويلچر. مشکل ما مشکل کار است و با از دست دادن هر دو پا، پيدا کردن کار برای کسی مثل من مشکل است. خيلی از افراد مثل من يا بيکارند و يا خانه نشين اند و مقرری بسيار محدودی در حدود ۱۵۰ هزار دينار در ماه دريافت می کنند. حکومت بايد کمک کند تا ما کار پيدا کنيم. مثل کاری که در لبنان برای آدم هايی مثل من انجام شده است.»
کاوه قريشی، روزنامه نگار، شرايط اقتصادی و حتی پذيرش قربانيان به عنوان قربانی در ايران را هم چندان بهتر از اين توصيف نمی کند.
کاوه قریشی: در جمهوری اسلامی هم اينها به دو صورت تحت حمايت دولتی قرار گرفته اند. يا به عنوان جانباز يا شهيد جنگی تحت حمايت بنياد شهيد و يا ديگر سازمان های مربوطه قرار می گيرند و در اين شرايط است که تا حدودی خسارات آنها جبران شده است و هم به لحاظ پزشکی به آنها رسيدگی شده و هم مبلغی به عنوان ماهيانه به عنوان کسی که قادر به کار نيست به اين افراد يا خانواده آنها اعطا می شود.
ولی در صورت ديگر اين شخص به سازمان هايی نظير بهزيستی معرفی می شود که در آن شکل با کمک های بسيار ناچيز - چيزی حدود ماهی ۵۰ هزار تومان يا معادل ماهانه ۲۵ يورو يا دلار- مورد حمايت قرار می گيرند.اينها برگه صدور سانحه را مورد نظر قرار می دهند. يعنی اگر شخصی برود و خودش را به عنوان قربانی مين معرفی کند از او می پرسند که تو بر اساس چه مدرکی اين سانحه را مستند کرده ای ؟
چه بسا در زمان وقوع اين سانحه برای فرد سازمان ها و اداره های مربوطه خيلی فعال نبوده اند يا سطح دانش مردم به اندازه ای نبوده که پيگير صدور اين برگه باشند و يا حاکميت در آن شرايط پاسخگو نبوده است، به هر حال دلايلی وجود دارد که ممکن است بسياری از قربانيان مين اين برگه را نداشته باشند. در نهايت می شود ارزيابی کرد که اين حمايت ها در مقابل رشد روزافزون هزينه ها و ميزان تورم و تبعاتی که اين حادثه دارد، بسيار ناچيز، محدود و کم بوده باشد.»
جنگ که تمام می شود در واقع تمام نمی شود. برای نشان دادن جنگ و پس از جنگ چقدر واژه لازم است؟ چقدر صدا؟ آثار جنگ تا کجا و کی می مانند؟ چرا جنگاوران که می روند مين ها را با خودشان نمی برند؟
سوالی که محسن کاکارش، روزنامه نگار هم می پرسد:
«نيروهای دولتی وقتی می خواهند يک محدوده جنگی را ترک کنند تمام اموال و وسايل خودشان را با خود می برند. حتی ديده شده است که درها و پنجره های آهنی کار گذاشته شده در پاسگاه های موقت شان را با خودشان می برند. ولی مين ها را می گذارند و می روند. يا حتی می بينيم که شهروندان می گويند که مين ها را کار می گذارند.»
کمپين نظارت بر مين های زمينی می گويد که چين، کوبا، هند، ايران ، ميانمار، کره شمالی، کره جنوبی، پاکستان، روسيه ، سنگاپور، آمريکا و ويتنام همچنان مين های ضد نفر توليد می کنند. ايران از جمله کشورهايی است که ساخت مين تازه را تکذيب می کند. و در اين ميان اين شهروندان هستند، غير نظاميان، کودکان و زنان و مردانی که جنگ انتخاب شان نبوده، آنها هستند که ميان اين همه خبرها و تکذيب ها منفجر می شوند.
يکی از اين ميان شايد روزی فرصت پيدا کند از خود بپرسد: پيش از اين که بميرم، صلح شده بود. چرا مردم؟
پژوهشكده مهندسی و علوم پزشكی جانبازان در گزارشی اعلام کرده است که ۹۲ درصد از قربانیان مین در ایران هیچ آموزشی برای رویارویی با مین یا برای زندگی در مناطق آلوده به مین ندیدهاند.
وضعیت مناطق آلوده به مین، این که قربانیان مین در هر دو سوی مرز ایران و عراق چه وضعیتی دارند، چه قدر حمایت میشوند و این که دولتها برای پایان دادن به کابوس زندگی در کنار مین چه اقداماتی کردهاند موضوع گزارش ویژهای است که میخوانید:
کلاهخود، قمقمه، تفنگ/ سهم تو هم از جنگ، کشته پدرت بود و اين صندلی چرخدار که با آن راه میروی/ در جنگ چيزهای زيادی قسمت میشود....
يکی از قربانيان مين در کردستان عراق: من بين سال های ۱۹۹۳ و ۹۴ با يک شرکت بريتانيايی خنثی سازی مين در کردستان عراق کار می کردم. در سال ۲۰۰۰ در منطقه پنجووين از توابع استان سليمانيه در حين خنثی سازی يک مين ساخت ايتاليا مجروح شدم و دو پای خودم را از دست دادم.
دو ماه آنجا بستری بودم. شش ماه هم در يک بيمارستان ديگر بستری بودم. بعد هم يک ويلچر به من دادند. ولی برای من که ۲۷ سال پا داشتم و حالا هر دو پايم را از دست داده بودم تحمل اين شرايط سخت بود.»
اين صدای آقای حکمت بود. فقط يکی از قربانيان مين با همه خاطرات تلخ اش. حالا سال هاست که جنگ تمام شده، اما جنگ هيچ وقت همه آثار و نتايجش را بر نمی دارد و برود.
هميشه اينجا و آنجا تکه پاره هايی از کابوس هايش را جا می گذارد. ۲۰ سال از هشت سال جنگ ايران و عراق می گذرد. و هنوز هم کودکان شهرهای مرزی مين را با اسباب بازی اشتباه می گيرند و اين را بهتر از هر کس، در و ديوار جنگ ديده ای می شناسند که خون تازه بر خون های خشک شده شان می پاشد.
Your browser doesn’t support HTML5
کاوه قريشی، روزنامهنگار، که درباره مناطق مين گذاری شده کار کرده است می گوید:
کاوه قریشی: اين مين ها زير خاک کار گذاشته شده اند. کم کم بر اثر نوسانات زمين و بر اثر تغييرات جغرافيايی بالا می آيند و چون مقامات حکومتی و مسئولين مرتبط ، نسبت به اين امر بی توجهند، بچه های حاشيه نشين شهرها، به عنوان يک اسباب بازی و يک چيز جالب آن را پيدا می کنند و با آن بازی می کنند. اين چيزی که دارم می گويم به عينه ديده ام. من ديده ام که مين را حمل کرده و به داخل خانه آورده اند. فکر کرده اند که قلک است يا مثلا اسباب بازی است و با آن ور رفته اند. من دستکم در شهر خودمان دو انفجار را به خاطر دارم که نه تنها فردی که روی مين کار کرده بلکه بسياری از اعضای آن ساختمان هم کشته شده اند.»
کمپين نظارت بر مين های زمينی می گويد که چين، کوبا، هند، ايران ، ميانمار، کره شمالی، کره جنوبی، پاکستان، روسيه ، سنگاپور، آمريکا و ويتنام همچنان مين های ضد نفر توليد می کنند. ايران از جمله کشورهايی است که ساخت مين تازه را تکذيب می کند. و در اين ميان اين شهروندان هستند، غير نظاميان، کودکان و زنان و مردانی که جنگ انتخاب شان نبوده، آنها هستند که ميان اين همه خبرها و تکذيب ها منفجر می شوند.
هنوز چند ميليون- برخی منابع می گويند چهار ميليون – مين از جنگ جهانی دوم در دل زمين باقی مانده است. اين جدا از حدود ۲۰۰ ميليون مينی است که در زرادخانه ها نگهداری می شود. در ايران، کشوری که جنگی هشت ساله را پشت سر گذاشته، هم وضعيت بهتر نيست.
محسن کاکارش، روزنامه نگار کرد ، روزنامه نگاری که در مناطق مين گذاری شده زياد کار کرده و از حال و احوال قربانيان مين خوب خبر دارد:
محسن کاکارش: طبق آمارهای غير رسمی که فعالان کرد ارائه می دهند، در مناطق کرد نشين ۱۲ ميليون و ۸۰۰ هزار مين وجود دارد. يعنی با احتساب جمعيت در مناطق کردنشين برای هر شهروند کرد در اين مناطق بيش از يک مين آماده به کار وجود دارد.»
جهان همهاش هم زشتی نيست. دهها سازمان، موسسه و «ان جی او» بين المللی و مردم نهاد در سراسر دنيا هستند که می کوشند برای از بين بردن مين ها، برای خنثی سازی مين ها و برای پاک کردن خاک. با اين حال اما هنوز، سرعت مين گذاری چهار برابر بيشتر از سرعت خنثی سازی مين هاست.
مين با اين همه فراوانی، يکی از بحث برانگيز ترين و منفورترين اسباب جنگ است. چرا که موقع انفجار فرقی ميان نظاميان و غير نظاميان نمی بيند. هر چيزی که مين را لمس کند انفجار فوری آن را در پی خواهد داشت.
از سوی ديگر، مين ها پس از کاشته شدن با گذر زمان گم می شوند. آدم ها مين ها را می کارند و می روند. حتی مين ها را می کارند و می ميرند. آدمها می روند اما مين ها باقی می مانند. فرصتی برای پشيمانی نيست.حتی اگر سالها بعد از جنگ شما قهرمان فيلمی به نام «پدر» باشيد و مينی که کاشته ايد حالا پای دخترتان را گرفته باشد.
زمينی که قلبش با مين سوراخ شد ديگر نمی تواند در خودش زندگی بپروراند. کشاورزی و سکونت در همسايگی مين ها فقط وهم آور و دردناک نيست. اغلب، غير ممکن است.
کاوه قريشی، روزنامهنگار: تنها عوارضی که دارد بر روی جان آدمی نيست. بلکه بر زمين های کشاورزی هم تاثيرهای مخربی دارد. بخش عمده ای اززمين های مناطق جنگی باير باقی می ماند و به علت وجود اين مين ها مردم نمی توانند در اين مناطق کشاورزی کنند. به لحاظ اشتغال زايی و باروری زمين و امر کشاورزی که نقش بسيار بنيادينی دراقتصاد منطقه دارد، باز هم اين مسئله قربانی می گيرد.»
دولت ايران نه پيمان نامه اوتاوا را امضا کرده و نه اجازه داده است که بازرسان اين سازمان از داخل ايران بازديد کنند. آمار دقيقی از ميزان قربانيان مين از سوی مسئولان حکومتی ايران منتشر نمی شود. تنها آماری را ارائه می دهند که مربوط به افراد مين روب است. در سال ۸۹ اعلام کردند که ۱۰۴ نفر قربانی مين گذاری شده اند که شامل افرادی می شود که مشغول خنثی سازی مين ها بوده اند. ولی آماری که توسط فعالين در اين حوزه ارائه می شود بيشتر از اين تعداد است.کاوه قریشی، روزنامه نگار کرد
برای همه اينهاست که ۱۵۶ کشور جهان پيمان اوتاوا را امضا کرده اند. پيمانی که استفاده، توليد، انبار و نقل و انتقال مين های ضد نفر را ممنوع می کند. ايران با وجود تلاش های تقدير شده ای که برای خنثی سازی مين پس از جنگ هشت ساله اش کرده، اما هنوز به پيمان اوتاوا متعهد نيست.
کاوه قریشی: دولت ايران نه پيمان نامه اوتاوا را امضا کرده و نه اجازه داده است که بازرسان اين سازمان از داخل ايران بازديد کنند. آمار دقيقی از ميزان قربانيان مين از سوی مسئولان حکومتی ايران منتشر نمی شود. تنها آماری را ارائه می دهند که مربوط به افراد مين روب است. در سال ۸۹ اعلام کردند که ۱۰۴ نفر قربانی مين گذاری شده اند که شامل افرادی می شود که مشغول خنثی سازی مين ها بوده اند. ولی آماری که توسط فعالين در اين حوزه ارائه می شود بيشتر از اين تعداد است.
از آن سوی مرزها يعنی در منطقه کردستان عراق که درگير جنگ های داخلی و جنگ ايران و عراق بوده است نيز فعالين پاکسازی مين خبر می دهند که از سال ۱۹۹۱ تقريبا ۱۴ هزار نفر کشته و زخمی شده اند که از اين تعداد، شش هزار نفر کشته و هشت هزار نفر نيز زخمی شده اند.»
مين فقط در خارج از شهرها نيست که قربانی می گيرد. مين در دل شهرها هم هنوز دست و پا و چشم کودکان را می گيرد، در مناطق جنوبی و کردنشين بيش از هر جای ديگر.
محسن کاکارش، روزنامهنگار: مين حتی در شهرهايی که دورتر از مرز هم هستند جان انسان ها را تهديد می کند. مثلا همين فروردين ماه امسال چند کودک بر اثر مين قربانی شده يا چشم و دست و پايشان را از دست دادند. يا در ديگر مناطق ديديم که از ابتدای سال جديد بيش از پنج نفر با مين کشته و زخمی شدند. در مناطق مرزی حتی تابلويی که نشان بدهد که منطقه ، آلوده به مين است وجود ندارد و شهروندان با اطلاعات و غريزه خودشان می فهمند که منطقه ای دارای مين هست يا نه؟»
آن سوی مرزها آمارها روشن تر و در دسترس تر است.
ميروان احمد، مسئول بخش اطلاع رسانی اداره مين در کردستان عراق: اداره مين در اقليم کردستان عراق در حال فعاليت برای پاکسازی مين و اطلاع رسانی به مردم و همچنين حمايت و پشتيبانی از قربانيان مين است. اين نهاد از سال ۱۹۹۷ تا سال ۲۰۰۳ ميلادی در کردستان عراق فعال بوده و از سال ۲۰۰۵ به اين سو حکومت اقليم کردستان عراق اين نهاد را زير پوشش خود گرفته است.
از مجموع ۲۷۸ کيلومتر مربع که آلوده به مين بوده است تا کنون در استان سليمانيه ۷۳ ميليون متر مربع، در دهوک و اربيل نيز ۱۰۰ ميليون متر مربع زمين آلوده به مين را پاکسازی کرده ايم تا جلوی قربانيان بيشتر مين را بگيريم.
در مجموع در کردستان عراق ۱۴ هزار و ۲۰۰ نفر از قربانيان مين سرشماری شده اند که شش هزار نفر از اينها شهيد شده و هشت هزار نفر نيز مجروح و معلول هستند. اين آمار فقط تلفات غير نظاميان است و از خود افرادی که در تيم های خنثی سازی مين کار می کنند تا کنون ۱۱ کارمند شهيد شده و ۶۳ نفر ديگر نيز مجروح شده اند.»
به سراغ محمود عثمان می روم. عضو پارلمان عراق. از او می پرسم چرا دولت عراق در کمک رسانی برای خنثی کردن مين ها جدی نيست؟
محمود عثمان: ميليون ها مين در منطقه وجود دارد. تقريبا می گويند بين ده تا ۱۵ ميليون مين کاشته شده در منطقه است، اگر بيشتر از اين نباشد. با اين که ارگاسيون های محلی و افراد فعال ديگری از سراسر جهان برای خنثی سازی مين ها کمک کرده اند ولی تا به حال هنوز هم تعداد زيادی باقی مانده است. اينها اثرات جنگ است و گفت و گويی بين ايران و عراق انجام نشده است و تا به حال اين دو کشور نتوانسته اند بسياری مسائل مثل مسائل اسرا را حل کنند. خيلی چيزها هنوز هم از جنگ ايران و عراق باقی مانده است که هنوز حل نشده اند. يکی از آن مشکلاتی که حل نشده است موضوع مين است.»
آن دسته از قربانيان مين که در عراق زندگی می کنند و آن گروه که در ايران هستند، هر دو مقرری دولتی دريافت می کنند و البته مقرری هر دو هم اما و اگرهايی دارد.
آقای حکمت، ساکن کردستان عراق، که هر دو پايش را در اثر انفجار مين از دست داده است:
می گويند بايد تعهد بدهی که تا دو سال ديگر تقاضای ويلچر ديگری نکنی. اين در حالی است که بهترين اتومبيل ها هم با توجه به وضعيت جاده های اينجا در اين مدت فرسوده می شوند. چه برسد به يک ويلچر. مشکل ما مشکل کار است و با از دست دادن هر دو پا، پيدا کردن کار برای کسی مثل من مشکل است. خيلی از افراد مثل من يا بيکارند و يا خانه نشين اند و مقرری بسيار محدودی در حدود ۱۵۰ هزار دينار در ماه دريافت می کنند.آقای حکمت، ساکن کردستان عراق
«می گويند بايد تعهد بدهی که تا دو سال ديگر تقاضای ويلچر ديگری نکنی. اين در حالی است که بهترين اتومبيل ها هم با توجه به وضعيت جاده های اينجا در اين مدت فرسوده می شوند. چه برسد به يک ويلچر. مشکل ما مشکل کار است و با از دست دادن هر دو پا، پيدا کردن کار برای کسی مثل من مشکل است. خيلی از افراد مثل من يا بيکارند و يا خانه نشين اند و مقرری بسيار محدودی در حدود ۱۵۰ هزار دينار در ماه دريافت می کنند. حکومت بايد کمک کند تا ما کار پيدا کنيم. مثل کاری که در لبنان برای آدم هايی مثل من انجام شده است.»
کاوه قريشی، روزنامه نگار، شرايط اقتصادی و حتی پذيرش قربانيان به عنوان قربانی در ايران را هم چندان بهتر از اين توصيف نمی کند.
کاوه قریشی: در جمهوری اسلامی هم اينها به دو صورت تحت حمايت دولتی قرار گرفته اند. يا به عنوان جانباز يا شهيد جنگی تحت حمايت بنياد شهيد و يا ديگر سازمان های مربوطه قرار می گيرند و در اين شرايط است که تا حدودی خسارات آنها جبران شده است و هم به لحاظ پزشکی به آنها رسيدگی شده و هم مبلغی به عنوان ماهيانه به عنوان کسی که قادر به کار نيست به اين افراد يا خانواده آنها اعطا می شود.
ولی در صورت ديگر اين شخص به سازمان هايی نظير بهزيستی معرفی می شود که در آن شکل با کمک های بسيار ناچيز - چيزی حدود ماهی ۵۰ هزار تومان يا معادل ماهانه ۲۵ يورو يا دلار- مورد حمايت قرار می گيرند.اينها برگه صدور سانحه را مورد نظر قرار می دهند. يعنی اگر شخصی برود و خودش را به عنوان قربانی مين معرفی کند از او می پرسند که تو بر اساس چه مدرکی اين سانحه را مستند کرده ای ؟
چه بسا در زمان وقوع اين سانحه برای فرد سازمان ها و اداره های مربوطه خيلی فعال نبوده اند يا سطح دانش مردم به اندازه ای نبوده که پيگير صدور اين برگه باشند و يا حاکميت در آن شرايط پاسخگو نبوده است، به هر حال دلايلی وجود دارد که ممکن است بسياری از قربانيان مين اين برگه را نداشته باشند. در نهايت می شود ارزيابی کرد که اين حمايت ها در مقابل رشد روزافزون هزينه ها و ميزان تورم و تبعاتی که اين حادثه دارد، بسيار ناچيز، محدود و کم بوده باشد.»
جنگ که تمام می شود در واقع تمام نمی شود. برای نشان دادن جنگ و پس از جنگ چقدر واژه لازم است؟ چقدر صدا؟ آثار جنگ تا کجا و کی می مانند؟ چرا جنگاوران که می روند مين ها را با خودشان نمی برند؟
سوالی که محسن کاکارش، روزنامه نگار هم می پرسد:
«نيروهای دولتی وقتی می خواهند يک محدوده جنگی را ترک کنند تمام اموال و وسايل خودشان را با خود می برند. حتی ديده شده است که درها و پنجره های آهنی کار گذاشته شده در پاسگاه های موقت شان را با خودشان می برند. ولی مين ها را می گذارند و می روند. يا حتی می بينيم که شهروندان می گويند که مين ها را کار می گذارند.»
کمپين نظارت بر مين های زمينی می گويد که چين، کوبا، هند، ايران ، ميانمار، کره شمالی، کره جنوبی، پاکستان، روسيه ، سنگاپور، آمريکا و ويتنام همچنان مين های ضد نفر توليد می کنند. ايران از جمله کشورهايی است که ساخت مين تازه را تکذيب می کند. و در اين ميان اين شهروندان هستند، غير نظاميان، کودکان و زنان و مردانی که جنگ انتخاب شان نبوده، آنها هستند که ميان اين همه خبرها و تکذيب ها منفجر می شوند.
يکی از اين ميان شايد روزی فرصت پيدا کند از خود بپرسد: پيش از اين که بميرم، صلح شده بود. چرا مردم؟