اميد جليلی، کمدين و هنرپيشه ايرانی – بريتانيايی ساکن لندن که سال ها جزو چهره های معروف عرصه کمدی و طنز اجتماعی در بريتانيا است و در فيلم های معروفی نظير «گلادياتور» و «کازانووا» نيز بازی کرده است، در مطلبی که روزنامه «گاردين» آن را چاپ کرده به عنوان يک پيرو کيش بهائيت نگاهی دارد به تجارب شخصی خود و نحوه رفتار حکومت ايران با جامعه بهائيان.
اميد جليلی از سال های ميانی دهه ۱۹۹۰ با تنظيم و ارائه يک برنامه کمدی با عنوان «پسر خپل يک کباب فروش ايرانی» در تئاترهای شهر لندن به شهرت رسيد.
در آن برنامه، دستمايه طنز اميد جليلی نگاهی به تقابل های و تناقض های فرهنگی برای يک پسر بچه ايرانی بود که در محيط لندن و بريتانيا بزرگ شده است. وی يادآوری می کند که پرداختن به عناصر مهم در هويت فرهنگی، نژادی و مذهبی يکی از دستمايه های اصلی طنز اجتماعی است و وی در نظر دارد که در نمايش بعدی خود با جسارت بيشتری عمل کرده و اين بار به شرايط زندگی و پرورش در يک خانواده بهايی ايران بپردازد.
اميد جليلی در يک خانواده بهائی ايرانی متولد شده و از سال های دهه ۱۹۷۰ همراه با خانواده خود به لندن مهاجرت کرده است. وی می گويد پرورش در يک خانواده بهایی به خصوص پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ ايران تاثير زيادی روی زندگی وی بر جا گذاشته است.
او يادآوری می کند که پيروان کيش بهائيت اکنون در بيش از ۱۸۰ کشور جهان زندگی می کنند و جوهره آئين آنها يک نوع توحيد يا يگانگی بين انسانيت و دين است. طريقت آنها بهبود وضعيت زندگی مردم از طريق ارتقاء دانش آموزان به شکلی است که مردم بتوانند در مسائل اجتماعی، معنوی و فرهنگی جامعه خود را در يک مسير مثبت تغيير دهند.
با اين همه پيروان اين آئين از زمان پيدايش آن در سال ۱۸۴۴ در ايران تحت فشار بوده و به خصوص از زمان وقوع انقلاب و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۴ اين فشارها افزايش يافته است. تاکنون صدها نفر از پيروان اين کيش اعدام و يا بازداشت شده اند.
اميد جليلی از تجارب شخصی خود می گويد که چگونه در دوره جوانی و هنگام تحصيل در يک دانشگاه بريتانيايی، دوستان ايرانی او به محض اينکه فهميدند وی بهایی است او را از تيم فوتبال دانشجويان ايرانی اخراج کردند.
ولی اکنون وضعيت تغيير کرده است و به عنوان نمونه می توان به نامه سرگشاده گروه کثيری از روشنفکران و فعالان حقوق بشر ايرانی اشاره کرد که در سال ۲۰۰۹ به وضعيت بد بهائيان و رفتار حکومت ايران با اين اقليت مذهبی اعتراض کردند.
جامعه بهائيان از انتشار اين نامه استقبال کرده و تاکيد کرده که نفس کيش بهائيت و فعاليت های آنها فقط در چهارچوب اقدامات بشردوستانه است و به هيچ وجه ابعاد سياسی نداشته و کاری به کار حکومت ها ندارد. اما بازداشت رهبران جامعه بهائيان و بازداشت دست اندرکاران موسسات آموزشی آنها در سال های اخير ادامه يافته است.
وکيل مدافع آنها، خانم شيرين عبادی می گويد هيچ مدرکی در اثبات فعاليت های ضد حکومتی اين افراد وجود ندارد. با وجود این، اين افراد از هيچ حق قانونی برای دفاع از خود برخوردار نبوده و حکومت ايران در ماه مارس امسال و در شرايطی که خيزش های سياسی در جهان عرب توجه همه را به خود جلب کرده بود اين افراد را به ۲۰ سال زندان محکوم کرد.
اميد جليلی در ادامه مطلب خود در روزنامه گاردين می نويسد که در چنين شرايطی من مشغول تنظيم متن نمايش کمدی خود هستم ولی هر چه فکر می کنم به راحتی نمی توان در اين موضوع جنبه طنزی پيدا کرد. تنها نکته ای که به ذهن من می رسد اين است که حکومت ايران يک جور مشکل يا بيماری «کنترل» دارد.
در يک دستورالعمل آيت الله خامنه ای که در سال ۱۹۹۱ صادر شده است گفته می شود که با جامعه بهائيان بايد طوری برخورد شود که «پيشرفت و توسعه آنها مسدود شود» و حق کار و آموزش عالی از آنها سلب شود.
به همين خاطر است که در سال های اخير تعداد زيادی از بهائيان که يک تشکيلات خودجوش و مستقل برای ارائه آموزش عالی به فرزندان اين جامعه سازمان داده بودند، بازداشت شده اند. چند هفته پيش نيروهای امنيتی ايران مجددا به ۳۹ خانه از پيروان اين کيش حمله کرده و ۱۲ نفر را که جزو کارکنان و آموزگاران اين موسسه بودند بازداشت کرده اند.
اميد جليلی در پايان مطلب خود می نويسد که تنها راه پيدا کردن يک زاويه طنز آميز در اين حوادث تاکيد روی آن ذهنيت بيمارگونه ای است که تلاش دارد زندگی خصوصی تک تک افراد جامعه را کنترل کند. هفت نفر از رهبران و تمام بهائيان ديگری که اکنون در زندان هستند اگر از دين خود برگردند و تقاضای عفو کنند بلافاصله از زندان آزاد خواهند شد.
حقيقت اين است که آنها با تاکيد و پايداری بر مرام خود اصالت خود را به عالی ترين شکل به نمايش می گذارند. در صورتی که جوان ۲۰ ساله ای مثل من پس از انقلاب ايران و برای حفظ موقعيت خود در تيم فوتبال مجبور بودم هوايت ايرانی – بهائی خود رامخفی کرده و گاهی اوقات خودم را «چيکو آندولينی» پسرک ايتاليايی جا بزنم.
اميد جليلی از سال های ميانی دهه ۱۹۹۰ با تنظيم و ارائه يک برنامه کمدی با عنوان «پسر خپل يک کباب فروش ايرانی» در تئاترهای شهر لندن به شهرت رسيد.
در آن برنامه، دستمايه طنز اميد جليلی نگاهی به تقابل های و تناقض های فرهنگی برای يک پسر بچه ايرانی بود که در محيط لندن و بريتانيا بزرگ شده است. وی يادآوری می کند که پرداختن به عناصر مهم در هويت فرهنگی، نژادی و مذهبی يکی از دستمايه های اصلی طنز اجتماعی است و وی در نظر دارد که در نمايش بعدی خود با جسارت بيشتری عمل کرده و اين بار به شرايط زندگی و پرورش در يک خانواده بهايی ايران بپردازد.
اميد جليلی در يک خانواده بهائی ايرانی متولد شده و از سال های دهه ۱۹۷۰ همراه با خانواده خود به لندن مهاجرت کرده است. وی می گويد پرورش در يک خانواده بهایی به خصوص پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ ايران تاثير زيادی روی زندگی وی بر جا گذاشته است.
او يادآوری می کند که پيروان کيش بهائيت اکنون در بيش از ۱۸۰ کشور جهان زندگی می کنند و جوهره آئين آنها يک نوع توحيد يا يگانگی بين انسانيت و دين است. طريقت آنها بهبود وضعيت زندگی مردم از طريق ارتقاء دانش آموزان به شکلی است که مردم بتوانند در مسائل اجتماعی، معنوی و فرهنگی جامعه خود را در يک مسير مثبت تغيير دهند.
با اين همه پيروان اين آئين از زمان پيدايش آن در سال ۱۸۴۴ در ايران تحت فشار بوده و به خصوص از زمان وقوع انقلاب و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۴ اين فشارها افزايش يافته است. تاکنون صدها نفر از پيروان اين کيش اعدام و يا بازداشت شده اند.
اميد جليلی از تجارب شخصی خود می گويد که چگونه در دوره جوانی و هنگام تحصيل در يک دانشگاه بريتانيايی، دوستان ايرانی او به محض اينکه فهميدند وی بهایی است او را از تيم فوتبال دانشجويان ايرانی اخراج کردند.
ولی اکنون وضعيت تغيير کرده است و به عنوان نمونه می توان به نامه سرگشاده گروه کثيری از روشنفکران و فعالان حقوق بشر ايرانی اشاره کرد که در سال ۲۰۰۹ به وضعيت بد بهائيان و رفتار حکومت ايران با اين اقليت مذهبی اعتراض کردند.
جامعه بهائيان از انتشار اين نامه استقبال کرده و تاکيد کرده که نفس کيش بهائيت و فعاليت های آنها فقط در چهارچوب اقدامات بشردوستانه است و به هيچ وجه ابعاد سياسی نداشته و کاری به کار حکومت ها ندارد. اما بازداشت رهبران جامعه بهائيان و بازداشت دست اندرکاران موسسات آموزشی آنها در سال های اخير ادامه يافته است.
وکيل مدافع آنها، خانم شيرين عبادی می گويد هيچ مدرکی در اثبات فعاليت های ضد حکومتی اين افراد وجود ندارد. با وجود این، اين افراد از هيچ حق قانونی برای دفاع از خود برخوردار نبوده و حکومت ايران در ماه مارس امسال و در شرايطی که خيزش های سياسی در جهان عرب توجه همه را به خود جلب کرده بود اين افراد را به ۲۰ سال زندان محکوم کرد.
اميد جليلی در ادامه مطلب خود در روزنامه گاردين می نويسد که در چنين شرايطی من مشغول تنظيم متن نمايش کمدی خود هستم ولی هر چه فکر می کنم به راحتی نمی توان در اين موضوع جنبه طنزی پيدا کرد. تنها نکته ای که به ذهن من می رسد اين است که حکومت ايران يک جور مشکل يا بيماری «کنترل» دارد.
در يک دستورالعمل آيت الله خامنه ای که در سال ۱۹۹۱ صادر شده است گفته می شود که با جامعه بهائيان بايد طوری برخورد شود که «پيشرفت و توسعه آنها مسدود شود» و حق کار و آموزش عالی از آنها سلب شود.
به همين خاطر است که در سال های اخير تعداد زيادی از بهائيان که يک تشکيلات خودجوش و مستقل برای ارائه آموزش عالی به فرزندان اين جامعه سازمان داده بودند، بازداشت شده اند. چند هفته پيش نيروهای امنيتی ايران مجددا به ۳۹ خانه از پيروان اين کيش حمله کرده و ۱۲ نفر را که جزو کارکنان و آموزگاران اين موسسه بودند بازداشت کرده اند.
اميد جليلی در پايان مطلب خود می نويسد که تنها راه پيدا کردن يک زاويه طنز آميز در اين حوادث تاکيد روی آن ذهنيت بيمارگونه ای است که تلاش دارد زندگی خصوصی تک تک افراد جامعه را کنترل کند. هفت نفر از رهبران و تمام بهائيان ديگری که اکنون در زندان هستند اگر از دين خود برگردند و تقاضای عفو کنند بلافاصله از زندان آزاد خواهند شد.
حقيقت اين است که آنها با تاکيد و پايداری بر مرام خود اصالت خود را به عالی ترين شکل به نمايش می گذارند. در صورتی که جوان ۲۰ ساله ای مثل من پس از انقلاب ايران و برای حفظ موقعيت خود در تيم فوتبال مجبور بودم هوايت ايرانی – بهائی خود رامخفی کرده و گاهی اوقات خودم را «چيکو آندولينی» پسرک ايتاليايی جا بزنم.