در بخش اول نشان داده شد، که ايالات متحده آمريکا نقش پراهميتی در تاسيس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ و در طرح ريزی اعلاميه جهانی حقوق بشر بازی کردند.
قبل از واقعه تشکيل سازمان ملل، فرانکلين روزولت و وينستون چرچيل در ۱۴ اوت ۱۹۴۱ منشور آتلانتيک و متعاقب آن بيانيه سازمان ملل را در ژانويه ۱۹۴۲ مطرح کرده بودند.
در آن زمان روشنفکران و سياستمداران با نفوذی نيز در کشورهای مختلف جهان بودند مانند نلسون ماندلا، که در کنگره ملی آفريقا فعاليت میکرد. او همراه با سياستمدارانی نظير جواهر لعل نهرو با ايده حقوق بشرغربی مخالفت میکرد. برای مثال آنها انتقاد میکردند که چرچيل خواستهای آزادی طلبانه را فقط برای امپراتوری بريتانيا محدود کرده است.
هنوز جنگ جهانی دوم تمام نشده بود که بحثها در خصوص حقوق بشر نشان دادند که چه نيروی انفجارانگيزی را در خود میگنجانند.
از يک سو کشورهای آمريکای لاتين در ماه مارس ۱۹۴۵ در يک کنفرانس قارهای خواهان تجديد نظر ايده حقوق بشر شدند. آنها به ويژه در مورد حق استقلال خلقهای جهان و در خصوص تاريخ استعمار، ترديد و انتقادات خود را ابراز میکردند.
از سوی ديگر بالاخره منشور سازمان ملل در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵ تصويب شد، و در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ مجمع عمومی سازمان ملل در پاريس اعلاميه جهانی حقوق بشر را به جهانيان ابلاغ کرد.
يکی از مهمترين دستاوردهای منشور سازمان ملل اين بود که طبق بند ۶۸ مقرر شد که کميسيون حقوق بشر تشکيل شود، منظور همان کميسيونی است که امروز زير دست احمد شهيد کار می کند.
متاسفانه امروز رهبران سياسی جمهوری اسلامی ايران مدعی میشوند که کميسيون حقوق بشر سازمان ملل در گزارشهای خود در مورد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ايران دروغ میگويد.
شهروندان کشورهای اسلامی بايد در درجه اول برای خود تصميم بگيرند که آيا با موازين حقوق بشری و يا با قوانين اسلامی می خواهند زندگی کنند.
از ديد تاريخی اعلاميه جهانی حقوق بشر جوابی بود به بربريت ناسيونال سوسياليسم. ولی به علت فعل و انفعالاتی که در جريان جنگ سرد اتفاق افتاد، اهميت و تحقق حقوق بشر در سياستهای بعضی از کشورهای اين جهان نه فقط پررنگتر نشد بلکه کمرنگتر هم شد.
از آن گذشته ارزشهای حقوق بشر در سياست ها و قوانين ملی همه کشورهای جهان تا به امروز حصول نيافته است.
جنگ سرد در مرحله اول به معنی کشمکش ها و مناقشه های سياسی و اقتصادی بين شوروی و غرب بود و در واقع تا سال ۱۹۸۹ طول کشيد.
بحران ايران در ابتدای جنگ سرد و بيرنگ شدن اهميت حقوق بشر
قابل توجه است که در مرحله ابتدايی جنگ سرد ايران به صورت ديگری نسبت به امروز مطرح بود. در ۱۲ ماه مارس ۱۹۴۷ هری ترومن متنی را با عنوان «ترومن دکترين» به جهانيان ابلاغ کرد.
پس زمينه نظريه ترومن در پشت صحنه به بحران ايران مربوط میشد. در سالهای ۱۹۴۵و ۱۹۴۶ شوروی سعی کرده بود که استانهای کردستان و آذربايجان را از ايران جدا کند. ترومن در بهار سال ۱۹۴۶ به استالين حتی هشدار داد که اگر از ايران بيرون نرود از بمب اتمی عليه شوروی استفاده خواهد کرد. رئيس جمهور وقت ايالات متحده آمريکا به هيچ وجه حاضر نبود قبول کند که شوروی روزی منابع نفت ايران را تحت کنترل خود قرار بدهد.
در دهه پنجاه تا اواسط دهه هفتاد قرن بيستم آمريکا در جنگهای کره و ويتنام به صورت غير مستقيم با شوروی در گير بود.
بحران های طولانی جنگ و ديکتاتوری در جهان ايده حقوق بشر را بصورت نسبی در سياست بين المللی محو کرد.
ارزش های حقوق بشری به مثابه پايه آزادی جوامع
البته امروز بخش اعظمی از مردم جهان بيش از پيش به اين نتيجه رسيده اند که ارزش های حقوق بشری برای هر شهروندی در اين جهان پايه زندگی آزاد او را ضمانت میکند.
تا به امروز تحيرآور است که با وجود تمام اختلافاتی که بين کشورهای ايالات متحده آمريکا و انگلیس از يک سو و از سوی ديگر کشورهای جهان سوم و اتحاد جماهیر شوروی پيشين، اعلاميه جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصويب شد. نماينده ايران نيز رای مثبت خود را در آن زمان داد.
نباید فراموش شود که ايران يکی از ۵۱ کشورهايی بود که سازمان ملل را تاسيس کردند.
نمايندگان کشورهای جهان میدانستند که اين سند اهميت تاريخی دارد و تبلور خواستهای آزادی طلبانه و بلوغ بشريت است.
ارزشهايی که در اعلاميه جهانی حقوق بشر مطرح شدهاند، میبايست به عنوان حقوق شهروندی مردم کشورهای جهان در قوانين ملی همه کشورها تدوين شوند، تا هر شهروندی بتواند خواهان کسب آزادی ها و حقوق خود شود، آزادیهايی که روشنفکران و مردم قاره اروپا قرن ها در عصر روشنگری به مثابه حقوق طبيعی خود برايش مبارزه کردند.
بعد از سقوط اکثر ديکتاتوريهای کمونيستی امروز بهويژه دولتهای کشورهای اسلامی با حقوق شهروندی و اجتماعی مردم مبنی بر حقوق بشرمشکل تراشی میکنند، زيرا موازين حقوق بشری در تناقض آشکار با قوانين فقه و شريعت اسلامی قرار گرفتهاند.
اعلاميه جهانی حقوق بشر امروز يک سلاح صلح آميز جنبش مدنی به ويژه در ديکتاتوری هايی است که آزادی های ابتدايی را از مردم سلب کردهاند.
با وجود تمام مخالفتهايی که رهبران جمهوری ايران امروز با موازين حقوق بشر دارند، بايد به خاطر آورد، که اولين کنفرانس جهانی حقوق بشر سازمان ملل در سال ۱۹۶۸ در تهران اجرا شد.
در پايان تاکيد میشود که مسائلی مانند نژادپرستی در کشورهای دموکراتيک غربی نيز هنوز حل نشدهاند، البته طبق ماده دوی اعلاميه حقوق بشر آمده است: «هر کس میتواند بیهيچگونه تمايزی، به ويژه از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دين، عقيده سياسی يا هر عقيده ديگر و همچنين منشا ملی يا اجتماعی، ثروت، تولد يا هر وضعيت ديگر، از تمام حقوق و همه آزادیهای ذکر شده در اين اعلاميه بهره مند شوند.»