ديکتاتورها سخت می ميرند

میلوسویچ دیکتاتوری بود که از خود، نسل کشی، نفرت و کشوری چند پاره شده به جا گذاشت.

ديکتاتورها به دليل داشتن قدرت نامحدود در زندگی به تدريج به اين باور می رسند که قدرت آنها ابدی است و می توانند در هرچيزی دخالت کرده و آن را تغيير دهند.


مقابله با مرگ هم يکی از اين موارد است. يک ديکتاتور حاضر نيست به راحتی وقوع مرگ را بپذيرد. شايد به همين دليل بود که صدام حسين حاضر نشد روی خود را در هنگام مواجهه با مرگ بپوشاند و می انديشيد که شايد اين اتفاق برای او نيافتد.


ديکتاتورها در زندگی تا مدت ها به مرگ فکر نمی کنند اما آن زمان که ناچار در این اندیشه شوند، ديگر از ذهن شان بيرون نمی رود و مشکلات هم از همان زمان شروع می شود. با ابتلا به سرطان یا يک بيماری ديگر، رويای شيرين ديکتاتورها به هیچ بدل شده است و از آن به بعد، ديگر خود ديکتاتورها هستند که از درون نابود می شوند.



روند دادگاه و اعدام صدام نشان می دهد که در دهه های گذشته، دستگيری و محاکمه ديکتاتورها کمی تغيير کرده است.

ژنرال فرانکو، ديکتاتور نظامی اسپانيا هم اين وضع را تحمل کرد تا به مرگ رسيد. گابريل گارسيا مارکز، در کتاب معروف خود، پاييز پدرسالار، به همين نکته اشاره کرد.


عادلانه تر می ميرند
روند دادگاه و اعدام صدام نشان می دهد که در دهه های گذشته، دستگيری و محاکمه ديکتاتورها کمی تغيير کرده است. بنيتو موسولينی، ديکتاتور فاشيست ايتاليايی در سال ۱۹۴۵ و در حال فرار از دست نيروهای پارتيزان دستگير و کشته شد. جسد او را در ميلان، سروته آويزان کردند.


در آلمان، آدولف هيتلر خود کشی کرد و دستور داد جسد او را بسوزانند. اما ۲۲ افسر ارشد آلمان نازی دستگير و در جريان محاکمات نورنبرگ، ۱۲ نفر از آن ها به اعدام محکوم شدند. هرمان گورينگ به اعدام محکوم شد، اما پيش از اجرای حکم خودکشی کرد.


در سال ۱۹۸۹ و در کشور رومانی، نيکولای چاوشسکو و همسرش النا، پس از دستگيری و در يک محاکمه سريع، به اعدام محکوم شدند. در زمانی کوتاه پس از اجرای محاکمه، هر دو تيرباران شدند.


در ۱۹۸۳ و در آرژانتين، لئوپولدو گالتیری و ديگر اعضای ارشد گروه خونتا به نقض حقوق بشر متهم بودند که در دادگاه تبرئه شدند. گالتیری به دلیل نقش وی در بروز جنگ با بریتانیا در فالکلند به زندان محکوم شد که پس از ابراز پشيمانی، بخشيده شد و در ۲۰۰۳ به مرگ طبيعی درگذشت.


لوييس گارسيا مزا، پس از کودتا و ۱۳ ماه حکومت نظامی در بوليوی، در سال ۱۹۹۵ دستگير و پس از محاکمه به ۳۰ سال زندان محکوم شد. اتهام وی اين بود که در دوران زمامداری در ۱۹۸۰ و۱۹۸۱ به نسل کشی، شکنجه و قتل فعالان سياسی دست زده است.


ديکتاتورهايی که با عدالت درست و استاندارد محاکمه و مجازات نشدند، بسياری از درس های تاريخ را با خود به گور بردند. اين ديکتاتورها تخم نفرت و کينه را در ميان هزاران نفر کاشتند که چند نسل زمان می برد تا اثر آن از بين برود.

در آلمان شرقی، اريش هونکر پس از ۱۸ سال حکومت برای محاکمه به دليل کشتارهايی که پيش از فروريختن ديوار برلين دستورش را داده بود، به مسکو فرار کرد اما روس ها وی را به آلمان بازگرداندند.
محاکمه هونکر در ۱۹۹۳ به دليل ضعف جسمی شديد و بيماری وی ناتمام ماند، و او در ۱۹۹۴ در شيلی و در تبعيد جان سپرد.


چارلز تيلور، حاکم نظامی ليبريا که در ۲۰۰۳ از اين کشور فرار کرد، در لاهه در زندان در انتظار آغاز دادگاه است. تيلور به جنايت عليه بشريت درجريان جنگ داخلی درسيرالئون متهم است و هنوز اتهام مستقيمی عليه وی در جنايات و نسل کشی در ليبريا اقامه نشده است.
آخرصف
سال ۲۰۰۶ هم با وداع با چند ديکتاتوربه پايان رسيد. در روزهای پايانی سال صدام حسين به دارمجازات آويخته شد و در زادگاه خود به خاک سپرده شد.


اسلوبودان ميلوشويچ، رهبر يوگسلاوی سابق، در ميانه محاکمه در دادگاه لاهه، در سلول خود جان داد، در حالی که به اتهام نسل کشی و جنايت عليه بشريت محاکمه می شد.


اگوستو پينوشه، ديکتاتور شيلی هم به دليل عارضه قلبی جان سپرد. پينوشه در ۱۹۹۷ در لندن دستگير و به دادگاه برده شد، اما به دليل بيماری، از دادگاه و جريان دادرسی معاف شد و به شيلی بازگشت.


تا موک، از رهبران ارشد خمرهای سرخ کامبوج هم در مواجهه با قانون بود که جان سپرد.


ديکتاتورهايی که با عدالت بسزا و قانونمند محاکمه و مجازات نشدند، بسياری از درس های تاريخ را با خود به گور بردند. اين ديکتاتورها تخم نفرت و کينه را در ميان هزاران نفر کاشتند که زدوده شدن آثار آن، چند نسل زمان می خواهد.


در ميان ديکتاتورهايی که در ۲۰۰۶ جان دادند، نام صفرمراد نيازاف نيز ثبت شده است. «ترکمن باشی» ترکمنستان که مقام رياست جمهوری را مادام العمر به خود اختصاص داده بود در پی بيماری درگذشت.


تفاوت نيازاف با ديگر ديکتاتورها اين بود که نه به چنگال عدالت سپرده شده بود و نه نيروی نظامی خارجی در کشورش حضور داشت. وی تمام خصوصيات ديکتاتورها را داشت ولی نارضايتی عمومی را در عمر خود تجربه نکرد.


ديگر ديکتاتورهای در انتظار
جهان متمدن سعی دارد برخورد خود با ديکتاتورها را تغيير دهد تا بتوان آن ها را مهار کرد، که البته کار بسيار دشواری است. ديکتاتورها را حالا ديگر بايد اول محدود کرد و بعد به فکر سرنگون کردن آن ها بود.


بدترين چيز اين است که ديکتاتورها به سلاح اتمی مجهز شوند و يا قدرت نامحدود به دست آورند.


اين اتفاق در کره شمالی افتاد و اين روزها مهار کيم جونگ ايل، کار دشواری است به ويژه اين که بمب اتمی خود را نيز آزمايش کرده است.


جهان متمدن سعی دارد برخورد خود با ديکتاتورها را تغيير دهد تا بتوان آن ها را مهار کرد که البته کار بسيار دشواری است. ديکتاتورها را حالا ديگر بايد اول محدود کرد و بعد به فکر سرنگون کردن آن ها بود.

اتحاديه اروپا در حرکتی تاريخی، ورود الکساندر لوکاشنکو، رهبر بلاروس و ۳۰ تن از مشاوران و همفکران و وزرای کابينه وی را به ۲۵ کشور عضو اتحاديه اروپا ممنوع کرده است.


لوکاشنکو درانتخاباتی غير شفاف به حکومت رسيده و بسياری از منتقدان و مخالفان خود را سرکوب کرده است. اتحاديه اروپا به لوکاشنکو، لقب آخرين ديکتاتور اروپا داده و گفته است: حال که فشار برای تغيير سياست های غيردموکراتيک وی جواب نمی دهد، بلاروس بايد فشار انزوا و تحريم را قبول کند.


دنيای بدون شفافيت دربودجه و سياستگذاری، دنيايی آماده برای ظهورديکتاتورها است تا به محض به قدرت رسيدن، حقوق بشر را زيرپا بگذارند.