لیدا شرافتمند: نقاشی که شعر می کشد

جشنواره بين المللی شعر در پاريس٬ همزمان در چند مکان مختلف٬ از جمله محل سفارت مالت در پاريس، برگزار شد و به مدت سه روز٬ آثار هنرمندان کشورهای گوناگون مانند آلمان٬ اتريش٬ آمريکا٬ افغانستان٬ فرانسه، مالت و چند کشور ديگر به نمايش گذارده شد.


آثار نقاشی و شعر ليدا شرافتمند٬ نقاش و شاعر جوان ايرانی تبار٬ که از شهروندان مالت به شمار می رود٬ به عنوان پرولوگ٬ مقدمه، اين جشنواره برگزيده شده بود.


در عين حال، اين نمايشگاه درچارچوب فعاليت های هنری با اهداف انسان دوستانه برگزارشد که مرامنامه آن را ليدا شرافتمند با همراهی هنرمندان ديگری از کشورهای مختلف درسال ۲۰۰۴ تهيه کرد.


ليدا شرافتمند، ۳۰ سا ل دارد و آثار نقاشی و شعر او٬ که به زبان های فرانسه و انگليسی نوشته شده اند٬ اغلب رگۀ انسان دوستانه دارند و از آزادی و حقوق انسان ها در کشورهای مختلف سخن می گويند.


ليدا شرافتمند از نقاشان پرکار است و قرار است در سپتامبر ۲۰۰۹ نمايشگاهی در کانادا برگزار کند.



وی در ۱۹ سالگی٬ به آموزش نقاشی در مدرسۀ هنرهای زيبای مالت پرداخت.


خانم شرافتمند از ۲۱ سالگی به برگزاری نمايشگاه در کشورهای مختلف پرداخته است و امروز، به عنوان يکی از نقاشان مشهور مالت شناخته می شود.


او در گفت و گو با « راديوفردا» در مورد آثارش و چگونگی تلفيق شعر و نقاشی در آنها توضيحاتی داده است.


راديوفردا: آيا تابلوهای شما هميشه با شعر همراه است؟ و درچنين صورتی، شعر بيانگر تابلوها است يا اينکه جهت همراهی آنها است؟


« وقتی٬ در جامعه می بينيم که مردم به خاطر مشکلات تحت فشار هستند٬ انسان می تواند واقعيت را به اميد و مثبت تبديل کند و در مورد آن بينديشد.

ليدا شرافتمند: فقط جهت همراهی است. بعضی وقت ها٬ بعضی از بيننده هايی که نقاشی ها را می بينند٬ نکات خيلی جالب در نقاشی ها می بينند٬ که روی آنها تأثير می گذارد٬ که من اصلا به آنها فکر هم نکرده بودم.


شعرها، نقاشی ها را همراهی می کنند٬ چون من زمانی که به آن سوژه فکر می کردم٬ آن تصويری که در ذهنم آمده بود و بعد آن را نقاشی کردم٬ به گونه ای درشعر هم آمده است.


آيا شعر شما در کنار تابلو اين توهم را پيش نمی آورد که شايد شما آن حرفی را که با شعر می توانيد بزنيد٬ نتوانسته ايد با تابلو بيان کنيد؟


جالب اينجا است که وقتی حرفی را آدم می خواهد با شعرويا با تابلو بگويد٬ هميشه شايد آنقدر خوب در نيايد٬ وشايد آن چيزی که می خواستيم بگوييم يا آن چيزی که مردم درک می کنند نباشد. صادقانه بگویم که فکر نمی کنم به خاطر اين است که از طريق تابلو نتوانستم چيزی را بگويم و از طريق شعر گفتم٬ يا بالعکس.


بيشتر به خاطر اين است که دو حس مختلف را القاء می کند. يکی از آنها، حس ديدن را بر می انگيزد و ديگری روی فکر بيشتر کار می کند.


آيا هيچوقت از خود پرسيده ايد که بيشتر نقاش هستيد يا شاعر؟


فکر می کنم بيشتر نقاش باشم تا شاعر. صادقانه می توانم بگويم که بيشتر روی عميق کردن نقاشی های خود کار کردم٬ تا روی اشعارم.


عشق نقاشی هميشه برای من خيلی زودتر و شديدتر بود٬ تا شعر نوشتن. از سه سالگی به نقاشی علاقمند شدم. شعرهايم هميشه حالت بداهه سرايی دارند، درحالی که روی نقاشی هايم خيلی بيشتر انرژی صرف می کنم.


پرنده عشق: آکریلیک روی بوم

پشتوانۀ ادبی شما٬ از نقطه نظر شعر فارسی٬ چيست؟


آثار دو شاعر را مطالعه کرده ام. يکی، شاعر لبنانی؛ خليل جبران، و يکی، مولانا جلال الدين رومی. اما بايد اقرارکنم که بيشتر شعرها را٬ حتی شعرهای مولانا را به انگليسی خوانده ام تا به فارسی.


البته اينجا درپاريس، امکان بيشتری برای خواندن شعرهای مولانا به زبان فارسی خواهم داشت.


وقتی از رنگ های تيره استفاده می کنيد که تمام پيکر شخصيت نقاشی شما را فرا گرفته است، چه چيزی را می خواهيد بيان کنيد؟


معمولا با استفاده از رنگ های تيره می خواهم تاريکی را نشان دهم؛ تاريکی و سنگينی.


در تابلوی ديگر، رنگ سبز بيشتر به چشم می خورد، چون رنگ سبز لباس آنها به نيروی طبيعی عرفانی بر می گردد.


شما در کار های خود٬ به عنوان يک هنرمند شکنجه شده٬ حرفتان را نمی زنيد. به عنوان٬ هنرمندی که سرشار از اميد است٬ حرف می زنيد. اينطور است؟


چون بيشتر مواقع٬ وقتی در پيش روی خود مشکلات را می بينيم٬ ساده ترين انتخاب اين است که چشمان خود را ببنديم٬ که نه٬ اين مشکل وجود ندارد و از آن فرار کنيم و بگذاریم که مشکل بر ما غلبه کند.


وقتی٬ در جامعه می بينيم که مردم به خاطر مشکلات تحت فشار هستند٬ به جای اين دو انتخاب٬ انسان می تواند واقعيت را به اميد و مثبت تبديل کند و در مورد آن بينديشد.


می خواهيد از شکنجه هايی که افراد می بينند٬ باز به اميد برسيد؟


بله، دقيقا. می توانم صادقانه بگويم٬ وقتی کاری را بوجود می آورم٬ تمام انرژی من همين است.


در قرن بيست و يکم٬ بحران های بسياری وجود دارد و خيلی از کارهای هنری هستند که درمتن خود، نااميدی را نشان می دهند.


من با کارهايی که تاکنون بوجود آورده ام، می خواهم تا حدی عکس العمل نشان دهم و مشکلات را بازگو کنم. من واقع بين هم هستم. ولی٬ می خواهم آن اميد را هم در کنار آن نشان دهم.