ايرنا، خبرگزاری رسمی دولت، روز شنبه خبر داد که محمود احمدینژاد، رئيس جمهوری اسلامی ايران، در نامهای به آيتالله علی خامنهای، با اعلام کنارهگيری اسفنديار رحيم مشايی از معاونت اول رياست جمهوری نوشت که برکناری او بر اساس اصل ۵۷ قانون اساسی اجرا شده است.
پيش از اين، محمود احمدینژاد در پاسخ به نامه اسفنديار رحيم مشايی، با کنارهگيری وی از معاونت اول رياست جمهوری موافقت کرده بود.
کنارهگيری اسفنديار رحيم مشايی هفت روز پس از دستور رهبر جمهوری اسلامی ايران به محمود احمدینژاد، برای برکناری او صورت گرفت. اين در حالی بود که محمود احمدینژاد از برکناری معاون اول خود اجتناب کرد.
علی کشتگر، فعال سياسی در پاريس، درباره تحولات ناشی از کنارهگيری يا برکناری اسفنديار رحيم مشايی به «راديو فردا» میگويد:
«اين وضع نشان میدهد که شکافهايی در درون جمهوری اسلامی به وجود آمده است که عميق هستند و روز بروز عميقتر میشوند و ما تازه داريم نوک يخها را میبينيم که در دريای بحران جمهوری اسلامی شناورند. عمق مسئله هنوز زير آب است و ديده نمیشود. به اعتقاد من، در روزهای آينده شاهد تکانها و بحرانهای بسيار بيشتری در جمهوری اسلامی خواهيم بود».
راديو فردا: قبل از کناره گيری رحيم مشايی، انتقادهای زيادی از سوی به خصوص جناح اصولگرا به آقای احمدی نژاد وارد شد. برخی از اين انتقادها از سوی هواداران بسيار نزديک او صورت گرفت. به طور مثال، جنبشهای دانشجويی و حتی مدير مسئول روزنامه کيهان که به نوعی، حتی اسفنديار رحيم مشايی را زير سؤال بردند. اينها در شرايطی بود که رئيس جمهور اسلامی ايران همچنان بر باقی ماندن ژنرال ارشد خودش در سمت معاون اول رئيس جمهور تاکيد داشت. حال با توجه به اينکه اسفنديار رحيم مشايی مجبور به کنارهگيری شد، آنهم بعد از اينکه حکم يا دستور آيتالله خامنهای به صورت علنی انتشار يافت، فکر میکنيد اين چه پيامدی میتواند بر روی وضعيت خود محمود احمدینژاد داشته باشد؟
علی کشتگر: احمدینژاد با بیاعتنايی به نامه رهبر جمهوری اسلامی، عملاً خواست به نوعی، استقلال خود را از رهبری در اين پست نشان دهد. تکيه او بيشتر بر نيروهای نظامی و امنيتی بود؛ نيروهای نظامی و امنيتی که میدانيم الان يک مافيای عظيم اقتصادی و سياسی هستند و عمدتاً سپاه پاسداران در اين مافيا نقش دارد.
اما نکتهای که روشن است، اينکه با توجه به فعل و انفعالات به وجود آمده، الان بين آقای خامنهای و احمدینژاد آن هماهنگی سابق نيست و موقعيت احمدینژاد است که در نهايت در اين کشمکش تضعيف میشود. چرا؟ برای اينکه احمدینژاد را آقای خامنهای بالا کشيد. آقای خامنهای است که هنوز در نيروهای مسلح و نيروهای امنيتی که تکيهگاه ايشان است، جايگاه اصلی را دارد و با توجه به حمله روزنامه کيهان، میتوانيم پيش بينیکنيم در روزهای آينده هم فشارهای بيشتری عليه احمدینژاد برای تبعيت از رهبر در درون نيروهای اصولگرا ادامه پيدا کند.
اما وضعی که برای احمدینژاد به وجود آمده است، میتواند به نيروهای اصلاحطلب و معترضان به انتخابات کمک کند تا بيش از پيش، رهبری را برای ابطال انتخابات زير فشار قرار دهند تا به اين ترتيب، يک راه حل برای برون رفت جمهوری اسلامی از بحران پيدا شود.
برآيند اين تحولات برای رهبری، آنهم در شرايطی که الان شاهدش هستيم، يعنی تظاهرات معترضان و تشديد اعتراضها حتی در درون هرم حاکميت جمهوری اسلامی ايران را چگونه ارزيابی میکنيد؟
رهبر خود را در سطح مدافعين يکی از جناحها تنزل داد. رهبر در يک کودتا شرکت کرد و در يک تقلب بزرگ از کسانی که اين تقلب را سازماندهی کردند، طرفداری کرد و حتی بسياری، بيت رهبر را سازمانده اين تقلب بزرگ میدانند؛ يعنی خود رهبر و فرزندش، مجتبی.
بنابراين موقعيت رهبر جمهوری اسلامی در کل جامعه ايران تضعيف شده است و ما میبينيم که اکثريت مردم ايران عملاً با رهبری مخالفند، به طوری که اگر امروز، همهپرسی برگزار شود، اکثريت عظيم مردم ايران خواستار برکناری او خواهند شد.
در درون جمهوری اسلامی هم الان ديگر فقط اصلاحطلبان نيستند، از زمانی که اين وضع پيش آمده، ما میدانيم که علاوه بر آقای هاشمی، بسياری از آيات عظام و بسياری از روحانيون بلند پايه و بسياری از چهرههای شاخص اصولگرا هم همراه با اصلاحطلبان، آقای خامنهای را زير فشار قرار دادهاند. آنها خواستار پايان دادن به اين وضع هستند و بسياری از آنها خواستار ابطال انتخابات بودند.
در اين ميان، تکيه اصلی آقای خامنهای بر روی همين نيروهايی بوده که خود ايشان برکشيده است و اکنون احمدینژاد نيز به عنوان رئيس جمهور همين نيروها در فضای سياسی ايران است. اينها هم به نوعی آمدهاند و با آقای خامنهای درگير شدهاند و به نوعی، به او و دستورش بیاعتنايی کردند.
میبينيم وضع آقای خامنهای با توجه به مسائلی که پيش آمده است، خوب نيست. يعنی ايشان از همه طرف مورد سؤال است و اقتدارش ديگر آن اقتدار سابق نيست. در اين زمينه، هيچ جناحی وجود ندارد که شما بتوانيد انگشت بگذاريد بگوييد بیچون و چرا از ايشان حمايت می کند.
حتی رئيس جمهوری که خود آقای خامنهای برکشيده و در اين مقام عملاً با تقلب و تهديد و ارعاب و کشتار قرار گرفته است، به نوعی با آقای خامنهای در کشمکش و رقابت قرار دارد.
پيش از اين، محمود احمدینژاد در پاسخ به نامه اسفنديار رحيم مشايی، با کنارهگيری وی از معاونت اول رياست جمهوری موافقت کرده بود.
کنارهگيری اسفنديار رحيم مشايی هفت روز پس از دستور رهبر جمهوری اسلامی ايران به محمود احمدینژاد، برای برکناری او صورت گرفت. اين در حالی بود که محمود احمدینژاد از برکناری معاون اول خود اجتناب کرد.
علی کشتگر، فعال سياسی در پاريس، درباره تحولات ناشی از کنارهگيری يا برکناری اسفنديار رحيم مشايی به «راديو فردا» میگويد:
«اين وضع نشان میدهد که شکافهايی در درون جمهوری اسلامی به وجود آمده است که عميق هستند و روز بروز عميقتر میشوند و ما تازه داريم نوک يخها را میبينيم که در دريای بحران جمهوری اسلامی شناورند. عمق مسئله هنوز زير آب است و ديده نمیشود. به اعتقاد من، در روزهای آينده شاهد تکانها و بحرانهای بسيار بيشتری در جمهوری اسلامی خواهيم بود».
راديو فردا: قبل از کناره گيری رحيم مشايی، انتقادهای زيادی از سوی به خصوص جناح اصولگرا به آقای احمدی نژاد وارد شد. برخی از اين انتقادها از سوی هواداران بسيار نزديک او صورت گرفت. به طور مثال، جنبشهای دانشجويی و حتی مدير مسئول روزنامه کيهان که به نوعی، حتی اسفنديار رحيم مشايی را زير سؤال بردند. اينها در شرايطی بود که رئيس جمهور اسلامی ايران همچنان بر باقی ماندن ژنرال ارشد خودش در سمت معاون اول رئيس جمهور تاکيد داشت. حال با توجه به اينکه اسفنديار رحيم مشايی مجبور به کنارهگيری شد، آنهم بعد از اينکه حکم يا دستور آيتالله خامنهای به صورت علنی انتشار يافت، فکر میکنيد اين چه پيامدی میتواند بر روی وضعيت خود محمود احمدینژاد داشته باشد؟
علی کشتگر: احمدینژاد با بیاعتنايی به نامه رهبر جمهوری اسلامی، عملاً خواست به نوعی، استقلال خود را از رهبری در اين پست نشان دهد. تکيه او بيشتر بر نيروهای نظامی و امنيتی بود؛ نيروهای نظامی و امنيتی که میدانيم الان يک مافيای عظيم اقتصادی و سياسی هستند و عمدتاً سپاه پاسداران در اين مافيا نقش دارد.
اما نکتهای که روشن است، اينکه با توجه به فعل و انفعالات به وجود آمده، الان بين آقای خامنهای و احمدینژاد آن هماهنگی سابق نيست و موقعيت احمدینژاد است که در نهايت در اين کشمکش تضعيف میشود. چرا؟ برای اينکه احمدینژاد را آقای خامنهای بالا کشيد. آقای خامنهای است که هنوز در نيروهای مسلح و نيروهای امنيتی که تکيهگاه ايشان است، جايگاه اصلی را دارد و با توجه به حمله روزنامه کيهان، میتوانيم پيش بينیکنيم در روزهای آينده هم فشارهای بيشتری عليه احمدینژاد برای تبعيت از رهبر در درون نيروهای اصولگرا ادامه پيدا کند.
اما وضعی که برای احمدینژاد به وجود آمده است، میتواند به نيروهای اصلاحطلب و معترضان به انتخابات کمک کند تا بيش از پيش، رهبری را برای ابطال انتخابات زير فشار قرار دهند تا به اين ترتيب، يک راه حل برای برون رفت جمهوری اسلامی از بحران پيدا شود.
برآيند اين تحولات برای رهبری، آنهم در شرايطی که الان شاهدش هستيم، يعنی تظاهرات معترضان و تشديد اعتراضها حتی در درون هرم حاکميت جمهوری اسلامی ايران را چگونه ارزيابی میکنيد؟
رهبر خود را در سطح مدافعين يکی از جناحها تنزل داد. رهبر در يک کودتا شرکت کرد و در يک تقلب بزرگ از کسانی که اين تقلب را سازماندهی کردند، طرفداری کرد و حتی بسياری، بيت رهبر را سازمانده اين تقلب بزرگ میدانند؛ يعنی خود رهبر و فرزندش، مجتبی.
بنابراين موقعيت رهبر جمهوری اسلامی در کل جامعه ايران تضعيف شده است و ما میبينيم که اکثريت مردم ايران عملاً با رهبری مخالفند، به طوری که اگر امروز، همهپرسی برگزار شود، اکثريت عظيم مردم ايران خواستار برکناری او خواهند شد.
در درون جمهوری اسلامی هم الان ديگر فقط اصلاحطلبان نيستند، از زمانی که اين وضع پيش آمده، ما میدانيم که علاوه بر آقای هاشمی، بسياری از آيات عظام و بسياری از روحانيون بلند پايه و بسياری از چهرههای شاخص اصولگرا هم همراه با اصلاحطلبان، آقای خامنهای را زير فشار قرار دادهاند. آنها خواستار پايان دادن به اين وضع هستند و بسياری از آنها خواستار ابطال انتخابات بودند.
در اين ميان، تکيه اصلی آقای خامنهای بر روی همين نيروهايی بوده که خود ايشان برکشيده است و اکنون احمدینژاد نيز به عنوان رئيس جمهور همين نيروها در فضای سياسی ايران است. اينها هم به نوعی آمدهاند و با آقای خامنهای درگير شدهاند و به نوعی، به او و دستورش بیاعتنايی کردند.
میبينيم وضع آقای خامنهای با توجه به مسائلی که پيش آمده است، خوب نيست. يعنی ايشان از همه طرف مورد سؤال است و اقتدارش ديگر آن اقتدار سابق نيست. در اين زمينه، هيچ جناحی وجود ندارد که شما بتوانيد انگشت بگذاريد بگوييد بیچون و چرا از ايشان حمايت می کند.
حتی رئيس جمهوری که خود آقای خامنهای برکشيده و در اين مقام عملاً با تقلب و تهديد و ارعاب و کشتار قرار گرفته است، به نوعی با آقای خامنهای در کشمکش و رقابت قرار دارد.