تنها فیلم ایرانی پذیرفته شده در جشنواره ونیز امسال، توانست جایزه ویژه بخش افقهای هفتادمین دوره این قدیمیترین جشنواره فیلم جهان را برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد. ماهی و گربه ساخته شهرام مکری، به خاطر نوآوری در مضمون این جایزه را دریافت کرد.
بخش افقها در جشنواره ونیز (به مانند بخش نوعی نگاه در جشنواره کن) به فیلمهایی اختصاص دارد که به هر دلیلی به بخش مسابقه اصلی راه نیافتهاند، اما به دلیل نوآوری و ارزشهایی که دارند در این بخش گنجانده شدهاند و توسط داورانی متفاوت مورد ارزیابی قرار میگیرند.
امسال ۳۱ فیلم در این بخش انتخاب شده بود که پل شریدر فیلمساز آمریکایی ریاست هیئت داوران این بخش را به عهده داشت و گلشیفته فراهانی هم یکی از داوران همین بخش بود.
ماهی و گربه، تجربهای متفاوت
شهرام مکری فیلمساز جوانی است که از سالها قبل با فیلمهای کوتاه خود تجربیات متفاوتی را در سینمای ایران رقم زد. شیوه روایت او در فیلم کوتاه طوفان سنجاقک مورد توجه منتقدان قرار گرفت و با اولین تجربه بلندش، اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر، بسیاری از تولد یک فیلمساز نوجو خرسند شدند.
ماهی و گربه یک تجربه فرمی دیگر است که در آن همه چیز در یک نما میگذرد، نمایی با فیلمبرداری محمود کلاری که جا داشت کار کلاری هم مورد توجه ویژه داوران قرار میگرفت.
اما این بازی فرمی، در دل و جان محتوای اثر شکل میگیرد و همه چیز را به هم پیوند میزند. فضای رئال و سوررئال با هم میآمیزد و خشونت جاری در بطن صحنه نیازی به تأکیدهای چندش آور نوشته ابتدایی فیلم و تلاش برای واقعی نمایش دادن قصه ندارد. در واقع فیلمساز این قدرت را دارد که با فضاسازی تماشاگر را با خود همراه کند و نیازی به تاکیدهای خارج از متن ندارد.
شیر طلای شوک دهنده
شاید کسی گمان نمیکرد که یک مستند ایتالیایی شیر طلای جشنواره امسال را از آن خود کند: گرای مقدس ساخته جیافرانکو روزی، مرثیهای برای آدمهای حاشیه شهر رم.
این مستندساز که هر چند سال یک بار موفق میشود فیلمی بسازد، این بار از درون وانت خود حدود دو سال شخصیتهایی را تعقیب کرده است.
بسیاری بر این باور بودند که فیلم فلومینا ساخته استفن فریرز جایزه اصلی جشنواره امسال را از آن خود کند. داستان تکان دهنده فیلم و فضای چشمگیری که فریرز خلق میکند، هر دو نوع تماشاگر عام و خاص را با خود همراه میکند و شاید از همین روست که در جدول مربوط به منتقدان و هم تماشاگران، جایگاه اول را به خود اختصاص داده بود.
اما داوران جشنواره به ریاست برناردو برتولوچی، این فیلم را تنها لایق جایزه بهترین فیلمنامه دانستند.
شیر نقره بهترین کارگردان برای الکساندروس آوراناس بخاطر فیلم یونانی خانم خشونت هم جایزه اصلی دیگری بود که کسی پیش بینیاش را نداشت.
بزرگان بینصیب
نه تنها استفن فریرز از جایزه بهترین فیلم یا کارگردان بینصیب ماند، بلکه نامهای شناخته شده دیگری که پیش از آغاز جشنواره، فضای آن را تحت تاثیر قرار داده بودند، از جوایز بینصیب ماندند.
بزرگترین آنها تری گیلیام بود که با فیلم پر سر و صدایی به نام فرضیه صفر در بخش مسابقه شرکت داشت، اما این فیلم غریب، به رغم فضاسازی درخشان، تنها تکراری صرف بود از فیلمهای قبلی گیلیام با پرداختی شعاری که غالب تماشاگران را راضی نکرد.
دیگر نامهای بزرگ جشنواره هم که در بخش خارج از مسابقه حضور داشتند، نتوانستند تماشاگران خود را راضی کنند. پل شریدر فیلمساز باسابقه آمریکایی که با فیلم تنگهها در خارج از مسابقه حضور داشت، سعی داشت در فضایی ابزورد به هالیوود و تو خالی بودن آن اشاره کند، اما در نهایت با فیلم توخالی و خسته کنندهای روبرو هستیم که تکلیف خودش را نمیداند و بیشتر تبلیغاتی است برای بازیگر/تهیه کنندهاش، لینزی لوهان.