مهمترین کاری که حسن روحانی در فاصله میان ۲۵ خرداد ۹۲ (روز اعلام نتایج) تا روزهای بعد از مراسم تنفیذ و تحلیف در پیش رو داشته و خواهد داشت، انتخاب تیم همکاران است. در چند هفته اخیر گمانهزنی در مورد وزرای محتمل، در کنار دیدار با مقامات دولت محمود احمدینژاد جهت کسب اطلاعات از وضعیت موجود و پشت سر گذاشتن دوران گذار بیشترین حجم اخبار مربوط به دولت روحانی را به خود اختصاص داده است. روحانی در انتخاب تیم خود از چه ظرفیتهایی برخوردار و با چه چالشهایی- خواه بنیادی و ساختاری و خواه با دیگر نهادها و مراکز قدرت- درگیر است؟
ظرفیتها: ۱۶ سال تجربه اجرایی و همکاران مرکز تحقیقات
روحانی در انتخاب همکاران خود از دو ظرفیت عمده برخوردار است:
۱) تیمهای دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی که تک تک آنها میتوانند همکاران بالقوه او با دهها سال تجربه اجرایی باشند؛ حتی تقلاهایی در میان اعضای کابینه احمدینژاد در فاصله گرفتن از وی برای زمینهسازی پیوستن به دولت روحانی به چشم میخورد. بر خلاف احمدینژاد که مجبور بود کابینه اول خود را عمدتاً از میان نیروهایی که مورد پسندش نبود برگزیند روحانی دست بازی برای گزینش دارد. او به دلیل حضور درازمدت در مراکز قدرت (مجلس تا حد نائب رئیسی، شورای امنیت ملی تا حد دبیری، و مجمع تشخیص مصلحت) شناخت مناسبی از مدیران کشور دارد.
۲) مجموعه همکاران وی در مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به مجمع تشخیص مصلحت که آشنایی نسبتاً مناسبی با وضعیت کشور دارند و در ۲۱ سال اخیر با روحانی همکاری تنگاتنگ داشتهاند؛ اگر به مجموعه اسناد منتشر شده از سوی مرکز در سایت آن رجوع کنید با حدود ۹۰۰ گزارش راهبردی، حدود ۴۰۰ پژوهشنامه (مجلهای پژوهشی با تمرکز هر شماره بر موضوعی خاص)، ۶۶ شماره مجله راهبرد، ۲۶۰ نشست و ۴۰ همایش مواجه خواهید شد که اکثر مواد و مباحث آنها معطوف به سیاستگذاری و تعیین خط مشی در حوزههای فقهی/حقوقی، اقتصادی، اجتماعی/فرهنگی، روابط بینالملل و سیاست خارجی (پنج معاونت از معاونتهای ششگانه مرکز) هستند.
این حجم از پشتوانه مطالعاتی و گزارشنویسی (بدون توجه به کیفیت آنها) هزاران فرد در گیر با سیاستگذاری و تصمیمگیری را در اختیار روحانی قرار میدهد تا از میان آنها افراد شایستهتر را انتخاب کند. در این میان البته برخی نیز همان مدیران دو دولت رفسنجانی و خاتمی هستند اما دایره همکاران سابق و لاحق مرکز بسیار وسیعتر از مدیران اجرایی است. به همین دلیل است که این روزها مرکز تحقیقات استراتژیک مرکز توجه سیاسی در ایران است و به قول یک عضو حزب کار «افراد از کانالهای کولر نیز میخواهند بدان وارد شوند.» (سهیلا جلودار زاده، ۲۰ تیر ۱۳۹۲)
۳) آمادگی همه نیروهای سیاسی برای همکاری با وی. روحانی کابینه خود را فراجناحی اعلام کرده است و هیچ گروه و جناحی منعی در حضور خود در کابینه نمیبیند. حتی جدیترین مخالفان روحانی آماده همکاری با وی هستند.
چالشهای بنیادی: انبوه مطالبات و خزانه خالی
روحانی در انتخاب همکاران خود با سه چالش بنیادی روبهروست:
۱) انبوه انتظارات عمومی. شکاف میان انتظارات حداقلی و واقعیات سیاسی در ایران عمیق و ساختاری است. مطالبات عمومی علی رغم واقعبینی سیاسی کسانی که به روحانی رأی دادهاند بسیار بر هم انباشته است. در چند هفتهای که از انتخابات میگذرد سیلی از نامه و درخواست به سوی روحانی سرازیر شده است. او مجبور است در انتخاب همکاران به این مطالبات توجه نشان دهد در حالی که میداند هم نمیتواند همه همکاران مورد نظرش را انتخاب کند و هم همکاران مورد نظرش نمیتوانند کارهایی را که از آنها انتظار میرود انجام دهند.
۲) عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی در دولتهای رفسنجانی از خالی بودن خزانه، خالی بودن انبارها و خالی بودن بنادر سخن گفته است. (روزنامه قانون، ۱۶ تیر ۱۳۹۲) این بدین معناست که روحانی نمیتواند به وزرایی که با درآمد نفتی چالهچولههای مدیریتی خود را پر میکنند اتکا کند، سنتی که دولتهای قبلی بر آن اتکا داشتهاند. اما مدیران موفق و کارآمد دشمنان جدی نیز دارند و کار آنها در مذاکرات روحانی/خامنهای و رأی اعتمادگیری از مجلس دشوار است.
۳) بخشی از آن دسته از مدیران جمهوری اسلامی که در حوزههای امنیتی و سیاسی و رسانهای در سه دهه گذشته کار کردهاند و بسیار نیز محبوب [آیت الله] علی خامنهای هستند، مورد تحریمهای بینالمللیاند. روحانی در عدم انتخاب آنها نیز با چالشهای بیت رهبری، نهادهای نظامی و امنیتی و تا حدودی مجلس روبهروست.
چالشها با دیگر نهادها: انتصابی علیه انتخابی
روحانی در شکل دادن به تیم همکاران با سه چالش عمده در ارتباط با نهادها مواجه است:
۱) مدیریت خرد خامنهای: علی خامنهای و دستگاه رهبری در برخورد با هیچ دولتی در انتخاب کابینه بر اساس قانون اساسی عمل نکرده است. او برخی از وزارتخانهها را ملک طلق خود میداند (مثل وزارت دفاع، اطلاعات و خارجه)، در برخی نیز اعمال نظر میکند (مثل وزارت کشور یا ارشاد) و در بقیه نیز حق وتو برای خودش قائل است. در مورد کابینه روحانی معلوم نیست این فرایند چگونه انجام خواهد شد و محصول نهایی چه خواهد بود. از سوی دیگر ممکن است برنامههای وزرای مورد نظر خامنهای با برنامههای روحانی در دوران انتخابات همخوانی نداشته باشد.
۲) سهمخواهیها: این پدیده نه از سوی حامیان روحانی بلکه از سوی مخالفان وی در انتخابات که در نهادهای حکومتی هستند به چشم میخورد. آنها در پی تحمیل اعضای کابینه به روحانی هستند. آنها با رد افراد نزدیک به روحانی میخواهند افرادی از تیم خود را به وی تحمیل کنند: «یکی از اساسیترین شروطی که مجلس برای رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی دارد، دوری از فتنه ۸۸ است» (صفر نعیمی، عضو مجلس، فارس ۱۹ تیر ۱۳۹۲). برخی از مخالفان جدی روحانی (مثل مهدی کوچکزاده، عضو مجلس) نه تنها آمادگی و شایستگی خود را برای عضویت در کابینه روحانی اعلام کردهاند بلکه موفقیت کابینه را به حضور خود موکول میکنند. وی در پاسخ به این پرسش که آیا برای دولت جدید پستی به شما پیشنهاد نشده میگوید: «ما گفتهایم که قفلسازیم و کلید آنها تا قفل ما نباشد، به هیچ دردی نمیخورد. اگر عقل داشته باشد، پیشنهاد میکند.» (تابناک، ۲۰ تیر ۱۳۹۲)
۲) خط و نشانها: نیروهای نظامی، امنیتی، قضایی و شبه نظامی و روحانیت منصوب خامنهای (مثل ائمه جمعه) خط و نشان کشیدن برای دولت را آغاز کردهاند. آنها نمیخواهند روحانی همکارانش را از دو کابینه خاتمی و رفسنجانی و نیز همکاران روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک انتخاب کند.
چالشهای نهادی عمدتاً از سوی نهادهای وابسته به دستگاه رهبری صورت میگیرد. چالشهای بنیادی ناشی از فاصله زیاد میان وضعیت موجود و مطالبات عمومی، ساختار دولت در ایران و سنت رفتاری جمهوری اسلامی است. چنانکه به نظر میآید ظرفیتهای روحانی در تشکیل کابینه نمیتوانند دستمایه کافی برای مواجهه با چالشهای مذکور در اختیار او قرار دهد.
------------------------------------------------------------------------
* نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.
ظرفیتها: ۱۶ سال تجربه اجرایی و همکاران مرکز تحقیقات
روحانی در انتخاب همکاران خود از دو ظرفیت عمده برخوردار است:
۱) تیمهای دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی که تک تک آنها میتوانند همکاران بالقوه او با دهها سال تجربه اجرایی باشند؛ حتی تقلاهایی در میان اعضای کابینه احمدینژاد در فاصله گرفتن از وی برای زمینهسازی پیوستن به دولت روحانی به چشم میخورد. بر خلاف احمدینژاد که مجبور بود کابینه اول خود را عمدتاً از میان نیروهایی که مورد پسندش نبود برگزیند روحانی دست بازی برای گزینش دارد. او به دلیل حضور درازمدت در مراکز قدرت (مجلس تا حد نائب رئیسی، شورای امنیت ملی تا حد دبیری، و مجمع تشخیص مصلحت) شناخت مناسبی از مدیران کشور دارد.
۲) مجموعه همکاران وی در مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به مجمع تشخیص مصلحت که آشنایی نسبتاً مناسبی با وضعیت کشور دارند و در ۲۱ سال اخیر با روحانی همکاری تنگاتنگ داشتهاند؛ اگر به مجموعه اسناد منتشر شده از سوی مرکز در سایت آن رجوع کنید با حدود ۹۰۰ گزارش راهبردی، حدود ۴۰۰ پژوهشنامه (مجلهای پژوهشی با تمرکز هر شماره بر موضوعی خاص)، ۶۶ شماره مجله راهبرد، ۲۶۰ نشست و ۴۰ همایش مواجه خواهید شد که اکثر مواد و مباحث آنها معطوف به سیاستگذاری و تعیین خط مشی در حوزههای فقهی/حقوقی، اقتصادی، اجتماعی/فرهنگی، روابط بینالملل و سیاست خارجی (پنج معاونت از معاونتهای ششگانه مرکز) هستند.
این حجم از پشتوانه مطالعاتی و گزارشنویسی (بدون توجه به کیفیت آنها) هزاران فرد در گیر با سیاستگذاری و تصمیمگیری را در اختیار روحانی قرار میدهد تا از میان آنها افراد شایستهتر را انتخاب کند. در این میان البته برخی نیز همان مدیران دو دولت رفسنجانی و خاتمی هستند اما دایره همکاران سابق و لاحق مرکز بسیار وسیعتر از مدیران اجرایی است. به همین دلیل است که این روزها مرکز تحقیقات استراتژیک مرکز توجه سیاسی در ایران است و به قول یک عضو حزب کار «افراد از کانالهای کولر نیز میخواهند بدان وارد شوند.» (سهیلا جلودار زاده، ۲۰ تیر ۱۳۹۲)
۳) آمادگی همه نیروهای سیاسی برای همکاری با وی. روحانی کابینه خود را فراجناحی اعلام کرده است و هیچ گروه و جناحی منعی در حضور خود در کابینه نمیبیند. حتی جدیترین مخالفان روحانی آماده همکاری با وی هستند.
چالشهای بنیادی: انبوه مطالبات و خزانه خالی
روحانی در انتخاب همکاران خود با سه چالش بنیادی روبهروست:
۱) انبوه انتظارات عمومی. شکاف میان انتظارات حداقلی و واقعیات سیاسی در ایران عمیق و ساختاری است. مطالبات عمومی علی رغم واقعبینی سیاسی کسانی که به روحانی رأی دادهاند بسیار بر هم انباشته است. در چند هفتهای که از انتخابات میگذرد سیلی از نامه و درخواست به سوی روحانی سرازیر شده است. او مجبور است در انتخاب همکاران به این مطالبات توجه نشان دهد در حالی که میداند هم نمیتواند همه همکاران مورد نظرش را انتخاب کند و هم همکاران مورد نظرش نمیتوانند کارهایی را که از آنها انتظار میرود انجام دهند.
۲) عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی در دولتهای رفسنجانی از خالی بودن خزانه، خالی بودن انبارها و خالی بودن بنادر سخن گفته است. (روزنامه قانون، ۱۶ تیر ۱۳۹۲) این بدین معناست که روحانی نمیتواند به وزرایی که با درآمد نفتی چالهچولههای مدیریتی خود را پر میکنند اتکا کند، سنتی که دولتهای قبلی بر آن اتکا داشتهاند. اما مدیران موفق و کارآمد دشمنان جدی نیز دارند و کار آنها در مذاکرات روحانی/خامنهای و رأی اعتمادگیری از مجلس دشوار است.
۳) بخشی از آن دسته از مدیران جمهوری اسلامی که در حوزههای امنیتی و سیاسی و رسانهای در سه دهه گذشته کار کردهاند و بسیار نیز محبوب [آیت الله] علی خامنهای هستند، مورد تحریمهای بینالمللیاند. روحانی در عدم انتخاب آنها نیز با چالشهای بیت رهبری، نهادهای نظامی و امنیتی و تا حدودی مجلس روبهروست.
چالشها با دیگر نهادها: انتصابی علیه انتخابی
روحانی در شکل دادن به تیم همکاران با سه چالش عمده در ارتباط با نهادها مواجه است:
۱) مدیریت خرد خامنهای: علی خامنهای و دستگاه رهبری در برخورد با هیچ دولتی در انتخاب کابینه بر اساس قانون اساسی عمل نکرده است. او برخی از وزارتخانهها را ملک طلق خود میداند (مثل وزارت دفاع، اطلاعات و خارجه)، در برخی نیز اعمال نظر میکند (مثل وزارت کشور یا ارشاد) و در بقیه نیز حق وتو برای خودش قائل است. در مورد کابینه روحانی معلوم نیست این فرایند چگونه انجام خواهد شد و محصول نهایی چه خواهد بود. از سوی دیگر ممکن است برنامههای وزرای مورد نظر خامنهای با برنامههای روحانی در دوران انتخابات همخوانی نداشته باشد.
۲) سهمخواهیها: این پدیده نه از سوی حامیان روحانی بلکه از سوی مخالفان وی در انتخابات که در نهادهای حکومتی هستند به چشم میخورد. آنها در پی تحمیل اعضای کابینه به روحانی هستند. آنها با رد افراد نزدیک به روحانی میخواهند افرادی از تیم خود را به وی تحمیل کنند: «یکی از اساسیترین شروطی که مجلس برای رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی دارد، دوری از فتنه ۸۸ است» (صفر نعیمی، عضو مجلس، فارس ۱۹ تیر ۱۳۹۲). برخی از مخالفان جدی روحانی (مثل مهدی کوچکزاده، عضو مجلس) نه تنها آمادگی و شایستگی خود را برای عضویت در کابینه روحانی اعلام کردهاند بلکه موفقیت کابینه را به حضور خود موکول میکنند. وی در پاسخ به این پرسش که آیا برای دولت جدید پستی به شما پیشنهاد نشده میگوید: «ما گفتهایم که قفلسازیم و کلید آنها تا قفل ما نباشد، به هیچ دردی نمیخورد. اگر عقل داشته باشد، پیشنهاد میکند.» (تابناک، ۲۰ تیر ۱۳۹۲)
۲) خط و نشانها: نیروهای نظامی، امنیتی، قضایی و شبه نظامی و روحانیت منصوب خامنهای (مثل ائمه جمعه) خط و نشان کشیدن برای دولت را آغاز کردهاند. آنها نمیخواهند روحانی همکارانش را از دو کابینه خاتمی و رفسنجانی و نیز همکاران روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک انتخاب کند.
چالشهای نهادی عمدتاً از سوی نهادهای وابسته به دستگاه رهبری صورت میگیرد. چالشهای بنیادی ناشی از فاصله زیاد میان وضعیت موجود و مطالبات عمومی، ساختار دولت در ایران و سنت رفتاری جمهوری اسلامی است. چنانکه به نظر میآید ظرفیتهای روحانی در تشکیل کابینه نمیتوانند دستمایه کافی برای مواجهه با چالشهای مذکور در اختیار او قرار دهد.
------------------------------------------------------------------------
* نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.