کاروان مذهبی است، فقط همین

مراسم بدرقه ضریح تازه امام سوم شیعیان در اهواز

گرداندن ضریح تازه‌ای که برای امام سوم شیعیان در قم ساخته شده در شهرهای ایران (از قم به تهران و بعد چندین شهر تا اهواز، بدون توجه به اینکه مسیر قم به کربلا از اهواز نمی‌گذرد) و جمع شدن مردم کوچه و بازار در گرد آن، برای حاکمان ابزاری برای تبلیغات سیاسی در برابر نیروهای عرفگرا، برای مخالفان نشانه بی‌توجهی حکومت به فقرا و دردمندان و صرف درامدها در امور غیرضروری (بالاخص پس از سوختن دختران جوان در مدرسه‌ای در پیرانشهر)، و برای برخی از فعالان سیاسی مایه تأمل در باب وزن نیروهای اجتماعی مذهبی و غیر مذهبی و نقطه عزیمت در مباحث مربوط به نقش مذهب در ایران شده است تا حدی که به سکولارها در این باب هشدار داده‌اند.
تا چه حد می‌توان برداشت‌هایی مثل برداشت‌های فوق را بر شمایل و مراسم دینی در جوامع و به‌ویژه جامعه امروز ایران بار کرد؟ این برداشت‌ها و هشدارها تا چه حد بحث‌های جامعه‌شناسی دین و جامعه‌شناسی فرهنگ در باب مراسم و شعائر دینی و سنتی و کارکردها و بسترها و نشانه‌نشاسی‌های آنها را مد نظر قرار می‌دهند؟
زندگی روزمره و یک اتفاق

شما در هر شهر دنیا با هر گونه ترکیب جمعیت و با هر نوع مذهب و ساختار اقتصادی و اجتماعی اعلام کنید که یک شیء عظیم ۱۲ تنی با ۲۲ متر طول، دارای ۱۲۰ کیلو طلای ۱۸ عیار و چهار هزار و ۵۰۰ کیلو نقره و پنج هزار کیلو چوب وارداتی از آسیای جنوب شرقی (مشخصات ضریح جدید) که پنج سال صرف ساختن آن شده، ده‌ها هنرمند بر روی آن کار کرده‌اند و ده‌ها میلیارد تومان ارزش دارد قرار است از شهر آنها رد شود و این کار با تبلیغات رسانه‌های عمومی و تعطیلی شهر همراه شود. خواهید دید که این شیء، هر چه باشد هزاران نفر در مسیر آن برای تماشا قرار خواهند گرفت.

هیچ گروه و دسته و مکتب و ایده و حکومتی به جز طلا و نقره و وزن و طول و قیمت نمی‌تواند اعتبار این گردهمایی‌ها را به تنهایی به خود اختصاص دهد، گرچه آنها که این شیء را برساخته‌اند (چه با بودجه‌های عمومی و چه با کمک‌های مردمی، که در این مورد خاص سهم آنها روشن نیست) به نمادها و نشانه‌هایی که احساسات مردم را نشانه می‌روند توجه کافی کرده‌اند.

ترکیب همین چیزها یعنی اشیای پر زرق و برق، آدم‌ها، رقص و آواز (حرکات موزون و سرود یا نوحه‌خوانی و عزاداری در ادبیات جمهوری اسلامی)، نمادها و علائم، و خوردنی و نوشیدنی است که کاروان مذهبی را به راه می‌اندازد. وقتی چنین ماجرایی به راه می‌افتد حرکتی در جریان است و اموری غیر عادی در جریان زندگی خسته‌کننده روزمره قرار است اتفاق بیفتد. اگر مردم در این صحنه‌ها حضور پیدا نکنند باید تعجب کرد. در همه جای دنیا برای این نیاز در ایامی از سال کارناوال درست کرده‌اند تا بدون خطر و بدون سوء استفاده سیاسی مردم به خیابان بیایند و امور مفرح، سرگرم‌کننده، غیر عادی و غیر مضر (مثل کیک ۳۰ تنی، ساندویچ چند متری، اژدهایی که از دهانش آتش می‌بارد یا گروه‌های رقصنده و نوازنده) را تماشا کنند.
مدیریت کاروان‌های مذهبی برای نمایش اقتدار نظام

در ایرانِ تحت حکومت اسلامی، تجمعات و حرکت‌های کاروانی و هرگونه اقدام و نمایشی در حوزه عمومی به دست اهل دین و سیاست افتاده و آنها از این گونه مراسم به دنبال تأمین مقاصد و اهداف خود یعنی نمایش حمایت از نظام و ایدئولوژی آن هستند. اگر در کنار کاروان‌های مذهبی کاروان‌های غیرمذهبی نیز اجازه ظهور داشتند، می‌شد به عدم مهندسی نوع مذهبی آن توسط دولت باور داشت.

حکومت دینی همه گردهمایی‌ها و مراسم عمومی را تحت سیطره خود در آورده است تا هم منتقدان و برنامه‌های سیاسی و مذهبی رقیب را سرکوب کند و هم قدرت خود را به نمایش بگذارند. از همین جهت است که باور به تأمین همه هزینه‌های ساخت ضریح توسط مردم کوچه و بازار دشوار به نظر می‌آید. عدم شفافیت در تأمین بودجه این کاروان‌ها و اشیایی که این کاروان‌ها را به راه می‌اندازد همیشه ظن دولتی بودن آنها را تقویت می‌کند. غیر از بودجه، تعطیلی شهر به هنگام برگزاری این کاروان‌ها نقش دولت را در افزایش حضور مردم در این مراسم پر رنگ می‌سازد.
آن دسته از مراسم که مذهبی و سیاسی نیستند از میدان حذف شده‌اند یا با آنها به صورت تهدیدات امنیتی برخورد می‌شود (مثل جشن مهرگان یا چهارشنبه‌سوری). آن دسته نیز که جنبه سیاسی و مذهبی دارند (مثل ۱۶ آذر یا عاشورا) توسط پاداش‌ها (دادن سوبسید به هیئت‌های دولتی و شبه دولتی که در دوره شهرداری و ریاست جمهوری احمدی‌نژاد رایج شد) و مجازات‌ها (تهدیدات قوای قهریه نسبت به مراسم تأیید نشده و بدون مجوز) تحت کنترل قرار گرفته‌اند.
علیه کارناوال

در پس ذهن مقامات جمهوری اسلامی کارناوال چیز بدی است و با همین دیدگاه بود که نوعی گردهمایی به اسم طرفداران خاتمی در کارزارهای انتخاباتی در ایام عاشورای سال ۱۳۷۶ برای تحریک احساسات باورمندان شکل گرفت (یا گردهمایی طرفداران وی بدین شکل تبلیغ شد) و «کارناوال عاشورا» نامیده شد.

اما کارناوال هم همانند مهمانی، تظاهرات، مراسم ختم و عروسی، جشن‌های مذهبی و ملی، و گردهمایی‌های صنفی و حرفه‌ای یک رویداد اجتماعی است با کارکردهای ویژه‌اش (تخلیه‌ی روانی، اجتماعی شدن، نمایش توانایی‌ها و منابع به دیگران و ابراز هویت). حکومت همه این کارکردها را از مراسم عرفی غیرمذهبی گرفته و تنها در چارچوب مذهب بدان‌ها اجازه‌ی ظهور می‌دهد و در عین حال از اینکه این گونه کارکردها در مراسم مذهبی دیده می‌شود ابراز نگرانی می‌کند.
دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی کارناوال را بدنام می‌بیند و بدنام می‌کند، چون می‌خواهد کالای خود (مذهب رسمی) را در بازاری غیر رقابتی به مخاطبان بفروشد و بر همه چیز رنگ مذهب بزند تا منتقدان عرفگرا مجالی برای بروز و ظهور نداشته باشند.

اما برنامه‌های مذهبی مثل سینه‌زنی یا زنجیرزنی و برنامه‌های دولتی مثل ۲۲ بهمن یا روز قدس آنچنان که امروز در ایران به اجرا در می‌آیند همان کاروان با مدیریت دولتی هستند (جالب است که از نام کاروان برای این مراسم در ادبیات رسمی استفاده می‌شود که ترجمه مناسبی برای کارناوال است) و بسیاری از همان کارکردهای کارناوال را یدک می‌کشند. اسلامگرایان موافق و مخالف دولت فراموش کرده‌اند یا نمی‌خواهند بپذیرند که اکثر کارناوال‌ها در جوامع مذهبی مثل آمریکای جنوبی یا افریقا کارناوال‌های دینی و البته غیردولتی هستند و گذاشتن نام کارناوال چیزی از ارزش و اهمیت آنها نمی‌کاهد. کاری که دولت در این کارناوال‌ها انجام می‌دهد فقط تأمین امنیت و تضمین نظم است اما کاری که دولت در ایران انجام می‌دهد مهندسی اینگونه مراسم برای بهره‌گیری‌های تبلیغاتی است که در صورت تداوم محتوای غیردولتی را از آنها سلب می‌کند.
فروش کالایی سیاسی، با زرورق مذهب

نسل تازه‌تر اسلامگرایان مخالف حکومت که خود دهه‌ها رنج زندگی تحت حکومت اسلامگرایان تمامیت‌خواه را بر خود خریده‌اند، اکنون با گذر از یگانگی دین و سیاست و پذیرش محوریت انسان و عقلانیت دنیوی و در کنار به چالش کشیدن حکومت دینی باز هم می‌خواهند با به رخ کشیدن قدرت مذهب در جامعه ایران (با اتکا به رفتن مردم به کاروان مذهبی) برای دینداران سیاسی، اقتداری اجتماعی فراتر از دیگر گروه‌های اجتماعی دست و پا کنند. درسی که آنان به سکولارها می‌خواهند بدهند آن است که از قدرت مذهب در ایران غفلت نکنید و به همان دامی بیفتید که پنج دهه است نواندیشان و روشنفکران و اصلاح‌طلبان دینی افتادند، یعنی استفاده از مذهب برای بسیج سیاسی و بالا رفتن از نردبان قدرت.
حکومت هم همین کار را می‌کرده اما به روایت مخالفان اسلامگرا این کار را درست انجام نداده است. اسلامگرایان مخالف حکومت بر این باورند که اگر آنها از احساسات مذهبی مردم درست استفاده می‌کردند اکنون کشور به بهشت تبدیل شده بود. آنها نمی‌خواهند بپذیرند که هر کس بر اسب راهوار مذهب در دنیای سیاست سوار شود کمابیش کار به همان جایی می‌رسد که در جمهوری اسلامی رسیده است.

----------------------------------------------------------------------------
* نظرات مطرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه‌های رادیو فردا نیست.