جان کمپ تحلیلگر امور مالی خبرگزاری رویترز، بررسی خود از آینده بازار نفت را با این سؤال شروع میکند که «آیا عربستان سعودی، ایران و روسیه با هدف افزایش بهای نفت در بازار جهانی میتوانند در مورد کاهش تولید به توافق برسند؟»
کارشناسان بازار نفت و روزنامهنگاران هر یک با استدلالهای خود به این سؤال پاسخ متفاوتی میدهند. برخی معتقدند چنین توافقی بین کشورهای مهم تولیدکننده نفت عملی است و برخی دیگر آن را غیرممکن میدانند.
نظرات و گرایشهای فردی روی تحلیل و پیشبینی کارشناسان بیتأثیر نیست. به تمام این پیشبینیها باید بیطرفانه و با احتیاط نگریست؛ چون گاهی پیشبینیهای کارشناسی بیش از حد به خود اطمینان دارند.
مثل هر پیشبینی دیگری در عالم سیاست، اقتصاد و روابط بینالمللی پیشبینی در مورد حصول یک توافق باید به عنوان یک احتمال در نظر گرفته شود.
به این سؤال نمیتوان پاسخ مشخصی داد. ولی احتمال هر چند ضعیفی برای این توافق وجود دارد و بنابراین از صفر بالاتر ولی از یک کمتر است.
بسیاری از کارشناسان در حال حاضر در توصیف احتمال ضعیف برای چنین توافقی عباراتی مثل «بعید»، «بسیار بعید» و «کماکان نامحتمل» را به کار میبرند. مشکل این است که چنین مفاهیمی ارزیابیهای کاملاً متفاوتی را از احتمال وقوع یک رخداد ارائه میدهند.
به عنوان نمونه آیا عبارت «بعید» به معنای کمتر از ۵۰ درصد، کمتر از ۴۰ درصد، کمتر از ۳۰ درصد و یا حتی کمتر از این است؟ و یا «بسیار بعید» واقعاً به چه معناست؟
نهادهای امنیتی آمریکا طی ۵۰ سال گذشته از همان مفاهیم مبهم که در نوشتار معمولی برای توصیف درجه احتمال به کار برده میشود استفاده کردهاند. شرمن کنت، پدر تحلیل اطلاعاتی- امنیتی مدرن، حتی سعی کرد برای درجهبندی عباراتی که کارشناسان به کار میبرند نقشهای به صورت ارقام و اعداد تهیه کند.
روشهای شرمن کنت هیچگاه کاملاً پذیرفته نشد ولی روی روش تحلیلی و بیان پیشبینیهای کارشناسان اطلاعاتی- امنیتی تأثیر فراوانی به جا گذاشت.
بهترین پیشبینیها ضریب احتمال و ضریب تردید را به صورت درصد بیان میکنند. بنابراین پس از روشن شدن وقایع میتوان دقت آنها را سنجید و روش پیشبینی را به مرور زمان بهبود بخشید.
بیان پیشبینی به شکل درصد احتمالات به خصوص در مواردی که به مرور زمان و در واکنش به رویدادها این احتمال ممکن است تغییر کند، اهمیت بیشتری دارد.
پیشبینیهای خوب براساس اطلاعات جدید که ارزیابی اولیه را تایید و یا نقض میکنند مرتب باید مورد بازبینی قرار گرفته و روز آمد شوند.
هرگونه توافقی بین اعضای اوپک یا سایر تولیدکنندگان مهم نفت برای کاهش تولید اگر قطعی و قابل اتکا باشد میتواند روی قیمت نفت در آینده تأثیر مهمی بگذارد. بنابراین ضریب احتمال چنین توافقی حتی اگر پنج درصد، ۱۰ درصد و یا ۲۰ درصد باشد در پیشبینی آینده بهای نفت نقش مهمی دارد.
مشکل این است که اکثر تحلیلگران و کارشناسان در پیشبینی خود یک درصد مشخصی برای احتمال این توافق را تعیین نکردهاند و در نتیجه سنجش دقت و پیامدهای این پیشبینیها دشوار میشود.
پیشبینی با تعیین درصد احتمالات به تجار و سرمایهگذاران انرژی و سیاستگذاران نشان خواهد داد که به مرور زمان این پیشبینیها در واکنش به اظهارات تصمیمگیران کلیدی، اطلاعات مربوط به میزان عرضه و تقاضا و ذخایر موجود نفت چگونه تغییر میکنند.
اگر حجم نفت استخراج شده برای فروش افزایش یابد توافق بر سر کاهش تولید را نامحتمل خواهد کرد و اگر چنین است تا چه حد آنرا نامحتمل خواهد کرد؟
اگر میزان تولید نفت شِل آمریکا سریعتر کاهش یابد احتمال توافق برای کاهش تولید نفت را کمتر و یا بیشتر میکند؟
اگر اقتصاد روسیه از آنچه که انتظار میرود کندتر شود، و یا ذخایر عربستان سعودی از آنچه انتظار میرود سریعتر کاهش یابد، روی توافق مورد بحث چه تأثیری خواهد گذاشت؟
تنها راه درست برای پيشبينی آینده بازار نفت در نظر گرفتن دقیق احتمالات و ضریب نامعین بودن این احتمالات است.
باتوجه به آگاهی ما از فعالیتهای نهادهای امنیتی آمریکا در گذشته، این محتمل و تقریباً قطعی است که کارشناسان اطلاعاتی آمریکا برای رئیسجمهور و سایر سیاستگذاران ارشد کشور یک پیشبینی در مورد احتمال توافق برای کاهش تولید نفت تهیه کردهاند.
رویترز گزارش خود را اینگونه پایان میبرد که پیشبینی نهادهای امنیتی تقریباً به طور قطع بر اساس تعیین ضریب احتمالات تهیه شده است. مباحث عمومی و پوش رسانهها نیز باید چنین روشی را در پیش بگیرند.
و توصیه میکند؛ دفعه بعد که تحلیلگر یا کارشناسی میگوید توافق بر سر کاهش میزان تولید نفت بعید است و یا احتمال بیشتری دارد، از آنها بخواهید که یک درصد مشخص برای ضریب احتمالات به تحلیل خود بیافزایند و از آنها بپرسید چه عاملی باعث شده ارزیابی خود را روز آمد کنند.