ریچارد نفیو به تازگی در مقالهای با اشاره به توافق هستهای ایران و مشکلات و چالشهای آن از جمله اشاره کرده بود که ایران خود باید مشکلاتش در حوزه اقتصاد را حل کند، گرچه آمریکا هم باید به چنین روندی کمک کند. او در گفتوگو با رادیوفردا بر این نکته تأکید میکند که ایران با رژیم پیچیدهای از تحریم روبهرو بوده که رفع آن زمانبر است.
ریچارد نفیو
ریچارد نفیو محقق و مدیر مرکز سیاستهای انرژی جهانی در دانشگاه کلمبیا و همچنین محقیق در انستیتوی بروکینگز است. او پیشتر معاون هماهنگی سیاستهای تحریمی در وزارت خارجه آمریکا بوده و به عنوان متخصص ارشد تحریم در مذاکرات گروه پنج به علاوه یک با ایران حضور داشت.
آقای نفیو شما در مقالهای در ماه ژوئن نوشته بودید که درست که ایران باید مشکلات خود را در حوزه اقتصاد برطرف کند، اما در عین حال تأکید کرده بودید که آمریکا هم باید به این روند کمک کند. سؤالم از شما این است که آمریکا چه کار بیشتری میتواند انجام دهد؟
ابتدا باید بگویم که من نوشتم تحریمها بعضاً مشکلآفرین هستند و من این را رد نمیکنم که تحریمها چالشهایی را برای ایران باقی گذاشتهاند که کارش را برای انجام تجارت بینالمللی سخت کرده است. اما وضعیت اقتصادی ایران از منظر بوروکراسی و قوانین به نوعی مسئولیت خودش است. و این مسئولیت متوجه برخی از تحریمهایی که اعمالشده هم میشود.
شما در مطلبتان نوشته بودید که از طرح قانونگذاران آمریکایی برای ممنوعیت استفاده از سیستم مالی آمریکا و دلار برای ایران نگران هستید. چرا این را به عنوان یک چالش ارزیابی میکنید؟
نگرانی من مربوط تأثیر این موضوع بر استفاده از دلار به عنوان ارز مرجع در تبادلات بینالمللی است. دلار آمریکا از این جهت تبدیل به ارز اصلی شده که به عنوان یک ارز با ثبات، غیرسیاسی و معقول شناخته شده است. از این منظر هر بار که شما ممنوعیتی برای استفاده از آن اعمال کنید، ارزش آن را به عنوان یک ارز در مبادلات بینالمللی، تحتالشعاع قرار میدهید.
به هر حال برتریهایی به دلیل استفاده از دلار در مبادلات بینالمللی نصیب ما میشود که یکی از آنها استفاده از تحریم است. در نتیجه نگرانی من این است که تلاشی گمراهشده برای منع استفاده از دلار در تجارتی که با ایران در ارتباط است -که حتی به نقطه نظر مدافعان تحریم کمک هم نخواهد کرد- میتواند استفاده از دلار در تبادلات بینالمللی را تحتالشعاع قرار دهد و این یک تهدید برای اقتصاد آمریکا و مرکزیت سیستم مالی آمریکا در تجارت جهانی است.
وقتی پیش از شما با یک اقتصاددان در آمریکا صحبت میکردم، او میگفت این میتواند دلار را تا حدی ضعیف کند که یوان چین از دلار پیشی بگیرد. آیا شما هم همین طور فکر میکنید؟
بله. من موافق این رویکرد هستم البته نه اینکه نگران چین باشم. برخی در آمریکا میگویند چین اقتصاد بینالمللی را کنترل میکند. به نظر من این درست نیست. با داشتن اقتصاد در مرکز اقتصاد جهانی و مبادلات بینالمللی، آمریکا برتری اقتصادی و سیاسی را دارد. وقتی در این حوزه خوب عمل کردیم و به خود میبالیم که پیشرو در زمینه بانکداری مسئولانه و قوانین کار هستیم، به این دلیل است که مردم میخواهند اینجا تجارت بکنند.
وقتی از جذابیت اقتصاد آمریکا برای تجار بینالمللی بکاهیم، تأثیر آن را بر اقتصاد آمریکا میبینیم. این را میتوان به شیوههای مختلف از جمله با درگیریهای سیاست داخلی انجام داد که نمونه آن را در سالهای اخیر در دعواها بر سر بودجه سالیانه شاهد بودیم.
شما در مورد مسئولیت ایران در زمینه مشکلاتش برای بازگشت به اقتصاد جهانی صحبت کردید. منتقدان این نظر شما میگویند بانکها و مؤسسات مالی، با بسیاری کشورها رابطه دارند، که الزاماً سابقه خوبی در مثلاً حوزه حقوق بشر یا حمایت مالی از تروریسم ندارند. آیا به نظرتان ایران یک استثنا در این زمینه است یا اصلاً پیشتر نمونهای چون ایران وجود ندارد که در پی رفع تحریم میخواهد تبدیل به یک بازیگر عادی در اقتصاد جهانی شود؟
به نظرم این دو سؤال است که هر دو اهمیت دارند. در مورد بیرون آمدن ایران از زیر سایه تحریمها، باید بگویم که کشورهای زیادی نبودند که توانستند از رژیم سنگین تحریم مانند ایران بدون جنگ خارج شوند. شاید عراق نزدیکترین نمونه از لحاظ رژیم تحریمها باشد که با حمله و اشغال این کشور توسط آمریکا و متحدانش وضعیت بسیار متفاوتی از آنچه که حال در مورد ایران شاهد هستیم رخ داد. این رفع تکه تکه تحریم را مثلاً به نوعی در میانمار شاهد بودیم.
این نشاندهنده پیچیده بودن وضعیت در مورد ایران است چون این کار پیشتر انجام نشده است. رفع تحریم پس از مدتی طولانی که اعمال می شده، کار سختی است خصوصاً وقتی مجموعه عظیمی از ابزارهای تحریمی به کار گرفته شده بود. راستش مقامهای ایرانی همان چیزی را در این زمینه گفتهاند که آمریکاییها میگویند و آن این است که باید صبر داشت. چون رژیم پیچیدهای از تحریم بوده و رفع آن زمانبر است.
اما در مورد سایر کشورها و اینکه آنها نیز میتوانند درباره وضعیت حقوق بشر یا حمایت از تروریسم مورد انتقاد قرار بگیرند، باید بگویم که درست است. کشورهای زیادی هستند که درگیر اقداماتی شدند که آمریکا با آنها مخالف است و درباره آنها نگرانی دارد. اما کشورهای اندکی هستند که چنین اقداماتی را انجام میدهند و ما با آنها رابطه دیپلماتیک نداریم.
اگرچه جان کری و جواد ظریف ساعتهای زیادی را با هم گذارندهاند ما همچنان رابطه دیپلماتیک نداریم. در نتیجه توانایی ما برای تأثیرگذاری در سیاستگذاری ایرانیها بسیار کمتر از سایر کشورهاست. مثلاً اگر به نحوه استفاده آمریکا از گزارشدهی درباره حقوق بشر نگاه کنیم و اینکه چگونه سعی کرده با کشورها در این باره صحبت کند، به عنوان مثال عربستان سعودی که نمونه خوبی است، میبینیم که تنها تحریم نیست که مفید است و موجب تغییر میشود. در مورد ایران از این ابزار استفاده میشود چون رابطه دیپلماتیک نداریم.
شما در مذاکرات و گفتگو با ایرانیها حضور داشتید و شاهد این روابط وزرای خارجه ایران و آمریکا هم بودید. با نزدیک شدن به انتخابات در آمریکا، احتمال نبودن جان کری در سمت وزارت خارجه هم زیاد است. به نظرتان آیا آنچه که در رویکرد نسبت به ایران در دولت کنونی آمریکا آغاز شد، در دولت بعدی ادامه مییابد؟
این مطمئناً در صورت پیروزی هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری اتفاق میافتد. او در آغاز روندی که بعدتر جان کری و جواد ظریف به آن عمق دادند، نقش اساسی داشته است، و هر کسی که وزیر خارجه او باشد به نوعی یک گفتمان و رابطه را با جواد ظریف ادامه خواهد داد و بعد از ظریف هم اینگونه خواهد بود. من نمیتوانم تصور کنم که ظریف هم تا ابد وزیر خارجه باشد.
البته اگر با ریاست جمهوری ترامپ مواجه شویم که موضوع فرق خواهد کرد و دلایل زیادی برای نگرانی درباره آن وجود دارد. اما در نهایت من نمیگویم که ادامه این روند به صورت اتوماتیک و خودکار انجام میشود. هر رئیسجمهوری، یک وزیر خارجه خواهد داشت که به نوعی یک رابطه با وزیر خارجه ایران برقرار خواهد کرد اما به نظرم در بهترین سناریو این روند در دولت کلینتون ادامه خواهد داشت.