گفتوگو بر سر برنامه هستهای ایران درحالی به ایستگاه آلماتی در قزاقستان رسیده که تا کنون شهرهای مختلفی میزبان این گفتوگوها بودند. از تهران تا پاریس، ژنو، استانبول، بغداد و مسکو. در دو سوی این مذاکرات نیز گروههای مختلفی بر سر میز نشستند.
در ایران، سه نفر پیش برنده این مذاکرات بودند. ابتدا حسن روحانی به میدان آمد و بعد با بر سر کار آمدن محمود احمدینژاد، جای خود را به علی لاریجانی داد، تا اینکه در سال ۸۶ او نیز جای خود را به سعید جلیلی داد و تا امروز او فرد اول مذاکرات هستهای است.
البته آن سوی میز مذاکرات هم نامها تغییر کردند و حتی شکل و فرم گروه مذاکرهکننده نیز تغییر کرد. طرف مذاکره با تهران در سالهای اولیه، بریتانیا، آلمان و فرانسه بودند. ترویکایی که توافقنامه سعدآباد از نتایج گفتوگو با آنها بود.
اما مدتی است که آن سوی میز مذاکره با ایران، ۵ عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد (متشکل از روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا و آمریکا) به همراه آلمان مینشینند و نماینده اصلی مذاکره کننده با ایران از سوی این گروه، کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست. این نامها و شهرها و تغییرات، همه محصول قریب به ۱۰ سال مذاکره ایران با جامعه جهانی بر سر برنامه اتمیاش است.
در ایران، سه نفر پیش برنده این مذاکرات بودند. ابتدا حسن روحانی به میدان آمد و بعد با بر سر کار آمدن محمود احمدینژاد، جای خود را به علی لاریجانی داد، تا اینکه در سال ۸۶ او نیز جای خود را به سعید جلیلی داد و تا امروز او فرد اول مذاکرات هستهای است.
البته آن سوی میز مذاکرات هم نامها تغییر کردند و حتی شکل و فرم گروه مذاکرهکننده نیز تغییر کرد. طرف مذاکره با تهران در سالهای اولیه، بریتانیا، آلمان و فرانسه بودند. ترویکایی که توافقنامه سعدآباد از نتایج گفتوگو با آنها بود.
اما مدتی است که آن سوی میز مذاکره با ایران، ۵ عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد (متشکل از روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا و آمریکا) به همراه آلمان مینشینند و نماینده اصلی مذاکره کننده با ایران از سوی این گروه، کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست. این نامها و شهرها و تغییرات، همه محصول قریب به ۱۰ سال مذاکره ایران با جامعه جهانی بر سر برنامه اتمیاش است.
حال روز هشتم اسفند ایران در حالی به پای میز مذاکره میرود، که در طول این ۱۰ سال اتفاقات زیادی رخ داده است. برخی از تحلیلگران روند ۱۰ ساله مذاکرات ایران با جامعه جهانی بر سر برنامه اتمیاش را به دو قسمت تقسیم میکنند. یکی از زمان فاش شدن تأسیسات هستهای ایران در سال ۱۳۸۱ تا شکست مذاکرات در اواخر سال ۸۴، و سپس آغاز دوباره غنیسازی توسط ایران در سال ۸۴ تا امروز.ایران در حالی از آغاز درباره برنامه هستهایاش وارد مذاکره شده بود که در سال ۱۳۸۳ بسیاری از فعالیتهای هستهای خود را به مرحله تازهای رسانده بود.
Your browser doesn’t support HTML5
آنطور که حسن روحانی که از سال ۸۲ به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مذاکرهکننده هستهای ایران بود در روزهای گذشته در یک نشست اعلام کرده، در اوایل سال ۸۴ ایران موفق به جلب موافقت فرانسه و آلمان برای ادامه غنیسازی از یک سو و تضمین دادن به جامعه بینالمللی از سوی دیگر شد اما به گفته آقای روحانی «با فشار آمریکا این موضوع منتفی شد».
باربارا اسلاوین، تحلیلگر ارشد شورای آتلانتیک، این دوره را اینگونه تحلیل میکند: «دولت بوش در حالی که علاقه به ادامه گفتوگوهای تاکتیکی و غیرعلنی با ایران داشت، نمیخواست برای مدت طولانی با ایران بدون پیش شرط در عرصه عمومی مذاکره کند. در نتیجه بوش تا حدی اروپاییها را به عنوان پیمانکار این مذاکرات در نظر گرفت. و ایران هم خوب متوجه شده بود که اروپاییها آن گروهی نیستند که امتیازاتی که تهران میخواست را بدهند. در یک مقطع ایران غنیسازی را نه به طور کامل اما حدقل بخشی از آن را تعلیق کرد. اما آمریکا تا دور دوم ریاست جمهوری جورج بوش حاضر به ورود به این مذاکرات نشد. و این زمانی بود که دیگر دیر شده بود. محمد خاتمی به پایان دورهاش نزدیک شد. و ما شاهد ظهور محمود احمدینژاد بودیم که در زمینه هستهای حداقل در آغاز به روی کار آمدنش بسیار متخاصم ظاهر شده بود. و این گونه بود که فرصت از دست رفت.»
از دست رفتن این فرصت برای توافق بین ایران و جامعه جهانی و روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد از یک سو و افزایش فشارهای بینالمللی از سوی دیگر، برگ تازهای در مذاکرات هستهای آغاز کرد. از آن زمان این مذاکرات در طول هفت سال، در مقاطعی به سختی دنبال شد. امروز سؤال این است که دستاورد ۱۰ سال مذاکره چه بوده است؟ نظرها در این زمینه متفاوت است. نیکلاس برنز، دیپلمات پیشین آمریکایی که هم اکنون استاد دانشگاه هاروارد است، دستاورد مثبتی پس از این ۱۰ سال نمیبیند.
آقای برنز درحالی هیچ رویکرد مثبتی به این ۱۰ سال ندارد که ریچارد دالتون، تحلیلگر ارشد در چتم هاوس نظری متفاوت از او دارد. آقای دالتون در طول سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶، یکی از حساسترین زمانهای مذاکرات هسته ای که احتمال دستیابی به یک توافق وجود داشت، سفیر بریتانیا در تهران بود. او در گفتوگو با رادیوفردا میگوید: «این ۱۰ سال اتلاف وقت که نبوده، چون به هر حال موضوع مهمی است که باید به آن پرداخته شود اما این هم مشخص است که شکست خورده است. ما باید از این شکست درس بگیریم که زیادهخواهی نکنیم. باید بدانیم که مذاکره باید برای هر دو طرف منافعی داشته باشد».
اما این تنها میز مذاکره و دیپلماسی نیست که در این روند تأثیرگذار بوده است. کریم سجادپور تحلیلگر ارشد بخش خاورمیانه در بنیاد کارنگی، تحولات بینالمللی را نیز در این روند تأثیرگذار میداند.
او در اینباره به رادیو فردا میگوید: «وقتی ایران در سال ۲۰۰۳، به مذاکرات تن داد، دنیا جایی متفاوت بود. صدام حسین در چند هفته توسط ارتش آمریکا شکست خورده بود. قیمت هر بشکه نفت، حدود ۳۰ دلار بود. و پس از جنگ عراق، آمریکا با مشکلات متعددی در عراق روبهرو شد. میتوان گفت قدرت نرم ایران، بر قدرت نظامی آمریکا غلبه کرده بود. قیمت نفت به بیش از ۱۴۰ دلار در هر بشکه رسید، و احمدینژاد جایگزین خاتمی در ایران شد».
او در اینباره به رادیو فردا میگوید: «وقتی ایران در سال ۲۰۰۳، به مذاکرات تن داد، دنیا جایی متفاوت بود. صدام حسین در چند هفته توسط ارتش آمریکا شکست خورده بود. قیمت هر بشکه نفت، حدود ۳۰ دلار بود. و پس از جنگ عراق، آمریکا با مشکلات متعددی در عراق روبهرو شد. میتوان گفت قدرت نرم ایران، بر قدرت نظامی آمریکا غلبه کرده بود. قیمت نفت به بیش از ۱۴۰ دلار در هر بشکه رسید، و احمدینژاد جایگزین خاتمی در ایران شد».
یکی دیگر از نکاتی که در روند مذاکرات جامعه بینالمللی با ایران اهمیت دارد، تعداد کشورهای مذاکرهکننده و آرای مختلفی است که این شش کشور در زمینه مواجهه با ایران دارند. این اختلاف نظرها خصوصاً میان چهار کشور غربی با دو کشور روسیه و چین دیده میشود.
به طور مثال، حدود دو سال از پیشنهاد «گام به گام» روسیه میگذرد، و هنوز شش کشور به یک اجماع اساسی بر سر این موضوع دست نیافتند. ریچارد دالتون از چتم هاوس، دستیابی به یک رویکرد واحد در چنین مذاکراتی را یکی از مهمترین لازمههای گفتوگو با ایران میداند: «به نظر من در مذاکراتی به پیچیدگی این مذاکرات، باید یک استراتژی واحد وجود داشته باشد و همچنین پیامهای سیاسیای که از سوی رهبران این کشورها فرستاده میشود، یکسان و واحد باشند. این یکی از مهمترین موضوعات سیاست بینالمللی است، و شیوهای که برای حل بحران در نظر گرفته میشود هم باید یکسان باشد. راهی که برای حل این بحران در نظر گرفته شده، به نظر من آنچنان طراحی نشده است که به حل مشکل بیانجامد».
به طور مثال، حدود دو سال از پیشنهاد «گام به گام» روسیه میگذرد، و هنوز شش کشور به یک اجماع اساسی بر سر این موضوع دست نیافتند. ریچارد دالتون از چتم هاوس، دستیابی به یک رویکرد واحد در چنین مذاکراتی را یکی از مهمترین لازمههای گفتوگو با ایران میداند: «به نظر من در مذاکراتی به پیچیدگی این مذاکرات، باید یک استراتژی واحد وجود داشته باشد و همچنین پیامهای سیاسیای که از سوی رهبران این کشورها فرستاده میشود، یکسان و واحد باشند. این یکی از مهمترین موضوعات سیاست بینالمللی است، و شیوهای که برای حل بحران در نظر گرفته میشود هم باید یکسان باشد. راهی که برای حل این بحران در نظر گرفته شده، به نظر من آنچنان طراحی نشده است که به حل مشکل بیانجامد».
شیوه عملی که در طول این مدت توسط کشورهای مذاکرهکننده در نظر گرفته شده، گفتوگو از یک سو و تنبیه از سوی دیگر بوده است. از زمان آغاز این گفتوگوها تا کنون شش قطعنامه، از جمله چهار قطعنامه تحریمی، علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسیده، و این تنها بخشی از تحریمهاییاست که در طول این سالها، ایران به دلیل ادامه برنامه هستهایاش متحمل شده است. آمریکا و بسیاری دیگر از کشورها نیز در تحریمهایی یک جانبه یا چندجانبه ایران را برای همکاری با جامعه جهانی تحت فشار گذاشتهاند. تحریمهایی که صنایع مختلف ایران و افراد متعددی را هدف قرار داده است.
یکی از مهمترین دلایل فشار بر ایران در تمام این سالها، بیم از نظامی بودن برنامه هستهای ایران است. اگرچه که آیتالله علی خامنهای در سال ۱۳۸۴ طی یک فتوا، تولید، انبار کردن و استفاده از سلاح اتمی را حرام اعلام کرد. فتوایی که در یک اعلامیه رسمی توسط نماینده ایران در نشست شهریور ماه همان سال در اژانس بینالمللی انرژی اتمی خوانده شد.
کریم سجادپور از بنیاد کارنگی بر این باور است که اگر چه برنامه هسته ای ایران، از لحاظ تحلیل اقتصادی نمیتواند تنها برای تولید انرژی باشد اما رهبر جمهوری اسلامی ایران هنوز درباره تولید سلاح تصمیم نگرفته است. او دراینباره میگوید: «من فکر میکنم علی خامنهای که میتوان او را سکاندار کشتی هستهای ایران خواند، هنوز درباره پایان این داستان به نتیجه نرسیده است. او خود را در موقعیتی چالشی قرار داده است. چرا که او خود را یک انقلابی میخواند، اما یک فرد، مثل یک انقلابی عمل میکند، تا موقعی که قدرت را به دست میگیرد. بعد از آن محافظهکارانه عمل میکند تا وضعیت موجود را حفظ کند. خامنهای در ۲۰ سال گذشت وضع موجود را با نگرفتن تصمیمهای دگرگونکننده حفظ کرده است. اما اکنون خود را در موقعیتی قرار داده است که شاید باید این تصمیم را در نهایت بگیرد».
حال هشتم اسفند، وقفه چندین ماهه در مذاکرات هستهای به سر میرسد و گروه ۵+۱ و ایران، یکبار دیگر بر سر میز مذاکره خواهند نشست. مذاکراتی که هر دو طرف میگویند دیگری باید برای پیشبرد آن، انعطاف داشته باشد. تحلیلهای پیش از این گفتوگوها متفاوتند. برخی تحلیلگران این مذاکرات را قدمی به پیش میدانند، و برخی نیز میگویند نباید منتظر اتفاق شگفتانگیزی بود.
مارک فیتزپاتریک کارشناس هستهای انستیتوی بینالمللی مطالعات استراتژیک در لندن، دراینباره به رادیو فردا میگوید: «من شک دارم که پیشرفت غیرمنتظرهای را در مذاکرات قزاقستان شاهد باشیم. ایران هیچ علایمی مبنی بر اینکه بخواهد مصالحهای کند یا کوتاه بیاید نشان نداده است. در تابستان گذشته حتی ایران چنان رفتار میکرد که گویا اصلاً حاضر به گفتوگو هم نیست، و باید در نظر داشته باشیم که انتخابات ریاست جمهوری هم در ایران در راه است. آنچه که سیاستمداران ایرانی این روزها تنها به آن میپردازند، موضوع انتخابات است. و نظر کلی در تهران این است که هیچ توافقی تا انتخاب رئیس جمهور آینده ایران ممکن نیست.»
مارک فیتزپاتریک کارشناس هستهای انستیتوی بینالمللی مطالعات استراتژیک در لندن، دراینباره به رادیو فردا میگوید: «من شک دارم که پیشرفت غیرمنتظرهای را در مذاکرات قزاقستان شاهد باشیم. ایران هیچ علایمی مبنی بر اینکه بخواهد مصالحهای کند یا کوتاه بیاید نشان نداده است. در تابستان گذشته حتی ایران چنان رفتار میکرد که گویا اصلاً حاضر به گفتوگو هم نیست، و باید در نظر داشته باشیم که انتخابات ریاست جمهوری هم در ایران در راه است. آنچه که سیاستمداران ایرانی این روزها تنها به آن میپردازند، موضوع انتخابات است. و نظر کلی در تهران این است که هیچ توافقی تا انتخاب رئیس جمهور آینده ایران ممکن نیست.»
موضوع انتخابات خرداد ماه آینده در حالی بر بسیاری از تحلیلهای رسانههای غربی سایه افکنده است که گروه دومی هستند که این انتخابات را با موضوع هستهای بیارتباط میدانند.
کریم سجادپور در این باره میگوید: «من نمیدانم چرا تعداد زیادی از تحلیلگران این را موضوعی تأثیرگذار میدانند. خصوصاً با توجه به اینکه این رئیسجمهور ایران نیست که درباره برنامه هستهای تصمیم میگیرد، بلکه رهبر ایران است. در نتیجه چه مذاکره قبل یا بعد از انتخابات انجام شود، نظر نهایی با علی خامنهای است، مگر اینکه اتفاق بسیار عجیب غریبی رخ دهد. به نظرم مشکل دائمی و اصلی با ایران این است که آن سیاستمدارانی که میخواهند مذاکره کنند و با آمریکا به توافق برسند، نمیتوانند، و آنها که علاقهای به نتیجه دادن گفتوگو ندارند، اجازه مذاکره دارند.»
کریم سجادپور در این باره میگوید: «من نمیدانم چرا تعداد زیادی از تحلیلگران این را موضوعی تأثیرگذار میدانند. خصوصاً با توجه به اینکه این رئیسجمهور ایران نیست که درباره برنامه هستهای تصمیم میگیرد، بلکه رهبر ایران است. در نتیجه چه مذاکره قبل یا بعد از انتخابات انجام شود، نظر نهایی با علی خامنهای است، مگر اینکه اتفاق بسیار عجیب غریبی رخ دهد. به نظرم مشکل دائمی و اصلی با ایران این است که آن سیاستمدارانی که میخواهند مذاکره کنند و با آمریکا به توافق برسند، نمیتوانند، و آنها که علاقهای به نتیجه دادن گفتوگو ندارند، اجازه مذاکره دارند.»
حال مذاکرات تازه در کشوری انجام میشود که از جمله بازیگران اصلی در زمینه انرژی هستهای است. یک سوم اورانیوم مورد مصرف جهان، در قزاقستان تولید میشود. این کشور که پیشتر عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است، از جمله اولین کشورهایی بود که پس از سقوط این اتحاد، از سلاحهای اتمی خود دست کشیده است.
دولت نورسلطان نظربایف همچنین پیشتر پیشنهاد داده بود که در صورت دست کشیدن ایران از غنیسازی اورانیوم، میزان اورانیوم لازم را از روسیه به ایران منتقل کند. باید دید دو تیمی که از یک سو سعید جلیلی و در سوی دیگر کاترین اشتون هدایت آنها را بر عهده دارند، با چه پیشنهادهایی راهی این کشور می شوند.
آیا پس از ۱۰ سال، مذاکرات آلماتی هم تکرار گفتوگوهای پیشین خواهد بود یا اینکه طرفین با نفسی تازه، بستههای پیشنهادی کاربردی را به یکدیگر ارائه خواهند کرد.