پنج شهروند کشته شدند. درختان از ریشه کنده شدند و بر سر شهروندان فرود آمدند. در تهران توفان آمده است. رئیس سازمان مدیریت بحران شهر تهران گفت: همه غافلگیر شدیم، حتی سازمان هواشناسی که پیشبینی توفان را نکرده بود.
توفان اما آیا همیشه همین طور غافلگیرانه و ناگهانی و پیشبینی ناپذیر است؟ آیا راهی برای باخبر شدن نیست؟ توفان آیا همیشه مهمان ناخوانده است؟
ناصر کرمی کارشناس محیط زیست میگوید آنچه از آن به عنوان توفان تهران یاد میشود دست کم از چند ساعت قبل از وقوع قابل پیش بینی بوده است:
آقای کرمی میگوید نه تنها توفان قابل پیشبینی بوده بلکه کاملاً ممکن بوده است که مدیریت شهری برای شهروندان از همه جا بیخبر پیامکهای اطلاعرسانی بفرستد:
مسئولان بعد از غافلگیری اولیه برای مدیریت شهر توفانی وارد میدان شدند. بیشتر این گزارشها از فروریختن نمای ساختمانهای شهر بود و شکستن و کمر خم کردن درختان خیابانها. ناظرانی گفتهاند تهران شهری است که اگر باد هم شما را با خود نبرد درختان بر سرتان میشکنند. فقط هم همین نبود. ناگهان شهروندان به چشم خود دیدند که تهران چه شهر بیدفاعی میتواند باشد. چه شهر بزرگ و مدرن و مرگآوری.
کابلهای برق و تلفن مهار نشده، تیرهای برق و روشنایی ایمن نشده، بافتهای فرسوده، فضاهای پرشده با نخالههای ساختمانی بلاتکلیف اینجا و آنجای شهر، دیوارهای آماده فروریزی و نماهای چسبکاری شده و نه چندان محکم ساختمانها. حتی برجهای مسکونی و تجاری. چیزی که به گفته مریم سخایی خبرنگار پیشین شهری در ایران، خود مسئولان هم بارها بر آن تاکید کرده اند:
ناصر کرمی، کارشناس شهر و محیط زیست میگوید این ناامنی تهران از خسارت تولید کرده نه گرد و غبار محلی:
سازمان آتشنشانی شهر تهران میگوید بیشترین حجم مأموریتش در روزهای توفان تهران رسیدگی به شکستگی درختان بوده است. درختان عظیم شهر که سرهنگ تیمور حسینی رئیس پلیس راهبر تهران افتادنشان را مسبب ترافیک سنگین بعضی معابر شهری و یا خسارت وارد کردن به جان و مال شهروندان دانسته است.
شاخههای بلند و هرس نشده درختان در معابر شهری تاب و توانشان را در برابر باد سهمگین از دست داده بودند. درختان هرس نشده در برابر باد کم خم کردند و شکستند. در جنوب تهران حتی یکی از شهروندان دقیقاً به همین دلیل جان خود را از دست داد. و تازه پس از آن بود که خبرنگاران و ناظران شهری پرسیدند مسئولیت هرس و رسیدگی به درختان شهر با کیست؟
ناصر کرمی میگوید شهرداری پایتخت. نهادی که مردم حتی به اندازه قطع کردن ضروری درختان پیر هم به آن اعتماد نمیکنند:
چه باید کرد؟ آیا شهرداری پایتخت یا شورای شهر تهران یا مجموعه مدیریت شهری در این ابرشهر ایرانی میتوانند بحران ناامنی در پایتخت را حل کنند؟ مریم سخایی خبرنگار پیشین شهری پاسخ میدهد:
و زلزله تهران، خطری که سایه آن سالهاست که بالای شهر است. بعد از توفان محلی خیلیها پرسیدند با زلزله چه بر سر تهران خواهد آمد. ناصر کرمی از همین احتمال سخن میگوید:
و مریم سخایی از استانهای معینی میگوید که در صورت وقوع زلزله در تهران برای کمک فوری به پایتخت در نظر گرفته شده اند.
توفان تهران پای رئیس سازمان هواشناسی را به مجلس شورای اسلامی باز کرد. هفته آینده قرار است رئیس این سازمان به کمیسیون اجتماعی مجلس برود. اما اینها اغلب، کارهایی است که بعد از اتفاقات انجام میشود نه قبل از آن.
توفان اما آیا همیشه همین طور غافلگیرانه و ناگهانی و پیشبینی ناپذیر است؟ آیا راهی برای باخبر شدن نیست؟ توفان آیا همیشه مهمان ناخوانده است؟
Your browser doesn’t support HTML5
«قطعاً بین ۲ تا ۴ ساعت قبل از وقوع، توفان قابل پیشبینی بوده. سازمانهای مربوط کاملاً میتوانست توی مانیتورشان قاعدتاً باید دیده میشده این توفان. حتماً روی دستگاه پایش سازمان هواشناسی قابل مشاهده بوده. نه حتی دیگر قابل پیش بینی. باید گفت قابل مشاهده بوده.»
آقای کرمی میگوید نه تنها توفان قابل پیشبینی بوده بلکه کاملاً ممکن بوده است که مدیریت شهری برای شهروندان از همه جا بیخبر پیامکهای اطلاعرسانی بفرستد:
«ابزارش هم وجود داشته. یعنی میتوانستند از طریق پیامهای رادیویی، پیامهای تلویزیونی و به خصوص پیامک... اصلاً کاربرد پیامک به عنوان وسیله اطلاعرسانی برای چنین مواردی است. گفته شود که از ساختمانهایی که شیشه نمای بزرگ دارند یا ساختمانهایی که نمای سنگ گرانیت دارند فاصله بگیرید. از درختان بزرگ و پیر فاصله بگیرید. یک سری هشدارهای خیلی معمول هست در چنین مواردی. قطعاً در این مورد یک قصور بزرگی رخ داده. قاعدتاً وظیفه شورای شهر تهران است که موضوع را از طریق مراجع قانونی پیگیری کند.»
مسئولان بعد از غافلگیری اولیه برای مدیریت شهر توفانی وارد میدان شدند. بیشتر این گزارشها از فروریختن نمای ساختمانهای شهر بود و شکستن و کمر خم کردن درختان خیابانها. ناظرانی گفتهاند تهران شهری است که اگر باد هم شما را با خود نبرد درختان بر سرتان میشکنند. فقط هم همین نبود. ناگهان شهروندان به چشم خود دیدند که تهران چه شهر بیدفاعی میتواند باشد. چه شهر بزرگ و مدرن و مرگآوری.
کابلهای برق و تلفن مهار نشده، تیرهای برق و روشنایی ایمن نشده، بافتهای فرسوده، فضاهای پرشده با نخالههای ساختمانی بلاتکلیف اینجا و آنجای شهر، دیوارهای آماده فروریزی و نماهای چسبکاری شده و نه چندان محکم ساختمانها. حتی برجهای مسکونی و تجاری. چیزی که به گفته مریم سخایی خبرنگار پیشین شهری در ایران، خود مسئولان هم بارها بر آن تاکید کرده اند:
«تهران، مدیران شهری و مسئولین همیشه تاکید بر این داشتند که، از نظر بحران آسیب پذیر است. ما یک بخش عظیمی از بافتهای فرسوده را در تهران داریم که بخشی از ساختمانهایی که بر اساس ضوابط درست ساخته نشدهاند را داریم. خیابانهای باریک را داریم. همه اینها را کنار هم بگذاریم متوجه میشویم که از نظر... یعنی اگر یک بحران بزرگ در تهران اتفاق بیافتد میزان آسیب پذیری تهران زیاد است.»
ناصر کرمی، کارشناس شهر و محیط زیست میگوید این ناامنی تهران از خسارت تولید کرده نه گرد و غبار محلی:
«این اصلاً یک گرد و غبار محلی بود. یک پدیده بسیار مهیب اقلیمی نبود. یعنی این نه زلزله بود، نه یک توفان بزرگی بود. نه یک جریان اقلیمی در ابعاد بزرگ بود. قطعاً نباید هیچ کشتهای میداد. قطعاً نباید اینقدر خسارت ایجاد میکرد. اساساً استاندارد ایمنی در شهر تهران بسیار پایین است. تهران بسیار شهر ناامنی است. ایمنی فقط حضور پلیس و نیروهای گشت و اینها نیست. ایمنی این است که ساختمانهایی که ساخته میشود اساساً چقدر استحکام دارد؟ زمینی که شما رویش راه میروید چقدر مقاومت دارد در مقابل مسئله فرونشست؟ یا بحث پوشش گیاهی، درختان. نمای ساختمانها در تهران اساساً کشنده است. یعنی در یک روز عادی، یک روز آفتابی بدون هیچ بادی شما دارید در خیابان میروید ممکن است یک سنگ از نمای ساختمانها کنده شود بیافتد روی سر شما. چون این نما کاملاً غیر استاندارد و غیر فنی است و باید ممنوع شود. و متاسفانه ممنوع نشده. این سنگهای گرانیت که به شکل بسیار ضعیفی چسبانده شده به دیوار و با آن وزن زیادش هر لحظه ممکن است بیافتد. به همین خاطر گفته میشود زلزله اگر بیاید در تهران یک عده به خاطر سقوط نمای ساختمانها، نه سقوط ساختمانها، کشته میشوند. گازرسانی غلط. یکی از این پنج نفر را علمک گاز افتاده روی سرش.»
سازمان آتشنشانی شهر تهران میگوید بیشترین حجم مأموریتش در روزهای توفان تهران رسیدگی به شکستگی درختان بوده است. درختان عظیم شهر که سرهنگ تیمور حسینی رئیس پلیس راهبر تهران افتادنشان را مسبب ترافیک سنگین بعضی معابر شهری و یا خسارت وارد کردن به جان و مال شهروندان دانسته است.
شاخههای بلند و هرس نشده درختان در معابر شهری تاب و توانشان را در برابر باد سهمگین از دست داده بودند. درختان هرس نشده در برابر باد کم خم کردند و شکستند. در جنوب تهران حتی یکی از شهروندان دقیقاً به همین دلیل جان خود را از دست داد. و تازه پس از آن بود که خبرنگاران و ناظران شهری پرسیدند مسئولیت هرس و رسیدگی به درختان شهر با کیست؟
ناصر کرمی میگوید شهرداری پایتخت. نهادی که مردم حتی به اندازه قطع کردن ضروری درختان پیر هم به آن اعتماد نمیکنند:
«سال گذشته شهرداری شش تا درخت را قطع کرد. گفتند چون این درختان پیر شدند باید واکاری شود. این هم کاملاً طبیعی است. درختهایی که در خیابانهای تهران هست که جنگل طبیعی یک میلیون ساله که نیست. درختان دست کاشتی است، یک عمر مشخصی دارد و موقعی که از یک مرحله که میگذرد برای حفظ جان مردم اینها باید واکاری بشوند. درخت پیر کنده شود و یک سری درخت جوان کاشته شود. اما چون اعتمادی وجود ندارد به مدیریت شهری، صدای طرفداران محیط زیست بلند شد که خب میخواهند واگذار کنند پیاده رو را و اینها و فلان. به هر حال آن ماجرا انجام نشد. مجموعه این عوامل باعث شد که یک توفانی که نباید این قدر خسارت ایجاد کند ولی گذاشت.»
چه باید کرد؟ آیا شهرداری پایتخت یا شورای شهر تهران یا مجموعه مدیریت شهری در این ابرشهر ایرانی میتوانند بحران ناامنی در پایتخت را حل کنند؟ مریم سخایی خبرنگار پیشین شهری پاسخ میدهد:
«این نوع مسائل مسئله ملیتر است. یعنی فقط مخصوص شورای شهر و شهرداری تهران نیست. باید دولت وارد شود تا این نوع مسائل را با همدیگر حل کنند. خب ما در ۱۰سال گذشته یا شاید هم یک خرده بیشتر، همهاش شاهد این بودیم که یک دعوایی بین شهرداری تهران با دولت وجود دارد. فقط شاید دورانی که سازندگی بوده، آقای کرباسچی با دولتی که حضور داشت هماهنگی بود. دیگر بعد از آن میبینیم که همیشه مشکل بین شورای شهر و شهرداری با دولت بوده. بنابراین مسائل کلانی مثل بافتهای فرسوده همیشه روی زمین مانده. برای این که این مسائل را شورای شهر یا شهرداری به تنهایی نمیتوانند حل کنند.»
و زلزله تهران، خطری که سایه آن سالهاست که بالای شهر است. بعد از توفان محلی خیلیها پرسیدند با زلزله چه بر سر تهران خواهد آمد. ناصر کرمی از همین احتمال سخن میگوید:
«احتمال وقوع یک زلزله با شدت بیش از ۵ ریشتر در تهران در نقشه پهنه بندی زلزله ایران خیلی زیاد است. شهری که در معرض چنین زلزلهای قرار دارد باید خیلی منظم باشد. نه این که با یک باد که بیاید در این شهر پنج نفر کشته شوند.»
و مریم سخایی از استانهای معینی میگوید که در صورت وقوع زلزله در تهران برای کمک فوری به پایتخت در نظر گرفته شده اند.
«استان های معینی که برای تهران پیشبینی شده، استانهای قزوین و مازندران و سمنان و قم و مرکزی است. یعنی در واقع استانهایی که همسایه تهران هستند. ولی ما یک استانی داریم که جانشین تهران به عنوان استان جانشین مدیریت بحران برای تهران هست. آن هم استان اصفهان است. اما مسئولین شهری اصفهان بارها اعلام کردند. خود اصفهان هم از نظر زیرساختها مشکل دارد و فکر میکنم که شاید کل استانهای کشور به کمک تهران بیایند تا شاید تلفات کمتر شود.»
توفان تهران پای رئیس سازمان هواشناسی را به مجلس شورای اسلامی باز کرد. هفته آینده قرار است رئیس این سازمان به کمیسیون اجتماعی مجلس برود. اما اینها اغلب، کارهایی است که بعد از اتفاقات انجام میشود نه قبل از آن.