محاکمه مبارک و سلب اعتماد دنیای عرب از آمریکا

صحنه‌های دراماتیک حضور حسنی مبارک در دادگاه قاهره و قراردادن او در قفس آهنی متهمان، نه تنها در ظهر سوزان خاورمیانه در چهارشنبه گذشته در روز دوازدهم مرداد، ساعت‌ها مردم مصر و دنیای عرب را میخ‌کوب کرد، بلکه تا سال‌های طولانی، در خاطر افکار عمومی این کشور‌ها به یاد خواهد ماند، و همزمان، سرنوشت سیاست‌های حاکمان منطقه را بویژه در قبال اتکا به آمریکا، تغییر خواهد داد.

این صحنه‌ها از این پس، کابوسی دائمی برای رهبران دنیای عرب خواهد بود و چه بسا که حکومتگران در سایر کشورهای جهان، حتی همپیمان‌های مهم آمریکا در منطقه و دنیا را نیز به تجدید نظر در سیاست‌‌ها در قبال آمریکا تشویق کند.

مشاهده حسنی مبارک روی برانکارد در آن قفس، هرچند که حقیقتی است فرا‌تر از بسیاری از رؤیاهای سرسخت‌ترین مخالفان او، اما در افکار عمومی دنیای عرب و سران عرب، محاکمه آمریکا نیز محسوب می‌شود.

این محاکمه، احتمال دور شدن حکومت‌های منطقه از آمریکا را تقویت می‌کند؛ زیرا حاکمان با چشم خود می‌بینند که آمریکا، این ابرقدرت همپیمانی که تا چندی پیش آن را قادر مطلق تصور می‌کردند، نه می‌خواهد، و نه اصلاً توان آن را دارد که در صورت تکرار وضعیت مشابه برای حکومت‌های دوستش، سران آن‌ها را درغلبه بر بحران‌ها یاری دهد.

رهبران بسیاری در دنیای عرب، سقوط حسنی مبارک را بیش از آنکه نتیجه توان و اصرار مردم به پا خاسته مصر بدانند، ناشی از اصرارهای باراک اوباما برای ترک قدرت از سوی مبارک و خالی کردن پشت حکومت مبارک از حمایت آمریکایی تلقی می‌کنند.

هنگامی که اوباما در نخستین هفته فوریه، در همان آغاز اوج‌گیری تظاهرات معترضان در میدان تحریر قاهره، دو بار از مبارک انتقاد کرد و سپس نیز صریحاً خواهان ترک قدرت از سوی او شد، گزارش‌های بی‌شماری درمنطقه پخش می‌شد که حکایت از آن داشت که بسیاری از رهبران دنیای عرب شتابان به پادشاه عربستان متوسل شده و از او خواسته‌اند که با بهره‌گیری از نفوذ خود براوباما، حساسیت وضعیت را به کاخ سفید یادآور شود.

در همان روز‌ها گزارش‌های زیادی منتشرشد مبنی براینکه مکالمه‌های تندی از سوی پادشاه عربستان با اوباما صورت گرفته است. در درستی این گزارش‌ها همین بس که از آن زمان تا کنون، دیگر حتی یک تماس تلفنی دیگر میان پادشاه عربستان با اوباما صورت نگرفته است.

درآن گزارش‌های ماه فوریه تأکید می‌شد که سران اسرائیل نیز، وحشت زده، به اوباما «تذکراتی» داده‌اند و او را از تکرار رفتاری که جیمی کار‌تر در قبال محمد رضا پهلوی، شاه ایران، در پیش گرفت، بر حذر داشتند و بویژه شیمون پرز، رئیس‌جمهور اسرائیل که اوباما برای او احترام قائل است، پیام‌آور این درخواست بوده است؛ برخی از سران اسرائیل نیز حتی ناچار شدند که نظرات خود را علنی بیان کنند.

اما عملاً آمریکا نه به نظرات پادشاه عربستان اعتنایی کرد نه به نصایح پیر صحنه سیاست اسرائیل وقعی نهاد؛ اوباما و کلینتون تشخیص داده بودند که قدرت خیزش مردم مصر قوی‌تر از آن است که حکومت مبارک دوام آورد، و بهتر آنکه آمریکا دستکم تلاش کند تا شاید منافع آتی خود را در قبال مصر تأمین کند.

اکنون که با گذشت کمتر از شش ماه از سقوط مبارک، او دست بسته روی برانکارد در قفس متهمین قرار گرفته، و حتی خطر صدور حکم اعدام برایش مطرح است، پروفسور ایتان گیلبواع، یک استاد دانشگاه اسرائیل، به روزنامه یدیعوت آخرونوت می‌گوید: «وقتی رهبران عرب می‌بینند که در نتیجه سیاست آمریکا، نزدیک‌ترین دوست منطقه‌ای واشینگتن، مانند سگی بیمار به درون قفسی تنگ انداخته می‌شود و نه به کهنسالی او و نه به سرطان پیشرفته‌اش رحم می‌شود، این پیام در گوش حاکمان همه جهان طنین‌افکن می‌شود که چنین آمریکایی هرگز دیگر قابل اعتماد نیست».

سران عرب تا کنون آمریکا را ساحل نجات خود می‌دانستند؛ پشت درهای بسته، هر درخواستی را از سران آمریکا مطرح می‌کردند؛ آن‌ها اگر دستکم در ظاهر، برخی از مسائل را برای جلوگیری از خشم افکار عمومی خود رعایت می‌کردند، اما در خفا، قوی‌ترین نگرانی‌ها و بلندپروازانه‌ترین رؤیاهای خود را با سران آمریکا در میان می‌گذاشتند.

هزاران هزار سند ویکی لیکس همین چند ماه پیش نشان داد که تا چه حد رهبران عرب، نهانی، برقدرت و اعتماد به آمریکا تکیه داشته‌اند.

پروفسور ایتان گیلبواع، متخصص اسرائیلی در سیاست و تاریخ آمریکا و مشاور پیشین دفتر نخست‌وزیری و وزارت دفاع اسرائیل به یدیعوت آخرونوت می‌گوید در خاورمیانه، ابرقدرتی که سکوت می‌کند، به جایگاه خود لطمه می‌زند و اگر مصری‌ها علیرغم ادامه گرفتن یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار کمک سالیانه بلاعوض از آمریکا، باز همان کاری را می‌کنند که خود می‌خواهند، نشان می‌دهد که آن‌ها دیگر آمریکا را به حساب نمی‌آورند.

پروفسور گیلبواع می‌گوید، اوباما و کلینتون می‌خواستند که مصر به حکومت مردمسالاری واقعی برسد و نمادی برای همه خاورمیانه شود، اما همانگونه که رؤیای مشابه جرج بوش در قبال عراق باد هوا شد، و همانگونه که سیاست‌های بوش در قبال ایران و عراق با موانع عظیمی روبه‌رو گردید، اوباما نیز اکنون در قبال مصر و دنیای عرب با سختی‌های بسیاری روبه‌روست و این تازه، اول گرفتاری‌های نوع جدید برای آمریکا در این منطقه است.

درست به همین دلیل است که نظرسنجی تازه به عمل آمده از سوی مؤسسه زاگبی آمریکا نیز نشان می‌دهد که محبوبیت و مقبولیت آمریکا و شخص اوباما در جهان عربی، حتی در این اوج «بهارعربی»، شدیداً سیر نزولی دارد.

در حالی که «کمک» اوباما به سقوط مبارک و ابراز سریع برائت اوباما از مبارک، می‌بایست مقبولیت اوبامای زاده شده از پدری مسلمان را، در جهان عربی و اسلامی افزایش دهد، اما نتیجه بالعکس شده است؛ هم افکارعمومی این بخش از جهان و هم سران حاکمیت‌ها، از اوباما و آمریکا دور شده‌اند.

اما ضعف و تحقیر «عمو سام» در چشم مردم و سران عرب، بر اسرائیل نیز اثراتی دارد؛ توان بازدارندگی اسرائیل را ضعیف می‌کند و پیمان صلح ۳۲ ساله مصر و اسرائیل را با چالش جدی روبه‌رو می‌نماید.

در چنین وضعیتی، سران اسرائیل نیز بیش از گذشته به این صرافت می‌افتند که در مواقع سرنوشت‌ساز، دیگر نمی‌توانند به اوباما و ابرقدرتی آمریکا اعتماد کنند؛ چرا که آمریکا توان دیالوگ با سران عربی و ایجاد فشار برحکومت‌های عربی را از دست داده است.

از نظر اسرائیل، اگر جیمی کارتر تنها موجب از دست رفتن همپیمانی آمریکا با ایران شد، در زمان اوباما، قریب به اتفاق حکومت‌های منطقه، اگر توسط مردمشان سقوط نکنند، خود حاکمان آن‌ها با پای خویش از زیر چتر آمریکایی، بیرون می‌آیند.

در چنین وضعیتی، به گفته پروفسور گیلبواع، بی‌تردید باید گفت که جایگاه آمریکا در سراسر خاورمیانه سقوط کرده است.

در این اوضاع است که حاکمان جدید مصر، عامدانه سخت‌گیری و حتی تحقیرهای بی‌سابقه‌ای را در جریان محاکمه حاکمان پیشین، که بی‌تردید ولی‌نعمت‌های خود آنان بوده‌اند، نشان می‌دهند تا شاید خویشتن را حفظ کرده باشند.

در همین راستاست که پنجشنبه در آغاز محاکمه حبیب العدلی، وزیر کشور پیشین، رئیس دادگاه او را با تندی بسیار مورد عتاب قرار داد و حتی چند بار متهم پیژامه‌پوش و دمپایی پلاستیکی به پا را ناچار کرد که در یک نقطه معین در پشت میله‌های قفس متهمین بایستد و به پرسش‌ها پاسخ بگوید؛ العدلی که در آستانه گریستن بود نمی‌دانست که دقیقاً کجای قفس بایستد و از دیگران با نگاه غمبار و بغض در گلو می‌پرسید آخر شما بگویید که من کجا بایستم تا رئیس دادگاه خشنود شود؛ صحنه‌هایی که به‌‌ همان اندازه حضور درازکش مبارک در آن قفس در روز قبلش دراماتیک بود و همه حضار دادگاه با سکوت ناشی از ناباوری، این رفتارهای تحقیرآمیز عمدی قاضی را نظاره می‌کردند.

مصر انقلابی را هر چند کسانی فعلاً اداره می‌کنند که مبارک و العدلی ولی نعمتشان بوده‌اند اما این حاکمان نیز ترجیح می‌دهند که خود را از افتادن به ورطه مشابه نجات دهند. حتی گفته شده که خود ژنرال محمد حسین الطنطاوی، رئیس شورای عالی نظامی مصر، ابراز آمادگی کرده است که در نشست‌های آینده دادگاه حضور یابد و علیه مبارک، شهادت دهد.

مبارک تنها به فساد و خشونت متهم نیست؛ بلکه بنا به گفته یک هنرپیشه محبوب مصر که پنجشنبه با چشم گریان حاضر به خطر کردن شد و در برابر دوربین تلویزیون مصراز مبارک حمایت می‌کرد، حاکمان موقت مانند عوام مصری، مبارک را مسبب همه مصیبت‌های تاریخ چند هزارساله مصر به تصویر کشیده‌اند.

روی کاغذ کیفرخواست، ظاهراً، مبارک متهم است که ۴۰ تا ۷۰ میلیارد دلار از ثروت ملت خود را در حساب‌هایش ریخته است و نظام دیکتاتوری‌اش راه تنفس را در عرصه سیاست این کشور تنگ کرده بود و در ۱۸ روز انقلاب فوریه مصر نیز دستور مقابله خشونت‌بار با تظاهرکنندگان را داده بود.

این جرایم کافی است که علیرغم ۸۳ سال سن و بیماری پیشرفته سرطان، او به اعدام محکوم شود.

اما دیدن مبارک و العدلی در پشت این قفس آهنین، این احتمال را قوی‌تر می‌کند که سران مأیوس شده عرب از آمریکا، به سوی خشونت بیشتر با مردم خود نیز روی آورند.

رفتارهای تند رئیس دادگاه نظامی مصر با مبارک و پسرانش، و بویژه پنجشنبه با حبیب العدلی، وزیر کشور پیشین، هرچند برای بخشی از افکارعمومی مصر و کشورهای عربی دیگر به منزله «خنک کردن دل» است، اما رهبران بسیاری در جهان عرب را نیز به این صرافت می‌اندازد که برای جلوگیری از افتادن به ورطه چنین سرنوشتی تلخ، برای جلوگیری از متزلزل شدن پایه‌های حکومت خود، از مسیر سازش با مردم خود نیز دور شوند و خشونت‌ها را شدت بخشند.

چه بسا که عمادالدین حسین، سردبیر روزنامه مصری «الشروق» پنجشنبه نوشته بود، هرچند محاکمه مبارک باید نشان دهد که از این پس در مصر یا هر کشور عربی دیگری، رهبران مافوق قانون نیستند، اما وضعیتی که مبارک به آن گرفتار شده، ممکن است حاکمان عرب را تشویق کند که بی‌اعتنا به نظرات جهانی، سرکوب ملت خود را افزایش دهند.