در پی شدت گرفتن مجازاتهای اقتصادی غرب علیه ناوگان هوایی ایران، جمهوری اسلامی در نظر دارد بخشی از پروازهای داخل کشور را در اختیار شرکت هواپیمایی قطر قرار دهد.
فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس، در گفتوگوی اقتصادی امروز رادیو فردا به همین موضوع میپردازد.
چند روز پیش، در جریان دیدار خالد العطیه، وزیر مشاور در امور اجرایی قطر از ایران، تفاهمنامهای در مورد گسترش همکاریهای هوانوردی بین دو کشور به امضا رسید که به نظر میرسد یکی از پیامدهای آن واگذار کردن بخشی از پروازهای داخلی ایران به قطریها باشد.
به نوشته رسانههای تهران این گزینه به تأیید وزیر راه و شهر سازی ایران رسیده و ظاهراً شماری از نمایندگان مجلس هم از آن استقبال کردهاند.
طی چند سال گذشته بخش روز افزونی از پروازهای بینالمللی کشور به شرکتهای خارجی از جمله خطوط هوایی ترکیه، کشورهای خلیج فارس و یا جمهوری آذربایجان واگذار شد، ولی چنین پیدا است که در حال حاضر ایران حتی از تأمین پروازهای داخلی خودش هم ناتوان شده و به همین علت دست نیاز به طرف قطر دراز کرده و این نشان میدهد که اضمحلال ناوگان هوایی ایران شدت گرفته است.
میبینیم که بر خلاف تبلیغات رسمی، مجازاتهای خارجی علیه ایران مؤثر بوده و «ایران ایر» که در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی یک شرکت هواپیمایی پیشتاز در منطقه و در میان کشورهای در حال توسعه به شمار میرفت، حالا چنان ضعیف شده که حضورش حتی در آسمان ملی خودش هم کمرنگتر میشود.
به هر حال صاحب منصبان ایرانی و رئیس کمیسیون عمران مجلس واگذاری بخشی از پروازهای داخلی کشور به هواپیماهای قطری را راهی برای «کاهش فشار تحریمهای بینالمللی» دانسته و از آن استقبال کردهاند.
هواپیماهای غربی که هنوز در ناوگان هوایی غیرنظامی ایران حضور دارند بسیار فرسوده و خطرناک شدهاند و شمار روز افزونی از آنها، به دلیل عمر زیاد و نیاز داشتن به تعمیرات اساسی، زمینگیر شدهاند.
هواپیماهای توپولف روسی و آنتونف اوکراینی هم، با وجود تبلیغات زیادی که به سود آنها انجام گرفت، با بیاعتمادی شدید ایرانیها روبهرو هستند. حتی نمایندگان مجلس، برای رفتن به حوزههای انتخاباتی خودشان، ترجیح میدهند از خیر هواپیماهای توپولف بگذرند و به حمل و نقل زمینی روی بیاورند.
با توجه با اوجگیری سوانح هوایی، چارهای نیست جز استفاده از شرکتهای خارجی، و برای ایران آسانترین کار متوسل شدن به سه غول هوایی خلیج فارس است که یکی از آنها شرکت «امارات» متعلق به دوبی است، دومی شرکت «الاتحاد» است که به ابوظبی تعلق دارد و بالاخره همین شرکت «قطر ایرویز» که گویا قرار است بخشی از حمل و نقل هوایی ایران به آن سپرده شود، البته با بهایی که گویا ۲۵ درصد گرانتر از بهای بلیط شرکتهای ایرانی است.
این امکان وجود دارد که بعد از قطریها، پای دیگر شرکتهای هواپیمایی خلیج فارس به پروازهای داخلی ایران کشیده شود. این هواپیماها میتوانند روز بین شهرهای ایران رفت و آمد کنند و شب به فرودگاههای کشورهای خودشان برگردند، البته همراه با مسافرانی که میان شهرهای ایران و کشورهای خلیج فارس رفت و آمد میکنند.
به این ترتیب بازار بسیار عظیم خدمات هوایی ایران بیش از بیش در اختیار شرکتهای خارجی قرار میگیرد، همراه با فرصتهای شغلی که از دست میرود و منابع مالی که از کشور خارج میشود.
البته ورود شرکتهای خارجی به آسمان ایران به خودی خود چیز بدی نیست. رقابت در آسمان همه کشورها، به سود مصرفکننده، رو به گسترش میرود.
ولی متأسفانه ورود هواپیماهای خارجی به آسمان ایران در چارچوب رقابت انجام نمیگیرد، چون با حضور متقابل ایران در آسمان دیگر کشورها همراه نیست. ایران حمل و نقل هوایی داخل کشور را به خارجیها میسپارد، چون دیگر قدرت پاسخگویی به نیاز مصرفکنندگان خود را ندارد.
به نکته ظریفی اشاره کردید. میدان گازی پارس جنوبی هم به ایران تعلق دارد و هم به قطر، ولی قطریها به خاطر بهرهبرداری از تکنولوژی و سرمایه بینالمللی، سهم شیر را از آن خودشان کردهاند. گویا قرار است در اسمان ایران هم همین اتفاق بیفتد.
کشور بسیار کوچکی مانند قطر، با جمعیتی کمتر از یک میلیون نفر، نشان داده است که با استفاده از فرصتها، میتوان به باشگاه بزرگان راه یافت. پیش از آن «کوچولو»های دیگری چون سنگاپور و تایوان همین درس را به دنیا داده بودند.
دوحه، پایتخت قطر، به مرکزی برای برگزاری کنفرانسهای بینالمللی تبدیل شده است. مقر دائمی سازمان کشورهای صادرکننده گاز هم در همین شهر است. شبکه خبری الجزیره، با شهرت و نفوذ بینالمللیاش، به قطر تعلق دارد. مسابقات جام جهانی فوتبال سال ۲۰۲۲ در قطر برگزار میشود. مهمترین باشگاه فوتبال فرانسه از سوی قطریها خریداری شده است. در جریان عملیات اخیر ناتو در لیبی، حضور قطر در کنار نیروهای غربی بسیار چشمگیر بود.
این دستاوردها را با وضعیت ایران مقایسه کنید که رهبرانش آن را «ابر قدرت» توصیف میکنند، حال آنکه حتی آسمانش جولانگاه کشورهای بسیار کوچکی میشود که در همسایگی آن قرار دارند.
فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس، در گفتوگوی اقتصادی امروز رادیو فردا به همین موضوع میپردازد.
گفتوگوی الهه روانشاد با فریدون خاوند در مورد احتمال عملیات پروازی شرکت هواپیمایی قطر در آسمان ایران
Your browser doesn’t support HTML5
- رسانههای تهران به نقل از علی نیکزاد، وزیر راه و شهر سازی جمهوری اسلامی، مینویسند که قرار است بخشی از پروازهای داخلی ایران به شرکت هواپیمایی قطر واگذار بشود. آیا این تصمیم پیامد تحریمهای اقتصادی است که قدرتهای غربی علیه ایران به اجرا گذاشتهاند، یا عوامل دیگری هم، در اتخاذ آن، مؤثر بودهاند؟
چند روز پیش، در جریان دیدار خالد العطیه، وزیر مشاور در امور اجرایی قطر از ایران، تفاهمنامهای در مورد گسترش همکاریهای هوانوردی بین دو کشور به امضا رسید که به نظر میرسد یکی از پیامدهای آن واگذار کردن بخشی از پروازهای داخلی ایران به قطریها باشد.
به نوشته رسانههای تهران این گزینه به تأیید وزیر راه و شهر سازی ایران رسیده و ظاهراً شماری از نمایندگان مجلس هم از آن استقبال کردهاند.
طی چند سال گذشته بخش روز افزونی از پروازهای بینالمللی کشور به شرکتهای خارجی از جمله خطوط هوایی ترکیه، کشورهای خلیج فارس و یا جمهوری آذربایجان واگذار شد، ولی چنین پیدا است که در حال حاضر ایران حتی از تأمین پروازهای داخلی خودش هم ناتوان شده و به همین علت دست نیاز به طرف قطر دراز کرده و این نشان میدهد که اضمحلال ناوگان هوایی ایران شدت گرفته است.
میبینیم که بر خلاف تبلیغات رسمی، مجازاتهای خارجی علیه ایران مؤثر بوده و «ایران ایر» که در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی یک شرکت هواپیمایی پیشتاز در منطقه و در میان کشورهای در حال توسعه به شمار میرفت، حالا چنان ضعیف شده که حضورش حتی در آسمان ملی خودش هم کمرنگتر میشود.
به هر حال صاحب منصبان ایرانی و رئیس کمیسیون عمران مجلس واگذاری بخشی از پروازهای داخلی کشور به هواپیماهای قطری را راهی برای «کاهش فشار تحریمهای بینالمللی» دانسته و از آن استقبال کردهاند.
- آیا مراجعه به شرکت هواپیمایی قطر تنها راه حل ممکن بود؟ آیا مثلاً استفاده بیشتر از هواپیماهای ساخت روسیه نمیتوانست به ناوگان هوایی ایران اجازه دهد موقعیت ممتاز خودش را، دستکم در چارچوب مرز های کشور، حفظ بکند؟
هواپیماهای غربی که هنوز در ناوگان هوایی غیرنظامی ایران حضور دارند بسیار فرسوده و خطرناک شدهاند و شمار روز افزونی از آنها، به دلیل عمر زیاد و نیاز داشتن به تعمیرات اساسی، زمینگیر شدهاند.
هواپیماهای توپولف روسی و آنتونف اوکراینی هم، با وجود تبلیغات زیادی که به سود آنها انجام گرفت، با بیاعتمادی شدید ایرانیها روبهرو هستند. حتی نمایندگان مجلس، برای رفتن به حوزههای انتخاباتی خودشان، ترجیح میدهند از خیر هواپیماهای توپولف بگذرند و به حمل و نقل زمینی روی بیاورند.
با توجه با اوجگیری سوانح هوایی، چارهای نیست جز استفاده از شرکتهای خارجی، و برای ایران آسانترین کار متوسل شدن به سه غول هوایی خلیج فارس است که یکی از آنها شرکت «امارات» متعلق به دوبی است، دومی شرکت «الاتحاد» است که به ابوظبی تعلق دارد و بالاخره همین شرکت «قطر ایرویز» که گویا قرار است بخشی از حمل و نقل هوایی ایران به آن سپرده شود، البته با بهایی که گویا ۲۵ درصد گرانتر از بهای بلیط شرکتهای ایرانی است.
این امکان وجود دارد که بعد از قطریها، پای دیگر شرکتهای هواپیمایی خلیج فارس به پروازهای داخلی ایران کشیده شود. این هواپیماها میتوانند روز بین شهرهای ایران رفت و آمد کنند و شب به فرودگاههای کشورهای خودشان برگردند، البته همراه با مسافرانی که میان شهرهای ایران و کشورهای خلیج فارس رفت و آمد میکنند.
به این ترتیب بازار بسیار عظیم خدمات هوایی ایران بیش از بیش در اختیار شرکتهای خارجی قرار میگیرد، همراه با فرصتهای شغلی که از دست میرود و منابع مالی که از کشور خارج میشود.
البته ورود شرکتهای خارجی به آسمان ایران به خودی خود چیز بدی نیست. رقابت در آسمان همه کشورها، به سود مصرفکننده، رو به گسترش میرود.
ولی متأسفانه ورود هواپیماهای خارجی به آسمان ایران در چارچوب رقابت انجام نمیگیرد، چون با حضور متقابل ایران در آسمان دیگر کشورها همراه نیست. ایران حمل و نقل هوایی داخل کشور را به خارجیها میسپارد، چون دیگر قدرت پاسخگویی به نیاز مصرفکنندگان خود را ندارد.
- پس به این ترتیب قطر، که در استفاده از میدان گازی پارس جنوبی نسبت به ایران دست بالا را دارد، در آسمان ایران هم صدرنشین خواهد شد؟
به نکته ظریفی اشاره کردید. میدان گازی پارس جنوبی هم به ایران تعلق دارد و هم به قطر، ولی قطریها به خاطر بهرهبرداری از تکنولوژی و سرمایه بینالمللی، سهم شیر را از آن خودشان کردهاند. گویا قرار است در اسمان ایران هم همین اتفاق بیفتد.
کشور بسیار کوچکی مانند قطر، با جمعیتی کمتر از یک میلیون نفر، نشان داده است که با استفاده از فرصتها، میتوان به باشگاه بزرگان راه یافت. پیش از آن «کوچولو»های دیگری چون سنگاپور و تایوان همین درس را به دنیا داده بودند.
دوحه، پایتخت قطر، به مرکزی برای برگزاری کنفرانسهای بینالمللی تبدیل شده است. مقر دائمی سازمان کشورهای صادرکننده گاز هم در همین شهر است. شبکه خبری الجزیره، با شهرت و نفوذ بینالمللیاش، به قطر تعلق دارد. مسابقات جام جهانی فوتبال سال ۲۰۲۲ در قطر برگزار میشود. مهمترین باشگاه فوتبال فرانسه از سوی قطریها خریداری شده است. در جریان عملیات اخیر ناتو در لیبی، حضور قطر در کنار نیروهای غربی بسیار چشمگیر بود.
این دستاوردها را با وضعیت ایران مقایسه کنید که رهبرانش آن را «ابر قدرت» توصیف میکنند، حال آنکه حتی آسمانش جولانگاه کشورهای بسیار کوچکی میشود که در همسایگی آن قرار دارند.