ضیا نبوی و ۲۵ زندانی سیاسی دیگر از زندان کارون به اردوگاه کلینیک منتقل شدهاند اما نامهای که آقای نبوی پیش از این انتقال نوشت، نگرانیهای تازهای را رقم زد.
این دانشجوی محروم از تحصیل که این روزها در حال سپری کردن ۱۰ سال حبس در تبعید است، در نامهاش از آنچه در زندان کارون اهواز میگذرد پرده برداشت و از شرایط تکاندهندهای گفت که نه تنها مناسب بازپروری مجرمان نیست که آنها را به خوی حیوانی هم عادت میدهد.
این در حالی است که عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و نایب رئیس فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر به رادیو فردا میگوید، تنها تفاوت زندانی با دیگران باید در «سلب آزادای» باشد نه هیچ چیز دیگر:
توصیف پیمان روشنضمیر، یکی از همسلولیهای سابق ضیا نبوی از زندان کارون اهواز اما از چیز دیگری خبر میدهد: «افرادی هستند آنجا که یک سال است دارند در حیاط میخوابند. باران که میبارد یا در زمستان و یا تابستان و گرمای ۵۰ درجه اهواز این افراد بالای ۱۵۰۰ نفر هستند که اتاقهای زندان برایشان جا ندارد.»
او اضافه میکند: «یعنی اگر شما بخواهید همه افراد این زندان را به صورت سرپایی هم در اتاقها جا بدهید جا نمیشوند. بنابراین ناچارند در حیاط بخوابند و باران که میبارد مجبور هستند پتوهای خود را جمع کنند و به گوشه حیاط پناه ببرند تا باران تمام شود. باران هم که تمام میشود حیاط کاملاً پر از آب و فاضلاب شده است و این افراد مراسمی دارند که فاضلاب را دوباره از حیاط خارج کنند و باز هم رخت خوابشان را همانجا پهن کنند و بخوابند.»
وی ادامه میدهد: «یخچال هم وقتی من به این زندان رفتم نبود. بچهها میگفتند قبلاً در این بند یخچال بوده اما در یک بند دیگر داخل یک یخچال مواد پیدا کرده بودند و پس از آن همه یخچالها را از همه بندها جمع کرده بودند. همه مشکلات این زندان از جمعیت است. مثلاً یک آبگرمکن برای چهار حمام وجود داشت و در سرمای مستان، کل اتاق ما سرماخوردگی و آنفلوآنزا داشتند و این هم بیماریای است که وقتی جمعیت زیاد باشد همه میگیرند.»
آقای روشنضمیر همچنین از تعداد بالای زندانیان و تراکم غیراستاندارد زندان هم میگوید: «در اتاق سیاسیها موقعی که من بودم ۵۲ نفر با هم بودند. این اتاق از اتاقهای خوب بود. یعنی در خلوتترین اتاق ۵۲ نفر با هم در یک اتاق هستند و همه تختها هم پر است و من و ضیا و خیلیهای دیگر هم روی زمین میخوابیدیم. اتاقی هم که زندانیان سیاسی نبودند ۱۰۰ نفر در آن خوابیده بودند. کل حیاط را هم که زندانیان خوابیدهاند.»
و از تفکیک زندانیان بر اساس جرائم، که در زندان کارون هم مثل خیلی از زندانهای ایران فراموش شده: «تفکیک جرائم اصلاً نشده بود. بند شش که بند سیاسی است فقط در یک اتاقش زندانیان سیاسی هستند و بقیه اتاقها زندانیان سیاسی نیستند بلکه اکثرشان زندانیان مواد هستند.»
آقای روشنضمیر ادامه میدهد: «خیلی از این افراد هم آنجا مواد مصرف میکردند و گرایش مواد هم در میانشان بیشتر به شیشه بود و شیشه هم ماده مخدری است که تهومآور است. کسی که شیشه میکشد هر لحظه ممکن است دچار یک سری توهمات بشود. ما بارها آنجا شاهد بودیم که افراد به دیگران حمله میکردند. من خودم یک بار دیدم که یک زندانی بر سر زندانی دیگر آب جوش ریخت و گفتند به این دلیل این کار را کرده که توهم داشته که او با چاقو میخواهد به سویش حمله کند.»
بسیاری از ناظران سیاسی و اجتماعی میگویند اگر نظارت بینالمللی بر زندانهای ایران وجود داشت شاید کمتر چنین خبرهایی از داخل زندانها میشنیدیم. نظارتی که عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان میگوید جمهوری اسلامی ایران همه راهها را بر آن بسته است:
اما این تنها زندانیان نیستند که شرایط زندانهای ایران را غیرانسانی توصیف میکنند. اخیراً یک عضو کمیسیون قضایی مجلس هم درباره شرایط اسفبار زندانها در ایران در صحن علنی مجلس تذکر داده و گفته بود تعداد زندانیان آنقدر زیاد است که هر دو نفر با یک پتو میخوابند و سازمان زندانها حتی پول کافی برای تأمین لباس و غذای زندانیان هم ندارند.
این دانشجوی محروم از تحصیل که این روزها در حال سپری کردن ۱۰ سال حبس در تبعید است، در نامهاش از آنچه در زندان کارون اهواز میگذرد پرده برداشت و از شرایط تکاندهندهای گفت که نه تنها مناسب بازپروری مجرمان نیست که آنها را به خوی حیوانی هم عادت میدهد.
این در حالی است که عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و نایب رئیس فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر به رادیو فردا میگوید، تنها تفاوت زندانی با دیگران باید در «سلب آزادای» باشد نه هیچ چیز دیگر:
«فرق زندانی با غیر زندانی، تنها و تنها در محرومیت او از آزادی است. یعنی زندانی چون مجازات میشود، به این مجازاتش، مجازات «سالب آزادی» میگویند. اما از نظر مسائل رفاهی، بهداشتی و از تمام آن حقوقی که در میثاق بینالمللی به عنوان اصول مدنی، اجتماعی، فرهنگی و فردی به عنوان حقوق پایهای انسان شناخته شده است، باید بهرهمند باشد.»
توصیف پیمان روشنضمیر، یکی از همسلولیهای سابق ضیا نبوی از زندان کارون اهواز اما از چیز دیگری خبر میدهد: «افرادی هستند آنجا که یک سال است دارند در حیاط میخوابند. باران که میبارد یا در زمستان و یا تابستان و گرمای ۵۰ درجه اهواز این افراد بالای ۱۵۰۰ نفر هستند که اتاقهای زندان برایشان جا ندارد.»
او اضافه میکند: «یعنی اگر شما بخواهید همه افراد این زندان را به صورت سرپایی هم در اتاقها جا بدهید جا نمیشوند. بنابراین ناچارند در حیاط بخوابند و باران که میبارد مجبور هستند پتوهای خود را جمع کنند و به گوشه حیاط پناه ببرند تا باران تمام شود. باران هم که تمام میشود حیاط کاملاً پر از آب و فاضلاب شده است و این افراد مراسمی دارند که فاضلاب را دوباره از حیاط خارج کنند و باز هم رخت خوابشان را همانجا پهن کنند و بخوابند.»
وی ادامه میدهد: «یخچال هم وقتی من به این زندان رفتم نبود. بچهها میگفتند قبلاً در این بند یخچال بوده اما در یک بند دیگر داخل یک یخچال مواد پیدا کرده بودند و پس از آن همه یخچالها را از همه بندها جمع کرده بودند. همه مشکلات این زندان از جمعیت است. مثلاً یک آبگرمکن برای چهار حمام وجود داشت و در سرمای مستان، کل اتاق ما سرماخوردگی و آنفلوآنزا داشتند و این هم بیماریای است که وقتی جمعیت زیاد باشد همه میگیرند.»
آقای روشنضمیر همچنین از تعداد بالای زندانیان و تراکم غیراستاندارد زندان هم میگوید: «در اتاق سیاسیها موقعی که من بودم ۵۲ نفر با هم بودند. این اتاق از اتاقهای خوب بود. یعنی در خلوتترین اتاق ۵۲ نفر با هم در یک اتاق هستند و همه تختها هم پر است و من و ضیا و خیلیهای دیگر هم روی زمین میخوابیدیم. اتاقی هم که زندانیان سیاسی نبودند ۱۰۰ نفر در آن خوابیده بودند. کل حیاط را هم که زندانیان خوابیدهاند.»
و از تفکیک زندانیان بر اساس جرائم، که در زندان کارون هم مثل خیلی از زندانهای ایران فراموش شده: «تفکیک جرائم اصلاً نشده بود. بند شش که بند سیاسی است فقط در یک اتاقش زندانیان سیاسی هستند و بقیه اتاقها زندانیان سیاسی نیستند بلکه اکثرشان زندانیان مواد هستند.»
آقای روشنضمیر ادامه میدهد: «خیلی از این افراد هم آنجا مواد مصرف میکردند و گرایش مواد هم در میانشان بیشتر به شیشه بود و شیشه هم ماده مخدری است که تهومآور است. کسی که شیشه میکشد هر لحظه ممکن است دچار یک سری توهمات بشود. ما بارها آنجا شاهد بودیم که افراد به دیگران حمله میکردند. من خودم یک بار دیدم که یک زندانی بر سر زندانی دیگر آب جوش ریخت و گفتند به این دلیل این کار را کرده که توهم داشته که او با چاقو میخواهد به سویش حمله کند.»
بسیاری از ناظران سیاسی و اجتماعی میگویند اگر نظارت بینالمللی بر زندانهای ایران وجود داشت شاید کمتر چنین خبرهایی از داخل زندانها میشنیدیم. نظارتی که عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان میگوید جمهوری اسلامی ایران همه راهها را بر آن بسته است:
«کارشناسان سازمان بینالمللی زندانها که مرکز آن در شهر لیون، یکی از شهرهای کشور فرانسه است، به همه کشورها سفر میکنند و از همه زندانها بازدید میکنند و بعد در مورد وضعیت این زندانها گزارش میدهند. این سازمان، یک سازمان کاملاً مستقل است و هیچ ارتباطی با هیچ دولتی ندارد. سالهاست که کارشناسان این سازمان بینالمللی برای بازدید از وضعیت زندانهای ایران، چه زندانهای عمومی و چه زندانهای سیاسی، خواستهاند به ایران سفر کنند. اما متأسفانه این بازدید مورد موافقت جمهوری اسلامی قرار نگرفته است.»
اما این تنها زندانیان نیستند که شرایط زندانهای ایران را غیرانسانی توصیف میکنند. اخیراً یک عضو کمیسیون قضایی مجلس هم درباره شرایط اسفبار زندانها در ایران در صحن علنی مجلس تذکر داده و گفته بود تعداد زندانیان آنقدر زیاد است که هر دو نفر با یک پتو میخوابند و سازمان زندانها حتی پول کافی برای تأمین لباس و غذای زندانیان هم ندارند.