انتخابات و صف‌آرایی دو جناح اصول‌گرا و اصلاح‌گرا در جمهوری اسلامی

  • امير مصدق کاتوزيان
«لزوم بازنگری در نظام انتخاباتی برای جلوگیری از نفوذ فتنه‌گران در انتخابات آینده». این چکیده گفته‌های محمدجواد ابطحی نماینده حامی دولت در مجلس است. نماینده خمینی‌شهر می‌گوید به منظور جلوگیری از فتنه‌ای دیگر، بازنگری در قوانین انتخاباتی و نوع گزینش داوطلبان اهمیت پیدا می‌کند.

پیش از این گفته‌ها در خارج از مجلس حبیب‌الله عسگراولادی، چهر شاخص حزب مؤتلفه اسلامی، تشکل قدیمی جناج راست، هم گفت: «حذف عده‌ای از اصلاح‌طلبان که در سه مقطع ۱۸ تیر ۷۸، تحصن در مجلس و رویدادهای سال گذشته تا مرز محاربه پیش رفته‌اند و حذف یک نگاه برانداز اشکالی در مشارکت سیاسی ایجاد نمی‌کند.»

جمله‌هایی که به گفته ناظران، حامیان محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، چهره‌های شاخص جناح اصلاح‌گرا را هم شامل می‌شود. از سویی دیگر بازهم در میان جناح اصول‌گرایان محمد کاظم انبارلویی، مدیر مسئول روزنامه رسالت می‌نویسد: «هیچ نشانه‌ای از اینکه محمد خاتمی در برابر ساختارشکنان سینه سپر کند و از نظام جانانه دفاع کند، دیده نمی‌شود.»

او همچنین از حسن روحانی، چهره شاخص مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌پرسد: «رأی به احمدی‌نژاد اشتباه است یا رأی به فتنه‌گران؟» واکنشی به این گفته‌های حسن روحانی که «عده‌ای می‌خواهند با یک باند کشور را اداره کنند.» همسو با شکوه‌های اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس توأمان مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری از آنچه «بداخلاقی‌های سیاسی» می‌نامد اما گفته‌هایی، به نوشته روزنامه کیهان، از سرسخت‌ترین روزنامه‌ها در پیشبرد سمت‌گیری‌های آشتی‌ناپذیر در محافل جناح اصول‌گرا، «مغلوط و مخدوش».

محمد خاتمی هم می‌گوید: «کسانی که مردم را قبول ندارند حق ندارند از زبان مردم صحبت کنند». که تعبیر شد به واکنشی به این گفته‌های احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان که تلویحاً با وقیحانه خواندن شروط محمد خاتمی برای شرکت جناح اصلاح‌گرا در انتخابات آینده افزود: «مردم شما را قبول ندارند. چه کسی می‌خواهد به شما رأی بدهد؟»

از سوی دیگر رسول منتجب‌نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی به رهبری مهدی کروبی، می‌گوید بالا‌ترین مقام شورای نگهبان نباید از‌‌ همان آغاز تیر خلاص را به طرف رقبا‌‌ رها کند و میر حسین موسوی، هماهنگ با محمد خاتمی بار دیگر از آزادی زندانیان سیاسی، پایپندی به همه اصول قانون اساسی، آزادی رسانه‌ها و انتخابات آزاد و غیرگزینشی سخن به میان می‌آورد. در چنین زمینه‌ای است که روز شنبه بحث لزوم بازنگری در نظام انتخاباتی در روزنامه دنیای اقتصاد بازتاب یافت.

آرایش جناح‌های سیاسی حدود ۱۵ ماه مانده به انتخابات آینده مجلس رو به کدام سو تغییر می‌کند؟ پرسش اصلی برنامه این هفته دیدگاه‌ها از سه می‌ه‌مان برنامه: علی افشاری، پژوهشگر رویدادهای سیاسی ایران در واشنگتن، در نیویورک مهدی جلالی، پژوهشگر علوم سیاسی در دانشکده روابط بین‌الملل در دانشگاه کلمبیا و در فرانکفورت محمد کسایی‌زاده، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی.



  • آقای افشاری، گفته‌های تازه حبیب الله عسگر اولادی چه چیزی را نشان می‌دهد درباره شیوه برخورد مجموعه طیف اصول گرایان به جناح اصلاح گرا، پیشاپیش انتخابات مجلس؟

علی افشاری: این اظهارات و سرمقاله آقای انبارلویی نشان می‌دهند که نظر کلیت جریان اصول گرا در مورد آقای خاتمی در حال تغییر از این است که قبلاً بین ایشان و آقای موسوی و کروبی فاصله و فرقی می‌گذاشتند، به سمت این هست که ایشان را هم همکاسه کنند با آقای موسوی و کروبی و حذف کامل آقای خاتمی و جریان پشت سر آن از صحنه سیاست.

ولی در عین حال آقای عسگر اولادی که متعلق به طیف سنتی و به اصطلاح معتدل‌تر و به عبارتی منتقد دولت احمدی‌نژاد هست، خواهان حذف کامل جریان اصلاح طلبی نیستند بلکه یک جریان ملایم تری که به قول آن‌ها در چارچوب نظام و قانون اساسی عمل کند و مرزبندی روشنی با نیروهای غیر خودی داشته باشد و آنچه که آن‌ها دشمن می‌دانند مثل آمریکا و انگلستان و غرب، یک چنین جریانی شکل بگیرد با چهره‌های محافظه کار و این‌ها در عرصه سیاسی حضور داشته باشند.

  • آقای جلالی، تازه‌ترین گفته‌های محمد خاتمی که واکنش به حملات لفظی احمد جنتی تفسیر شده و حرف‌های میرحسین موسوی هماهنگ با خواسته‌های محمد خاتمی درباره لزوم عملی شدن پیش زمینه‌های انتخابات آزاد چه چیزی را نشان می‌دهد درباره وضعیت جناح اصلاح‌گرا؟

مهدی جلالی: آقای خاتمی با پیش شرط‌هایی که مطرح کرد، یک چرخش مثبت به سمت ورود به کارزار کرد با اصول گرایان و آقای خامنه‌ای. در حالی که در گذشته این برداشت می‌شد که آقای خاتمی دل خوشی دارد به بحث جذب حداکثری که آقای خامنه‌ای در گذشته مطرح کرده بود. ولی اینجا ایشان شرط مطرح می‌کند و کارزار جدیدی معرفی می‌کند. چون این کازار انتخابات آزاد و حاکمیت صندوف رای است.

همین چرخش مثبت هست که ذهنیت افرادی مثل آقای عسگراولادی یا بخشی از اصول گرایان را از آقای خاتمی تغییر می‌دهد و امید آن‌ها را از آقای خاتمی کم می‌کند و به نوعی یک اتحاد استراتژیک بین آقای خاتمی و رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی شکل می‌گیرد. اما از سوی دیگر هنوز روشن نیست که آقای خاتمی پیش شرط‌هایش تا چه حد امکان پذیر هست. از جمله مثلاً احترام به روح قانون اساسی یک پیش شرط معنی نمی‌دهد چون هر کسی می‌تواند تفسیر خودش را ازش داشته باشد.

  • آقای کسایی‌زاده، اکبر هاشمی رفسنجانی هم بدون آوردن نام از فردی یا جناحی از بداخلاقی‌های سیاسی شکوه می‌کند. شکوه‌هایی که روزنامه کیهان آن‌ها را بی‌پاسخ نمی‌گذارد. خارج از دایره حامیان دولت اصول گرایان از سوی و اصلاح گرایان و هواداران جنبش سبز، گرایش نزدیک به اکبر هاشمی رفسنجانی و این طیف چه وزنی دارد در رویارویی میان جناح‌های اصول گرا و اصلاح گرا؟

محمد کسایی‌زاده: شرایطی که برای آقای هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و تحولات سیاست داخلی ایران به وجود آورده، تقریباً موقعیت خاصی را به شرایط سابقه و نقش‌هایی که ایشان در آرایش‌های سیاسی نظام از ابتدای انقلاب تا الان ایجاد کرده به وجود آورده. و تقریباً بسیاری از رفتارهای ایشان را تحت شعاع قرار داده.

به هر حال ارتباطی که ایشان با قشر کارگزاران در نظام جمهوری اسلامی داشت، ریاستی که در قوه مقننه سال‌ها به طور مستقیم داشتند. نقشی که داشتند و دارند در مجمع تشخیص مصلحت نظام و نقشی که در تصمیم گیری‌هایی که در طول این سی سال گذشته داشتند، موقعیت ویژه‌ای داده و از شکل‌های مختلف و جریانهای مختلف تحت فشار قرار داشتند.

بعد از اتفاقاتی که بعد از جنبش سبز و بروز این تحولات سیاسی اخیر در ایران به وقوع پیوست، آقای هاشمی مجبور شدند دوره‌ای را سکوت کنند. اما با اظهاراتی که گه گدار از خودشان بروز می‌دادند، سعی می‌کردند به هیچ یک از طرفین امتیاز ندهند تا شاید یک مقداری با آن زیرکی سیاسی که دارند، اوضاع را سبک و سنگین کنند. چون به هر حال تحولاتی بود که اگر چه ریشه در اتفاقات جامعه داشت و به ناگهان ممکن است دیده شود و قطعاً ناگهانی بروز نکرده بود و سابقه قبلی داشت، ولی منتظر بودند که روزگار شرایط را به ایشان جوری نشان دهد که بتواند موضع نسبتاً درستی بگیرند.

الان در وضعیتی که قرار گرفته‌اند، به خصوص اینکه سعی می‌کنند نشریاتی مثل کیهان یا طیف تندور محافظه کار‌ها و آنهایی که جناح دولت محسوب می‌شوند، ایشان را هرچه بیشتر از مرکزیت نظام خارج کنند که امکان هجوم یا حذفش را اگرچه می‌تواند برایشان بسیار هم پرهزینه باشد و دشوار باشد، به عنوان سیبل اصلیشان تحت فشار قرار بدهند. ایشان هم سعی کرده است بعضی مواضع دفاع کند اما امکان اینکه بتواند آنچه که برای خودش تعریف کرده به عنوان دفاع از نظام به طور کامل پیش ببرد.

به نظر می‌رسد حملاتی که به مجمع تشخیص مصلحت نظام داده می‌شود از عدم مشارکت آقای احمدی‌نژاد در جلسات و یا فشارهایی که در شورای انقلاب فرهنگی به ایشان وارد می‌شود یا اتفاقات مشابه ایشان را در شرایط و محظوراتی قرار بدهد که خواه ناخواه و به خصوص در ارتباط با خانواده‌اش و مسائلی که پیش آمد، تعیین شرایطی که بتواند ایشان را از این وضعیت بحرانی نجات بدهد، مشکل ساز شده و احیاناً ایشان در شرایطی که پیش رو دارند، باید به نحوی با بخشی از بدنه جنبش یا احیاناً طیفی که به آقای خاتمی نزدیک‌تر است، به یک نحوی ارتباط برقرار کنند و خودشان را از این مخمصه به هرحال تحت فشار افکار عمومی نجات بدهند.

  • آقای افشاری، آیا انتخابات می‌تواند به فرصتی تبدیل شود برای بروز تمایز و در نتیجه اختلاف نظر برنامه میان حامیان و منتقدان دولت در جناح راست؟

به نظر من انتخابات پیش رو، رقابت و چالش اصلی اگر همین وضع کنونی کشور ادامه پیدا کند، بین بخش‌های جبهه اصول گرایان خواهد بود و تقریباً همه آن‌ها توافق کرده‌اند که آن آرایش قوا که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ در جمهوری اسلامی بوده که دو جناح چپ و راست با هم رقابت می‌کردند، و بعد‌ها تحت عنوان اصلاح‌طلب و محافظه‌کار تحول پیدا کرد این صف‌بندی، این باید تغییر پیدا کند و یک صف‌بندی جدیدی با توجه به کثرت نیروهای اصول گرا ایجاد شود.

منتهی نیروهای منتقد دولت که در شرایط کنونی دست پائین را دارند در حاکمیت، ترجیح می‌دهند که یک بخش خیلی محافظه کار و ملایمی در بین نیروهای اصلاح طلب وجود داشته باشد و همچنین نیروهای همسو با آقای هاشمی رفسنجانی، جناح راستش نه جناح چپش. تا آن‌ها کمتر زیر تیغ حبس بروند یا در حاشیه قرار گرفتن در عرصه سیاست.

اما جناح‌های تندرو‌تر با توجه به اینکه ادعا می‌کنند یک ظرفیت برخورد ایجاد شده، منفعتشان را می‌بینند که کلیت جریان موسوم به اصلاح طلب و همچنین میانه رو‌ها و چهره‌های عملگرا در جناح هاشمی رفسنجانی حذف شوند، به طور کامل از نظام اخراج شوند. حالت اپوزیسیونی پیدا کنند و بعد آن‌ها می‌خواهند به نوعی مدلی که جنبش سبز در انتخابات استفاده کرد، چنین حالتی هم ایجاد نشود و آن‌ها از این فرصت فعلی هم می‌خواهند استفاده کنند که جناح منتقد خودشان در اصول گرایان را هم مورد حمله قرار دهند و آن‌ها را به نوعی متهم کنند که فتنه گرایان آینده خواهند بود.

  • آقای جلالی، جناح اصلاح‌گرا چه گزینه‌هایی دارد برای تقویت بنیه خودش؟

فکر می‌کنم که جناح اصلاح‌گرا این مزیت را دارد که می‌تواند برای امکان برگزاری یک انتخابات حتی فرمایشی هم در آینده نظام جمهوری اسلامی چه برای مجلس و چه برای دوره بعدی ریاست جمهوری با اصول‌گرایان وارد این زمین بازی شود و این مزیت را استفاده کند که اگر حضور نداشته باشد، ممکن است که اصلاً انتخابات به آن معنایی که ما حداقل الان می‌فهمیم، امکان برگزاری‌اش در آینده نباشد.

حداقل برای انتخابات ریاست جمهوری. باز برای مجلس بیشتر امکان پذیر هست. به همین جهت شکافهایی که بین اصول گرایان هست زیاد است. ولی شکافی که بین اصول گرایان در مورد مشارکت اصلاح گرایان ایجاد شده، گمان می‌کنم این شکاف اصلی بعد از صحبت‌های آقای خاتمی ایجاد شده و این را به عنوان یک استراتژی مفید از جانب آقای خاتمی می‌شناسم که اثر گذاشته و آن اینکه بسیاری از اصول گرایان این تصور را داشتند که آقای خاتمی را می‌شود از آقای میرحسین موسوی و آقای کروبی متمایز کرد و با ایشان یک مقداری کار کرد به نحوی که آقای موسوی و آقای کروبی را به عنوان کسانی که اصولیترین مسائل را در نظام جمهوری اسلامی زیر سئوال برده‌اند، و خود رهبر را شدیداً مورد حمله قرار داده‌اند، منزوی کنند و به عنوان رهبران فتنه بشناسند.

اما بخشی از اصول گرایان هم معتقدند که در مقابل آن‌ها آقای خاتمی هم جزو رهبران فتنه باید شناخته شود و این موضع گیری آقای خاتمی نشان داد به خصوص جمله‌ای که ایشان می‌گوید تصمیم می‌گیریم که چگونه عمل کنیم، نشان می‌دهد که ایشان از یک ضمیر جمع استفاده می‌کند و این ضمیر جمع خواه ناخواه به آقای موسوی و آقای کروبی می‌تواند اطلاق شود.

  • آقای کسایی‌زاده، اسم رهبر جمهوری اسلامی ایران به میان آمد. رهبر جمهوری اسلامی ایران در مقام داور اختلاف و شاغول نظام برای آرایش وجهه خودش، خودش را در برابر چه گزینه‌هایی می‌بیند پیشاپیش انتخابات پیش رو در ارتباط با دولت و منتقدانش در جناح راست از سویی و در برابر چهره‌های شاخص اصلاح گرا از سوی دیگر؟

آقای خامنه‌ای در یک سال و نیم گذشته که بعد از تحولات انتخابات ریاست جمهوری بود، تحت فشارهای فوق العاده شدیدی قرار گرفته که به گمان من شاید تا این سطح از فشار و اختلافات و پیامد‌ها را در مخیله خودش نمی‌دید. الان هم تداوم چیزی که از آن به عنوان فتنه یاد می‌کنند و در واقع موج اعتراضات مردمی است در قالب جنبش سبز بروز کرده، نه تنها فروکش نکرده بلکه ایشان یکی از کسانی است که بسیار به این موضوع باور دارد.

وقتی که ایشان آن غول اجتماعی را می‌بیند که در محاصره‌اش قرار گرفته و نمی‌تواند برایش راه چاره‌ای پیدا کند، به مرور باعث شده که رفتار‌ها و بیاناتش از کنترل همیشگی‌اش که سعی می‌کرد متانت داشته باشد و احیاناً‌‌ همان حس داورمند بودن را در گفتارش و در رفتارش نشان بدهد، خارج شود و به وضوح به عنوان متمایل به یک شخص صحبت کند، متمایل به یک جریان سیاسی صحبت کند، خودش را از موضع داوری تا حد زیادی ساقط کند به طبقات پائین‌تر وارد شود و حتی الفاظی را استفاده کند که قبلاً ممکن بود استفاده نکند و گرایش‌هایی که قبلاً بروز نمی‌داد الان به راحتی بروز می‌دهد.

در بسیاری از مواردی که صحبت می‌کند در ارتباط با افراد و کسانی که روزی از نزدیک‌ترین افراد به ایشان بودند در سطح نظام کلمات تند و حتی توهین آمیز به کار می‌برد. به گمان من ایشان برای اتفاقاتی که پیش رو هست همچنان نتوانسته استراتژی خاصی را تعریف کند. چون این در بیانات ایشان اصلاً دیده نمی‌شود. سعی در حذف بخشی دارد افرادی که در نظام تاثیر همیشگی داشتند و حتی تا نزدیک‌ترین افراد مثل آقای هاشمی رفسنجانی و در واقع اطراف خودش را خالی از کسانی می‌بیند که در سالهای گذشته بودند و خالیتر می‌شود.

تکیه‌ای که بر دولت دهم داشتند و افرادی که در کنار ایشان قرار می‌گرفتند مثل هیات دولت فعلی یا افرادی که کارگزاران نظام امروز ایران را تشکیل می‌دهند، یکی بعد از دیگری نشان می‌دهند که آن وفاداری لازم را به ایشان ندارند. از آن طرف هم اختلافاتی که بین دولت و مجلس که هر دو به نوعی فرمایشی محسوب می‌شوند هم روز به روز افزایش پیدا می‌کند و ایشان حتی در بین دعواهای افراد متمایل به خودشان هم این امکان را ندارند که بتوانند داوری کنند.

مدام باید مسائلی را به دولت گوشزد کنند، مدام باید مجلس را از اقدام علیه رفتارهای دولت یا استیضاح وزیر یا سئوال از رئیس جمهور برحذر کنند اما عملاً در روند کلی جریانات سیاسی امروز ایران ایشان کنترلی برای تعیین شرایط سیاسی آینده در پارلمان یا حتی انتخابات ریاست جمهوری بعدی فعلاً به نظر من ندارند.

  • سؤال از هر سه میهمان برای جمع‌بندی. در کوتاه مدت به چه نکات مهمی باید توجه داشت، برای پیش بینی مسیر آینده سیاسی پیشاپیش انتخابات آینده مجلس؟ آقای افشاری اول شما:

من پیش از آن به دو نکته اشاره کنم. من موافق نظر آقای جلالی نیستم که صحبت‌های آقای خاتمی باعث شد که اختلافات تشدید شود. اتفاقاً معلول این قضیه بود. اختلافات مبتنی بر عوامل دیگری است. موضع گیری خاتمی حداقل شکاف در میان اصول گرایان را نسبت به خاتمی را کمتر کرد و آن‌ها را با هم متحد‌تر کرد.

صحبت آقای خاتمی هم عملاً تاثیری در در تغییر موازنه قوا بین دولت و مجلس نداده و همچنین آقای خامنه‌ای امروز اگرچه ضعیف‌تر از گذشته شده اما به هیچ عنوان در مواجهه... محاصره نیروهای اجتماعی نیست. ما الان جنبش تحت عنوان سبز کاملاً فروکش کرده، بروز عینی ندارد. نیروهای مخالف هم همینطور.

منظور از حذف هم لزوماً بازداشت نیست. حذف به معنای اخراج از حکومت و اثرگذاری سیاسی است که عملاً موسوی و کروبی قبلاً دچار شده بودند، با اتفاقات جدید هم خاتمی با‌‌ همان سرنوشت مواجه شده و هاشمی رفسنجانی هم در ضعیف‌ترین دوران حضورش در قدرت به سر می‌برد. گرچه آینده ایران آبستن تحولاتی است ولی در وضعیت کنونی اقای خامنه‌ای دارد پروژه خودش را جلو می‌برد و کماکان هم مبنایش حمایت از دولت و تقویت همین طیف نوظهور در ساختار قدرت ایران.

اما اینکه در آینده چه خواهد شد، من کماکان فکر می‌کنم در کوتاه مدت تا سال آینده شکاف داخل اصول گرایان است که عرصه سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد به خصوص با توجه به انتخابات مجلس و افرادی هم مثل هاشمی رفسنجانی که حالا در نهادهایی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام دستی دارند، بیشتر تابعی از این شکاف‌ها خواهند بود و سعی می‌کنند از این شکاف‌ها بتوانند بازی کنند، آن را گسترش دهند و منتها حضور جنبش سبز اگر بتواند دوباره خودش را از رکود نجات بدهد و از وضعی که منجر به مرگش شود، به نظر من سمت و سوی غیر انتخاباتی پیدا خواهد کرد و با توجه به پاسخی که حکومت خیلی صریح به پیش شرط‌های خاتمی داده و همچنین عملکردی که در انتخابات گذشته داشته، جایی برای بازی نیروهای تحول خواه در مسیر انتخاباتی نیست. همین فراکسیون اقلیت فعلی هم به نظر من کاهش پیدا خواهند کرد در انتخابات مجلس آینده.

اما رقابتی که بین دو گروه عمده اصول گرایان یعنی مدافعان و منتقدان دولت هست، سرنوشت را تعیین می‌کند. آقای خامنه‌ای هم بیشتر مدافع جناح دولت است و البته ایشان هیچگاه یک فرد مستقلی نبودند و همیشه جریان سیاسی خاصی را تقویت می‌کردند. ولی به نظر می‌رسد که در شرایط جدید ایران این حمایت‌ها خیلی آشکار‌تر و علنی‌تر شده.

بحران سیاست خارجی و همچنین اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها تبعات این هر دو را هم باید در نظر گرفت که می‌تواند تاثیر بگذارد در صف بندی انتخابات آینده و سیاستی که حاکمیت در پیش می‌گیرد.

  • جمع بندی شما آقای جلالی؟

منظور من درست فهمیده نشد. معتقد نیستم آقایان موسوی، کروبی و خاتمی این‌ها از ابتدا در یک موضع بودند و نام آن‌ها را هم رهبران اصلاحات نمی‌گذارم. آقای موسوی و آقای کروبی الان هیچگونه نزدیکی با مفهومی که ما آن را اصلاحات می‌شناسیم و حرکت اصلاح طلبی، ندارند حداقل در حال حاضر.

یک اختلاف بنیادین هست بین جنبش سبز و اصلاح طلبان که آیا جنبش سبز دنباله حرکت اصلاح طلبی در ایران هست آن طور که آقای خاتمی علاقه‌مند است معرفی کند یا جنبش سبز مطالبات بنیادی تری از آن چیزی که اصلاح طلبان داشتند، دارد؟ الان فاصله‌ای که آقای خاتمی با جنبش سبز کم کرد، باعث می‌شود که جناح اصول گرا نظر محکم تری پیدا کند و همینطور که آقای افشاری اشاره کردند به این جهت شکاف آن در مورد جنبش سبز کمتر شود و هر سه نفر این آقایان را در یک موضع الان ببیند.

ولی در گذشته این طور نبود و احتمال می‌دادند که به خاطر اینکه تنور انتخابات را گرم کنند، بهتر است که از آقای خاتمی استقبال کنند و بین او و جنبش سبز فاصله بناندازند. آقای رفسنجانی داستانی کاملاً متفاوت دارد. ایشان به خاطر مسائل شخصی و خانوادگی شاید، فرزندشان یا مسائلی که خیلی روشن نیست الان گرایش به سمت اصول گرایان را بیشتر پیش کشیده و گمان نمی‌کنم هیچ نقش تعیین کننده‌ای حداقل تا انتخابات آینده مجلس ایشان داشته باشد.

آقای خاتمی روش درستی را برگزیده و به جنبش سبز بیشتر نزدیک شده. سئوالات مبنایی را مطرح می‌کند. فقط در زمینه پیش شرط‌هایی که ایشان مطرح می‌کند این پیش شرط‌ها به اعتقاد من اشکالات زیادی دارد. یکی اینکه التزام به قانون اساسی همیشه دولت و حاکمیت ملتزم به قانون اساسی است نه شهروندان.

شهروندان چنین سندی را با دولت و حاکمیت امضا می‌کنند، بعد دولت و حاکمیت قوانین را می‌گذارد که آن قوانین به شهروندان تحمیل می‌شود و آن‌ها ملتزم به آن می‌شوند. شهروندان طلبکار قانون اساسی هستند. متاسفانه اصلاح طلبان همیشه معرفی کرده‌اند که خودشان ملتزم به قانون اساسی هستند.

در حالی که می‌توانند بگویند بعضی از اصولش را قبول دارند و بعضی از اصولش را قبول ندارند. ولی آن اصولی را که قبول دارند، باید حاکمیت را ملتزم به آن کنند. فکر می‌کنم هرچند که انتخابات آزاد در ایران امکان پذیر نیست و ما هیچ گونه شاخصی را نمی‌بینیم در نظام جمهوری اسلامی که انتخابات آزاد را بپذیرد به عنوان یک شرط، ولی نیروهای تحول خواه هیچ روش دیگر دموکراتیک برای پیشبرد مطالبات خودش و ورود به این کارزار، به جز تاکید بر انتخابات آزاد ندارد. در همه جای دنیا اپوزیسیون اگر می‌خواهد روش دموکراتیکی را در پیش بگیرد تقاضای اصلی‌اش باید انتخابات آزاد باشد.

  • و جمع‌بندی شما آقای کسایی‌زاده؟

در خود اردوگاه محافظه کاران هم نقل و انتقالات و تحولات زیادی پیش خواهد آمد که بخش زیادی‌اش تابع شرایط است. در مورد اصلاح طلبان، آقای خاتمی را من فکر می‌کنم همین اتفاقاتی که در اردوی محافظه‌کاران رخ داد، باعث شد که ایشان یک مقدار علی‌رغم محافظه‌کاری اصلاح‌طلبانه‌اش که دارد گام به جلو بگذارد.

البته گام مثبتی بود. با توجه به سوابق و اطلاعاتی که از ایشان داریم، ایشان مطمئن بود که چنین درخواستی مورد قبول حکومت و حاکمیت قرار نمی‌گیرد. اما به نظر من می‌خواهد این را نشان دهد که آن‌ها اهل مصالحه و سازش و رفتارهای دموکراتیک در چارچوب قانون حتی نظام جمهوری اسلامی نیستند و این را به عنوان سندی ثبت کند که کسی مثل آقای جنتی که در طول یک سال و نیم گذشته سعی می‌کردند بر به طرفی و عدم تمایلش به محافظه کاران صحه بگذارند، به صراحت بیاید و در نماز جمعه بگوید که اصلاح طلبان نباید باشند، چون به هر حال مردم به این‌ها رای نمی‌دهند. که باز پاسخ آقای خاتمی را در پی داشت.

در مورد وضعیت آینده انتخابات باید پارامترهای بین المللی و اوضاع اقتصادی ایران را هم در نظر بگیریم. مناقشات داخلی داریم، بحران‌های شدید خارجی داریم، تحریم‌های اقتصادی... اما به هر حال شرایط اجتماعی وتد نظام اجتماعی ما که تحت فشارهای بسیار شدید اقتصادی قرار دارد، حتی ممکن است شورشهایی را در آینده در پی داشته باشد که بعضی از معادلاتی را که الان می‌شود صحبت کرد، به هم بریزد.

فکر می‌کنم در انتخابات آتی مجلس پارامتر‌های فراوانی هست که اقلاً ۷۰ درصدش را باید منتظر تحولات سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی باشیم و ۳۰ درصدش را هم شرایط نظام تعامل درونی نظام بین جناح‌های اصلاح طلب، جنبش سبز و محافظه کاران در درون خودشان شکل و سامان می‌دهد که فکر می‌کنم برای قضاوت درباره نتیجه انتخابات بعدی باید یک مقداری صبور باشیم.