توافق هستهای قدرتهای بزرگ جهان با ایران، توافقی تاریخی و بسیار مهم تلقی شده است؛ نه تنها از این رو که پرداختن به برنامه اتمی ایران، یک مساله بنیادی میبود، بلکه مسیری را که توافق برجام برای فرصتهای سیاسی و دیپلماتیک ایران در جهان و بهویژه در منطقه گشود، از اهمیت فوق العادهای برخوردار است که نیازمند بحثهای فراوانی است، ولی این امر در عین حال موجد بسیاری از نگرانیها و برافروختگی رهبران و سیاستمداران کشورهای خاورمیانه شده است.
هنری کیسینجر شخصیتی که نزدیک به چهار سال از دهه هفتاد میلادی (سپتامبر ۱۹۷۳ تا ژانویه ۱۹۷۷ – شهربور ۱۳۵۲ تا دیماه ۱۳۵۵) سکان دیپلماسی آمریکا را در دست داشت، بعدازظهر دوشنبه ۲۵ آبانماه، دستاوردها و در همانحال خطرهای توافق برجام را در یک نشست پرسش و پاسخ در مرکز پژوهشهای راهبردی و بینالمللی آمریکا تجزیه و تحلیل کرد.
Your browser doesn’t support HTML5
وزیر خارجه اسبق و یکی از متفکرین سیاسی آمریکا در سخنان خود هشدار داد که توافق اتمی ایران میتواند نظم موجود در جلوگیری از گسترش سلاحهای استراتژیک در خاورمیانه را برهم بزند.
آقای کیسینجر گفت: «اگر این توافق، به مفهوم پایان تلاشهای آمریکا در مورد جلوگیری از گسترش [سلاحهای استراتژیک] در منطقه تعریف شود، و تمام کشورهای منطقه با نیت ایجاد تواناییهای هستهای [وارد این عرصه شوند] و یا به داشتن تواناییهایی مانند آنچه که ایران در چارچوب توافق [برجام] بهدست آورده اصرار ورزند، ما شاهد درهم ریختن رژیم عدم گسترش [سلاحهای هستهای] خواهیم بود. سپس ما با شرایطی روبرو خواهیم شد که در آن به دلیل محدود بودن قابلیتهای تکنولوژیک جهت پوشش گسترده بازدارندگی اتمی برای اقدامات پیشگیرانه این کشورها باید بهایی پرداخت شود».
آقای کیسینجر افزود: «برای آمریکا، این امر باید یک نگرانی اساسی در یکی - دو دهه آینده باشد، چرا که در کشورهای سنی مذهب، این اندیشهای منطقی خواهد بود که در برابر قدرت فزاینده نظامی و اقتصادی ایران، باید تواناییهای نظامی خود را تقویت کنند، این یک جنبه توافق هستهای است؛ ولی [جنبه دیگر اینکه] حتا اگر از تهدید بُعد نظامی تکنولوژی هستهای هم اجتناب شود، آنچه که پدیدار میشود، دو بلوک سنی و شیعه خواهد بود که در میانشان دولتهایی دخالت خواهند کرد تا موازنه قدرت را بین این دوجبهه برقرار کنند. در چنین صورتی هم موقعیت بسیار دشواری به وجود خواهد آمد. اگر به تجربه اروپای پیش از جنگ جهانی اول نگاه کنید، در خواهید یافت که کنترل دو دولت انعطافناپذیر، دیر یا زود غیرممکن میشود».
امپراتوری ایران و دشواری سیاسی
کیسینجر این دیپلمات پرآوازه آمریکایی که هنوز پس از سپری کردن نُه دهه زندگی در آمریکا، همچنان لهجه آلمانی در گویش انگلیسیاش تبلور آشکاری دارد، با تاکید میگوید: «دشواری درازمدت سیاسی این است که اکنون حکومت ایران در دست آیتاللههاست. کشوری که پیش از آیتاللهها، یک امپراتوری بود که نفوذش از مرزهای چین تا آفریقای شمالی امتداد داشت. بنابراین چنین تسلطی برای ایرانیان فرهیخته و دانش آموخته یک روند جدید محسوب نمیشود. ظرفیت اقتصادی و احتمالاً نظامی آن هم توانمندتر از هر کشور دیگر در منطقه است. امروزه گسترش [نفوذ] و کمکرسانی به نیروهای غیردولتی در لبنان، یمن و بخشی از فلسطین برای آنها [ایرانیان] پایگاهی استراتژیک، فراتر از ایدئولوژی آیتاللهها فراهم آورده است؛ لذا [این امر] در اندیشه دولتهای سنی یک تهدید منطقهای تلقی میشود، در همان حال این احتمال دگرگونی هم هست که ایران چرخشی به سوی تعادل در سیستم جهانی بکند».
هنری کیسینجر در ادامه تحلیلها و اظهارنظرهای خود گفت که در این صورت برای آمریکا چالش دنبال کردن دو سیاست مختلف پیدا خواهد شد.
«از یکسو ایالات متحده باید در کنار دولتهای سنی باشد که برای چندین دهه متحد آمریکا بودهاند و برای امپریالیسم ایران هم، مرزهای محدودی قائل شود و در همان حال باید آماده گفتوگو و دیالوگ با ایرانیها باشد که در عرصه ملی، سیاستهای چندی را به اجرا گذاشتهاند؛ سیاستهایی در عرصهای با یک تاریخ شگرف و ظرفیتهایی فوقالعاده که میتواند به جای بیثباتی، موجبی برای صلح، باشد. آمریکا باید توانایی اجرای همزمان این دوسیاست را داشته باشد و از اتخاذ موضعی بپرهیزد که هم اینک با خطر سقوط به آن روبروست. دولتهای سنی [منطقه] بر موفقیت چنین موضعی میکوشند؛ ایرانیها هم برداشتی از قانون [و نظم] جهانی را نپذیرفتهاند که ما با آن آشناییم، لذا این امر مهم (پیگیری دو سیاست مختلف) باید هدف آمریکا باشد. اگرچه دشوار ولی ممکن و لازم است».
تجلی فرهنگی و یا تداوم انقلابی؟
جان همر، مدیر اجرایی و رییس هیات عامل مرکز پژوهشهای راهبردی و بینالمللی آمریکا از آقای کیسینجر میپرسد: آیا برای ایرانیان اکنون زمانی است که در جهت تجلی بزرگی فرهنگی خود و ابراز منطقی آن باید راه حلی عملی پیدا کنند و یا همچنان کشوری انقلابی است که میخواهد سیاست منطقه را تغییر دهد؟
آقای کیسینجر میگوید: «احتمالاً هر دو».
او میافزاید: «ممکن است که برخی از رهبران ارشد و شاید خود رهبر [جمهوری اسلامی] همچنان به ایدئولوژی انقلابی خمینی وفادار ماند باشند، ولی در مورد نسل جوانتر چنین نیست، چرا که این نسل به نظم جهانی کشش بیشتری دارد و مطالعات من میگوید که باید منتظر بود تا آیتاللهها از صحنه خارج شوند. در آن موقع، رویدادها در ایران بیشتر به جانب منطق گرایش خواهند یافت، از اینرو، باید برچگونگی تجلی سیاست خارجی ایران تمرکز کرد و نه به تصویری که در داخل [ایران] ترسیم میکنند».
هنری کیسینجر در پایان میگوید: «آنها (ایرانیها) باید هدفها و غایت محدودیتهای آمریکا را درک کنند و تصور نکنند که تظاهر سیستم موجود، ثمره مستقیم سیاست خارجی آمریکاست».
هنری آلفرد کیسنجر دیپلمات بازنشسته و متفکر سیاسی آمریکا، زاده آلمان است که در بیش از نیم قرن گدشته، همواره از سوی هشت رییس جمهوری آمریکا مورد مشورت قرار گرفته است. او در کابینه نخست ریچارد نیکسون، از ۲۰ ژانویه ۱۹۶۹ تا سوم نوامبر (۳۰ دیماه ۱۳۴۷) به مدت چهار سال رییس شورای امنیت ملی آمریکا بود.