وقتی ایران در سال ۱۹۹۵ با روسیه قرارداد تکمیل رآکتور اتمی بوشهر را امضا کرد اصلاً فکر نمیکرد که خود را وارد چه دردسری کرده است. از ۱۹۹۵ تا به امروز روسها دارند روی این رآکتور کار میکنند. کمپانی زیمنس آلمان قبل از انقلاب شروع به ساخت این رآکتور کرد ولی بعداز انقلاب در راستای سیاست غربستیزی و ضدیت با تکنولوژیهای نوین، جمهوری اسلامی ایران آن را «خیانت آشکار به خلق ما» دانست و اقدام به تعطیل آن کرد. در خلال جنگ با عراق صدام حسین چهار بار رآکتور را بمباران کرد. اما روسها همچنان آماده بودند خرابیها را ترمیم، تکنولوژی آلمانی را به روسی تبدیل، و آنرا شُسته و رُفته تحویل ایران بدهند. پول زیادی هم مطالبه نمیکردند – فقط ۸۰۰ میلیون دلار.
در شرایطی که ایران به بیش از بیست کشور اتمی توسل جسته بود تا اینکار را انجام بدهند پیشنهاد روسها نه تنها سخاوتمندانه بود بلکه بسیار هم اهمیت استراتژیک داشت چراکه ایران را از یک کشور مصرفکننده اتمی به کشورتولید کننده و مجهز به تکنولوژی هستهای تبدیل میکرد! امروز وقتی فقط به مجموعه هزینههای حاشیهای و سفرهای دیپلماتیک ۱۰-۱۲ ساله برای فیصله دادن به منازعه اتمی ایران و غرب نگاه میکنیم در حد همان چیزی است که روسها برای ترمیم و راهاندازی نیروگاه مطالبه کردهاند.
از دیدگاه روسیه، اما قضیه چیز دیگری بود. روسیه با نگرانیهایی که از پروژه گسترش ناتو به مرزهای خود داشت، با ورود به این معامله هستهای بازار مصرف تازهای را در یک سرزمین به خود وابسته میکرد که از دوران تزارها و در طول مدت ۷۵ ساله حکومت شوروی همیشه به آن علاقمند بود و آنرا بهترین راه دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس و کنترل جریان اقتصادی و استراتژیک منطقه میدانست.
خیلی زود صدها کارشناس روسیه به ایران و چندین برابر آن کارآموزان ایرانی به روسیه اعزام شدند. این رفت و آمد در حاشیه خود پای دانشجویان عادی و بورسیه دولتی ایرانی را نیز به روسیه و اوکراین باز کرد به نحوی که هنوز بیشترین دانشجویان ایرانی در روسیه و اوکراین حضور دارند و جالب این است که عمدتاً علاقمند به تحصیل دررشتههای گرانقیمت و پر هزینه پزشکی و دندانپزشکی هستند. به این ترتیب است که بعد از انقلاب ۱۹۷۹، دومین رویداد تاریخ روابط بین ایران و روسیه با این قرارداد رقم میخورد.
اولین آن به بیش از دو دهه قبل بر میگردد و با سفر ادوارد شواردنادزه، وزیر امور خارجه گورباچف، به تهران آغاز میشود. در اواخر جنگ ایران و عراق شواردنادزه در تهران و با شخص آیتالله خمینی ملاقات و به گفتوگو میپردازد. در آن زمان دیگرهم پیمانی عراق با روسیه شوروی منفعتی را نصیب روسیه نمیکرد چراکه عراق در خلال جنگ با ایران به سمت غرب چرخیده بود. اما مذاکرات شواردنادزه با ایران مساعدت روسیه را نسبت به ایران به دنبال داشت. البته روسیه هم در برابر این مساعدت مورد محبت ایران قرار گرفت و بلافاصله پس از ملاقات به دستور ستاد مرکزی نماز جمعه شعار «مرگ بر شوروی» تعطیل و فقط آمریکا و اسرائیل مورد توجه ویژه امامان جمعه قرار گرفتند. پرچمهای شوروی هم کمکم از کف خیابانها با گامهای تظاهرکنندگان پاک شدند و فقط پرچمهای آمریکا مجدداً رنگآمیزی شدند. به این ترتیب روسیه هم مطمئن شد رهبران ایران آرزوی مرگش را ندارند و علاوه برآن، خواهان نابودی رقیبش آمریکا هستند. همین انگیزه کافی بود از زیر دریاییهای خارج از رده گرفته تا موشک و هواپیماهای توپولف قراضه و از رده خارج خود را به ایران صادر کنند. بعد هم که جنگ تمام شد و توپولفهای روسی بیشتراز ناو هواپیمابر وینسنت مسافرکُشی کردند اما صدای هیچ کسی به اعتراض بلند نشد. کم کم روسیه تبدیل شد به یک شریک اقتصادی و سیاسی که میشد حتی روی قدرت وتوی آن درشورای امنیت حساب کرد. از ۱۹۹۵ به بعد هم چند سالی طول کشید تا قرارداد راکتور اجرایی شود.
اگر بخواهیم از ضربالمثلهای شیرین فارسی استفاده کنیم، درطول این بیست سال بارها روسها ایران تا لب چشمه بردند و تشنه برگرداندند. حتی در زمان دیمیتری مدودوف که مدتی بین دو دوره از حکومت پوتین بر اریکه قدرت مسکو تکیه داد، روسیه و آمریکا به هم نزدیک شدند و علیه ایران همدلیها و تفاهمهای لفظی داشتند. راهاندازی رآکتور بوشهر هم در کنار همه این وقایع با سرعت مورچه پیش میرفت و قرار بود که صبر کنیم تا از غوره حلوا بسازیم.
اما فروش سامانه موشکی اس-۳۰۰ که مذاکرات آن ۱۲ سال پیش (۱۳۸۲) شروع شد، یکی دیگر از چراغ سبزهایی بود که حتی پیشپرداخت آن هم انجام و به امضای قرارداد رسیده بود. البته در این فاصله به عنوان پاداش، ایران تا حد عضویت ناظر پیمان شانگهای و چندین برج عاج محصول مشترک روسیه و احمدینژاد نیز دست یافته بود ولی روسها که توانسته بودند برنامه دفاع موشکی ناتو را از محیط خود دور کنند دیگر ضرورتی نمیدیدند با فروش سامانه موشکی اس-۳۰۰ آب را آلوده و دوستان اروپایی، اسرائیلی و آمریکایی را ناراحت کنند و تصمیم گرفتند از تحویل آن به ایران خودداری کنند. تصمیمی که شکایت ایران و تقاضای ۴ میلیارد دلار خسارت را به همراه داشت.
دوازده سال پس از آن، ناگهان یکی دو هفته پیش، پس از تفاهم ایران با ۱+۵ که روسها هم یک طرف آن بودند، متوجه شدند در صورت تبدیل تفاهم به توافق و اجرای آن ممکن است بازارهای ایران با انبوه محصولات غربی «آلوده» شده و جای پای روسها در آن کمرنگ شود. روسها متوجه شدند که تحت شرایط تحریم آمریکا و فشار اسرائیل نمیتوانستند این سامانه موشکی را تحویل بدهند ولی حالا با کمرنگ شدن تحریمها و فشار شرایط عوض شده است.
سامانه موشکی اس-۳۰۰ نوعی سامانه سطح به هوای دوربُرد است که میتواند با بسیاری از هواپیماهای مدرن، و موشکهای کروز، آئروبالیستیک، تاکتیکی و تهاجمی با برد کوتاه مقابله کند و زمانی بخشی از تسلیحات ضد پیمان ناتو به حساب میآمد و اهمیت استراتژیکی آن به حدی بود که خود روسها آن را «کابوس ناتو» نامگذاری کردند.
حالا روسیه به دنبال سفر علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به مسکو، در روز دوشنبه ۲۴ فروردین ناگهان اعلام کرده است که بر اساس فرمان پوتین تحویل و حمل این سامانه به ایران دیگر ممنوعیت زمینی، هوایی یا دریایی نخواهد داشت. البته این حکم اشارهای بر لغو تحریمها ندارد ولی دلیل روشنی است برای اینکه مسکو دیگر به آن تحریمها اهمیتی نمیدهد و قرائت جدیدی از آن کرده است. این کار در شرایطی صورت میگیرد که سران ۱+۵ معتقدند تا تفاهمنامه با ایران عملیاتی نشده و توافق نهایی صورت نگرفته نباید به ساختار تحریمها دست زد.
در اینجا کنش متقابل دو منفعت متفاوت از دیگاه ایران و روسیه موجب شده که اقدام روسیه از نظر ایران با استقبال روبرو شود چرا که عملاً تحریم را لغو و راه را برای عمل مشابه توسط سایر کشورها مثل چین و ژاپن و هندوستان باز میکند. از نظر روسیه به اندازه کافی در مورد پرونده اتمی ایران بحث و گفتوگو صورت گرفته و اکنون موقع عمل است. عملی شدن تحویل سامانه موشکی به ایران ممکن است خود به خود تا پایان سال طول بکشد و بنا براین روسیه همچنان به روح وچارچوب تفاهم نامه وفادار مانده اما با این پیشدستی در اعلام آن موفق میشود ایران را همچنان در افسون وعدههای خود طلسم کند و با قراردادهایی که هماکنون بین دو کشور امضا شده ایران را به عنوان بازار اقتصادی خود حفظ و نفت ایران را به عنوان پشتیبانی معاملات قبضه کند.
علاوه بر مباحث حقوق بینالملل که در بالا مطرح شد، از منظر استراتژی اظهارات آقای شمخانی مبنی بر اینکه این رویداد شرایط جدیدی را برای «سیاستهای ثباتآفرین ایران» در منطقه ایجاد میکند موافق و مخالفهای خود را دارد. بحث تاثیرات استراتژیک این سامانه ضد موشکی و اینکه آیا یک سامانه دفاعی میتواند تهاجمی هم عمل کند یا نه بحث مهمی است که در مقابل ادعای ایران مطرح میشود و متاسفانه حجم این مقاله اجازه ورود به آن را نمیدهد. بدون ورود به این بحث که تا چه حد سیاستهای ایران موجب ثبات منطقهای هست یا نیست میتوان نیات روسیه را از لغو ممنوعیت تحویل سامانه موشکی اس-۳۰۰ به شرح زیر خلاصه کرد:
الف - آیا روسیه گامی در جهت لغو عملی تحریمهای ضد ایران برداشته است؟
پاسخ روشن است بیانیه آقای پوتین به تحریم اشارهای ندارد و صرفا نوعی اعمال حاکمیت بر استفاده از زمین و هوای روسیه برای حمل این محموله است که اگر تحویل نمیشد باید حدود ۴ میلیارد دلار غرامت به ایران پرداخت کند. بنابراین روسیه در ظاهر برای احترام به قرارداد منعقده با ایران چنین اقدامی میکند و ایران هم معتقد است تا این سامانه تحویل نشود از شکایت خود دست برنخواهد داشت.
ب - نتایج تحویل این سامانه موشکی به ایران چیست؟
بلافاصله پس از اعلام برداشته شدن موانع و امکان تحویل این سامانه موشکی به ایران، هر دو کشور اسرائیل و ایالات متحده نسبت به آن اعتراض کردند و حتی اسرائیل این امر را ناشی از لغو تحریم و نشان دیگری از قدرتگیری نظامی ایران در منطقه دانست که به ادعای بنیامین نتانیاهو امنیت منطقه و اسرائیل را به چالش میکشد. طبیعی است با وجود چنین سامانه دفاعی تهدیدات اسرائیل و برخی از جمهوریخواهان تندرو در کنگره آمریکا برای بمباران مراکز اتمی ایران توخالی خواهد بود. اما این توانایی دفاعی به رایگان به دست نمیآید و ایران را هرچه بیشتر به روسیه وابسته میکند.
پ - تاثیرات واقعی و محاسبات پشت پرده روسیه کدامند؟
- اگر این سامانه به ایران تحویل شود، روسیه مجبور نیست ۴ میلیارد دلار خسارت ادعایی ایران را پرداخت کند – هرچند هنوز حکم قانونی برای آن صادر نشده است. علاوه برآن مبلغ ۸۰۰ میلیون دلار بابت این سامانه دریافت میکند (که اتفاقاً برابر با مبلغی است که ایران برای بازسازی رآکتور اتمی به روسیه پرداخت کرد).
- روابط ایران و روسیه به عنوان یک مشتری دائمی حفظ و تحکیم میشود و روسیه میتواند روی ایران به عنوان یک مشتری درازمدت تسلیحاتی حساب کند. سوالی که مطرح میشود این است که آیا سامانه موشکی هم مانند رآکتور اتمی نیاز به آموزش و کارشناس نظامی و دورههای تحصیلی بیشتری دارد یا فقط موشک از پشت یا کامیون سپاه و با فشار یک دگمه عمل میکند و یک راننده سپاه برای بکارگیری آن کافی است؟
- ظاهراً تحت فشار اسرائیل و ایالات متحده، ایران هرچه بیشتر به سمت روسیه گرایش پیدا میکند و به خرید جنگافزارهای روسی میپردازد که تفاهمنامه آن در جریان سفر دیماه گذشته وزیر دفاع روسیه به ایران امضا شده است. جزییات این توافق افشا نشده ولی رسانههای روسی صحبت از صادرات روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت ایران به روسیه در مقابل تجهیزات و کالاهای روسی میکنند. طبیعی است که منظور از تجهیزات جنگافزار است. علاوه بر آن در گذشته ایران غلات نیز از روسیه وارد کرده است ولی به نظر میرسد این بار حجم مبادلات شامل فهرست گستردهای از کالاها باشد.
- جمهوریخواهان کنگره آمریکا، این اقدام ایران را گامی در جهت اخلال در صلح و ثبات منطقهای و وجود سامانه موشکی اس-۳۰۰ در ایران را تهدیدی مستقیم علیه متحدانشان مانند عربستان سعودی، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و اسرائیل تلقی کرده و به فشار علیه ایران در کنگره خواهند افزود. خود این امر ایران را بیشتر به روسیه نزدیک خواهد کرد.
-حتی این امکان تقویت میشود که جمهوریخواهان بتوانند اکثریت مطلق را در قانونگذاری بدست آورده و مانع اجرای توافق هستهای بشوند و در آن صورت ایران هرچه بیشتر به دامان روسیه سوق داده خواهد شد.
- حتی اگر توافق هستهای عملی شود، تصمیم روسیه بهرهبرداری از جریان غربستیز و ضد آمریکایی حاکم در میان تصمیمگیرندگان سطوح بالای حاکمیت ایران و فرماندهان نظامی سپاه است که هم اکنون لغو ممنوعیت را «ترجمان اراده سیاسی» در سطح رهبری دو کشور ایران و روسیه تلقی میکنند.
- در نهایت اگر این کار را یک معامله ساده هم بدانیم، در شرایطی که آمریکا دیگر درصدد استقرار سیستم دفاع موشکی در اروپا و در مجاورت مرزهای روسیه نیست، با فروش سامانه موشکی اس-۳۰۰ و خدمات نامحدود بعد از فروش، روسها یک کالای بیمصرف خود را تبدیل به دلارهای قابل مصرف میکنند و این خود یک معامله بُرد – بُرد برای روسیه است که از سنگینی فشار تحریمهای آمریکا و اروپا علیه روسیه میکاهد.
- از منظر استراتژی دراز مدت این تصمیم ولادیمیر پوتین با دیگر اقدامات منطقهای او همچون تحریکات وی در شرق اوکراین همخوانی دارد و همچنان در جهت گسترش حوزه نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی روسیه در کشورهای همجوار و درنتیجه در جهت توسعه عمق استراتژیک و دور کردن خطوط دفاعی از مرزهای جغرافیای فعلی روسیه به حساب میآید.
....................................................................................................
نظر نویسنده الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.