نکاتی درباره خواست ترکی فیصل برای سرنگونی جمهوری اسلامی

سخنرانی ترکی الفیصل در جمع مجاهدین خلق در پاریس

در جدیدترین و بی‌سابقه‌ترین تنش میان تهران و ریاض، شاهزاده ترکی فیصل گفت که خواستار سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی است. وی به عنوان میهمان ویژه، این اظهارات را در تجمع گروه «شورای ملی مقاومت» در پاریس ابراز داشت. اظهارات ترکی فیصل از زوایای چند از اهمیت ویژه برخوردار است که عبارتند از:

یکم؛ گو اینکه ترکی فیصل در حال حاضر یک مقام رسمی در حاکمیت عربستان سعودی نیست، اما، یکی از متنفذترین آنهاست که توان تاثیرگذاری در تصمیم‌سازی را در حاکمیت عربستان داراست. وی در پیشینه خود ریاست سازمان امنیت عربستان و سفیر عربستان در واشینگتن را دارد. حضور او در مراسم اپوزیسیون جمهوری اسلامی آگاهانه بود.

دوم؛ این نخستین حضور رسمی یک مقام ارشد خاندان سعودی در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی است. اگر وی در این سخنرانی فقط حضور فیزیکی می‌یافت، نفس حضور یکی از چهره‌های سعودی در مراسم اپوزیسیون جمهوری اسلامی، پیام نزدیک شدن این دو را داشت چه رسد به اینکه وی در مراسم حضور یافته، سخنرانی کند و صراحتاً خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی شود.

سوم؛ ترکی فیصل از حساسیت تهران نسبت به مسعود و مریم رجوی آگاه است. با وجود این، وی در این سخنرانی آشکارا از نقش مسعود و مریم رجوی تقدیر به عمل آورد و تا آنجا پیش رفت که تلاش این دو برای سرنگونی جمهوری اسلامی را هم وزن حماسه‌های شاهنامه دانست که در سینه‌ها باقی خواهد ماند. او گفت: «خانم رجوی، مبارزه‌های شما وهمسر مرحوم تان مسعود رجوی در رهایی دادن مردمتان از سرطان خمینی همچون حماسه‌های شاهنامه، اسطوره خواهد شد».

چهارم؛ تقدیر ترکی فیصل از مسعود و مریم رجوی در حالی است که این دو تن، رهبری سازمان مجاهدین خلق را برعهده دارند. این سازمان پیشتر معتقد به مشی مسلحانه برای سرنگونی جمهوری اسلامی بود و تا آنجا پیش رفت که با سکنا گزیدن در عراق و با حمایت مالی صدام حسین، «ارتش آزادی‌بخش» را تأسیس کرد و در کنار ارتش عراق در جنگ علیه ایران مشارکت داشت.

گو اینکه بعدا این سازمان از مشی مسلحانه دوری جست ولی به عنوان منسجم‌ترین اپوزیسیون که از نظم تشکیلاتی بالایی برخوردار است، همواره از سوی جمهوری اسلامی در مظان بازگشت به مشی مسلحانه قرار دارد.

پنجم؛ به رغم تنش‌های عدیده در روابط تهران-ریاض هرگز دیده و شنیده نشده بود که هیچ یک از مقامات عربستان سعودی پرده از حمایت و یاری خود نسبت به خیزش‌ها و اعتراضات اجتماعی بر دارد. او اعتراضاتی را که در ایران روی داده یا در حال روی دادن است، «انتفاضه» نامید تا آن را به انتفاضه مردم فلسطین علیه اسرائیل تشبیه کرده باشد. او گفت: «انتفاضه‌ها در ایران بالا گرفته است و ما در جهان اسلام با جان و دل شما را یاری می رسانیم».

اخراج جمهوری اسلامی از سازمان همکاری اسلامی

به گمان نویسنده یکی از مهم‌ترین فرازهای سخنان تند و تیز ترکی فیصل، این بود که وی در این سخنرانی نه صرفا از حمایت دولت عربستان بلکه از حمایت «جهان اسلام» نسبت به اعتراضات اجتماعی در درون ایران خبر داد. مستفاد از سخن او به مخاطبان (نه صرفاً حاضران در گردهمایی) این است که جمهوری اسلامی در جهان اسلام «تنها» و فاقد حامی است.

در واقع اشاره وی به موفقیت دیپلماتیک چشمگیری است که کشورش در آخرین اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی حاصل آورد و طی آن توانست جمهوری اسلامی را در انزوای محض قرار داده و قطعنامه‌ای را از تصویب بگذراند که در روز تصویب آن، حسن روحانی و محمدجواد ظریف اجلاس را ترک گفتند. در بیانیه پایانی اجلاس که مورد اعتراض هیچ یک از کشورهای مسلمان قرار نگرفت، حزب‌الله لبنان سازمانی تروریستی و جمهوری اسلامی کشور حامی تروریست معرفی شد(مراجعه شود به: جمهوری اسلامی و شکست دیپلماتیک در سازمان همکاری اسلامی)

در اهمیت اشاره (بخوانید سرنخی) که ترکی فیصل به انزوای جمهوری اسلامی داشت همین بس که خانم مریم رجوی در سخنرانی خود در همین گردهمایی خواستار «اخراج» جمهوی اسلامی از سازمان همکاری اسلامی شد.

از یاد نباید برد که پیشتر به ابتکار عربستان و اجماع کلیه کشورهای اسلامی (به استثنای ایران)، عضویت سوریه در سازمان همکاری اسلامی تعلیق شده است. در آن اجلاس احمدی‌نژاد، رییس دولت جمهوری اسلامی حضور داشت (مراجعه شود به مقاله: پيام اجلاس مکه: شکست سياست خارجه جمهوری اسلامی)

تصور کنید که با نفوذی که عربستان در سازمان همکاری اسلامی به دست آورده و نزدیکی که اینک بین ریاض و سازمان مجاهدین خلق حاصل آمده، پیشنهاد مریم رجوی مبنی بر اخراج جمهوری اسلامی از سازمان همکاری اسلامی به اجرا گذاشته شود. روشن است که چنین مانور دیپلماتیکی چه لطمه حیثیتی بزرگی به جمهوری اسلامی خواهد بود.

نظر به موارد یاد شده، حضور یک عضو خاندان سلطنتی عربستان در مراسم اپوزیسیونی که پیشتر مشی مسلحانه داشت و ابراز تمایل وی برای سرنگونی جمهوری اسلامی با حمایت از اعتراضات درون کشور، قطعاً نشان از «فاز جدیدی» دارد که عبارت است از سرمایه‌گذاری علنی عربستان بر اپوزیسیون جمهوری اسلامی که تاکنون پیشینه نداشت.

گو اینکه بار گذشته در سال ۶۶ در سال حج خونین نیز روابط تهران-ریاض قطع شد ولی هرگز شاهد اظهارات از این دست نبودیم که هیچ یک از مقامات عربستان خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی شده باشند. اما، این چنین صراحتی در کلام ترکی فیصل ناشی از چیست؟

سرمایه‌گذاری روی اپوزسیون‌ها

ژانویه ۲۰۱۶ در حالی فرا رسید که توفانی سهمگین روابط تهران-ریاض را به یکباره درنوردید و روابط دو کشور قطع شد. تهران اعدام شیخ نمر شیعه بلندپایه سعودی را محکوم کرد و به دنبال آن سفارت عربستان در تهران و کنسولگری‌اش در مشهد، مورد یورش قرار گرفته و به آتش کشیده شدند. ریاض روابط دیپلماتیک خود با تهران را قطع کرد و به دنبال آن، تهران را در شورای همکاری، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی محکوم کرد.

شیخ نمر کسی است که بی‌پروا خواستار سرنگونی آل سعود در عربستان بود. وی در کسوت یک روحانی شیعه و تحصیلکرده در ایران و مرتبط با مقامات ارشد جمهور اسلامی، اپوزسیون عربستان قلمداد می‌شد که قدرت تحریک بخش شیعه‌نشین عربستان را داشت.

از سوی دیگر، پیش از اعدام نمر روابط تهران-ریاض در تنش فزاینده قرار گرفته بود. تهران قویا حامی اپوزسیون بحرین بود و دخالت عربستان برای سرکوب شیعیان بحرین را تقبیح کرده بود. متقابلا عربستان اصرار بر برکناری بشار اسد در سوریه دارد. دو کشور همچنین در یمن، عراق و لبنان اختلاف نظرهای جدی دارند تا جایی که ناظران، خاورمینه را آوردگاه جنگ شیعه و سنی و جنگ نیابتی تهران و ریاض می‌دانند.

این اختلافات میان تهران- ریاض در حالی است که نباید از یاد برد که حسن نصرالله گفته بود «عربستان مانع آزادی قدس است» و محسن رضایی به عنوان یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، نیز در تهدید عربستان تا آنجا پیش رفت که گفت :«اگر [عربستان] بخواهند امنيت ما را به هم بزنند آنها را به دوران قبل از صنعتی شدن بر می‌گردانيم».

به این ترتیب، ریاض در ارزیابی خود شواهد کافی یافته که پوسته محافظه‌کارانه رفتار خود با تهران را به کنار گذاشته و با پیشقدم شدن در قطع رابطه دیپلماتیک، اینک درصدد حمایت اپوزسیون جمهوری اسلامی برآید و تا آنجا پیش رود که خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی شود.

آنچه مهم است اینکه دو کشور در مسیری گام بر می‌دارند که به نظر می‌رسد نه منافع یکدیگر را بلکه در فازی جدید از لفاظی علیه یکدیگر «موجودیت سیاسی» یکدیگر را هدف قرار داده‌اند که مشابه آن را پیشتر در روابط ایران و عراق(صدام) می‌توان سراغ گرفت.

چنین لفاظی علیه موجودیت طرف مقابل تاکنون در روابط تهران-ریاض بی‌سابقه بود. مهم این است که آیا این لفاظی‌ها به فعلیت می‌انجامد؟

......................................................................................................

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.