مخالفان گسترش روابط بازرگانی ایران و غرب

به دنبال توافق هسته‌ای ایران و غرب، انتظار برخی از گروه‌های اجتماعی برای گسترش رابطه میان ایران و کشورهای غربی قوت گرفته است. در مقابل اما، گروه دیگری اما از گشایش دیپلماتیک ناخشنود بوده و آن را به مثابه نوعی تهدید برای منافعشان تلقی می‌کنند.

شماری حتی برای فهم رفتار هیات‌های غربی به تئوری توطئه متوسل شده تا «اهداف پنهان» آنها را کشف کنند. گویا با رفت و آمد بازرگانان و دولتمردان غربی آب به خوابگه مورچگان افتاده است و خواب خوش برخی را به هم زده است. نشانه‌های این احساس خطر را می‌توان در اظهارات برخی از مقامات و مسئولان اعم از بازرگانان و نظامیان و روحانیان دید. مثلاً اسدالله عسگر اولادی رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین که خود از فعالان عرصه بازار و صادرات است گفت: «واقعاً من نمی‌دانم که این گروه‌ها هدف اصلی‌شان از آمد و رفت‌ها چیست. ۱۶۰ نفر از اتریش آمدند، چه شد؟ چه کردند؟ کدام قرارداد جدی را روی کاغذ آوردند». او همچنین افزود: «این سرمایه‌گذاران نمی‌آیند که در ایران سرمایه‌گذاری کنند، می‌آیند که سرمایه‌های ما را ببرند». همین مقام که همزمان رئیس اتاق ایران و روسیه است با انتقاد از سفر هیات‌های اروپایی به ایران می‌گوید: «دولت یازدهم با تدبیر کار خود را آغاز کرد اما متاسفانه تدبیرها پاسخگوی امیدها نبوده است».

اما این تنها عسگر اولادی نیست که از آمد و شد هیات‌های اروپایی به ایران نگران شده است و از آن شکایت می‌کند. قاسم سلیمانی٬ فرمانده نیروی «قدس» سپاه نیز مدعی شد که رفت و آمد هیات‌های اروپایی به ایران با هماهنگی آمریکا و با هدف ایجاد: «دو قطبی در درون جامعه و بالابردن مطالبات در افکار عمومی» صورت می‌گیرد. احمد علم‌الهدی٬ امام جمعه مشهد نیز به دنبال بازگشایی سفارت بریتانیا در تهران، این سفارت خانهرا «پایگاه عملیاتی دشمن» خوانده و گفت «دشمن از هر فرصتی برای ضربه به انقلاب اسلامی ایران استفاده می‌کند و باز شدن سفارت انگلستان در ایران نیز نگران‌کننده است».

همچنین محمدحسین صفارهرندی٬ مشاور فرهنگی فرمانده سپاه گشایش دیپلماتیک نسبت به غرب را روشی برای نفوذ غرب در داخل ایران تلقی نموده گفت «نفوذ دشمن در جامعه اسلامی ممکن است از طریق مذاکرات و توافق در داخل کشور انجام شود که این امر با تدابیر رهبری و هوشیاری ملت خنثی خواهد شد». همچنین محمدعلی آسودی٬ مشاور نماینده ولی فقیه در سپاه نیز ادعا کرد که: «متاسفانه برخی در داخل دانسته یا نادانسته ادعا می‌کنند نفوذ آمریکا در داخل دارای منفعت اقتصادی برای ایران است». در همین راستا یدالله جوانی٬ مشاور نماینده ولی فقیه در سپاه نگرانی خود را از تحول فضای سیاسی داخل ایران را چنین بروز می‌دهد: «ملت ما در مقابل این شیطان می‌ایستد و فضای اسکتبارستیزی در ایران ادامه پیدا خواهد کرد. کسانی که تصور می‌کنند دوران شعار مرگ بر آمریکا پایان یافته است، دچار توهم شده‌اند و هرگز نمی‌توان شعار مرگ بر آمریکا را از ملت ایران ربود». و بالاخره قاسم روانبخش٬ از شاگردان محمدتقی مصباح یزدی لب کلام را چنین مطرح کرد: «دولت به بهانه مذاکرات هسته‌ای از مباحث داخلی کشور غافل مانده و تفکر غرب باوری در بین دولتمردان موج می‌زند». برخی همچون قدیری‌ابیانه با انتشار نوشته‌ای در تارنمای اینترنتی خبرگزاری فارس به کوشش برای کشف ‌«اهداف پشت پرده تمایل غربی‌ها به رابطه اقتصادی با ایران» پرداخته و ادعا می‌کند: «غربی‌ها مایلند با ایران در امور غیراستراتژیک و مصرفی تجارت نمایند اما حاضر نمی‌شوند در امور زیربنایی مشارکت کنند. مراقب نیت آنها باشیم. بدانیم تجارت با ایران در کالاهای غیراستراتژیک مکمل تحریم‌ها و مبتنی بر دشمنی با ملت ایران است». همین نویسنده نوشته‌اش را با این موعظه ادامه می‌دهد: «مراقب نیت آنها باشیم. بدانیم که تجارت با ایران در کالاهای غیراستراتژیک مکمل تحریم‌ها و مبتنی بر دشمنی با ملت ایران است».

پازل بازرگان، نظامی و روحانی

همچنان که از نقل قول‌های بالا بر می‌آید گروهی متشکل از بازرگانان، نظامیان، و روحانیان به شکل علنی نگرانی خود را از گشایش رابطه با غرب ابراز کرده‌اند. این گروه از افراد و خرده‌گروه‌هایی تشکیل شده که غالباً از مزیت‌های گوناگون ناشی از اقتصاد رانتی و انحصار قدرت و ثروت بخصوص در دوره تحریم بهره برده‌اند. گویا این مطلب چنان آشکار است که علی شمخانی٬ دبیر شورای عالی امنیت ملی در تأیید مطالبی آن می‌گوید: «فساد اقتصادی پاشنه آشیل مشکلات است و نمی‌شود «مرگ بر آمریکا» گفت و رانت‌خواری کرد و «باید گفتار و اعمالمان یک رنگ باشد».

نمی‌توان انکار کرد که نخستین پیامد فعال شدن بنگاه‌های بین‌المللی و افزایش رقابت اقتصادی در داخل از دست رفتن امتیازهای اقتصادی برای گروهی بود که تاکنون از خوان یغمای قراردادهای دولتی ارتزاق می‌کردند. افزون بر این تنش‌زدایی بین‌المللی هم احساس نیاز به خرید اسلحه و سرمایه‌گذاری کلان را از بین می‌برد. نظامیان نیز با فضای تنش بین‌المللی می‌توانند سهم بیشتری را از بودجه و درآمدهای نفتی آن مطالبه کنند و در سایه اقتصاد جنگی است که به موتوری برای تحرک آن تبدل می‌شوند. بازرگانانی که در مدار معامله با چین و روسیه قرار دارند، در فضائی تهی از رقابت با اقتصادهای پیشرفته، موقعیت بدون تزلزل و پایداری را برای خود تدارک دیده‌اند. اما چرخ فعالیت این دو گروه بدون داشتن یک توجیه ایدئولوژیک و استدلال مذهبی چندان کارآمد نیست. این کمبود را تیم حوزوی مصباح یزدی و امثال او برطرف می‌کند و با ارائه انگاره‌های غرب‌ستیزی برطرف می‌کند.

گفتمان غرب ستیز و رانتبری

اضلاع گفتمان غرب ستیزی در ایران کلکسیون سیال و سیاری است که به تناسب مخاطب و شرایط رنگ عوض می کند اما علیرغم این تلون مداوم یک نکته ثابت و پنهان در آن وجود دارد. نکته ثابت و پنهان این گفتمان اما همان جلب توده عوام در میدان بی رقیب سخن‌پردازی و مکابره کلامی-سیاسی است. دست کم سه رکن ویژگی اساسی این گفتمان را شکل میدهد: اقتصاد رانتی و دلال، تمایل به یکسان‌سازی فرهنگ و سبک زندگی و بالاخره اقتدارگرایی روحانیت تندرو.

همسبتگی و تنیدگی درونی این سه رکن در چارچوب ساختار سیاسی و اقتصادی ایران چنان است که بدون یکی دیگر نیز موضوعیت خود را از دست می‌دهد. همچنین تاریخ تحولات اقتصادی جهان نشان نمی‌دهد که اقتصاد بسته‌ای به توسعه‌یافتگی رسیده باشد. هر چند گسترش رابطه ایران با غرب حلال همه مشکلات اقتصادی ایران نیست اما یکی از شرط‌هایی است که می‌تواند مددکار مدیران اقتصادی دولت و بخش خصوصی باشد تا برخی تنگناهای اقتصادی و مدیرتی همچون ناکارآمدی اقتصادی و ناروزآمدی مدیریت را کاهش دهند.

چه سازمان و مدیریت در یک تعامل مثبت و رقابتی با محیط بین‌المللی رشد می‌کند و از آنجایی که اقتصاد ایران از جهان منزوی شده، افزایش کارآمدی روزآمدی مدیریت نیز عملا دشوار شده است. هدف اصلی آمد و رفت هیات‌های غربی به ایران مانند هر بازرگان یا سرمایه‌گذار دیگر- و از جمله بازرگانان و سرمایه‌گذاران ایرانی- کسب سود خود است. بسیاری از این بنگاه‌ها و کشورها پیش از این هم با ایران همکاری و ارتباط داشته‌اند بنابراین شگفت‌آور نیست اینک مجددا تمایل به همکاری با ایران را به این شکل نشان می‌دهند. هر چند این موقعیت را باید مثبت ارزیابی کرد، اما همزمان باید بخاطر سپرد که در کنار هر مزیتی، هزینه، خطر و ریسک هم وجود دارد. طبیعی است که بنگاه‌های فراملیتی مایل هستند تا از موقعیتی که پس از توقف تحریم‌ها به‌وجود می آید نهایت استفاده را نموده و بیشترین منافع را برای خود بدست بیاورند. اما معنای این اقدام آنها این نیست که آنها به سادگی و تحت هر شرایطی به همکاری با ایران تن داده و تسلیم هر شرطی خواهند شد. این هنر طرف ایرانی است که با به‌کارگیری مدیریت بهینه و استفاده از رقابت میان طرف‌های غربی موقعیت برد-برد را تعریف و در چهارچوب آن با شرکت‌ها و دولت‌های غربی همکاری کنند، و الا در نهایت بازنده خواهد بود.

.....................................................................................................

نظر نویسنده الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.