ائتلاف ضد «خلافت اسلامی»؛ حضور یا عدم حضور ایران؟

کنفرانس پاریس؛ سعود الفیصل وزیر خارجه سعودی، فرانسوا اولاند رئیس جمهوری فرانسه، فواد معصوم رئیس جمهوری عراق و لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه

در روزهای اخیر پس از اعلام استراتژی آمریکا در مورد مبارزه با «دولت اسلامی» (داعش سابق یا خلافت اسلامی) به قصد انهدام نهایی گروهی که برای خود ماموریت «خلافت» بر روی زمین قایل است بحث‌های گوناگونی در مورد نحوه این مبارزه و چگونگی تشکیل یک ائتلاف بین‌المللی مطرح شد. اینکه ایران در داخل این ائتلاف باشد یا نباشد فقط یک بخش از مباحث بسیار وسیعتری است که در قبال پدیده «خلافت اسلامی» مطرح است. نوشتن مقاله‌ای که بتواند در عین موجز بودن به ابعاد متفاوت یک قضیه پیچیده نگاه کند کار ساده‌ای نیست و در عین حال هم نمی‌توان بی‌تفاوت از کنار موضوع گذشت بدون اینکه کوششی کرد برای یافتن پاسخی برای این سوال که: چرا ایران نمی‌تواند یا نباید عضو ائتلاف ضد «خلافت اسلامی» باشد در حالی که «خلافت اسلامی» دشمن ایران و دشمن دوستان منطقه‌ای‌اش یعنی عراق و سوریه است؟

آیا ایران نمی‌خواهد عضو چنین ائتلافی باشد یا آمریکا و اروپا مخالف آن هستند و چرا؟

اگر ائتلاف ضد دشمن مشترک است چرا همه کشورهایی که توسط آن دشمن مشترک تهدید می‌شوند در آن حضور ندارند؟

اگر «خلافت اسلامی»، دشمن کشور دوست و همسایه ایران، عراق، است چرا ایران نباید در ائتلاف ضد آن مشارکت کند؟ گروه داعش، خواه یک گروه خود-«دولت» خوانده باشد یا یک گروه منظم مسلح با لشکریانی که شمار آن ده‌ها هزار نفر است رسما حدود یک سوم از خاک عراق را در اشغال دارد و به نام خلافت اسلامی مشغول آدم‌کشی است. ایران نسبت به سرنوشت عراق و میلیون‌ها مردم شیعه مذهب آن و یا اماکن مقدسه اسلامی در عراق به ویژه کربلا و نجف بی‌تفاوت نیست. اما، چرا بی‌قید و شرط به ائتلاف ضد «خلافت اسلامی» نمی‌پیوندد تا از طریق ائتلاف جلوی تجاوز این گروه را به سرزمین‌ها، اماکن مقدسه و مردم عراق بگیرد؟

هر دو کشور ایران و عربستان سعودی مرزهای طولانی با عراق دارند. عربستان سعودی بخشی از ائتلاف جهانی بر علیه خلافت اسلامی است ولی ایران که شاید تهدیدات بیشتری هم متوجه آن باشد در این ائتلاف جا ندارد. همینطور پس از قریب یک هفته مبادله سیگنال، علیرغم دعوت اولیه فرانسه از ایران برای شرکت درکنفرانس پاریس، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا، ضمن تائید اینکه فرانسه اختیار دعوت ایران را دارد با این عبارت که «ایران نباید در کنفرانس پاریس شرکت کند» عملا امکان ورود ایران را منتفی کرد.

استدلال آمریکا و عامل دشمن مشترک

جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، با این استدلال که ایرانی‌ها از رژیم بشار اسد در سوریه حمایت می‌کنند و این اتهام متوجه آنان است که در جاهای دیگر جانبدار تروریسم هم هستند، در حقیقت راه ورود ایران را به کنفرانس ائتلاف نیرو‌ها در پاریس مسدود کرد. در واقع استدلال جان کری بر این نکته تکیه می‌کند که ایران یک کشور شیعه‌مذهب است و ورود آن به نشست کشورهای عضو ائتلاف بر ضد «خلافت اسلامی» موجب ناراحتی عرب‌های سنی مذهب می‌شود چرا که حمایت نظامی ایران (شیعه) از رژیم سوریه مغایر با اهداف سایر کشورهای (سنی) است که به قصد بر اندازی بشار اسد از گروه‌های ضد اسد حمایت می‌کنند.

ظاهراً علیرغم باور علمی در مورد اینکه دشمن مشترک می‌تواند بازیگران را به هم نزدیک کند، به علت پیچیدگی سناریوی موجود و تاثیر همزمان فاکتورهای گوناگون، در این مورد بخصوص وجود دشمن مشترک به تنهایی کافی نیست تا بتواند ایران را در ردیف سایر مخالفان دولت/خلافت اسلامی قرار دهد.

گرچه خلافت اسلامی عامل دشمن مشترک بین همه بازیگران است اما اگر فقط همین عامل را در نظر بگیریم در آن صورت ائتلاف ضد خلافت اسلامی به طور همزمان دوست و مدافع سوریه نیز به حساب خواهد آمد و این دقیقا نقض غرض و مغایر با اهداف ائتلافی است که به دنبال استراتژی اعلامی رئیس جمهور ایالات متحده شکل گرفته است. در استراتژی آمریکا از زبان باراک اوباما «رژیم سوریه هرگز قادر نخواهد بود مشروعیت خود را دوباره کسب کند». بنا براین چگونه ممکن است یکی از اعضای ائتلاف (ایران) به طور همزمان با خلافت اسلامی مبارزه کند ولی علیرغم استراتژی اعلامی به تقویت رژیم سوریه هم بپردازد؟

در نگاه اول فرمول زیر به نظر صحیح و طبیعی می‌رسد:

ائتلاف ضد خلافت اسلامی = عراق (شیعه) + ایران (شیعه) + کشورهای (سنی) ضد داعش + مجموعه اروپا و آمریکا

اما، تقریبا همه بازیگران معادله به غیر از ایران ضد رژیم سوریه هم هستند و بنا بر این اشکال این فرمول این است که از طرفی ایران حامی عراق است و از طرف دیگر حامی سوریه. در حالیکه بخشی از مشکل عراق ناشی از اوضاع رقت‌انگیز جنگ دوساله داخلی سوریه است. به عبارت دیگر عراق علاوه بر سوء مدیریت داخلی که موجب دشمن‌تراشی عمده‌ای شده است از ادامه خصومت‌ها در سوریه نیز آسیب عمده دیده و گروه داعش که ساخته و پرداخته شرایط داخلی سوریه بود با ناراضیان عراق ائتلاف و نهایتاً تبدیل به خلافت اسلامی شده است. بنا بر این اگر حمایت ایران و سایر کشور‌ها مانند روسیه از رژیم بشار اسد در میان نبود، امکان گسترش داعش به درون عراق کاهش می‌یافت. از این نظر دشمن دوم عراق، سوریه است که ایران از آن هم حمایت می‌کند، گرچه خلافت اسلامی دشمن مشترک هر سه به حساب می‌آید. متاسفانه این دشمن مشترک سه کشور ایران، عراق و سوریه، ویژگی متحد کردن آنان را با همدیگر ندارد و همین عامل توان تجمیع ایران در داخل ائتلاف ضد خلافت اسلامی را خدشه‌دار می‌کند.

به این ترتیب فرمول بازی تبدیل می‌شود به

ائتلاف ضد خلافت اسلامی = عراق (شیعه) + اعراب (سنی) ضد داعش + مجموعه اروپا و آمریکا

این نگرش، ایران را به عنوان بازیگر ضد داعش به بیرون از ماتریکس محاسبه می‌راند و تا حدودی موجب بر هم خوردن موازنه قوا می‌شود. چرا که نبودن ایران در داخل ائتلاف به معنی این نیست که ایران در این بازی نقشی ندارد. بلکه برعکس ایران نقش ضد خلافت اسلامی را باید به تنهایی ولی به موازات نیروهای ائتلاف بازی کند. نقشی که نه ساده است و نه کاملاَ عملی.

همکاری با نیروهای پیشمرگه کرد و نیروهای عراقی شق دوم شیوه عملیاتی ایران خواهد بود. اگر ایران تصمیم به گسیل نیروهای جداگانه نظامی بگیرد و مثلاً افرادی از گردان قدس را به این ماموریت بفرستد بازی پیچیده‌تر می‌شود. هرچند آیت‌الله خامنه‌ای در هنگام مرخصی از بیمارستان تلویحا به نقش ایران تا همین مرحله اشاره کرد ولی مشکل اصلی در پیش است. ظاهراً قرار است نیروهای ائتلاف در خاک عربستان سعودی آموزش ببینند و اینگونه که از اوضاع و احوال موجود می‌توان گمانه‌زنی کرد چنین آموزشی نمی‌تواند با دستورالعمل‌هایی برای همکاری تنگاتنگ با ایرانی‌ها همراه باشد. بر این اساس معلوم نیست آینده حضور/ مساعدت نظامی ایران در عراق چه ثمری خواهد داد؟

احتمال دیگری وجود دارد که اصولاً نیروهای ایران از میان نیروهای رسمی سپاه و یا ارتش ایران نباشند بلکه از میان داوطلبان و به اصطلاح عشاق اماکن مقدسه شیعیان و در نتیجه با انگیزه‌های صرفاً مذهبی به مقابله با دولت اسلامی فرستاده شوند. در چنین سناریویی، امکان درگیری بین این گروه‌ها با عرب‌های (سنی) عضو ائتلاف و یا نیروهای خارجی (اگر اعزام شوند) بالا می‌رود.

بیم‌ها و امید‌های ایران، محاسبات غرب

پیام‌هایی که تاکنون بین ایران و آمریکا رد و بدل شده کاملا جهت‌دار یا خصومت‌آمیز، همراه با طعنه و یا دست کم انتقادی بوده است (مثلاٍ رهبری از سخنگوی وزارت خارجه با لفظ «آن دختره» یاد کرده و حرف‌های آنان را «پوچ و توخالی» خوانده است). یا اینکه دولتمردان ایرانی ضد و نقیض یکدیگر سخن گفته‌اند که خود حاکی از بی‌تصمیمی یا در بهترین شرایط تفرقه بوده است به نحوی که نتوانسته‌اند موضع سیاسی مشخصی اتخاذ کنند.

سرانجام این شد که علیرغم سیگنال‌های کاملا واضحی که رد و بدل شد (رجوع کنید به اظهارات رهبری) توافقی صورت نگرفت با سوختن فرصت، سرانجام آمریکا با همکاری نظامی ایران در ائتلاف جهانی علیه داعش مخالفت کرد. در مقابل، ایران در نیّت آمریکا و غرب در اصل مبارزه با داعش اظهار شک و تردید نمود هرچند اظهارات رهبری به خوبی نشان می‌دهد که در درونِ سیستمِ تصمیم‌گیری ایران توافقی صورت نگرفته است: «بعضی از مسئولانمان حرفی نداشتند؛ من مخالفت کردم»، و حتی چنین مطرح شد که «کمر داعش شکسته شده است»، پنداری که دیگر نیازی به ائتلاف نیست.

عدم تائید کلی یک استراتژی خطیر منطقه‌ای در میان بازیگران ناهمگون چندان غیر عادی نیست. ترکیه و برخی دیگر از کشورهای ذی‌نفوذ هم نگران این هستند که اقدام علیه داعش بالقوه رژیم اسد را تقویت کند ولی بین آنان و آمریکا اصطکاکی پیش نیامده است..

کنفرانس پاریس موفقیتی برای یارگیری و جلب حمایت کشورهای عرب از سیاست مبارزه با داعش به رهبری آمریکا محسوب می‌شود هرچند تردید‌های فراوانی در مراحل اجرایی و نتایج کوتاه‌مدت و دراز مدت آن وجود دارد. در این میان، اما، ایران هنوز تصمیم خاصی ندارد در حالیکه با تغییر مختصری می‌توانست بازی بهتری کرده و نوع رابطه خود را با غرب تعدیل کند.

آنچه مسلم است رژیم بشار اسد در حال استحاله است. ایران نباید خود را در گیر مسایل یک رژیم ورشکسته سیاسی کند که بزرگ‌ترین پشتیبانش روسیه است آن هم تا زمانی که بتواند به بشار اسد اسلحه بفروشد. تغییرات مختصر در زبان دیپلماتیک ایران از جمله انتخاب‌های خردگرایانه‌ای بود و هست که هنوز راه آن کاملاً بسته نشده است. فراموش نکنیم که در روزهای آخر دولت مالکی نخست وزیر پیشین عراق ناگهان ایران از انتخاب العبادی به عنوان جانشین وی حمایت به عمل آورد و آن را برای تامین امنیت منطقه مفید تشخیص داد.

همین حمایت ملایم موجب شد لحن دیپلماسی آمریکا نسبت به ایران تغییر کند. ایران می‌تواند با در پیش گرفتن استراتژی معتدل‌تری از تغییر دولت سوریه و جایگزین شدن سیستمی که مورد قبول مردم سوریه باشد حمایت کند و در عین حال بر خواسته خود در مورد حمایت از تمامیت ارضی سوریه پافشاری داشته باشد. همین تغییر مختصر می‌تواند ایران را هم‌ردیف ائتلاف ضد «دولت اسلامی» قرار داده و معادله فعلی را به نفع ایران اصلاح کند. سوال اینجا است که آیا ایران اصولا قصدی برای تعدیل روابط با غرب دارد؟

اکنون منطقه آبستن رویدادهای غیر قابل پیش‌بینی است. همه چیز ممکن است اتفاق بیافتد. استقلال کردستان عراق می‌تواند کاملاً به تاخیر بیافتد و یا حتی تسریع شود. هر دو سناریو عواقب خاص منطقه‌ای خود را خواهد داشت. امکان گسترش ویروس داعش در منطقه خطر دیگری است که وجود دارد. تهدید مرزهای ایران و حتی نفوذ داعش به داخل ایران منتفی نیست. سرنوشت سوریه و اینکه جنگ داخلی سه ساله آن چگونه خاتمه خواهد یافت، گروهای مسلحی که در داخل سوریه فعال هستند و از همه مهم‌تر امکان سرریز کردن بیماری «خلافت اسلامی» به کشورهایی مانند اردن از مجموعه رویدادهایی است که این بخش از خاور میانه را تبدیل به آزمایشگاهی از ایدئولوژی‌های متعارض کرده است. این هم از شگفتی‌های تاریخ است که در خاور میانه حرکت در جهت ایجاد تعادل بین دموکراسی و اسلام از یک طرف ژنرال سیسی (SISI) را بر مصر مسلط می‌کند و از طرف دیگر‌‌ همان حرکت در سوریه و عراق ISIS را به میدان می‌آورد. [اصل تکیه بر این تشابه وارونه اسمیSISI-ISIS از توماس فریدمن روزنامه‌نگار مشهور آمریکایی به عاریت گرفته شده است]

*جلیل روشندل، استاد علوم سیاسی و امنیت بین‌الملل در دانشگاه کارولینای شرقی است

...............................................................................................................................

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.