در آخرين هفته سال گذشته اتحاديه ناشران در فراخوانی از مردم خواست که کتاب عيدی بدهند. هديه دادن کتاب به مناسبت های گوناگون در برخی جوامع پيشرفته سنتی رايج و پسنديده است اما در ايران چندان رايج نيست و اگر لايه هایی از مردم به هديه دادن کتاب در مناسبت های گوناگون خو کنند، تيراژ بسيار پائين کتاب در ايران تا حدی افزايش خواهد يافت.
برای ملتی که در آغاز بهار سنتی برآمده از يک فرهنگ غنی کهن سال و ديرينه را جشن می گيرد، نرخ پائين گرايش به مطالعه و تيراژ کم کتاب، که در شاخص های جهانی نموداری از فقر فرهنگی تلقی می شوند، با ادعای ميراث بری فرهنگ کهن چندان همخوان نيست.
در ميان عواملی که بر تيراژ پائين کتاب در ايران تاثير می نهد، سانسور، تبعيد انديشه و ادب و هنر مستقل غير دولتی از رسانه ها، قطع ارتباط خالقان آثار با مخاطبان، جلوگيری از نشست های آزاد سخنرانی، نقد، داستان و شعر خوانی، نقش برجسته ای دارند و دريغا که در سال گذشته برخورد امنيتی با فرهنگ چندان شدت گرفت که «سخت تر شدن سانسور» را شايد بتوان مهم ترين شاخص سرنوشت کتاب در سال گذشته ارزيابی کرد.
ترکيب و سياست نهادهای دولتی ناظر بر کتاب چون وزارتخانه های ارشاد، اطلاعات، کشور و قوه قضائيه و مواضع و سياست نهادهای متعدد نيمه دولتی و غير دولتی موثر بر سرنوشت کتاب، چون حوزه های علميه، امامان جمعه و رسانه های تندرو محافظه کار نيز چنان است که چشم انداز بهتری را در سال نو ترسيم نمی کنند.
داستان و شعر و فرهنگ تبعيدی
سانسور در سال گذشته در عرصه داستان و شعر چندان بالا گرفت که اغلب نويسندگان سرشناس ايران چون امير حسن چهل تن و جواد مجابی، اعلام کردند که از انتشار آثار داستانی خود صرف نظر می کنند.
يکی دو اثر با ارزش چون وردی که بره ها می خوانند، نوشته رضا قاسمی، پس از مدت ها انتظار برای کسب مجوز چاپ از وزارت ارشاد اسلامی سرانجام در خارج از کشور چاپ شدند.
در عرصه شعر جز يکی دو مجموعه شعر از کسانی چون محمد علی سپانلو، محمد حقوقی و ضياء موحد اثری جدی ای منتشر نشد، اما ادبيات تبعيد با انتشار داستان بلند بر فراز مسند خورشيد اثر نسيم خاکسار، يکی از درخشان ترين آثار سه دهه اخير زبان فارسی را خلق کرد.
ترجمه
حکايت سانسور در عرصه ترجمه با غوغای جمع آوری نسخه های سانسور شده کتاب روسپيان ماليخوليائی مارکز به روزنامه های پر تيراژ جهان نيز کشيده شد هرچند در اين زمينه نيز عرصه چندان تنگ شد که آثاری چون مجموعه ای از مقالات آندره ژيد با ترجمه رضا سيد حسينی، که پيش از اين با مجوز رسمی ارشاد منتشر شده بودند، به همراه آثار برخی نويسندگان بزرگ کلاسيک چون هنريک ايبسن ممنوع الچاپ شدند.
درعرصه ترجمه داستان انتشار مجدد خدای عقرب اثر ويليام گولدينگ با ترجمه احمد ميرعلایی حادثه ای فرخنده اما نادر بود، چنان که انتشار مجدد داستان بلند ملکوت بهرام صادقی نيز رخدادی مبارک اما نادر بود و به نسل جوان امکان داد تا با يکی از ارزنده ترين آثار ادبيات داستانی ايران در دهه ۴۰ آشنا شوند.
۸ نامه تفکربرانگيز
سال گذشته انتشار کتاب ۸ نامه مصطفی شعائيان به سازمان چريک های فدائی خلق به نسلی که دهه های ۴۰ و ۵۰ و اوائل ۶۰ را فعالانه تجربه کرده اند فرصتی بارآور هديه کرد تا درباره بسياری از ارزش ها، باورها و برداشت های گذشته و حال خود بازانديشی کنند و نيز به نسل های جوان تر فرصت داد تا بينش و منش استالينيسم جهان سومی را که هنوز در قالب چپ سنتی نفس می کشد بهتر بشناسند.
تصحيح متون کهن
عرصه تصحيح متون کهن کلاسيک شايد تنها عرصه ای بود که در سال گذشته از تيغ سانسور در امان ماند. انتشار آثار با ارزشی چون شاهنامه با تصحيح خالقی مطلق، چند اثر عطار با تصحيح شفيعی کدکنی ، تحفه العراقين خاقانی و بيش از ۱۰ اثر ارزشمند ديگر نشانه ای از رواج تصحيح متون کهن در سال گذشته تلقی می شوند.
پاکسازی کتابخانه ها و محاکمه نويسنده
سال گذشته وزارت ارشاد دستور «پاکسازی کتاب خانه های عمومی» را از آثاری که «منفی» لقب گرفته اند صادر و خاطره صدها کتاب سوزان تاريخ را زنده کرد.
در سال گذشته با محاکمه يعقوب يادعلی، برای اولين بار در ايران يک نويسنده به دليل گفته های يکی از قهرمانان داستان خود محاکمه و محکوم شد.
بازداشت ، شکنجه و قتل نويسندگان به دليل آثارشان در ايران حادثه ای تازه نيست اما آزار نويسنده به دليل نوشته او چندان قبح داشت که بهانه های ديگر ابداع می شدند. سال گذشته پرده کنار رفت و برای اولين بار يک نويسنده را رسما به دليل رمان خود به زندان محکوم کردند.
به هنگامی که کارنامه کتاب يک سال جامعه با سخت تر شدن سانسور، زندانی شدن نويسنده و پاکسازی کتابخانه های عمومی رقم می خورد، پيش بينی چشم انداز سال آينده آن، دستکم در زمينه فرهنگی، کاری دشوار نيست.