قیام دانشجویی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ از چنان جایگاهی در تاریخ جنبش دانشجویی ایران و جنبشهای آزادی خواهانه ایرانیان در تاریخ معاصر برخوردار شده است که با گذشت سالها از آن واقعه همچنان ابعاد مختلفی از آن مورد بحث قرار میگیرد.
نقش گروههای دانشجویی و سیاسی در جریان اتفاقات آن روزها یکی ازمهمترین موضوعاتی است که دیدگاهها و اظهارنظرهای گوناگونی در مورد آن منتشر شده و میشود.
برخی از دوستان فعال دفتر تحکیم وحدت در آن مقطع به تازگی نکاتی را در این مورد مطرح کردهاند که برای شفافتر شدن موضوع و انتقال درست حوادث آن روزها به آیندگان نیاز به طرح چند نکته وجود دارد.
نخست آنکه مسلما نقد عملکرد یک گروه در یک مقطع خاص تاریخی، مختص همان مقطع است و شامل فعالیتهای اعضای یک گروه در فرازهای دیگر تاریخی نمیشود. این توضیح با احترام به مبارزات دوستان بسیارعزیز تحکیمی و دهها فعال دانشجویی مبارزی نوشته شده که دانشگاه را برای سالها سنگر آزادی نگاه داشتند. از سوی دیگر، روشن کردن زوایای یک حادثه تاریخی، وظیفهای است که برعهده کسانی که از نزدیک در جریان حوادث آن رویداد تاریخی قرار داشتهاند، گذاشته شده. همچنین حادثهای به گستردگی قیام ۱۸ تیرماه که منجر به پرداخت هزینههای فراوان از سوی گروهی از آزادی خواهان ایران زمین شد، دفاع از مظلومان و قربانیان آن واقعه ازطریق روایت درست تاریخی آن حادثه را به وظیفهای اخلاقی نیز تبدیل کرده است.
برخی دوستان دفتر تحکیمی فعال در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ مدعی شدهاند که این گروه نقش اصلی را در جریان حوادث آن روزها برعهده داشته است. گرچه نمیتوان منکر نقش این گروه در حوادث ۱۸ تیرماه شد، اما باید توجه داشت که این ایفای نقش در چه راستا و برای رسیدن به چه اهدافی بوده و از این مهمتر صرف ایفای نقش در یک رویداد تاریخی، دلیلی بر عملکرد درست و به حق بودن یک گروه نمیتواند باشد. جدا از این، حادثه حمله به کوی دانشگاه تهران و اعتراضات دانشجویی پس از آن شامل چند فاز و مرحله است که برای بررسی دقیق نقش گروههای سیاسی و دانشجویی در آن حوادث همه آن مراحل باید مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود هر گروه در چه فاز و مرحلهای و با چه رویکردی ایفای نقش کرده است.
فازاول قیام دانشجویی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ با اعتراض دانشجویان به بسته شدن روزنامه سلام و تجمع خودجوش دانشجویان در کوی دانشگاه تهران آغاز شد. عامل اصلی شکل گیری اولیه این اعتراضات، دانشجوی مستقل ساکن کوی دانشگاه بنام فرخ شفیعی بود. فرخ شفیعی که مدتی را با او در زندان اوین هم همبند بودم با پخش اطلاعیههایی در اتاقهای کوی دانشگاه تهران از دانشجویان میخواهد که در محوطه کوی تجمع کنند. تجمع دانشجویان و سپس حمله ناجوانمردانه نیروهای لباس شخصی وابسته به حکومت و نیروی انتظامی به کوی دانشگاه نقطه شروع اتفاقات ۱۸ تیرماه ۷۸ است.
طبق اعلام منابع رسمی، در وقایع پس از واقعه کوی دانشگاه، دست کم یک نفر (عزت الله ابراهیمنژاد) به شهادت میرسد. گرچه طبق برخی گزارشها تعداد جانباختگان بیش از یک نفر بوده است. اکبر محمدی، فعال دانشجویی بازداشت شده درجریان حوادث کوی دانشگاه تهران درهشتم مرداد ماه سال ۱۳۸۵ در پی اعتصاب غذا در زندان اوین تهران جان باخت. سعید زینالی، دیگردانشجویی است که در جریان آن حوادث بازداشت شد و از آن تاریخ تاکنون اطلاعی ازاو دردست نیست.
چنانچه مشخص است عامل اصلی اعلام فراخوان تجمع دانشجویان، جانباخته شامگاه ۱۸ تیر و دو دانشجوی دیگر ذکر شده هیچ گونه وابستگی سیاسی و تشکیلاتی به دفتر تحکیم وحدت نداشتهاند.
با شدت گرفتن اعتراضات دانشجویی و پیوستن مردم به دانشجویان معترض، دفتر تحکیم وحدت به عنوان بازوی دانشجویی اصلاح طلبان و یکی از گروههای ۱۸ گانه تشکیل دهنده جبهه دوم خرداد وارد عمل میشود. ذکراین نکته در اینجا مهم است که از لحاظ علمی اطلاق نام «جنبش» به گروههایی که به نوعی بخشی از دولت و حکومت محسوب میشوند (حتی اگرآن بخش، بخش انتخابی واصلاح طلب حکومت باشد) درست نیست و این موضوع شامل حال دفتر تحکیم وحدت در آن مقطع تاریخی نیز میشود.
همزمان با بازدید چهرههای سیاسی از کوی دانشگاه و تداوم اعترضات، دفتر تحکیم وحدت تریبونهایی در داخل کوی شکل میدهد و خواستار برخورد با عاملان حمله به دانشجویان بیگناه میشود.
دفتر تحکیم به عنوان فراگیرترین تشکل دانشجویی ایران که از امکانات گسترده دولتی بهرهمند است مطالبات دانشجویان را مطالباتی چون حضور سید محمد خاتمی در کوی، برکناری فرمانده پلیس، برخورد با عاملان حمله به کوی و مجازات آنها اعلام میکند. دفتر تحکیم بنا بر اذعان فعالانش در آن مقطع همزمان با مطرح کردن این مطالبات، ارتباط و رایزنیهای گسترده با مقامهای دولتی، شورای عالی امنیت ملی، فرماندهان نظامی وانتظامی و حتی بیت رهبر جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار میدهد.
تلاش دفتر تحکیم وحدت در این مقطع، محدود کردن اعتراضات به محیطهای دانشجویی و تقلیل آن به یک تجمع صنفی با مطالباتی در چارچوب خواست اصلاح طلبان حکومتی است.
همزمان گروههای مستقل دانشجویی مثل جبهه متحد دانشجویی و گروههای سیاسی سابقهدار، سکولار و ملی مثل حزب ملت ایران و جبهه ملی ایران همراه با سیل خروشان دانشجویان و مردم معترض وارد عرصه میشوند.
مستقل بودن این گروهها وعدم بهرهمندی از امکانات دولتی، سرکوب شدید حکومتی، توان تشکیلاتی مشخص و محدود و قرار گرفتن این گروهها در موقعیتی از پیش آزمون نشده باعث شد این گروهها درعمل نتوانند نقش سازماندهی اعتراضات گسترده هزاران نفری را بر عهده بگیرند، اما درواقع خواستهای آزادی خواهانه و ساختارشکنانه این گروهها در فریاد هزاران معترض خیابانی شنیده شد. جدا از این، فعالان این گروهها عملا در جریان این اعتراضات حضور مستمر داشتند.
برخی دوستان تحکیمی اخیرا مدعی شدهاند که اکثر دانشجویان به خواست این گروه عمل کرده و در جریان حوادث پس ازحمله به کوی دانشگاه تهران در دانشگاهها باقی ماندهاند. تجمعات و راهپیماییهای خیابانی هزاران نفری روزهای ۱۸ تا ۲۱ تیرماه ۷۸ که بخش عمدهای از معترضان را جوانان و دانشجویان تشکیل میدانند آشکارا ناقض این ادعاست.
این دوستان همچنین از این که برخی از چهرههای فعال مستقل جنبش دانشجویی به عنوان سمبلهای قیام ۱۸ تیرماه در رسانهها و افکارعمومی مطرح شدهاند لب به شکایت گشودهاند.
رهبران قیام ۱۸ تیرماه ۷۸، هزاران دانشجو و مردم معترضی بودند که در خیابان های تهران و تبریز اساس حکومت ولایت فقیه را به چالش کشیدند. شعار «مرگ بر خامنهای» و «قاتلین فروهر، زیرعبای رهبر» سر دادند و سقف مطالباتشان نه برکناری رییس پلیس و حضور خاتمی در کوی دانشگاه، بلکه تغییر نظام سیاسی دیکتاتوری دینی در ایران بود. از میان این خیل خروشان چهرههایی که فعالیت تشکیلاتی داشته و برای ماموران امنیتی و قضایی شناخته شده بودند و بعدها با احکام سنگین زندان و محرومیت از تحصیل مواجه شدند، به طور طبیعی در جایگاه سمبل و نماد آن قیام ضد استبدادی و آزادی خواهانه قرار گرفتند.
از سوی دیگر باید از برخی از دوستان فعال تحکیم در آن مقطع پرسید که اساسا قیام ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ چه نسبتی با خواستهها و دیدگاههای اصلاح طلبان حکومتی داشته است که هم اکنون آنها از «مصادره شدن» و «مظلومیت» ۱۸ تیر ماه سخن میگویند؟
آیا چنانچه دانشجویان و مردم معترض تن به قبول خواست دفتر تحکیم وحدت میدادند و به جای برگزاری تجمعات و راهپیماییهای خیابانی هزاران نفری و حمله به اساس نظام و شخص اول آن، در کوی دانشگاه باقی میماندند و سقف مطالباتشان را مطالبات مطرح شده از سوی تحکیم وحدت اعلام میکردند، علی خامنهای در ضعیفترین موضعی که در طول زمامداریاش گرفت، حاضر میشد جلوی دوربین و مقابل چشم میلیونها ایرانی گریه کند؟
رمز ماندگاری ۱۸ تیر ماه برخلاف نظر برخی دوستان تحکیمی در اعتراضات ساختارشکنانه روزهای پس از حمله به کوی دانشگاه، فراگیر و مردمی شدن آن و شکسته شدن هیمنه ولایت فقیه بود. درغیر این صورت در سالهای پیش از این حادثه و سالهای پس از آن دهها و صدها تجمع و میتینگ دانشجویی در فضای دانشگاهها برگزار شد، اما هیچکدام جایگاه ۱۸ تیرماه ۷۸ را نیافت.
صدور فرمان برخورد با معترضان از سوی رهبر جمهوری اسلامی و حضور سپاه پاسداران در عرصه در نهایت منجر به سرکوب قیام دانشجویی ۱۸ تیر ماه شد. صدها فعال دانشجویی و سیاسی با هجوم ماموران امنیتی به منازلشان و هزاران دانشجو و معترض خیابانی نیز در خیابآنها بازداشت شدند.
در حالیکه ماشین سرکوب حکومت به راه افتاده بود، دفتر تحکیم وحدت اعلام مشارکت در راهپیمایی حکومتی روز ۲۳ تیرماه ۷۸ میکند. یک راهپیمایی حکومتی، چیزی همانند ۹ دی ماه ۱۳۸۸. همان راهپیمایی که حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران و سخنران اصلی آن، معترضان را تحقیر کرده و قول برخورد شدید حکومت با آنها را میدهد.
در حالیکه برای چهار فعال دانشجویی ومعترض خیابانی؛ عباس دلدار، مهرداد لهراسبی، احمد باطبی و اکبر محمدی که دو نفر آخر از اعضای جبهه متحد دانشجویی بودند احکام اعدام صادر میشود (این احکام پس از مدتی به ۱۵ سال زندان تقلیل یافت) و گروهی دیگر از فعالان مستقل دانشجویی به احکام سنگین زندان محکوم میشوند، تنها چند تن از اعضای انجمنهای اسلامی وابسته به دفتر تحکیم وحدت از جمله (مهدی فخرزاده) برای مدت کوتاهی زندانی میشوند.
این در حالی است که جناحهای مختلف درون نظام از جمله اصلاح طلبان حکومتی همصدا با دستگاههای امنیتی، گروههای مستقل دانشجویی و گروههای سیاسی سابقهدار را عامل اصلی اعتراضات خیابانی قلمداد کرده و آنها را «آشوبگر» و «افراطی» قلمداد میکنند.
سخن پایانی اینکه، جنبشهای اجتماعی و به تبع آن جنبش دانشجویی ایران، در ذات خود بخشی از جامعه مدنی و دیدهبان جامعه هستند که بر عملکرد حاکمان نظارت کرده و آنها را نقد میکنند. در مورد جنبش دانشجویی علاوه بر این خاصیت، خاصیت سیال بودن و چرخش نیروهای فعال را هم باید افزود. دفتر تحکیم وحدت نیز با علم به این موضوع با تغییر رویکرد پس از حمله به کوی دانشگاه تهران، مطرح کردن شعار عبور از خاتمی و استقلال از اصلاح طلبان حکومتی به بخش مهمی از جنبش دانشجویی ایران تبدیل شد وهزینههای بسیاری را هم در این راه پرداخت؛ از ترفند حکومت برای ایجاد جریانات موازی در دانشگاهها و تعطیلی دفاتر و توقیف نشریات این گروه گرفته تا احضار و بازداشت و ممنوع التحصیل کردن اعضای فعال دفتر تحکیم وحدت.
برخی از دوستان عزیز دفتر تحکیم وحدت به جای تاکید بر نقاط قوت این گروه و نقش مهم آن در جنبش دانشجویی ایران در دهه ۱۳۸۰ بر مقطعی از فعالیت این گروه در ۱۸ تیرماه ۷۸ دست گذاشتهاند که نقدهای فراوانی به عملکرد این گروه در آن برهه زمانی وارد است.
-----------------------------------------------------------------------------------
کورش صحتی، روزنامه نگار و از فعالان پیشین جنبش دانشجویی ایران، عضو پیشین شورای مرکزی جبهه متحد دانشجویی که به دلیل فعالیت های سیاسی و دانشجویی خود حدود ۳ سال را در زندان گذراند.
یادداشتها، آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان میکنند و بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.