«اوپک»: پنج پرسش پیرامون یک نشست

در حالی که بهای نفت به پایین‌ترین سطح در یک سال گذشته رسیده، وزیران سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و نیز نمایندگان ۱۰ کشور غیر عضو «اوپک» در وین پایتخت اتریش نشستی دو روزه را برگزار می‌کنند که از سوی ناظران بازار جهانی نفت بسیار مهم تلقی می‌شود.

اهمیت این نشست که از پنجشنبه ششم دسامبر آغاز شد و روز جمعه هم ادامه دارد، ناشی از ابهام های بزرگی است که هم بر بازار جهانی نفت و هم بر بازیگران عمده این بازار از جمله «اوپک» سنگینی می‌کند. این ابهام‌ها را می‌توان پیرامون پنج پرسش عمده خلاصه کرد:

یک) رکود کنونی حاکم بر بازار جهانی نفت از چه عواملی سر چشمه می‌گیرد؟

بهای هر بشکه نفت برنت دریای شمال که اوایل اکتبر گذشته به ۸۶ دلار رسیده بود، در حال حاضر در محدوده ۶۰ دلار نوسان می‌کند. تنها در ماه نوامبر، بهای نفت ۲۲ درصد ریزش کرد و چنین سقوطی، آن هم طی مدت فقط یک ماه، از ۱۰ سال پیش به این طرف بی‌سابقه بوده است. این رویداد طبعاً محصول وجود نفت اضافی در بازار است و یا، به عبارت دیگر، به دلیل بیشتر بودن حجم عرضه نفت از تقاضای آن است.

عرضه نفت بیش از تقاضاست، زیرا عربستان سعودی زیر فشار واشینگتن نفت خود را به بالای ۱۱ میلیون بشکه در روز افزایش داد تا کاهش صادارت نفتی ایران را در بازار جبران کند. در واقع آمریکا تهدید کرده بود که با موج دوم تحریم‌هایش از پنجم نوامبر، صادرات نفت ایران را به صفر تنزل خواهد داد. تهدید مذکور به دلایل گوناگون به اجرا گذاشته نشد، زیرا آمریکا به منظور جلوگیری از پیدایش تنش در بازار جهانی نفت به هشت کشور اجازه داد طی یک دوره موقت به خرید نفت از ایران ادامه دهند. حاصل آنکه صادرات نفتی ایران کاهش یافت، ولی نه آنچنان که انتظار می‌رفت.

در همان حال صادرات اضافی عربستان (و چند کشور دیگر) موجودی نفت را در بازار بالا برد، آن هم در شرایطی که اقتصاد جهانی از وضعیت درخشانی برخوردار نیست و، به همین علت، مصرف نفت در جا زده است، تا جایی که ذخایر موجود در انبارهای نفتی کشور های صنعتی رو به افزایش گذاشته و، در نتیجه، بهای نفت در سراشیب افتاده است.

دو) سازمان «اوپک»، در این شرایط، چه می‌تواند بکند؟

سازمان «اوپک» دیگر آن بازیگر قدر قدرتی نیست که می‌توانست بازار جهانی نفت را به اراده خود بالا و پایین ببرد. البته روی کاغذ هنوز این سازمان نقش بزرگی را بر عهده دارد. هر روز در جهان حدود یکصد میلیون بشکه نفت مصرف می‌شود که ۴۲ میلیون بشکه آن را ۱۵ کشور عضو این سازمان تأمین می‌کنند. به علاوه اعضای «اوپک» بخش بسیار بزرگی از ذخایل نفتی جهان را در اختیار دارند، آن هم ذخایری که از پایین‌ترین هزینه استخراج برخوردارند.

به رغم همه این امتیازها، سازمان «اوپک» وحدت و انسجام نسبی گذشته خود را که بر تصمیم‌گیری‌های متکی بر تبادل نظر استوار بود، از دست داده است. امروز مدیریت «اوپک» تقریباً در انحصار عربستان سعودی است و کشورهای دیگر، از جمله ایران، عملاً در فرایند تصمیم‌گیری هیچ‌کاره اند. خروج قطر از این سازمان، که ژانویه آینده انجام می‌گیرد، نوعی اعتراض ضمنی علیه سلطه ریاض است.

یکی از مهم‌ترین عوامل پدیدآورنده تحول «اوپک»، پیوندی است که میان ریاض و مسکو برای تأثیرگذاری بر بازار جهانی نفت به وجود آمده است. در همین نشست وین، نمایندگان ۱۰ کشور غیر عضو «اوپک» به رهبری روسیه در کنار ۱۵ کشور عضو «اوپک» به رهبری عربستان سعودی حضور دارند. ولی از میان این ۲۵ کشور، تنها عربستان و روسیه نقش‌آفرینی می‌کنند و دیگران عملاً هیچ‌کاره اند.

سه) آیا عربستان و روسیه می‌توانند، از راه کاهش عرضه، قیمت نفت را بالا ببرند؟

از قرار معلوم این دو قدرت بزرگ نفتی به توافق‌هایی رسیده‌اند، به ویژه در نشست اخیر «گروه بیست» در بوینوس آیرس که به ولادیمیر پوتین و محمد بن‌سلمان فرصت داد روابط بسیار دوستانه خود را به نمایش بگذارند. رئیس‌جمهور روسیه در پایان همان نشست گفت که برای مدیریت بازار نفت با ولیعهد سعودی به توافق‌هایی دست تافته است. از قرار معلوم عربستان سعودی برای تأمین هزینه‌ها و انجام برنامه‌های بلند پروازانه‌اش به نفت بالای هر بشکه ۸۰ دلار نیاز دارد و ولادیمیر پوتین نیز، که کشورش به شدت وابسته به تولید و صدور طلای سیاه است، نمی‌تواند به گونه‌ای منفعل نظاره‌گر سقوط نفت است.

با این حال هنوز معلوم نیست که این دو قدرت نفتی به صورت مشخص در مورد چه مقدار کاهش نفت به توافق رسیده‌اند و چگونه می‌خواهند این مقدار کاهش را میان کشورهای عضو و غیر عضو «اوپک»، که در نشست پنجشنبه و جمعه وین شرکت دارند، سرشکن کنند؟

چهار) آمریکا در این میان چه نقشی دارد؟

ایالات متحده آمریکا به دلیل افزایش شگفت‌انگیز تولید نفت «شیل» عملاً روسیه و عربستان را پشت سر گذاشته و به نخستین تولیدکننده نفت در جهان بدل شده است. بدین‌سان در پی یک دوران طولانی، آمریکا نه تنها در عرصه نفت به خود کفایی رسیده، بلکه به باشگاه صادرکنندگان این کالا پیوسته است. با افزایش باز هم بیشتر تولید نفت در آمریکا و تکمیل زیربناهای صادراتی، بازیگری تازه و پر قدرت به جمع صادرکنندگان نفت در جهان افزوده می‌شود. مسکو و ریاض، که طی چند سال گذشته عملاً مهار مدیریت بازار جهانی نفت را در دست داشته‌اند، مجبورند این واقعیت تازه را در نظر بگیرند.

از سوی دیگر آمریکا هم با سازمان «اوپک» و هم با اتحاد روسیه و عربستان در مورد تعیین قیمت نفت مشکل دارد، زیرا مایل نیست این دو قدرت از راه زد و بند قیمت انرژی را به میل خود بالا و پایین ببرند. در شرایط کنونی، با توجه به مشکلاتی که در ماجرای قتل خاشقچی برای محمد بن‌سلمان به وجود آمده، واشینگتن از اهرم‌های مؤثری برای اعمال فشار بر عربستان سعودی برخوردار است. به بیان دیگر دونالد ترامپ، اگر بخواهد، می‌تواند با بهره‌برداری از ضعف ولیعهد سعودی در رابطه با قتل خاشقچی، در مورد ابتکار ریاض برای پایین آوردن تولید نفت به منظور بالا بردن قیمت نفت، مشکل به وجود بیاورد.

پنج) شکست احتمالی نشست وین چه پیامدهایی برای بازار جهانی نفت دارد؟

به دلیل وضعیت کنونی بازار نفت، قیمت این کالا بالا نمی‌رود مگر آنکه عرضه نفت حدود دو میلیون بشکه در روز کاهش یابد. اگر در وین توافق بر سر این مقدار کاهش حاصل نشود، رکود موجود به دشواری خواهد توانست به رونق دوباره بدل شود.

تردیدی نیست که ایالات متحده آمریکا تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا کاهش شدید صادرات نفتی ایران، در پایان مهلت مجوزهایی که به هشت کشور داده شده، به ایجاد تنش در بازار جهانی نفت منجر نشود. با توجه به نزدیک بودن این چشم‌انداز، واشینگتن از همین حالا ابتکارهای مسکو و ریاض را در راستای کاهش چشمگیر تولید نفت خصمانه تلقی خواهد کرد.

ولی اهرم اصلی آمریکا برای تأثیرگذاری بر بازار نفت، همان نفت «شیل» است. شرایطی به وجود آمده که هر بار قیمت نفت اوج می‌گیرد، تولیدکنندگان نفت «شیل» در آمریکا تشویق می‌شوند سطح تولیدشان را بالا ببرند و، همین عامل، تعادل را به بازار باز می‌گرداند و یا، دستکم، راه را بر اوج‌گیری شدید قیمت نفت می‌بندد.