ایران پیش و پس از انقلاب ۵۷ چه «دستاوردهایی» داشت؟

Your browser doesn’t support HTML5

چهل‌وپنج سال از پیروزی انقلاب ۵۷ و استقرار جمهوری اسلامی می‌گذرد؛ مقام‌ها و رسانه‌های حکومت در این سال‌ها همواره از «دستاوردهای انقلاب» گفته‌اند. هر چند، شمار قابل توجهی نیز بر این باورند که انقلاب ۵۷، ایران را از مسیر پیشرفت خارج کرد و به سقوط اقتصادی-اجتماعی کشوری منجر شد که مسیر توسعه را می‌پیمود.

سران حکومت ایران چهل‌وپنجمین سالگرد به قدرت رسیدن خود را در شرایطی جشن می‌گیرند که طبق تحقیقات رادیوفردا، اقتصاد ایران به نسبت پیش از انقلاب حدود ۴۵ درصد از ظرفیت تولید نفت خود را از دست داده‌ و قدرت اقتصادی مردم به‌طور متوسط «یک‌سوم» کاهش یافته است.

بررسی‌ها و محاسبات گروه داده‌کاوی رادیوفردا نشان می‌دهد سه سال پیش از انقلاب ۵۷، متوسط سهم هر ایرانی از اقتصاد کشور بیش از دو برابر سهم مردم کره جنوبی بود؛ اما کمتر از ۴۵ سال بعد از تأسیس جمهوری اسلامی، متوسط سهم مردم ایران از کل اقتصاد کشور به یک‌ششم ارزش سرانه تولید ناخالص داخلی کره جنوبی کاهش یافته است.

در همین مدت، تولید نفت آمریکا و عربستان سعودی بیش از یک‌ونیم برابر شده و سرانۀ تولید ناخالص داخلی مردم کشوری مانند کرۀ جنوبی بیش از ۱۰ برابر رشد کرده است.

گزارش رادیوفردا همچنین به بررسی دو شاخص عمدۀ دیگر از سه سال پیش از انقلاب تا همین اواخر پرداخته است تا تصویری واقع‌گرایانه‌تر از شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران پیش و پس از انقلاب ۵۷ بتوان ترسیم کرد. کندوکاو در داده‌های جهانی از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۲۲ میلادی (برابر با ۱۱ دی ۱۳۵۴ تا دهم دی ۱۴۰۱) به‌عنوان مبنای سنجش و محاسبات پیش رو قرار گرفته‌ است.

قدرت اقتصادی شهروندان

اصلی‌ترین شاخص برای سنجش موقعیت اقتصادی مردم هر کشور، سرانۀ تولید ناخالص داخلی است که می‌توان آن را به بیانی ساده‌تر، متوسط سهم هر شهروند از اقتصاد یک کشور توصیف کرد.

«بالاترین» رقم شاخص تولید ناخالص داخلی کشور در سال ۱۹۷۶، سه سال پیش از انقلاب ایران، به ثبت رسیده است. ایران در آن سال با رکورد سرانۀ هفت‌هزار و ۶۲۲ دلار (به قیمت ثابت دلار در سال ۲۰۱۵) در جایگاه سی‌وششم جهان، بالاتر از کشورهایی مثل ترکیه، کره جنوبی، چین، برزیل، مکزیک و مالزی قرار داشت.

این در حالی است که بر اساس آخرین آمار بانک جهانی، ایران در سال ۲۰۲۲ به ردۀ ۱۰۸ سقوط کرده است. به عبارتی از پیروزی انقلاب تا کنون بیش از ۷۰ کشور از جمله ترکیه، کره جنوبی، چین، برزیل، مکزیک و مالزی در رده‌بندی تولید ناخالص داخلی، با اختلافی چشمگیر از ایران پیشی گرفته‌اند.

تولید نفت

در این میان، نقش نفت در سقوط اقتصاد ایران پس از انقلاب ۵۷ به‌طرز قابل ملاحظه‌ای پررنگ به‌نظر می‌رسد. بررسی داده‌های شرکت بریتیش پترولیوم (بی‌پی)،‌ به نقل از «مؤسسه انرژی» مستقر در لندن، نشان می‌دهد که میزان تولید نفت ایران بعد از انقلاب از حدود شش میلیون بشکه در روز به حدود دو میلیون بشکه در دهۀ ۱۳۶۰ رسید.

پس از جنگ هشت سالۀ ایران و عراق، تولید نفت کشور حتی با وجود ثبات نسبی در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ از چهار میلیون بشکه در روز فراتر نرفت. در این مدت، رقبای سنتی و جدید در بازار تولید نفت توانسته‌اند جایگاه ایران را از آن خود کنند.

ایران پیش از انقلاب، بعد از آمریکا و عربستان سعودی سومین تولیدکنندۀ بزرگ نفت در جهان بود. در حال حاضر، ایران در رده‌بندی تولید نفت بعد از آمریکا، عربستان، روسیه، کانادا، عراق، چین و امارات متحده عربی در جایگاه هشتم قرار دارد.

در نمودار بالا تولید نفت معادل تولید نفت خام، نفت «شِیل»، نفت ماسه، میعانات گازی و گاز مایع است.

امید به زندگی

اما وضعیت ایران در برخی شاخص‌های اجتماعی به اندازۀ اقتصاد نامطلوب نیست. دست‌کم در دو شاخص کلان مرتبط با سلامت و آموزش، شرایط کشور از بهبود نسبی حکایت دارد، اگرچه همچنان از بسیاری از کشورهای هم‌تراز خود عقب‌تر است.

بررسی آمارهای منتشر شده در مرکز داده‌های بانک جهانی نشان می‌دهد تا سه سال پیش از انقلاب، سن امید به زندگی در ایران کمتر از ۵۶ ثبت شده اما تقریباً دو سال پیش به حدود ۷۴ سال رسیده است. به عبارتی متوسط عمر مردم ایران طی بیش از چهار دهۀ گذشته، دست‌کم ۱۸ سال افزایش داشته است.

جایگاه ایران نیز در این مدت به‌شکل قابل توجهی ارتقا یافته است. ایران سه سال پیش از انقلاب، در رده‌بندی شاخص امید به زندگی در رتبه ۱۴۲ جهان قرار داشت؛ در سال ۲۰۲۱ ایران به ردۀ ۸۴ صعود کرده است.

به عبارت دیگر، ایران ظرف ۴۵ سال گذشته توانسته است از حدود ۶۰ کشور پیشی بگیرد. هرچند، هنوز سن امید به زندگی در ایران پایین‌تر از بسیاری از کشورهای منطقه برآورد می‌شود.

نمودار بالا تغییرات شاخص امید به زندگی را نشان می‌دهد. جایگاه منطقه‌ای ایران در نیم‌قرن گذشته اگرچه بهبود نسبی داشته، اما سن امید به زندگی در ایران هنوز پایین‌تر از ترکیه و اغلب کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است.

نرخ باسوادی

چنین وضعیتی در نرخ باسوادی هم کمابیش قابل مشاهده است که از مهم‌ترین شاخص‌ها برای سنجش پایۀ وضعیت اجتماعی کشورها به‌شمار می‌رود.

بررسی آمارهای مرکز داده‌های بانک جهانی که براساس نتایج سرشماری دوره‌ای در کشورها تهیه می‌شود نشان می‌دهد: تا سه سال پیش از انقلاب تنها ۳۷ درصد جمعیت بالای ۱۵ سال در ایران باسواد بودند. کمتر از نیم‌قرن بعد، نرخ باسوادی در ایران حدود ۸۹ درصد برآورد شده‌است.

به این ترتیب، به نظر می‌رسد باسوادی در این سال‌ها به میزان قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. آن‌چه از منظر نمودار جلب توجه می‌کند این است که طبق آخرین آمار، حدود ۱۰ درصد از جمعیت بالای ۱۵ سال کشور «بی‌سواد» محسوب می‌شوند.

از سوی دیگر، بررسی آخرین آمارهای جهانی نشان می‌دهد در میان کشورهای همسایه فقط نرخ باسوادی در عراق، پاکستان و افغانستان از ایران پایین‌تر است.

نمودار بالا بر اساس آخرین آمار موجود از کشورهای منطقه ترسیم شده است که از لحاظ زمانی پراکنده هستند. برای نمونه، آخرین آمار باسوادی در ایران سال ۲۰۲۲ به ثبت رسیده است، در حالی‌که آخرین آمار موجود از ترکمنستان در این زمینه به سال ۲۰۰۵ برمی‌گردد.

گزارش‌های داده‌محور-تحقیقی

از «طرح امین» برای حضور گسترده طلاب در مدارس ایران چه می‌دانیم؟هفت سال، ۴۳ هزار میلیارد؛ بارِ زیان‌دهی صداوسیما بر دوش کیست؟از «فلاکت‌بارترین» وضعیت ایران در سه دهۀ اخیر چه می‌دانیم؟از سرکوب و «برخورد انضباطی» با دانشجویان معترض در ایران چه می‌دانیم؟چگونه بنیاد «دفاع مقدس» بزرگ‌ترین موزه‌ساز ایران شد؟تخفیف نفتی ایران به چین چه هزینه‌ای برای مردم دارد؟پروژه «افزایش جمعیت» حکومت ایران چقدر برای مردم خرج دارد؟