جنبش دانشجویی و مصاف بر سر پوشش آزاد زنان

کلاس درس در یکی از دانشگاه‌های ایران

سال ۱۴۰۲ هجری شمسی با دور جدیدی از برخوردهای امنیتی و انقباضی با فعالان دانشجویی آغاز شده است.

در دانشگاه‌های متعددی در سراسر کشور شماری از فعالان دانشجویی حکم محرومیت موقت از تحصیل دریافت کرده‌اند؛ تعدادی نیز از امکانات خوابگاهی محروم شده‌اند. اقدامات ایذایی در تشدید بازرسی در مقابل درب‌های ورودی دانشگاه‌ها و نصب دوربین‌های مدار بسته برای کنترل و ثبت هویت دانشجویان دختر کشف حجاب کرده نیز در حال انجام است.

دانشگاه‌ها معیارهای متفاوتی برای خطوط قرمز در پوشش دانشجویان دختر اعلام کرده‌اند که طیفی شامل پوشش حدی از مو، محدودیت در آرایش تا پوشیدن لباس‌ها با رنگ‌های محدود را در بر می‌گیرد. مسئولان وزارت آموزش عالی با صدور بخش‌نامه به شکل رسمی تهدید کرده‌اند که دانشجویان دختر بدون حجاب از دریافت خدمات آموزشی و رفاهی منع می‌شوند که امکان اجرای آن دستکم به صورت کامل مورد تردید است.

گسترش مناسبات پادگانی-امنیتی در دانشگاه‌ها محصول استمرار نافرمانی مدنی دانشجویان بویژه دانشجویان دختر در تن ندادن به حجاب اجباری و اصرار بر استفاده از حق خود در پوشش آزاد است. دانشجویان پسر و اغلب اساتید دانشگاه‌ها نیز از برخورداری از این حق حمایت می‌کنند. در این شرایط فصل دیگری از تقابل بین جنبش دانشجویی و جمهوری‌اسلامی فرارسیده که خود بخشی از کارزار بزرگتر حول دوگانه حجاب اجباری و پوشش آزاد است.

جنبش دانشجویی بعد از شکل‌گیری جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» بعد از یک دوره فترت طولانی ظهور طوفانی داشت و توانست در یک دوره چندماهه نقطه اوج کنش‌های نقادانه در تاریخ جنبش دانشجویی را از لحاظ وسعت گسترده و عمق بشکند.

بیشتر بخوانید

تشکل‌های دانشجویی: با بی‌حجابی خاکریز اول حکومت را فتح کردیم، حفظش کنیمبرخورد و درگیری در دانشگاه‌ها بر سر حجاب اجباری همزمان با تهدیدهای نماینده رهبر جمهوری اسلامیموج جدید احکام «تعلیق از تحصیل»؛ شماری از دانشجویان دختر از ورود به دانشگاه منع شدندابلاغیه تهدید‌آمیز دانشگاه آزاد درباره حجاب اجباریارائه خدمات آموزشی به «بی‌حجابان» در مدارس و دانشگاه‌ها ممنوع اعلام شد

حکومت سراسیمه و درمانده در برابر اعتراضات پرقدرت دانشجویی که با حمایت جمعی از اساتید مستقل و منتقد دانشگاه همراه بود به ترفند همیشگی برخوردهای امنیتی روی آورد و برای نخستین بار تعداد زیادی از دانشجویان فعال در اعتراضات سراسری را به دانشگاه ممنوع الورود کرد. به موازات تعداد زیادی نیز بازداشت شدند.

اما بعد از کاهش سطح اعتراضات نظام از منظر امنیتی ترجیح داد که مجازات‌ها را اجرایی نکند. از دید نهادهای اطلاعاتی هزینه این اقدام بیشتر از منافع آن بود. از این رو در جریان «عفو» غیرمتعارف و ویژه به مناسبت سالروز انقلاب بهمن ۵۷ در سال گذشته مجازات‌های عمده فعالان دانشجویی لغو شد.

هسته سخت قدرت می‌پنداشت که این کار باعث تعدیل کنشگران دانشجویی و فاصله‌گرفتن دانشگاه‌ها از نقطه اوج تحرکات می‌شود. اما ادامه اعتراضات در دانشگاه‌ها و واکنش به حملات بیوتروریستی در مدار دخترانه خطای محاسبه نهادهای اطلاعاتی را آشکار کرد.

اکنون آنها خشمگین از پافشاری فعالان دانشجویی بر سنت نقادی جنبش دانشجویی و بی‌اعتنایی به تمهیدات اندیشیده‌شده برای سیاست‌زدایی در پوشش «عفو ولایی» فشار را بر دانشجویان افزایش داده‌اند. کماکان نهاد ولایت‌فقیه تصور می‌کند که حربه قدیمی سرکوب و پادگانی کردن دانشگاه و حملات یکپارچه از درون و بیرون مراکز قدرت به جنبش دانشجویی می‌تواند باعث مهار آنها بخصوص در حوزه مقاومت در برابر حجاب اجباری شود.

اما همانقدر که جلوگیری از کشف حجاب برای حکومت اهمیت راهبردی، سیاسی، هویتی و گفتمانی دارد به همان اندازه برای دانشجویان معترض، انقلابی و مستقل نیز اهمیت دارد که دستاورد جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در رد حجاب اجباری و مداخله حکومت در سبک پوشش زنان را حفظ کنند.

اکنون موضوع آزادی زنان و بویژه حق آنها در انتخاب سبک پوشش و حق مالکیت بر اندام خود فضای اعتراضات انقلابی در ایران را بشدت تحت تأثیر قرار داده‌است؛ به‌گونه‌ای که امروز زنان در کانون کنش‌های اعتراضی و تغییرخواهی قرار دارند. در واقع نیروی پیشران اصلی انقلاب در ایران آینده زنان و بویژه دختران جوان هستند که تصمیم گرفته‌اند که آزادی در انتخاب پوشش و سبک زندگی و شادی قربانی ایدئولوژی‌ای بشود که به آن باور ندارند.

مدعای اصلی آن است که هر زن بدون مداخله و هراس از نظام اجبار دولت آزاد باشد آن طور که تشخیص می‌دهد که در مورد نحوه پوشش اندامش تصمیم بگیرد. همانطور که قائلان به حجاب از حق خود در انتخاب آزاد پوشش و بدون اجبار حکومتی از روسری و چادر استفاده می‌کنند، دیگرانی که به حجاب باور ندارند از حق مشابه استفاده کرده و بدون چادر و روسری در عرصه عمومی ظاهر می‌شوند. حتی فراتر از آن محق هستند که در صورت تمایل لباس‌های باز بپوشنند.

نوع پوشش نه در ایران و نه در دنیا لزوماً تعیین‌کننده شخصیت و ویژگی اخلاقی زنان نیست. تجربه حجاب اجباری در ایران بعد از انقلاب به عنوان یک آزمایشگاه ابطال عملی این نگرش ارتجاعی و مغایر با کرامت انسانی را آشکار ساخت. انحرافی که از اجبار و قشری‌گری و استفاده ابزاری برای مقاصد قدرت‌طلبانه حاصل ویرانگر و تباه‌کننده است. حجاب ظاهری تعیین کننده نیست. شخصیت اصلی زنان در نوع رفتار، توجه به ارزش‌های انسانی، سلطه‌ستیزی و هماهنگی درون و بیرون بدور از الگوهای همسان‌ساز و کلیشه‌ای محصول فرهنگ‌های پدرسالاری و مردسالاری مشخص می‌شود.

به نظر می‌رسد در شرایط کنونی دختران دانشجو در پیشانی دور جدید رویارویی بر سر تثبیت دفاع از حق انسانی آزادی نوع پوشش قرار گرفته‌اند. کار حکومت برای بازگشت به دوران پیش از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» بعد از قتل حکومتی مهسا امینی در دانشگاه‌ها به طور نسبی سخت‌تر است. فعالان دانشجویی با اتکا به تجارب گذشته و مزیت‌های دانشگاه در موقعیت بهتری برای مقاومت در برابر بازسازی حجاب اجباری قرار دارند.

بعید است اقدامات ایذایی و برخوردهای تنبیهی حکومت نتیجه مثبت ماندگاری برای آنها داشته و آب رفته را به جوی بازگرداند. مقاومت دانشجویان و زنان در کلیت جامعه توان سرکوب آنها را در گذر زمان فرسوده می‌کند. امکان عقب راندن جامعه ایران دستکم از لحاظ توزیع حجاب و بی‌حجابی به گذشته یک ماموریت ناممکن است. پرداختن به دلایل آن از حوصله این یادداشت خارج است.

رویارویی تازه در دانشگاه‌ها فرصت دیگری برای تجربه آموزی و کنشگری اعتراضی جنبش دانشجویی است که می‌تواند فضای کلی جامعه را تحت الشعاع قرار داده و زمینه ساز حرکت جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» به سمت فراز دیگری شود.

نظرات طرح‌شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.