بیشتر از یک ربع قرن است که صحنه سیاسی اسرائیل دائم دستخوش تغییر و برگزاری انتخاباتهای زودرس است. تاریخ ۷۲ ساله اسرائیل ۲۴ پارلمان به خود دیده است، ۱۴ پارلمان در ۴۷ سال اول و ۱۱ پارلمان در ۲۵ سال اخیر.
به عبارتی از سال ۱۹۹۶ تا کنون هر مجلس اسرائیل به طور متوسط کمتر از دو سال و نیم دوام آورده است . نتیجه اینکه، در هیچ کشوری در دنیا به اندازه اسرائیل در ۲۵ سال گذشته انتخابات پارلمانی برگزار نشده است.
و هر چه هم جلو آمدهایم فاصله انتخاباتها کمتر شده؛ از جمله در همین دو سال اخیر اسرائیلیها چهار بار به پای صندوقهای رأی رفتهاند، نشانهای از یک بحران مزمن و قطبیشدن فضای سیاسی و اجتماعی، که در سالهای اخیر کشاکش بر سر ماندن یا رفتن بنیامین نتانیاهو هم به نمادی از آن بدل شده؛ بحرانی که نهایتاً هم قرار است از طریق رجوع به رأی مردم تکلیف آن به طور نسبی هم که شده روشن شود.
بیشتر در این باره: آغاز رأیگیری در اسرائیل؛ اتحاد احزاب با نتانیاهو علیه «تهدید» ایران و در مخالفت با برجامبا این همه، انتخابات پارلمانی اسرائیل در روز سهشنبه، سوم فروردین هم، همانطور که بیم آن میرفت دوباره ترکیب آرا را چنان رقم نزد که از درون آن ائتلافی قوی به نفع ایجاد یک دولت باثبات قوی شکل بگیرد.
این انتخابات زودرس، یا به عبارتی چهارمین انتخابات پارلمانی در طول دو سال، بیش از همه با خواست و رویای بنیامین نتانیاهو تطابق داشت، با این امید که سودای او برای دسترسی به مجلسی با اکثریتی قوی که مصونیت سیاسی رئیس دولت را قانونی کند تحقق یابد.
نتانیاهو پروندهای از فساد در دستگاه قضایی دارد و تا یک ماه دیگر محاکمهاش شروع میشود. سودای رهیدن از این محاکمه با مصوبهای قانونی آرزوی بزرگ نتانیاهوی ۷۱ ساله بوده است. او از ۱۱ سال پیش در این مقام است و در تاریخ ۷۲ ساله اسرائیل رکورددار است.
خاطره بخشهای بزرگی از مردم اسرائیل از اقتصاد نسبتاً با رونقِ دوره قبل از کرونا (به رغم اعتراضها به افزایش شکاف طبقاتی و کاهش خدمات اجتماعی)، به علاوه موفقیت نتانیاهو در برقراری رابطه با شماری از کشورهای عربی و نیز کارزار گسترده او در واکسیناسیون بخشهای بزرگی از جامعه و مانور روی شعار گذار از کرونا و «بازگشت به زندگی عادی»، در کنار جبهه ضعیف و متشتت اپوزیسیون همه و همه این امید را برای نتانیاهو ایجاد کرده بودند که در انتخابات پارلمانی جدید به اکثریتی قوی دست مییابد.
اکثریتی که شکلگرفتنش در چشمانداز نیست
ترکیب مجلس جدید اما بنا بر آخرین شمارش آرا، اکثریتی ورای ۶۰ کرسی برای حزب لیکود نتانیاهو و احزاب مذهبی و مذهبی افراطی متحد او را ایجاد نمیکند و لذا تشکیل دولت جز با یارگیری از میان احزاب راست و میانه دیگر غیرممکن است.
نتانیاهو ولی میداند که ائتلاف با احزاب میانه و راستی مانند حزب سکولار «آینده» که حالا با ۱۷ کرسی به دومین حزب قدرتمند پارلمان بدل شده یا یا حزب «اسرائیل خانه ما» به رهبری آویگدور لیبرمن (۷ کرسی) با توجه به موضع سرسختانه آنها نسبت به نخستوزیری او یا مخالفت با دیگر احزاب مذهبی حاضر در ائتلاف، تقریباً غیرممکن است.
یامینا، حزب شدیداً راستگرا و هوادار شهرکنشینان به رهبری نفتالی بنت (۷ کرسی) هم که در تمامی دورههای پیشین، لیکود میتوانسته روی ائتلاف با آن حساب کند، این بار از امتناع ورود به دولتی با رهبری نتانیاهو سخن گفته و اگر بخواهد از این موضع خود برگردد حتماً امتیازهای کلان و غیرمتعارفی، حتی تا حد مقام نخستوزیری ولو برای بخشی از این دوره جدید پارلمان را، طلب خواهد کرد، مسئلهای که در مورد حزب آبی-سپید هم در شرایط ورود کمتر محتمل آن به دولت میتواند مصداق داشته باشد. ولی مشکل این است که با کرسیهای حزب یامینا هم احتمالاً اکثریت برای نتانیاهو تامین نیست.
با توجه به همین دشواریها، نتانیاهو به اعتبار وسوسهای که برای ماندن در قدرت دارد و بهخصوص برای رهیدن از محاکمه قضایی این بار در رویکردی شگفتانگیز و غیرمترقبه به اعراب اسرائیلی هم، روی خوش نشان داده، هم برای کسب رأی آنها که لیکود تا حد ممکن به کرسیهای بیشتری دست یابد و هم برای یارگیری احتمالی از میان احزاب فلسطینی برای احراز اکثریت پارلمانی و تشکیل دولت.
۱۷ درصد رأیدهندگان اسرائیلی را اعراب این کشور (مسلمان و دروزی و مسیحی و غیرمذهبی و ...) تشکیل میدهند.
چرخشهای شگفتانگیز از دو سو
نتانیاهو در انتخاباتهای گذشته با بیمدادن یهودیان راستگرا از این که بیش از یک میلیون اعراب اسرائیلی با رأی خود و کسب کرسیهای بیشتر در مجلس «نظام سیاسی کشور را متزلزل و دگردیسه کنند» آنها را به آمدن به پای صندوقهای رأی و انتخاب لیکود تشویق میکرد تا «چنین فاجعهای روی ندهد».
تصویب قانون «اسرائیل میهن ملی یهودیان است» که منتقدان آن را نوعی از تبعیض علیه اعراب اسرائیل و به حاشیهراندن زبان رسمی عربی میدانند نیز وجهه نتانیاهو و حزب لیکود را در میان اعراب اسرائیلی بیش از پیش خدشهدار کرد. تلاش برای الحاق مناطق فلسطینینشین در ساحل غربی و منتفیکردن هر چه بیشتر ایحاد یک کشور مستقل فلسطینی هم نیز در میان اعراب اسرائیلی برگ منفی دیگری در کارنامه نتانیاهو بود.
اما نتانیاهو این بار برای حفظ قدرت ابایی نکرد که به مناطق فلسطینینشین اسرائیل برود و شعار بدهد که «وقتی که ما میتوانیم با عربها در خیابانهای دوبی برقصیم چرا با عربهای هممیهن خود نرقصیم. دوره جدیدی آغاز شده، دورهای از رفاه و همگرایی و امنیت». او حتی برای اولین بار در تاریخ حزب لیکود یک عرب مسلمان فلسطینی را در فهرست انتخاباتی این حزب قرار دارد و یک روز قبل از انتخابات هم برای نرمکردن مسلمانان فلسطینی قول داد که «پرواز مستقیم میان اسرائیل و مکه» برقرار کند.
نتایج آرای لیکود حاکی از این نیست که این شعارها و مانورها در میان فلسطینیها خریداری یافته باشد. با این همه، یک حزب اسلامگرای فلسطینی با نام «فهرست متحد عربی» (القائمة العربية الموحدة) که دو ماه پیش از انتخابات دوباره از تشکل انتخاباتی «فهرست مشترک» (القائمة المشتركة)، متشکل از احزاب عربهای اسرائیلی و بخشی از چپهای این کشور، انشعاب کرد سیگنالهای و پیامهایی فرستاده که تحت شرایطی که لیکود به مطالبات اعراب اسرائیلی اعتنا نشان دهد شاید از دولتی به رهبری نتانیاهو هم حمایت کند.
فهرست متحد عربی حزبی است با گرایشهای اسلامی که انشعابش از «فهرست مشترک» به تأکید این حزب بر تراپی اجباری دگرباشان جنسی و لزوم همکاری پارلمانی و دولتی با احزاب راست و صهیونیستی برمیگشت.
فهرست مشترک در مجلس فعلی ۱۵ کرسی داشت، حالا با انشعابی که در آن شده در انتخابات سه شنبه بنا بر آخرین شمارش آرا، مجموعا به هفت کرسی دست یافتهاند.
گرچه برای جریان انشعابی، یعنی فهرست متحد عربی، در نظرسنجیها کمتر شانسی پیشبینی میشد، ولی شمارش آرا حاکی از احراز پنج کرسی توسط این حزب است که در صورت موفقیت نتانیاهو به جلب حمایت آن، و به شرطی که مخالفت دیگر شریک ائتلاف، یعنی حزب صهیونیسم دینی مانع نشود، اولین باری خواهد بود که جبهه راست اسرائیل با رای فلسطینیها دولت تشکیل میدهد.
سال ۲۰۱۹ که نزدیک بود بنی گانتس از اتحاد حزبی آبی سپید، سی سال پس از دولت اسحاق رابین، دوباره با ۱۳ رأی فلسطینیها در مجلس، دولت اقلیت تشکیل دهد نتانیاهو با مانور روی این «خطر» که چنین دولتی تنها در تهران و غزه با استقبال و خشنودی روبهرو خواهد شد فضا را چنان برگرداند که تشکیل دولت گانتس بلاموضوع شد. و طرفه این که حالا که خود نتانیاهو به دلیل رویبرگرداندن اکثراحزاب راست از او، به ائتلاف با یک حزب عربهای اسرائیل متمایل شده، حزب صهیونیسم دینی (جز دیگر ائتلاف نتانیاهو) مخالف سرسخت آن است، حزبی با ایده و تفکر نژادپرستانه و معطوف به ایجاد اسرائیل بزرگ، اسرائیلی که عربها در آن جایی ندارند.
سه حزبی هم که در انتخابات سهشنبه همچنان با نام «فهرست مشترک» نامزد معرفی کردند، هفت کرسی مجلس جدید را به دست آورده و به طور بالقوه میتوانند جزیی از یک ائتلاف مخالفان نتانیاهو باشد، مخالفانی که اختلاف بینشان کم نیست، فصل مشترکشان باور به این است که با نتانیاهویی که «ماندن در قدرت و رهیدن از محاکمه» را ورای هر مصلحتی میداند، و در این راستا نه از زیرضرب بردن مشروعیت دستگاه قضایی کشور ابایی دارد و نه از ورود به ائتلاف با نیروهای مذهبی افراطی، که تصمیمات دولت را گروگان مصالح خود میکنند. آنها از این رو، انتخابات اخیر را هم مثل خود نتانیاهو به رفراندومی بر سر ماندن یا رفتن او بدل کرده بودند. این احزاب مخالف نتانیاهو اگر در پایان شمارش آرا هم کرسیهای لازم را به دست آورده باشند، تشکیل دولتی منسجم و پایدار از آنها آسان نخواهد بود.
حزب کارگر در مسیری متفاوت؟
نتانیاهو این بار بیش از همیشه از ائتلاف با حزب کارگر هم ناامید است. از سال ۲۰۰۹ که او به قدرت رسیده چه در اثر شکست مذاکرات صلح با فلسطینیان که خود حزب لیکود سهم عمدهای در آن داشته، چه به دلیل تغییرات در فضای بینالمللی و چه به خصوص، تغییر در ترکیب قومی و اجتماعی جامعه که بر خلاف دهههای بعد از تشکیل اسرائیل، دیگر نه یهودیان اروپاییتبار که یهودیان آمده از آفریقا و خاورمیانه و شوروی سابق فرادست شده و گفتمان ناسیونالیستی و مذهبی آنها بر فضای سیاسی مسلط شده، عملاً حزب کارگر هم که تا سال ۱۹۷۸ انحصار قدرت را در اسرائیل در دست داشت بیش از پیش به حاشیه رانده شد و به زائدهای از دولت نتانیاهو بدل شد.
این حزب در این سالهای اخیر بیش از پیش از این که سخنگو و بازتابدهنده بخش سکولار و صلحخواه و فمینست و نیز اقشار کمبرخوردار و اقلیتهای مورد تبعیض جامعه باشد ناتوان ماند و گرچه قبل از هر انتخاباتی قول میداد که با لیکود ائتلاف نکند ولی بعداً با توجیهاتی مثل اینکه «باید در همین دولت هم از ایده عدالت اجتماعی دفاع کرد»، ولی شاید در اصل برای دستیابی به این یا آن پست وزارتی، به کابینه او وارد میشد.
بیاعتبارشدن حزب کارگر به دلیل چنین رویکردهایی تا آنجا پیش رفت که سه ماه پیش همه نظرسنجیها شانسی برای اینکه این حزب بتواند سه کرسی خود را در انتخابات سهشنبه حفظ کند هم، نمیدیدند.
از دو ماه پیش که خانم میراف میخائیلی به رهبری حزب کارگر انتخاب شد اما ورق برگشته است. این زن ۵۴ ساله تا سال ۱۳۹۲ که وارد سیاست شد مجری تلویزیون بود و برای روزنامه هاآرتص هم تفسیر مینوشت. او فمینست است و در همین دو ماهی که رهبری حزب کارگر را به دست گرفته با تمرکز بر مباحثی همچون برابری حقوق زن و مرد، حقوق اقلیتها، عدالت اجتماعی و مسائل زیست محیطی و به خصوص صلح با فلسطینیها توجهات بسیاری را دوباره به حزب برگردانده است.
در ۲۰ سال گذشته حزب کارگر ۱۰ رهبر عوض کرده و دائم هم از جمله به دلیل مشارکت در دولتهای حزب لیکود مسیر قهقرایی خود را ادامه داده است.
وقتی که مشارکت تنزل کند
حالا میخائیلی میگوید که به جناح چپ تعلق دارد و حزب هم دوباره باید جایگاه خود را در این قطب تعریف کند. او در اولین اقدام خود پس از کسب رهبری از دو وزیر حزب در دولت نتانیاهو خواست که این دولت را ترک کنند، یکی این کار را کرد و دیگری در دولت ماند، ولی از حزب جدا شد.
کارزار و گفتمانی که میخائیلی دنبال کرده است حالا حزب کارگر را که میرفت از پارلمان حذف شود به هفت یا شاید هم هشت کرسی رسانده است، افزایشی نسبت چشمگیر در قیاس با وضع بد حزب در سالهای گذشته و با تأکید دوباره رهبر حزب که با لیکود ائتلافی در کار نخواهد بود.
مشارکت در انتخابات روز سهشنبه به رغم رفع بسیاری از محدودیتهای کرونایی حدود ۶۷ درصد بود که کمترین رقم از سال ۲۰۱۳ تا کنون به شمار میآید و نشانهای از کمرغبتشدن مردم به حضور مداوم در پای صندوقهای رأی و سرخوردگی نسبی آنها از این که این رأیگیریهای مکرر به بحران سیاسی در اسرائیل پایان دهد.
یک ماه پیش در یک نظرسنجی اکثریت پرسششوندگان گفتند که حاضر نیستند در صورت تعیینگر نبودن انتخابات سهشنبه، ظرف ماههای آینده دوباره به پای صندوقهای رأی بروند، اقدامی که البته با هزینه هم توأم است و همین دور انتخابات به ویژه به خاطر کرونا و رعایت تدابیر بهداشتی ۱۹۰ میلیون دلار هزینه روی دست دولت گذاشته است.
با توجه به این شرایط در ماههای آینده به جای برگزاری دوباره انتخابات احتمالاً تمام تلاش به عمل خواهد آمد که ۱۳ حزب حاضر در پارلمان برای تشکیل دولت به توافقی برسند، با گزینههای بعضاً غیرمترقبهای تا حد کنار رفتن نتانیاهو از صحنه برای بازشدن راه جهت ائتلافهای گستردهتر، یا تشکیل ائتلافی کمسابقه از احزابی به شدت متناقض در صف مخالفان نتانیاهو، و شاید هم نهایتاً انتخاب مجدد.