طنزنوشتهای از جلال سعیدی: آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجه زنگ زد و خبر دفع ظفرمندانه توطئه جدید آمریکا در مسیر مذاکرات احیای برجام در وین را داد.
ظاهراً آمریکاییها که خیلی دوست دارند با هیئت ما مستقیماً مذاکره کنند تلاش کردهاند در توالت عمومی نزدیک سالن مذاکرات در هتل یکی از اعضای هیئت ایرانی را گیر انداخته به زور با او مذاکره کنند اما این برادر متعهد با فریادهای الله اکبر و نصر من الله و فتح قریب و هل من ناصر ینصرنی در یک حرکت شهادت طلبانه کارش را ناتمام گذاشته و توانسته به سلامت از توالت فرار کند و این توطئه را خنثی نماید.
خدا قوت گفتیم و یادآوری کردیم بازهم به هیئت مذاکرهکننده تذکر بدهد که تا میتوانند با نصیحت کردن هیئتهای مقابل و تعریف داستانهای صدر اسلام در مذاکرات بار معنوی جلسه را بالا ببرند. همچنین اضافه کردیم بد نیست دفعات بعد یکی از برادران مداح مثل حاج محمود کریمی را ببرند برای هیئتهای خارجی در طی مذاکرات مداحی کند تا آنها با کنه فلسفه نظام مقدس ما آشنا شوند.
ایشان هم ذکاوت و هوشمندی ما را تحسین کرد و گفت کلاس زبان انگلیسیاش دیر شده و باید برود صرف افعال To be را با معلمش تمرین کند.
آقای رئیسی آمد و گزارشی از وضعیت ناآرامیهای اصفهان و شهرکرد داد. بازهم نیروهای امنیتی و انتظامی حسابی مظلوم واقع شدهاند و رسانههای مزدور و جمعی خودفروخته دارند نظام را به خاطر برقرار نظم زیر سؤال میبرند. گفتیم مگر تفنگها ساچمهای نبودند؟ به جان آیتالله علمالهدی پدرزنش قسم خورد که جز ساچمه هیچ چیز شلیک نشده.
گفتیم خب چرا انقدر شلوغش کردهاند؟ ما در دوران نوجوانی با تفنگ ساچمهای گنجشک هم به سختی میزدیم. گفتیم اعلام کنید هر کسی ساچمه خورده بیاید جایش را نشان دهد تا رسیدگی کنیم. اشک توی چشمهایش جمع شد و از این همه درایت و عقلانیت ما تقدیر کرد.
موقع خروج موقع هم دست ما را بوسید اما خوشبختانه دیگر قلوه نکن نکرد. تا چند وقت پیش موقع دستبوسی یک جوری سفت دست ما را میبوسید که بعضاً قلوهکن میشد. یکی دو بار هم خجسته خانم با دیدن کبودیهای پشت دست ما چشم و ابرویی آمد جوری که مجبور شدیم از آقای حجازی بخواهیم به رئیسی تذکر بدهد دست ولی امر مسلمین را عین آدم ماچ کند!
به آقای سردار سلامی فرمانده کل سپاه که هر هفته برای گزارش فتوحات کشور خدمت ما میاید گفتیم شنیدیم معاون حقوقی سپاه گفته «امیدواریم با ظهور امام زمان شهید سلیمانی رجعت کنند و به میان ما بازگردند.» جریان چیست؟ سردار با افتخار گفت اتفاقاً میخواستم به اطلاع ولی امر مسلمین جهان برسانم که بچههای فناوری سپاه دارند روی ماشین زمانی کار میکنند که انشالله اگر تکمیل شود با استفاده از آن میشود با فشار دادن یکی دکمه شهید سلیمانی را برگردانیم.
گفتیم مگر میشود؟ گفت بله، همان شرکتی که دستگاه کرونایاب مستعان را به سپاه فروخته، طرح ساخت دستگاه قاسمساز را هم رویش به عنوان اشانتیون داده و الان چند ماهی است برادران دارند روش کار میکنند. گفتیم خب روش کار دستگاه چطوری است؟ گفت اول چفیه آن شهید بزرگوار را جلوی دماغ دستگاه قاسمساز میگیرید، بعد دکمه شروع را میزنید و دستگاه شروع به تولید شهید سلیمانی میکند.
و اضافه کرد البته این طرح هنوز کامل نشده و تنها بخشی که تا حالا توانسته از شهید تولید کند کفیِ کفش آن بزرگوار است ولی انشالله اگر بودجه خوب تخصیص داده شود تا پایان گام دوم انقلاب ما در زمینه بازیافت شهید سلیمانی به خودکفایی میرسیدم.
به آقای محمدی گلپایگانی گفتیم از بودجههای خاص رهبری کمکهای را به دستگاه قاسمساز اختصاص دهند.