لاله گل؛ زنی ترک‌تبار علیه باورهای مذهبی‎

لاله گل در یک برنامه تلویزیونی در مورد کتابش در هلند

به‌تازگی چاپ اولین کتاب یک نویسندهٔ زن جوان هلندی ترک‌تبار در هلند و برخی دیگر از کشورهای اروپایی جنجال‌برانگیز شده و برای نویسنده‌اش تهدیدهای جانی هم در پی داشته است.

لاله گل، زن جوان ۲۴ ساله که در خانواده‌ای مهاجر در هلند به دنیا آمده، در کتاب تازه منتشرشدهٔ خود با عنوان «می‌خواهم زندگی کنم» به بحرانی نسبتاً تکراری اما مهم و سرنوشت‌ساز پرداخته است که هنوز راه‌حلی قطعی برای آن حتی در دولت‌های اروپایی به دست نیامده است.

این کتاب که تا حدود بسیار زیادی برگرفته از زندگی واقعی خود نویسنده است و سیر زندگی کودکی، نوجوانی و جوانی یک زن را در جامعهٔ ترک‌تباران مسلمان هلند روایت می‌کند، در همین مدت کمی که از انتشارش می‌گذرد، پرفروش شده و قرار است به زبان‌های دیگر نیز ترجمه شود.

این اولین بار نیست که کتاب یک زن جوان خارجی‌تبار در کشورهای اروپایی جنجالی می‌شود. چندی پیش نیز انتشار کتاب سارا عمر، نویسنده دانمارکی کردتبار، که تابوهای زندگی مهاجران مسلمان در اروپا را شکسته بود، خبرساز شده بود.

لاله گل کیست؟

لاله گل سال ۱۹۹۷ در خانواده‌ای اهل ترکیه در آمستردام به دنیا آمده است. او در محله‌ای نسبتاً محروم بزرگ شد که در آن‌جا فقط با افرادی از جامعهٔ مهاجران ترکیه ارتباط داشت.

در مدرسه نیز باز هم با مهاجران بود که به غیر از مهاجران مسیحی سورینام، بقیه مثل خود لاله گل از خانوادهٔ مهاجران مسلمان بودند. در این گونه مدارس، بومیان (در این‌جا هلندی‌ها) فقط همان معلمان و کارکنان مدارس هستند.

این درهم‌تنیدگی در جامعهٔ مهاجران در شرایطی بود که لاله گل مثل بسیاری از فرزندان خانواده‌های کم‌درآمد مهاجر در خانه نیز امکانات چندانی نداشت و حریم خصوصی از او سلب شده بود. این زندگی سراسر اجتماعی، بر محور دین اسلام و فرهنگ ترک بنا شده بود.

در تعطیلات آخر هفته هم به کلاس قرآنی که توسط خود مهاجران برپا شده بود می‌رفت؛ کلاس‌هایی که ظاهراً برای آموزش قرآن است، اما در عمل به کلاس‌هایی عقیدتی برای «نفرت‌ورزی از آمریکا و اسرائیل» تبدیل می‌شود. در این کلاس‌ها که تحت تأثیر تبلیغات حکومتی دولت رجب طیب اردوغان در ترکیه است، حتی تحریم محصولات فرانسوی پس از اظهارات اخیر امانوئل مکرون درباره اسلام نیز تبلیغ می‌شود.

با این حال لاله گل دختری نبود که در قید این تبلیغات و محیط اطرافش محدود بماند، او در همان نوجوانی کتابخانه را کشف کرد و با اشتیاق بسیار به خواندن کتاب‌های مختلف پرداخت. همچنین با یک پسر هلندی آشنا شد و از طریق او به فضای یک خانوادهٔ هلندی راه یافت و با زندگی متفاوت با زندگی خانواده خود آشنا شد.

آشنایی با این خانوادهٔ هلندی به او بیشتر آموخت که دنیای دیگری، فرهنگ دیگری و شیوهٔ دیگری برای زندگی نیز در اطرافش وجود دارد.

اما محدودیت‌ها در خانوادهٔ لاله گل به حدی بود که او همهٔ تحولات فکری و روحی خود را در خانه و از چشم خانواده‌اش پنهان می‌کرد. او حتی تا پیش از انتشار کتابش به خانواده‌اش نگفته بود که ایمان مذهبی‌اش را از دست داده است.

نوشتن و تهدیدهای پس از آن

پس از خواندن کتاب‌های بسیار، لاله گل به نوشتن نیز علاقه‌مند شد و در کلاس‌های نویسندگی یک نویسنده معروف و شناخته‌شدهٔ هلندی (Kees ’t Hart) ثبت‌نام کرد. در این کلاس‌ها بود که انگیزهٔ نوشتنِ زندگی خود در قالب یک رمان در او پدید آمد.

بالأخره رمان او با نام «می‌خواهم زندگی کنم» توسط یک ناشر هلندی (Prometheus) در سیصد صفحه منتشر شد و در کمتر از یک ماه به فهرست ده رمان پرفروش هلند راه یافت و حتی به جایگاه اول این فهرست رسید.

«بصری»، راوی این رمان، مادرش را یک «خمینی با آلت زنانه» و یک «استالین اسلامگرا» توصیف می‌کند. همچنین پدرش او را به یک مدرسهٔ قرآنی می‌فرستد که یک انجمن (Milli Görüs) نزدیک به حزب حاکم ترکیه آن را اداره می‌کند.

راوی یک برادر هم دارد. وقتی از او می‌خواهد برای به دست آوردن همان آزادی‌هایی که دارد به او کمک کند، برادرش می‌گوید: «تو شبیه من نیستی، تو یک دختری.»

نویسنده در این رمان، سختی‌ها و دشواری‌های زندگی یک دختر جوان را در خانواده‌ای مذهبی و متحجر با جزئیات بسیار شرح می‌دهد و این پرسش را از زبان راوی مطرح می‌کند که «آیا زندگی مصیب‌بار من خدا[ی خانواده‌ام] را خوشحال می‌کند؟»

اما استقبال هلندی‌ها از این رمان و نویسنده‌اش با خشم بسیاری از گروه‌های مسلمان همراه شد، به طوری که خود لاله گل در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی نیز مورد توهین قرار گرفت و به مرگ تهدید شد.

این تهدیدها به‌حدی بود که نه تنها او به زندگی نسبتاً مخفی روی آورد بلکه پلیس هم برخی از تهدیدکنندگان را بازداشت کرد. در اول آوریل گذشته، یک جوان نوزده ساله به دلیل تهدید لاله گل بازداشت شد و سه هفته بعد نیز یک نوجوان پانزده سالهٔ بلژیکی پس از تهدید لاله گل در اینترنت، توسط پلیس بازداشت شد.

او همچنین از سوی خانواده‌اش طرد شد: «والدینم می‌گویند به خاطر کاری که انجام داده‌ام از من متنفرند. آن‌ها فکر می‌کنند من یک عوضی ناشکر و یک فاحشه‌ام.»

لاله گل در مصاحبه‌های متعددی که تاکنون با رسانه‌ها انجام داده تأکید کرده که هدفش از نوشتن این رمان، آگاه کردن هلندی‌ها از سرنوشت زنان مهاجر در این کشور است. او که واقعاً انتظار چنین خشمی از سوی مسلمانان هلند را نداشته است، گفته که چنین رفتاری فقط تأییدکنندهٔ آن چیزی است که او روایت کرده است.

اردوغان در پی نفوذ در اروپا

با جدی‌تر شدن تهدیدها علیه لاله گل، برخی مقام‌های هلند نیز خواستار تأمین امنیت این نویسندهٔ جوان شده‌اند، ضمن‌آن‌که این تهدیدها در کشورهای دیگر به‌ویژه فرانسه نیز بازتاب داشته است.

لاله گل در گفت‌وگو با نشریهٔ لوپوئن چاپ پاریس گفته است که آپارتمان خانواده‌اش در هلند شبیه یک جزیرهٔ خارجی محصور در اقیانوس هلند است. او می‌گوید: «در خانوادهٔ من همه‌چیز تابوست. والدین من هیچ ارتباطی با خارج از جامعهٔ ترکیه ندارند و فقط تلویزیون‌های ترکیه را تماشا می‌کنند. آنان از نظر ذهنی در ترکیه زندگی می‌کنند.»

رمان «می‌خواهم زندگی کنم» همچنین معضل نفوذ ترکیه در جوامع اروپایی از طریق سرمایه‌گذاری در میان مهاجران اهل ترکیه در اروپا را مطرح می‌سازد.

ترکیه که در زمان دولت رجب طیب‌ اردوغان روزبه‌روز بیشتر از اروپا فاصله گرفته و بحران‌های مختلفی را در روابطش با کشورهای اروپایی تجربه کرده، مدت‌ها با سرمایه‌گذاری مذهبی و به‌ویژه ایجاد مسجدهایی در اروپا نگرانی دولت‌های غربی را پدید آورده است.

کتاب «می‌خواهم زندگی کنم» به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه این سیاست اردوغان منجر به کشانده شدن این خانواده‌ها به سوی افراط‌گرایی و دشوار شدن وضعیت زندگی فرزندان آنان در جوامع آزاد اروپایی می‌شود.‌

از سانسور تا تهدید و تکفیر

«محمد» از «جهنم» حذف شد؛ سرایت سانسور از تهران به آمستردامنوال سعداوی؛ راوی «سقوط امام»سلمان رشدی درباره اسلام و مسلمانان چه فکر می‌کند؟جنجال انتشار «سوره کرونا» در ماه رمضان