پنجاه سالگی «شازده» دوست‌داشتنی

  • مهرداد قاسمفر

درست پنجاه سال پیش در ۱۳۴۸ خورشیدی، وقتی نویسنده ۳۲ ساله اصفهانی، رمان «شازده احتجاب» را منتشر کرد، بی‌درنگ نامش در محافل ادبی تهران پیچید.

هوشنگ گلشیری، به وقت انتشار شازده احتجاب، هنوز هیچیک از آثار مهم بعدی‌اش را ننوشته بود. اما نمی‌توان شگفت‌زده نشد که همین متنِ نه چندان بلند که «رمان»اش بنامی و نه چندان کوتاه که «داستان بلند»، برای نام‌آور کردنش بسنده بود.

همان کافی بود که بالاترین ستایش‌ها را از جامعه ادبی سخت‌گیر و پرسودا و شکوفان آن دهه پرستاره چهل و پنجاه خورشیدی ایران نصیب او کند.

بی‌دلیل نیست که گلشیری این مخلوقش را خوش‌اقبال‌ترین اثرش نامیده است؛ چرا که از این ستایش‌ها، نه تنها در طول این نیم قرن کاسته نشد، بلکه شازده احتجاب در آزمون بی‌ترحم و بلعنده زمان، به سلامت رهیده است؛ موقعیتش را به کفایت تثبیت کرده است؛ و حالا نویسنده‌اش را برفراز و در کنار درخشان‌ترین‌های ادبیات مدرن ایران همچون هدایت و چوبک نشانده است.

در این برنامه از منتقد ادبی، روزنامه‌نگار و نویسنده فرج سرکوهی که از دوستان نزدیکِ سالیانِ هوشنگ گلشیری در سال‌های حیاتش هم بوده، دعوت کردم تا ببینیم غث و سمین این اثر چیست و آن را به اختصار با او بَرْبرسیم.

در عین حال طبیعی است که در چنین مناسبتی، بخشی از گفت‌وگو به قدر مجال، به خود گلشیری و سلوک و منش اجتماعی او هم کشیده شود.

خوش آمدید به برنامه مرور کتاب رادیو فردا: نمای دور، نمای نزدیک.

Your browser doesn’t support HTML5

پنجاه سالگی «شازده» دوست‌داشتنی