بداهه‌خوانی «الا تی تی» در مهمانی ناصر مسعودی

ناصر مسعودی و مهمانانش/ کاری از توکا نیستانی

میزبان/ ناصر مسعودی

میزبان: ناصر مسعودی
میهمانان: امیرهوشنگ ابتهاج، احمد عبادی، نوذز پرنگ، محمودی خوانساری و مرتضی حنانه
موسیقی: اشکم دونه دونه با صدای پوران
منوی شام: باقلا قاتوق و پلوکباب

میزبان این هفته ما ناصر مسعودی است. آقای مسعودی یکی از معروف‌ترین چهره‌های فرهنگی گیلان و خواننده ماندگارترین ترانه‌های گیلکی است. او کار هنری خود را در بیش از شصت سال پیش شروع کرد و یکی از معروف‌ترین ترانه‌های او «بنفشه گل» است که در سال ۳۷ شمسی آن را اجرا کرد.

آقای مسعودی تاکنون بیش از ۵۰۰ ترانه خوانده است از جمله «کوراشیم»، «گل پامچال»، «میرزا کوچک خان» و «الا تی تی» که مرتضی حنانه آن را تنظیم کرده است. او از اولین خواننده‌های رادیو گیلان بود که در سال ۳۶ افتتاح شد.

آقای مسعودی علاوه بر ترانه‌های گیلکی کارهای مهمی به زبان فارسی اجرا کرده و با احمد عبادی موسیقدان برجسته در برنامه «برگ سبز» رادیو تهران همکاری نزدیک داشته است. بعد از انقلاب برای مدتی آثار او را ممنوع کردند و حتی زمانی امام جمعه رشت محتوای ترانه‌های او را مورد حمله قرار داد که با واکنش شدید مردم گیلان روبه‌رو شد.

ولی اخیراً از مجسمه او در پارک «سبزه میدان» رشت به عنوان یکی از مفاخر گیلان پرده‌برداری شد و بر سر در منزل او هم کاشی ماندگار نصب کردند. آقای مسعودی که بیش از هشتاد سال سن دارد همچنان می‌خواند و کنسرت برگزار می‌کند. او در رشت زندگی می‌کند و من تلفنی با او گفت‌وگو کرده‌ام.

Your browser doesn’t support HTML5

بداهه‌خوانی «الا تی تی» در مهمانی ناصر مسعودی

درباره ناصر مسعودی

ناصر مسعودی، از معروف‌ترین چهره‌های فرهنگی گیلان و خواننده ترانه‌های ماندگار گیلکی است. او که در رشت زندگی می‌کند، کار هنری خود را در بیش از ۶۰ سال پیش شروع کرد و تاکنون بیش از ۵۰۰ ترانه خوانده است از جمله بنفشه گل، کوراشیم، گل پامچال، میرزا کوچک خان، و الا تی تی که مرتضی حنانه آن را تنظیم کرده است.

آقای ناصر مسعودی خیلی خوش آمدید به برنامه میزبان. اگر ممکن است لطفا اول به من بگویید که شما برای مهمانی شام‌تان می‌خواهید از کدام پنج شخصیت دعوت کنید؟

سلام عرض می‌کنم خدمت‌تان و خیلی خوشحالم که با شما صحبت می‌کنم. پنج نفر مهمانان من امیرهوشنگ ابتهاج، احمد عبادی، نوذز پرنگ، محمودی خوانساری و مرتضی حنانه هستند.

بسیار خوب آقای مسعودی. حتماً بعداً برای مخاطبان ما توضیح می‌دهید که دلیل انتخابتان چه بوده و چرا از این پنج نفر می‌خواهید دعوت کنید. ولی قبل از آن می‌شود بگویید که برای این مهمانی شام و برای این مهمانانی که اغلب موسیقی‌دان هستند، می‌خواهید چه موسیقی‌ای پخش کنید؟

من چون خودم صدای پوران را دوست دارم می خواهم ترانه «اشکم دونه دونه» پوران را پخش کنم.

بسیار عالی. دلیلی خاصی دارید که صدای پوران را دوست دارید، چطور به صدای پوران علاقه‌مندید؟

ناصر مسعودی/ اشکم دونه دونه

موسیقی انتخابی: اشکم دونه دونه
با صدای: پوران
آهنگساز و ترانه‌سرا: جهانبخش پازوکی
اجرا از: ارکستر گل‌ها

خُب من از زمانی که ورود به رادیو کردم از کسانی که تقریباً با او حشر و نشر داشتم و صداهایمان تقریباً یک جوری به همدیگر می‌خورد، خانم پوران بود. هم از نظر استعداد بی‌نظیر بود و هم از نظر لطافت صدا.

بنابراین ترانه «اشکم دونه دونه» با صدای خانم پوران را می‌خواهید برای مهمانان‌تان پخش کنید. حالا می‌رویم به سراغ مهمانانی که شما انتخاب کردید. مهمان اول آقای امیرهوشنگ ابتهاج معروف به سایه. علاقه شما به آقای ابتهاج چیست؟

ابتهاج متخلص به «ه.ا.سایه» از جوانی با شعرش و با خودش خاطره دارم. انسانی دوست‌داشتنی و شاعری بزرگ است. هم شعر و هم موسیقی ما به او مدیون است. آدمی است که محضرش را همیشه دوست داشتم و دوست دارم.

شما موقعی که در رادیو تهران بودید، آقای ابتهاج مسئول برنامه گلها بود؟ شما با هم همکاری داشتید؟

میهمانان ناصر مسعودی/ هوشنگ ابتهاج

امیر هوشنگ ابتهاج (۱۳۰۶ ه.ش.): شاعر و غزل‌پرداز معاصر ایرانی
مشهور به: ه.الف. سایه
آثار: نخستین نغمه‌ها، سراب، تا صبح شب یلدا، تاسیان، و آثار دیگر
دلیل دعوت: از جوانی با شعرش و با خودش خاطره دارم. انسانی دوست‌داشتنی و شاعری بزرگ است. هم شعر و هم موسیقی ما به او مدیون است.

نه همکاری نداشتیم. او یک زمان دیگری مسئول برنامه گلها بود از سال پنجاه به بعد. ولی قبلش ما با هم آشنا بودیم.

ایشان هم همشهری شماست، رشتی است، درست است؟

بله، بله…ولی دوست داشتن من به خاطر همشهری بودن نیست. به خاطر شعور و درکش در مورد شعر و موسیقی است.

خیلی از شعرهایش را خوانندگان خوانده‌اند…

بله خود من هم چند شعرش را در برگ سبز خواندم.

شما کدام شعرش را خواندید، یادتان هست؟

«ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو/ در باغ پرشکوفه که پرسد بهار کو». این را در «برگ سبز» آواز خواندم با فرهنگ شریف و محمد موسوی. در دستگاه ماهور خواندم و یکی از «برگ سبز»های خوب من است.

می‌رویم سراغ مهمان دوم شما آقای احمد عبادی.

میهمانان ناصر مسعودی/ احمد عبادی

احمد عبادی (۱۲۸۵ تا ۱۳۷۱ ه.ش.): نوازنده سرشناس ایرانی سه‌تار
آثار: مجموعه‌های مختلفی از تکنوازی و همنوازی سه‌تار
دلیل دعوت: بخش زیادی از آنچه را که امروز به آن خودم می‌بالم به استاد عبادی مدیون هستم، از او دارم و به گردن من حق استادی دارد. نخستین کسی بود که به شکلی جدی و پیگیر آواز خواندن مرا به نتیجه رساند.

بخش زیادی از آنچه را که امروز به آن خودم می‌بالم به استاد عبادی مدیون هستم، از او دارم و به گردن من حق استادی دارد. نخستین کسی بود که به شکلی جدی و پیگیر آواز خواندن مرا به نتیجه رساند و بسیار به من آموخت که هیچوقت فراموشم نمی‌شود. استاد من بود.

آقای عبادی چه چیزی به شما آموخت و شما از او یاد گرفتید، خواندن را یا موسیقی ایرانی را؟

خواندن را و ردیف موسیقی را یک مقدار با او کار کردم. ولی منش و رفتار او…من حدود هفت هشت سال با او در برنامه «گلها» کار کردم. چند تا «برگ سبز» با او اجرا کردم. می‌دانید آن موقع سه تار مثل امروز نبود که همه جوان‌ها الان می‌روند دنبالش. به خاطر لطافت صدایش خیلی الان سه‌تار نوازان زیادند. ولی آن موقع سه‌تار نواز کم بودند.

سه‌تار هم چون ساز نرمی بود بیشتر سولو می‌زدند، تنها می‌زدند. استاد عبادی خیلی کم با خواننده‌ها می‌زد. چند تا کار با هنرمندان دیگر داشت و با من سه چهار تا برنامه ضبط کرد. یکی «دیوانه‌ام دیوانه‌ام» معروف بود که اولین کار من بود.

شما که از نزدیک با آقای عبادی آشنا بودید ایشان از لحاظ شخصیتی چه جور آدمی بودند؟

بسیار مرد سنگین و متین و مهربان. چون فرزند نداشت شاگردهای خودش را مثل فرزندش دوست داشت، و من یکی از آنهایی بودم که خیلی به من مهر داشت هم خودش و هم نصرت خانم همسرش.

می‌رویم سراغ مهمان سوم شما نوذر پرنگ. در مورد آقای پرنگ برای ما توضیح بدهید.

میهمانان ناصر مسعودی/ نوذر پرنگ

نوذر پرنگ (۱۳۱۶ تا ۱۳۸۵ ه.ش.): شاعر و ترانه‌سرای معاصر ایرانی
آثار: فرصت درویشان، آنسوی باد، و مجموعه‌ای از ترانه‌های معاصر ایرانی
دلیل دعوت: شخصیتی بسیار بسیار والا. خیلی فروتن و بسیار مهربان و خیلی با شعور. ولی گوشه‌گیر و منزوی بود. در دوره بین سال‌های ۵۷ تا ۶۷ خیلی با همدیگر صمیمی بودیم.

نوذر پرنگ شاعری است که همه متأسفانه نمی‌شناسندش، اما من چندین سال با او حشر و نشر داشتم. خیلی صمیمی بود، مردی نخبه و درویش که روزگار با او مهربان نبود. در حضور و در غیابش با شعرهایش خیلی زندگی کردم و لذت بردم. همواره اشعارش ورد زبانم بود در محافل دوستان که می‌رفتم. یک کاری هم از شعرهایش ضبط کردم که همه ملودی‌هایش از خودم است به نام «قلندر». نوذز شاعر بسیار خوبی بود، بسیار درویش و خیلی مهربان خیلی، که روزگار با او نساخت به هر جهت.

نوذز پرنگ از لحاظ شخصیتی چه جور آدمی بود؟

شخصیتی بسیار بسیار والا. خیلی فروتن و بسیار مهربان و خیلی با شعور. ولی گوشه‌گیر و منزوی بود.

شما گفتید که زمانه با او لطفی نداشت. چطور؟

خُب برای اینکه خیلی زود مرد. مدتی در ایران نبود و رفت به آمریکا و در آنجا ادامه تحصیل داد. بعد برگشت به ایران. بیژن ترقی خیلی برایش زحمت کشید و دوستش داشت، هم مدرسه بودند. به هر جهت نوذر یکی از کسانی بود که همیشه اشعارش ورد زبانم بود. شعرهایی هم برای خواننده‌ها می‌سرود ولی خیلی کم. مثل اینکه «بارون بارونه» از کار های او بود و یکی دوتا کار دیگر که مرحوم عطاءالله خرم ساخته بود. ولی اصولاً ترانه‌سرا به آن صورت نبود و خیلی به ندرت ترانه می‌گفت.

ولی به هرحال ترانه‌هایی برای ویگن دارد، مثل «اسب سُم طلا» که عطاءالله خرم آهنگش را ساخته…

بله بله. «اسب ابلق سُم طلا» از کارهای او بود و چند شعر هم در نوجوانی‌اش برای گوگوش گفته.

شعر ترانه معروف «کلاغ ها» با صدای منوچهر سخایی هم گویا از اوست که آقای پرویز مقصدی آهنگ‌اش را ساخته بود.

اینها مربوط به زمانی بود که از ایران بیرون نرفته بود. ولی وقتی که برگشت دیگر ترانه نمی‌گفت. مطالعه می‌کرد و غزل‌سرایی می‌کرد. کتاب غزلیاتش هم معروف است…

آقای مسعودی شما با هم دوستی داشتید؟

خیلی زیاد. در دوره بین سال‌های ۵۷ تا ۶۷ خیلی با همدیگر صمیمی بودیم.

مهمان چهارم شما آقای محمودی خوانساری است که از خوانندگان معروف موسیقی سنتی است. در مورد آقای خوانساری بگویید.

میهمانان ناصر مسعودی/ محمودی خوانساری

محمود محمودی خوانساری (۱۳۱۲ تا ۱۳۶۶ ه.ش.): خواننده سرشناس موسیقی سنتی ایران
آثار: مجموعه‌ای از برنامه‌های رادیویی گل‌های رنگارنگ، گل‌های تازه، برگ سبز، و شاخه گل
دلیل دعوت: من و محمودی خوانساری با هم شروع کردیم، در کوچه‌های تهران و در باغ‌های تهران با همدیگر تمرین کردیم. از جوانی با هم خاطره داریم. او هم خواننده‌ای محبوب بود، و خیلی خوش صدا و با تکنیک.

من و محمودی خوانساری با هم شروع کردیم، در کوچه‌های تهران و در باغ‌های تهران با همدیگر تمرین کردیم. از جوانی با هم خاطره داریم. او هم خواننده‌ای محبوب بود، و خیلی خوش صدا و با تکنیک. در جوانی اولین نغمه‌هایی را که سر دادیم با هم بود. حالا اگر نغمه‌های دیگران بود و یا تقلید بود… موقعی که من در تهران بودم با هم انس الفت داشتیم.

ایشان سبک خوانندگیش چطور بود؟

بسیار عالی. ردیف‌خوان بود و استعداد خوبی داشت. بسیار بسیار خواننده خوش صدا بود و شعر هم خوب انتخاب می‌کرد. تقریباً یک سال قبل از من آمده بود به رادیو.

ولی گفتید که در تهران خیلی به هم نزدیک بودید…

بله. ولی من زندگی‌ام یک جوری بود که مدتی تهران بودم و بعد دوباره برگشتم چند سال رشت و در افتتاح رادیو رشت من و آقای [نادر] گلچین جزو خوانندگان بودیم. اما وقتی که درتهران بودم با محمودی خیلی انس و الفت داشتم. آن موقعی که جویای نام بودیم و موسیقی استادن را گوش می‌دادیم و علاقه‌مند بودیم خیلی با همدیگر نشست و برخاست داشتیم. خیلی صادقانه. یعنی یک جوری بود که آن دوران همیشه به یادم هست. او هم متأسفانه خیلی سن و سال زیادی نداشت که فوت کرد.

بسیار خوب یاد ایشان هم گرامی.

واقعاً.

مهمان پنجم شما آقای مرتضی حنانه است.

میهمانان ناصر مسعودی/ مرتضی حنانه

مرتضی حنانه (۱۳۰۱ تا ۱۳۶۸ ه.ش.): موسیقی‌دان و آهنگساز معاصر ایرانی
آثار: کاپریس برای پیانو و ارکستر، صبر و ظفر، مهرگان، و آثار دیگر
دلیل دعوت: مرحوم حنانه هم مردی بسیار بسیار کارکرده و با تجربه بود. خیلی جدی بود و خیلی در کارش دقت نظر داشت. الا تی تی، یکی از کارهایی را که من در طول فعالیت‌های هنری‌ام ساختم تا حد زیادی محصول هنر و خلاقیت استاد حنانه است.

استاد مرتضی حنانه موسیقی‌دان بزرگی است. یکی از کارهایی را که من در طول فعالیت‌های هنری‌ام ساختم -من گاهی ذوق ساختن هم داشتم، ملودی‌های زیادی درست کردم- این کار تا حد زیادی محصول هنر و خلاقیت استاد حنانه است. به همین دلیل این کار اینقدر مشهور شد به نام «الا تی تی». او این کار را با ارکستر بزرگ فارابی اجرا کرد. او موسیقی‌دانی است که جای خالی‌اش هنوز پر نشده.

ترانه «اله تی تی» را استاد حنانه چه کار کرد، آهنگش را ساخت یا تنظیم کرد؟

ملودی این کار مال خودم بود ولی او از این ملودی خوشش آمد و کار «آرانژمان» (تنظیم) و کار «ارکستراسیون» (سازبندی) آن را انجام داد که کار خیلی خیلی قشنگی شد.

حالا «اله تی تی» یادتان هست که یک خرده اش را بخوانید که ببینیم چه طوریست؟

«اَلا تی تی بیا بیرون/ بیا نوکون مِی دِیلا خون/تو مِی لیلی مو تی مجنون /تو مِی لیلی مو تی مجنون/هوا ایمشو چی تاریکه/مِی دیل چون رشته باریکه/ بوشو اَی شو بوشو اَی شو/تی جه ترسانه مِی ریکه/تی جه ترسانه مِی ریکه/مِی زاکی کوچیکه واللّه/مِی زاکی خوشگله والله/ حالا لا لا، حالا لا لا/حالا لا لا، حالا لا لا…».

به به، آقای مسعودی این ترانه را شما همچنان مثل سال‌های طولانی پیش با همان گرمی و زیبایی می‌خوانید. درود برشما.

شما لطف دارید. از ذوق هم صحبتی با شماست…

خیلی ممنونم. خُب آقای حنانه که شما با ایشان کار کردید از لحاظ شخصیتی چه جور آدمی بود؟

خُب اینها هر کدام خلق و خوی خاصی داشتند. مرحوم حنانه هم مردی بسیار بسیار کارکرده و با تجربه بود. خیلی جدی بود و خیلی در کارش دقت نظر داشت. تا چیزی مورد علاقه‌اش نبود سراغش نمی‌رفت. هر چیزی را بر نمی‌داشت «ارکستراسیون» بکند. کارهای خیلی زیادی دارد و یکی از کارهایی که من افتخار خواندنش را داشتم همین بود. من فکر می‌کنم که تا حد زیادی این کار، درست است که ملودی‌اش خیلی قشنگ است و خیلی حالت فولکلور دارد، ولی خلاقیت ایشان در «ارکستراسیون» و تنظیم آن بی‌نظیر است.

آقای حنانه علاوه بر اینکه ترانه‌هایی مثل کار شما را تنظیم کردند، موسیقی کلاسیک ساختند و برای خیلی از فیلم‌های ایرانی موسیقی فیلم نوشتند. در زمینه‌های مختلف کار کردند. درست است؟

صد در صد. بله.

بسیار خوب. حالا آقای مسعودی عزیز مهمانان شما که معلوم شد، آقای ابتهاج، آقای عبادی، آقای پرنگ، محمودی خوانساری و مرتضی حنانه. شما که اهل رشت هستید و اینها می‌آیند به رشت در منزل شما مهمانی شما می‌خواهید به اینها غذا چه بدهید؟

من فکر کردم که باقلا قاتوق بدهم برای اینکه امیر هوشنگ باقلا قاتوق خیلی دوست دارد، نوذر هم دوست دارد، عبادی هم دوست دارد و «پلوکباب» هم می‌دهم. فکر کنم که بد نباشد. خوبه؟

خیلی هم خوب است. من هم باقلا قاتوق و پلوکباب خیلی دوست دارم.

شما هم می‌توانید تشریف بیاورید…

ببینید آقای مسعودی باقلا قاتوق را خودتان می‌خواهید درست کنید یا ناهید خانم همسرتان؟

ناهید خانم باقلا قاتوق درست کردن مرا قبول دارد. برای اینکه به من یاد داد. من چندین بار در غیابش و در حضورش درست کردم. ولی من واگذار به خودش می‌کنم که خودش درست کند.

اگر باقلا قاتوق درست کردن شما را قبول دارد، بهتر است خودتان درست کنید…

خُب شما دستور می‌فرمایید من درست می‌کنم!

به هر حال امیدوارم که مهمانان شما از باقلا قاتوقی که شما درست می کنید و پلوکباب خوش‌شان بیاد. حالا آقای مسعودی این جمع دوستان نازنین شما که پیش شما هستند و شما همه آنها را از نزدیک می‌شناختید و همه اهل موسیقی و شعر هستند، در سر میز شام چه خبر است و درباره چه چیزی صحبت می‌کنید و چه چیزی شما را پیوند می‌دهد؟

خُب از هر دری باید سخن بگوییم دیگر. سعی می‌کنیم یک مروری به گذشته بکنیم، دورانی که با هم بودیم. در مورد شعر و موسیقی چون همه اهل فن هستند. من بیشتر سعی می‌کنم که گوش بدهم.

آقای ابتهاج و آقای پرنگ که بیشتر شعر گفته‌اند، اگر همدیگر را ببینند خیلی حرف‌ها دارند که بزنند. یا آقای عبادی و آقای خوانساری و آقای حنانه. درست است؟

اینها خیلی با هم حرف زدند ولی در این شب خاص قدر مسلم گپ‌هایی با هم خواهند زد.

شما فکر می کنید که در این جمع بتوانید یک کار فی‌البداهه انجام بدهید؟

اگر از من بخواهند…اگر در آن حوصله باشند و در آن حال و هوا باشند…یک وقت دیدی صحبت گل انداخت و زمان گذشت.

ولی اگر بخواهند آنجا کار انجام بدهند، اگر از شما بخواهند خودتان دوست دارید که کدام ترانه را بخوانید که ما در آخر این برنامه آن را پخش کنیم؟

من همان «الا تی تی» را می‌خوانم.

خیلی‌ها شما را با «بنفشه گل» می‌شناسند ولی شما مثل اینکه «الا تی تی» را دوست دارید…

خُب همانطور که می‌فرمایید مرا با «بنفشه گل» شناختند. هنوز هم هر ازچند گاهی که روی صحنه می‌روم این ترانه از آن چیزهایی است که حتماً باید آن را بخوانم. دوستش دارند، خاطره دارند. خود من هم با آن خاطره دارم. چون شروع کارم با «بنفشه گل» بوده. ولی مهمانی من محفلی است که یک کار سنگین مثل «الا تی تی» به نظرم باب سلیقه این دوستان است.

آقای مرتضی حنانه هم که آهنگ این ترانه معروف شما را تنظیم کردند، حتماً خیلی خوشحال می شوند…

بله خودش هم خیلی این ترانه را دوست دارد.

حتماً کیف می‌کنند اگر شما «الا تی تی» را برایشان بخوانید. ما هم با ترانه «الا تی تی» برنامه این هفته را تمام می‌کنیم. آقای ناصر مسعودی خیلی ممنونم که در برنامه میزبان شرکت کردید.

من هم خیلی خوشحالم و آرزوی موفقیت برای شما دارم. خیلی ممنون.