نشريه جينز اينتليجنس دايجست، در شماره سه شنبه ۶ فوريه، در مقاله ای زیر عنوان جمله آمریکا به ایرانی ها در عراق، رويارويی آمريکا و ايران در عراق را مرور کرده و نوشته است انتخاب اربيل برای دستگيری ايرانی ها توسط نيروهای آمريکايی، انتخاب هدفمندی بوده و پيام آن اين است که آمريکا در هدف محدود کردن نفوذ ايران در عراق، بسيار جدی است. آنچه در پی می آيد، گزيده ای از اين گزارش است:
دستگیری ایرانی ها در اربیل
روز ۱۱ ژانويه نيروهای عمليات ويژه آمريکايی به دفتر نمايندگی جمهوری اسلامی در اربيل عراق حمله بردند. طی اين عمليات ۶ نفر دستگير شدند و مقدار زيادی کامپيوتر و وسايل ارتباطی الکترنيکی به همراه اسناد و مدارک توسط نيروهای آمريکايی ضبط شد.
بخش دوم اين عمليات که قرار بود برای دستگيری چند مامور ديگر ايرانی در فرودگاه اربيل انجام شود به علت نگرانی از درگيری با پيشمرگه های کرد که بی خبر از اين ماجرا فرودگاه اربيل را محاصره کرده بودند لغو شد.
هدف اصلی از اين عمليات دستگيری سردار پاسدار محمد جعفری معاون امنيت داخلی شورای عالی امنيت ملی که رياست آن را علی لاريجانی به عهده دارد بوده است.
هم جعفری که در آن زمان در اربيل بوده و هم رييس دفتر نمايندگی ايران، از اين هجوم در امان ماندند.
ارتش آمريکا يکی از مسولان را آزاد کرد و ۵ نفر ديگر هنوز زير بازجويی قرار دارند در حالی که دولت عراق برای آزادی آن ها پافشاری می کند.
اتهام زنی از هر دو طرف
پس از اين عمليات دولت بوش اعلام کرد که دستگير شدگان به سپاه قدس مربوط هستند و در مسلح کردن شبه نظاميان عراقی نقش داشته اند.
گزارش های تاييد نشده حاکی از آن است که سه نفر از دستگير شدگان از اعضای امنيتی سپاه، يک نفر از مسولان ارشد سپاه قدس و يک نفر ديگر از کارکنان وزارت اطلاعات و امنيت هستند.
محمد علی حسينی سخنگوی وزارت امور خارجه ايران تاکيد دارد که دستگير شدگان ديپلمات های ايرانی هستند که در يک واحد کنسولی مشغول به کار بوده اند.
ديگر مسولان ايرانی برای جلوگيری از يک جنگ لفظی با آمريکا از موضع گيری علنی در اين زمينه خودداری کرده اند.
در يک مصاحبه تلويزيونی در ۱۷ ژانويه محسن رضايی فرمانده سابق سپاه پاسداران و دبير فعلی مجمع تشخيص مصلحت نظام ادعا کردکه آمريکا از اعضای سازمان مجاهدين خلق برای بازجويی دستگير شدگان استفاده کرده است. بايد گفت که اعضای اين سازمان در طول جنگ ايران وعراق به طور معمول از اسيران جنگی ايرانی بازجويی می کردند.
با توجه به نبود پرسنل آشنا به زبان فارسی و آشنا به وضعيت ارتش ايران، امکان اينکه پنتاگون از افراد سازمان مجاهدين خلق برای بازجويی استفاده کرده باشد زياد است.
در روز ۲۹ ژانويه مقاله ای به اعضای ايدئولوژيک سپاه پاسداران اخطار می کند که ربودن سربازان آمريکايی و انتقال آنها به هر نقطه دلخواه، آسان تر از خريدن محموله کالاهای ارزان چينی است.
دولت عراق موضع ميانه ای گرفته و اعلام کرده که در حالی که تقاضا برای به رسميت شناختن اين مرکز به عنوان نمايندگی ديپلماتيک در حال بررسی بوده، اما اين مرکز هنوز يک دفتر نمايندگی نبوده است.
با اين حال هشيار زيباری وزير امور خارجه عراق تاکيد کرد که ايرانيان با ماموريت «مشروع» در اربيل بوده اند و بنا بر اين مشمول مصونيت اداری می شده اند.
جنگ آرام اطلاعاتی آمریکا علیه ایران
برای محدود کردن ايران در عراق، آمريکا از سال ۲۰۰۳ تا کنون، يک جنگ آرام اطلاعاتی را عليه ايران به پيش برده است.
تا پاييز گذشته نيروهای آمريکايی معمولا اقدام به بازداشت های کوتاه مدت ماموران امنيتی ايران وجمع آوری اطلاعات ومشخصات فيزيکی آنها می کردند.
در سپتامبر ۲۰۰۶ جورج بوش رييس جمهوری آمريکا به نيروهای آمريکايی در عراق اختيار داد که عوامل ايرانی را در عراق دستگير کنند يا به قتل برسانند.
اولين مورد اعمال اين سياست جديد دستگيری دو ديپلمات ايرانی طی يک حمله به يکی از مراکزمجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۶ بود.
آمريکا اين دو نفر را متهم کرد که از اعضای ارشد سپاه قدس هستند و در انتقال اسلحه به عراق نقش داشته اند.
مقاومت مسلحانه در مجموع يک پديده سنی است. به نظر نمی رسد که ايران انگيزه ای برای کمک به مبارزه جويان سنی که مشغول کشتن شيعيان هستند داشته باشد. هر چند آنها با آمريکا هم می جنگند.
ايران همچنين به طور طبيعی دوستان زيادی هم در ميان هسته بعثی ندارد.
تا اين زمان شواهد حاکی از آن است که ايرانی ها مشغول فعاليت های سياسی با شيعيان وکردها بوده و در حال برنامه ريزی برای حمله به نيروهای آمريکايی نيستند.
تلاش آمریکا برای محدود کردن نفوذ ايران
علت تغيير سياست آمريکا در جای ديگر است. اول ايالات متحده خود را برای رويارويی مستقيم با ايران در رابطه با برنامه هسته ای اين کشور آماده می کند.
از تابستان گذشته تا کنون آمريکا رشته عمليات موفقی را برای محروم کردن ايران از توانايی «حمله متقابل» در صحنه های مختلف خاورميانه انجام داده است.
حمله اسراييل به لبنان در تابستان ۲۰۰۶ در راستای تلاش واشنگتن واسراييل برای اطمينان يافتن از اين نکته بود که ايران نتواند از حزب الله برای پاسخگويی به يک حمله احتمالی عليه خود استفاده کند.
دوم اينکه آمريکا يک تلاش ديپلماتيک را برای جلب دولت های عرب سنی برای مقابله با مقاومت سنی های عراق انجام داده است.
اين دولت ها و به ويژه عربستان سعودی و مصر از آمريکا خواسته اند که به ازا اين کمک، ابتدا اسراييل را به سر ميز مذاکره بکشاند. اما با توجه به اينکه درگيری های کنونی ميان الفتح وحماس حل ناشدنی می نمايد، آمريکا پيشنهاد کرد که به جای آن، جلوی گسترش نفوذ ايران را در خاورميانه بگيرد.
انتخاب اربیل، یک انتخاب هدفمند
انتخاب اربيل پيش از هر چيز به دلايل فنی عملياتی بوده است. اما انتخاب اربيل در عين حال يک پيام محکم به دولت های عرب فرستاد که آمريکا در مورد محدود کردن نفوذ ايران بسيار جدی است به حدی که حتی حاضر به ناخشنود کردن دولت محلی کردستان يعنی نزديکترين متحد خود در عراق است.
در کوتاه مدت سياست جديد آمريکا در عراق ، احتمالا به برخی از اهداف خود خواهد رسيد. موقعيت ايران در عراق تضعيف خواهد شد و جريان ماموران ومحمولات محدودترخواهد شد.
اما در دراز مدت شبکه ايرانی ها در عراق خود را با فشار تطبيق خواهد داد. نتيجه اين انطباق می تواند برای آمريکا مشکل ساز باشد.
اگر ايرانی ها نتوانند به علت فشار نيروهای آمريکايی در عراق، کنترل عملياتی نیروهای خود را حفظ کنند، ممکن است اين نيروها به حال خود رها شوند و خودسرانه عمل کنند.