زلزله شناس ايرانی برنده مدال خان؛ زلزله ژاپن، پرو، بم

فرزاد معین، جایزه فضلور خان را برای طرح ساختمان های بلند مقاوم در مقابل زلزله دریافت می کند

دکتر فرزاد نعيم کارشناس جهانی سازه های بلند و مقاوم در مقابل زمين لرزه، برنده مدال فضلور خان (فضل الرحمن خان) که بالاترين جايزه افتخار در رشته مهندسی ساختمان به شمار می آيد شده است.


فرزاد نعيم، معاون شرکت بزرگ مهندسی جان مارتين در کاليفرنيا است.


فضلور خان، «انشتين مهندسی ساختاری»


فضلور خان ( فضل الرحمن خان) متولد بنگلادش، برجسته ترين مهندس محاسبه در قرن بيستم است. سيستم هايی که از طريق او ايجاد شد در طول دهه ۱۹۶۰ ميلادی، طرح فنی ساختمان های بلند يا آسمان خراش ها را دگرگون کرد.


از طريق نوآوری های او در سيستم و تئوری های او بود که اجرای طرح ساختمان های بلند و بالاتر از ۸۰ يا ۹۰ يا ۱۰۰ طبقه به طور کامل عملی شد. بزرگترين ساختمان ها در آمريکا، از جمله دو برج دو قلوی تجارت جهانی که در جريان حمله های تروريستی يازدهم سپتامبر نابود شدند و برج بلند ۱۱۰ طبقه ای سيرز در شيکاگو، يا توسط او و يا شاگردان او طرح شده اند.


فضلور خان را انشتين مهندسی ساختاری می نامند

خان در دهه ۱۹۸۰ در سن ۵۵ سالگی درگذشت. به پاس خدمات و جايگاه ويژه او در جامعه مهندسی معاصر و برای بزرگداشت او، موسسه بين المللی و غير انتفاعی «شورای بين المللی طرح سازه های بلند»، هر سال به يک شخصيت فنی برجسته، مدال فضلور خان را اهدا می کند.


دو نفر قبلی برنده اين مدال، لسلی رابرتسون، محاسب دو برج دوقلوی تجارت جهانی و هال اينگار، محاسب برج سيرز شيکاگو و از شاگردان فضلور خان هستند.


آقای نعيم به خاطر اين موفقيت به شما تبريک می گوييم. کارهای شما از محدوده آمريکا فراتر می رود و بيشتر جنبه جهانی دارد. لطفا توضيح دهيد که اين مدال را به طور مشخص برای چه کاری دريافت کرده ايد.


بنده مفتخر هستم و اميدوارم که شايستگی گام برداشتن در راه بزرگان را داشته باشم. اين مدال به طور مشخص به کسی داده می شود که دستاورد مهمی برای سازه های بلند در مناطق مختلف به بار آورده باشد. من در زمینه مقاومت ساختمان های بلند در مقابل زمین لرزه، فعالیت های زیادی داشته ام و از من مقاله های بسیاری در این رابطه چاپ شده است. این مدال را احتمالا در این رابطه به من می دهند.


طرح های شما بيشتر در کجا قرار دارند و جایزه را به طور مشخص چه وقت دریافت می کنید؟


بيشتر کارهای من در خصوص سازه های بلند، در آمريکا است از جمله سه تا چهار ساختمان بلند در شهر لس آنجلس و چند ساختمان در چين و جاهای ديگر.


قرار است در ماه اکتبر (در حدود دو ماه ديگر)، اين جايزه را دريافت کنم. فعلا خوشحال هستم که اين جايزه را دريافت می کنم، اما دليل آن را بعدا می پرسم!


دکتر فرزاد نعیم برنده مدال افتخار فضلور خان شد.

شما کارشناس جهانی زلزله هستيد و به طور معمول پس از هر زمين لرزه بزرگی از جمله زلزله بم در محل حضور پيدا می کنيد. در پرو هم بارها حضور داشته ايد. مایلم پرسشی را در رابطه با زلزله اخير پرو مطرح کنم. با توجه به اين که پيامدهای زمين لرزه های نقاط مختلف دنيا را مشاهده کرده ايد، چگونه است که سطح خرابی های به بار آمده از زلزله ای با قدرت ۸ درجه در مقياس ريشتر در پرو، به مراتب کمتر از زلزله ۶.۷ بم در ايران است؟ زمين لرزه پرو در حدود ۵۰۰ کشته بر جا گذاشته در حالی که تلفات انسانی زلزله بم که شدت آن هم کمتر بود، بسيار بيش از اين بود. اصولا چه عواملی در اين زمينه نقش دارند؟


خوب عوامل مشخصی نقش دارند. يکی اين که اين زلزله اخير پرو که بسيار شديد بود، بر خلاف زلزله بم، درست در مناطق مسکونی اتفاق نيفتاده است. اين زلزله در حدود ۱۰۰ کيلومتری شهر ايکا و ۱۵۰ کيلومتری ليما پايتخت اتفاق افتاد. البته بايد گفت که حتی در اين فاصله هم زلزله به شدت ۸ درجه ريشتر تکان های شديدی ايجاد می کند.


هر دانشجوی مهندسی در پرو، تا قبل از فارغ التحصيلی، بايد پروژه ای در رابطه با ساختن يک سازه خشت و گلی و مقاوم کردن آن در مقابل زلزله ارايه دهد

در بم زلزله ۶.۷، درست وسط شهر اتفاق افتاد. در نتيجه شدتی که شهر بم آسيب ديد، بسيار زياد بود.


بنابراين بايد توجه کرد که مساله فقط درجه ريشتر زلزله نيست، فاصله هم فوق العاده مهم است زيرا هر چه دورتر از مرکز زلزله قرار داشته باشيد، دامنه آسيب ها هم کمتر خواهد بود.


عامل ديگر اين است که ما هنوز از ميزان تلفات زلزله پرو به طور دقيق آگاه نيستيم. ممکن است آمار پايين تلفات، فقط به اين دليل باشد که مناطق نزديک به مرکز اين زلزله، الزاما مراکز تراکم جمعيت نبوده است.


يعنی به خوبی ممکن است خرابی زياد باشد، اما تلفات انسانی آن زياد نبوده است. اتفاقا من بلافاصله پس از زلزله، با همکارانم در پرو صحبت کردم. آنها گفتند که ميزان خرابی ساختمان های خشتی و گلی زياد بوده ولی خوشبختانه تلفات انسانی به نظر نمی رسد که زياد بوده است.


پرو هم کشور زلزله خيزی است. آيا فکر می کنيد اين کشور از زلزله های گذشته درس گرفته است؟


بله درست است. در پرو الان سال ها است در دانشگاه ها به طور فعال در راستای يافتن راه حلی برای مشکل ساختمان های خشتی و گلی تلاش می شود. هر دانشجوی مهندسی در پرو، تا قبل از فارغ التحصيلی، بايد پروژه ای در رابطه با ساختن يک سازه خشت و گلی و مقاوم کردن آن در مقابل زلزله ارايه دهد. در پرو به مساله درست کردن سازه های مناطق روستايی اهميت زيادی داده می شود.


البته هنوز مشخص نيست که آيا پايين بودن سطح تلفات انسانی الزاما با اين موضوع ارتباط دارد. يعنی مشخص نيست که آيا واقعا می توان در عرض ۱۰ يا ۱۵ سال کاری کرد که بتوان تلفات انسانی را از ۴۰ هزار نفر به ۸۰۰ نفر رساند، ولی به طور قطع اگر در پرو به همين روال کنونی به بازسازی مناطق مسکونی روستايی و آموزش همين سيستم دانشگاهی ادامه داده شود، آنگاه مسئله زلزله به مراتب ساده تر از حد کنونی نيز خواهد بود.


به نظر من، کاری که در اين رابطه در پرو انجام می شود، يک نمونه خوب جهانی است.


آيا اين کار، کار پيچيده ای است؟ اگر پیچیده نیست، چرا در ايران انجام نمی شود؟


به هيچ وجه پيچيده نيست. اتفاقا بسيار ساده است، فقط همت و پشتکار و همکاری مردم و دولت می خواهد.


خوب آيا به نظر شما در اين زمينه کوتاهی می شود؟ چون اگر اين کار به اين سادگی است، چرا در ايران انجام نمی شود به طوری که هر بار باز شاهد خسارت های گسترده ناشی از زلزله هستيم؟


خوب فکر نمی کنم که مساله کوتاهی کردن باشد. به نظر من مساله بيشتر فرهنگی است. ما ايرانی ها، چه در ايران و چه در خارج از ايران، فکر می کنيم اگر به مسايل بزرگ و پيچيده توجه کنيم، مسايل کوچک و پيش پا افتاده از بين می روند. البته اين نظر شخصی من است و هيچ تئوری علمی پشت آن نيست.


به خاطر دارم در حدود ۵ يا ۶ سال پيش در ايران در دوره های آموزشی درس می دادم. بیشتر سوال هايی که دانشجويان مطرح می کردند، مربوط به مسايل محاسباتی پيچيده ای بود که شايد در آمريکا در مورد ۵ درصد ساختمان ها اجرا می شد. من از خودم می پرسيدم چرا توجه به مساله ساختمان های خشتی برای دانشجو يا استاد ايرانی به گونه ای است که انگار افت دارد.


ما در ايران مشکلی به نام مشکل زلزله داريم. هر چه کمتر به اين مشکل توجه کنيم، در آينده بيشتر آسيب خواهيم ديد
فرزاد نعیم

به نظر من ما بايد با اين مساله برخورد کنيم. به خاطر دارم دو يا سه سال قبل از زلزله بم با استاد دانشگاهی در ايران در همين رابطه صحبتی داشتم. من می گفتم که بايد همانطور که کشورهای بسياری از جمله پرو، به معرفی مدل های ساختمان های خود پرداخته اند، به معرفی اين مدل ها در خارج از ايران دست بزنيم تا برای رفع اشکال های احتمالی آن راه حلی پيدا شود. اما اين استاد دانشگاه اين نکته که خارجی ها در جريان مشکلاتمان قرار گيرند را ناخوشايند می ديد. مساله اينجا است که وقتی زلزله ای نظير زلزله بم اتفاق می افتد، مشکلاتی از اين دست به خودی خود مطرح خواهند شد و همه در جريان کاستی ها قرار خواهند گرفت.


ما در ايران مشکلی به نام مشکل زلزله داريم. هر چه کمتر به اين مشکل توجه کنيم، در آينده بيشتر آسيب خواهيم ديد.


دانشجو يا استاد ايرانی که به سراغ حل يک مساله محلی می رود را بايد بيشتر مورد تشويق قرار داد تا آنکه به سراغ ساختمان ۱۲۰ طبقه در محله ای در نيويورک يا شيکاگو می رود.


برج بلند سیرز در شیکاگو، از کارهای فضلور خان است

پرسش ديگرم در رابطه با زمين لرزه اخير ژاپن است که باعث آسيب وارد شدن به نيروگاه هسته ای کاشی وازاکی شد به نحوی که مقداری مواد راديو اکتيو به خارج نشت کرد. آژانس بين المللی انرژی اتمی، پس از بازرسی های اخير از اين نيروگاه نتيجه گرفت که در زمانی که اين نيروگاه طرح شده، مساله مقاومت در مقابل زمين لرزه ای با اين شدت در ساختار آن در نظر گرفته نشده است. از نظر شما تاثير اين مساله در طرح نيروگاه های آينده تا چه حد خواهد بود؟ درس اين زلزله برای کشورهای بسياری که در تلاش ساخت نيروگاه های هسته ای هستند از جمله ايران چيست؟


به نظر من بله درسی برای همه وجود دارد. البته من فقط می توانم از زاويه مهندسی زلزله که به آن آگاه هستم، به قضيه نگاه کنيم.


مهندسی زلزله علم نسبتا جوانی است که از عمر آن تنها ۴۰ يا ۵۰ سال می گذرد. در نتيجه هنوز پرسش های بی پاسخ در مقابل آن زياد است. هر ۵-۶ سالی بر ميزان دانش ما در زمينه زلزله افزوده می شود. به عنوان مثال نيروگاه هسته ای که در سال ۱۹۶۰ طرح می شد، در سال ۱۹۷۰ به گونه متفاوتی طراحی می شد. اکنون طرح يک نيروگاه هسته ای، به طور قطع با طرح آن در گذشته متفاوت خواهد بود.


از جمله مسايل قابل حل، مساله لوله های گاز در تهران است. لوله های گاز در تهران اشکال دارند و نشت می کنند. اگر زلزله رخ دهد، اين لوله های گاز پر اشکال، می توانند باعث آتش سوزی های فجيع شوند

با توجه به خطرهای آسيب وارد شدن به يک نيروگاه اتمی، به نظر من نبايد در مناطق فوق العاده زلزله خيز اين نيروگاه ها را بنا کرد. به عنوان مثال معقول نيست که در نزديکی گسل های جنوب کاليفرنيا نيروگاه هسته ای ساخته شود. بنابراين، طرح، اجرا کاربرد و اداره نيروگاه اتمی، توجه ويژه ای می طلبد.


درباره اثرهای يک زلزله احتمالی در تهران صحبت زياد شده است. شما بارها گفته ايد که مهمترين مساله برای شهری مثل تهران، با آن جمعيت و ساختار مهندسی و شهرسازی آن، شايد در اين لحظه بايد راه های کنار آمدن با پيامدهای زمين لرزه احتمالی باشد.
آيا از نظر شما در شهر پر جمعيتی مانند تهران، اصولا آمادگی مقابله با پيامدهای يک زمين لرزه احتمالی وجود دارد؟


من فکر می کنم در شهر تهران اين قابليت الان وجود ندارد. البته نه فقط تهران، شايد در لس آنجلس يا سانفرانسيسکو هم به آن شکل لازم وجود نداشته باشد. بايد واقع بين بود. بايد به گونه ای با مسايل برخورد کرد که بتوان آن ها را در مدت زمان معين و قابل توجيهی برای جلوگيری از صدمه گسترده به مردم حل کرد.


از نظر اقتصادی و علمی، امکان بازسازی تهران يا هر شهر بزرگ ديگر در عرض ۱۰ يا ۱۵ سال وجود ندارد. بنابراين مشکلاتی که در شهر تهران در رابطه با سازه ها و ساختمان های وجود دارد، تا مدت ها ماندگار خواهند بود.


اما با اين حال چند کار را می توان انجام داد: اول اينکه دست کم ساختمان های جديد با رويه درست ساخته شوند تا مثلا بيست سال ديگر مشکلات کنونی را نداشته باشيم.


دوم، بايد دست کم مسايل قابل حل را حل کرد. از جمله اين مسايل قابل حل، مساله لوله های گاز در تهران است. لوله های گاز در تهران اشکال دارند و نشت می کنند. اگر زلزله رخ دهد، اين لوله های گاز پر اشکال، می توانند باعث آتش سوزی های فجيع شوند.


مساله ديگر، با توجه به وضعيت ترافيک تهران و وسعت شهر، مساله کمبود ايستگاه آتش نشانی است.


سيستم های پاسخگويی به فاجعه، بايد قبل از واقعه ايجاد شود زيرا بعد اگر خدای نکرده زمين لرزه ای در تهران رخ دهد، فرصتی برای اينکه کسی بخواهد بنشيند و فکر کند که چطور بايد مردم را از زير آوار در آورد، يا چطور بايد آتش را خاموش کند، وجود ندارد.


بنابراين بايد بيش از بازسازی پس از زمين لرزه، به فکر برنامه ريزی پيش از آن بود.