در بخش پيشين برنامه ويژه انتخابات اختلاف های دو جناح عمده حکومتی را بررسی کرديم و آن چنان که تحليلگران و کارشناسان مطرح کردند به رغم وجود اين يا آن تفاوت در برنامه های دو جناح معروف به اصولگرا و اصلاح گرا در زمينه های سياست خارجی، اقتصادی و اجتماعی، در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ايران در تحليل نهايی نهادهای قدرتمندی چون نهاد رهبری است که مهم ترين تصميمات کشوری را در اين زمينه ها می گيرد.
در قسمت ششم « انتخابات ۸۶ زير ذره بين» نقش روحانيت در کليت خود و رهبر جمهوری اسلامی در انتخابات و درگيری های سياسی بر سر آن موردبررسی قرار گرفته است.
جمهوری اسلامی و نظریه ولایت فقیه
اگر چه در آستانه انقلاب ۱۳۵۷ تقريباً تمامی روحانيون منتقد و مخالف نظام شاهنشاهی، دست کم در ظاهر به آيت الله خمينی بنيانگزار جمهوری اسلامی ايران اقتدا می کردند، اما به فاصله کمی پس از سقوط نظام پيشين، اختلاف نظر بعضی از آنان با رهبر انقلاب رفته رفته به خارج از محافل و حوزه های مذهبی کشانده شد.
عده ای از منتقدان، روحانيون سنتی، محافظه کار و سرشناس موافق نبودند روحانيت قدرت سياسی را در دست گيرد و بدون اينکه صلاح بدانند نظرات آيت الله خمينی را به زير سوال ببرند، نظران خود را صريح و بی پرده بيان می کردند.
بارزترين نمونه اين چنين ديدگاهی نظرات آيت اله سيد کاظم شريعتمداری از مراجع تقليد شيعيان بود که جدا از داشتن مقلدان بسياری در سراسر ايران، به ويژه در ميان آذری ها و ترک زبانان ايرانی نفوذ کلام داشت.
اين در حالی است که برخی از تحليلگران می گويند حتی شخص آيت الله خمينی هم در آغاز با ورود مستقيم روحانيت به عرصه سياست مخالف بود، اما چنين مخالفتی در مرحله تصويب اصل ولايت فقيه در قانون اساسی و پس از آن نمايان نشد.
حسن شريعتمداری، فرزند آيت الله شريعتمداری، به راديو فردا می گويد:«آيت الله خمينی به صورت نظری، موافق حکومت اسلامی بود و بر اين اساس کتاب نوشت و از اين نظريه دفاع کرد. او فکر می کرد اين نظر از ابتدای انقلاب، عملی نيست و روش عمل گرايانه او اين بود که اين نظر را به تدريج پياده کند.»
آقای شريعتمداری می افزايد:«آيت الله منتظری و پاره ای از اطرافيان نيز به او دل و جرأت دادند و گفتند که روحانيت می تواند و بايد سرنوشت خويش را در دست گيرد، به خصوص آيت الله مهدوی کنی همواره تکرار می کرد که نبايد سرنوشت مشروطه تکرار شود و روشنفکران بيايند و روحانيون را از کارها کنار بگذارند. اين انقلاب مال روحانيون است و به دست آنها انجام شده، پس اينها بايد کشور را اداره کنند. مرحوم پدرم، به صورت نظری و عملی با اين کار مخالف بود.»
- «آيت الله خمينی به صورت نظری، موافق حکومت اسلامی بود و بر اين اساس کتاب نوشت و از اين نظريه دفاع کرد. او فکر می کرد اين نظر از ابتدای انقلاب، عملی نيست و روش عمل گرايانه او اين بود که اين نظر را به تدريج پياده کند».
حسن شريعتمداری اضافه می کند:« رويکرد آيت الله خمينی در اين مسئله، تدريجی و عمل گرايانه بود و با به وجود آمدن مجلس مؤسسان که به مجلس خبرگان تبديل شد، اين نظرعلنی شد. او از قانون اساسی که توسط آيت الله منتظری وسايرين به مجلس پيشنهاد شد طرفداری و بر آن پافشاری کرد.»
انشعاب در روحانيت مبارز
در ادامه اين اختلافات بود که دوجناح تحت عنوان راست سنتی و جناح چپ در ميان روحانيون شکل گرفت.
انشعاب «مجمع روحانيون مبارز» از «جامعه روحانيت مبارز» در دهه اول انقلاب نتيجه همين اختلاف ها بود.
بازتاب موجوديت اين جناح ها در سياست، حضور آنان در نهادهای نوپای سياسی جمهوری اسلامی مانند مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی بود.
در ده ساله اول پس از استقرار جمهوری اسلامی و در زمان حيات آيت الله خمينی جناح به اصطلاح چپ روحانيت که به دولتی کردن اقتصاد و سخت گيری به مخالفين نظام گرايش داشت، بر دولت و مجلس و نهادهای نظامی و شبه نظامی مسلط بود، اما پس از درگذشت آيت الله خمينی به آهستگی روحانيون سنت گرا توانستند سنگر های تحت اختيار مخالفين خود را فتح کنند و روحانيت معروف به چپ را عملا به حاشيه برانند، از تاثير بيندازند يا از نهادهای قدرت بيرون رانند.
انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ و پيروزی جناح چپ پيشين که با نام اصلاح طلب به عرصه رقابت وارد شده بودند، روحانيون سنتی را شگفت زده کرد، اما آنان توانستند با برنامه ريزی و ياری گرفتن از رهبر جمهوری اسلامی و با تحمل دو دوره ی رياست جمهوری محمد خاتمی با تجديد قوا يک بار ديگرحريف خود را از صحنه خارج کنند.
در باره نقش روحانيت در انتخابات دوره هشتم مجلس احمد قابل روحانی و تحليلگرسياسی درفريمان خراسان به راديو فردا می گويد: اگرچه روحانيت از نظر رفتار سياسی گرفتار چند دستگی است، اما می توان روحانيت را به سه دسته اکثريت خاموش، گروه طرفدار محافظه کاران و بخش طرفدار اصلاح طلبان تقسيم کرد.
آقای قابل می افزايد:««دو گروه سرشناس داريم که طرفدار جناح راست هستند، يکی جامعه روحانيت مبارز تهران و ديگری جامعه مدرسين حوزه علميه قم. البته اخيراْ، به دليل رويکرد آقای روحانی و آقای هاشمی رفسنجانی، در جامعه روحانيت مبارز تهران اختلافاتی پديد آمده است، با اين وجود جزو جناح اصول گرا و تابع نظريات آيت الله مهدوی کنی هستند.»
صادق زيبا کلام استاد علوم سياسی و تحليلگردرتهران، هم با تاييد اينکه روحانيت يکدست نيستند می گويد روحانيت مبارز پشت سر آقای خامنه ای و نهايتا پشت سر محمود احمدی نژاد ايستاده است.
آقای زيبا کلام می گويد:««روحانيت مبارز، در مجموع از آيت الله خامنه ای تبعيت می کنند و از آن جايی که آقای خامنه ای خيلی محکم از دولت آقای احمدی نژاد طرفداری و حمايت می کند، بنابراين می توان گفت روحانيت مبارز از لحاظ سياسی و رسمی، طرفدار احمدی نژاد است.»
- «رهبری می خواهد دو جريان مطيع را شکل دهد و نمايشی از دموکراسی در ايران به وجود آورد. نمايشی که در آن، احزابی در تقابل و رقابتند و حتی احزاب حاشيه ای اصلاح طلب، در محدوده کوچک تری می توانند بازی کنند. می خواهند به دنيا بگويند، انتخابات در ايران به صورت تک حزبی و با نيروهای مشخص و تأييد شده نيست، بلکه دو جناح هستند که به شدت با هم رقابت می کنند».
به رغم آنکه در اصل يکصد و هفتم قانون اساسی آمده است که رهبر در برابر قوانين با ساير افراد کشور مساوی است، و بنا بر اصل يکصدو دهم همين فانون، رهبر جمهوری اسلامی اختيارات قانونی گسترده ای دارد که تعيين سياست های کلی نظام پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام، نظارت بر حسن اجرای سياست های کلی نظام، نصب و عزل و قبول استعفا ی فقهای شورای نگهبان، رييس قوه قضاييه، رييس سازمان صدا و سيما، رييس ستاد مشترک و فرماندهان عالی سپاه، ارتش و نيروی انتظامی، عزل رييس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشورو غيره از جمله اين اختيارات هستند.
بر پايه اين اختيارات قانونی است که رهبری جمهوری اسلامی می تواند مثلا در عرصه انتخابات با اعمال نفوذ در شورای نگهبان واظهار نظر علنی در فرايند انتخابات دخالت کند.
همزمان پيش از آنکه شورای نگهبان فهرست نهايی داوطلبان نماينئگی مجلس هشتم را اعلام کند، رايزنی های اکبرهاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و مهدی کروبی سه چهره شاخص روحانی منتقد اصولگرايان با رهبر جمهوری اسلامی خبرساز شد و گفته شد هدف اين رايزني ها جلب حمايت رهبر برای ميانجيگری به نفع طيفی از محافظه کاران واصلاحگرايان و دادن پيشنهاد بازنگری در وضعيت برخی داوطلبان ردصلاحيت شده به شورای نگهبان است.
رهبر و دولت
از سوی ديگر، با آنکه به گفته ناظران و آگاهان سياسی تا به حال آيت الله خامنه ای در مقام رهبری جمهوری اسلامی ازاظهار نظرعلنی در باره مقام های سياسی و کارکرد قوای سه گانه خودداری کرده است، اما وی در سخنرانی خود در برابر نمايندگان مجلس خبرگان رهبری در هفتم اسفند ماه در حضور دو رييس جمهوری پيشين اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی گفته هايی بر زبان آورد که برخی تحليلگران آن را «تحسين از سياست های محمود احمدی نژاد رئيس جمهور و حاميان او» در آستانه انتخابات مجلس تلقی کردند و اقدامی بی سابقه و سنت شکنانه توصيف کردند.
آيت الله خامنه ای در اين سخنرانی گفت:« :«نقش شخص رييس جمهوری و ايستادگی وی در پيشرفت موضوع هستهای بسيار بارز بود. در کنار ايستادگی ملت، مجلس هفتم نيز برخلاف تلاش عده ای در دوره قبل، واقعاً در موضوع هسته ای ايستادگی و پافشاری کرد.»
جدا از اين گونه گفته های رهبر جمهوری اسلامی، برخی از آگاهان سياسی برآنند که تغيير موضع رهبر در برابر سياست های شورای نگهبان، مدت ها است که قابل مشاهده است.
مهدی مهدوی آزاد، روزنامه نگار و تحليلگر سياسی در تهران به راديو فردا می گويد:«رهبری انقلاب اسلامی در سال های اخير، يک تغيير جهت اساسی را به شورای نگهبان ابلاغ کردند که بيانگر تغيير جهت نظام جمهوری اسلامی است. تا دو دهه قبل صحبت از اين بود که صلاحيت ها بايد تأييد شود و اصل بر برائت است. اما در اين چند سال به ويژه بعد از مجلس ششم، سياست جمهوری اسلامی بر اين قرار گرفت که صلاحيت ها بايد احراز شود، نه اين که اصل بر برائت باشد.»
اما صادق زيبا کلام رفتار در گفت وگو با راديو فردا، رهبر جمهوری اسلامی را در قبال دولت محمود احمدی نژاد را رفتاری ويژه و پيچيده ارزيابی می کند که به گفته او «قابل مقايسه با حمايت های وی از دولت های پيشين نيست.»
بر خلاف نظر آقای زيبا کلام، احمد قابل بر اين نظر است که آيت الله خامنه ای از همان ابتدا با محافظه کاران همراه بوده است و به گفته او نمی توان از چرخشی درسياست رهبر جمهوری اسلامی صحبت کرد.
آقای قابل می گويد:«بر خلاف نمايشی که در ظاهر اجرا می شود، از زمانی که آقای خامنه ای به مقام رهبری رسيده، طرفدار جناح خاصی است که اکنون در کشور حاکم می باشد. من هميشه در سخنرانی ها اين مسئله را عنوان کرده ام و تمام کسانی که دستی در سياست داشته اند می دانستند که رهبر، به جناح خاصی وابسته است و در واقع آن جناح است که به رهبری کشور رسيده. آقای خزعلی، همان روزهای اول انتخاب رهبر، با صراحت گفت حالا ديگر رهبر هم ازخود ماست.»
رقابت دو جناح مطيع
عيسی سحرخيز، روزنامه نگار و تحليلگر سياسی در تهران، در اين زمينه معتقد است که رهبر جمهوری اسلامی از يک سو مايل است انتخابات مجلس رقابتی و آزاد جلوه کند، اما از سوی ديگر مايل است از جناح سياسی همسوی نظرات خود نيز حمايت هايی بکند.
آقای سحر خيز در گفت وگوی خود با راديو فردا می افزاید:«رهبری می خواهد دو جريان مطيع را شکل دهد و نمايشی از دموکراسی در ايران به وجود آورد. نمايشی که در آن، احزابی در تقابل و رقابتند و حتی احزاب حاشيه ای اصلاح طلب، در محدوده کوچک تری می توانند بازی کنند. می خواهند به دنيا بگويند، انتخابات در ايران به صورت تک حزبی و با نيروهای مشخص و تأييد شده نيست، بلکه دو جناح هستند که به شدت با هم رقابت می کنند.»
اما اين تنها روحانيت و رهبری و ديگر نهاد های قدرت نيستند که بر روند انتخابات تاثير می گذارند، بلکه درعصر ارتباطات پيشرفته اين رسانه ها هستند که با نوع سياست اطلاع رسانی خود و چگونگی معرفی نامزدهای انتخاباتی می توانند تاثيری بس مهم بر سرنوشت انتخابات داشته باشند.
در بخش هفتم مرور تحليلی وِيژه راديو فردا بر مسادل مربوط به انتخابات مجلس هشتم، به بررسی نقش رسانه ها و مطبوعات جمهوری اسلامی ايران در انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی خواهم پرداخت.