بسیاری بر این باورند که انتخابات در جهان امروز شايد به عنوان مهمترين ابزار سياسی مسالمت آميز برای اداره کشورها، بدون توجه به مرام سياسی حاکم، شناخته شده است.
دست يابی به اين دستاورد سياسی حاصل قرن ها جدال ميان نيروهای سياسی و اجتماعی در جوامع گوناگون بوده است.
اما امروزه تقريبا هيچ نظام سياسی را در هيچ کشوری نمی توان پيدا کرد که با برگزاری انتخابات مخالفت کند. همه دولت های حاکم از برگزاری انتخابات به عنوان ابزار اداره جامعه ظاهرا دفاع می کنند، اما آنچه که مورد اختلاف و گفت وگو است ماهيت انتخابات و چگونگی برگزاری آن است.
در نخستین بخش از برنامه «انتخابات ۸۶ زير ذره بين»، رشته برنامه ويژه بررسی تحليلی انتخابات مجلس هشتم در ايران، مروری بر تاريخچه پديده انتخابات، اهميت آن در توسعه سياسی و نگاهی به تازه ترين تجربه های همسايگان ايران در اين زمينه خواهيم داشت.
اولين پرسشی را که پی گرفته ايم اين است که ازچه زمانی و چرا انتخابات به عنوان ابزار حل و فصل اختلاف های سياسی و برای ساماندهی به امور جامعه بکار گرفته شد.
يونان باستان و انتخابات
- «تاريخ انتخابات به شکل سازمان يافته، مؤثر و عمومی از يونان قديم شروع می شود، به خصوص در دوره حکومت پريکليس. در اين دوره کوتاه که حدود ۸۶ سال به طول می انجامد، رأی مردم همه چيز را تعيين می کند و مردم در همه امور نظر می دهند.»
بسياری از صاحب نظران علوم سياسی سابقه مشارکت شهروندان در تصميم گيری های عمومی و پيشينه تاريخی انتخابات امروزی را در يونان باستان سراغ می گيرند.
رسول نفيسی، استاد رشته علوم اجتماعی در دانشگاه استراير واشينگتن، در گفت وگو با راديو فردا يکی از همين تحليلگران است.
آقای نفيسی می گويد:«تاريخ انتخابات به شکل سازمان يافته، مؤثر و عمومی از يونان قديم شروع می شود، به خصوص در دوره حکومت پريکليس. در اين دوره کوتاه که حدود ۸۶ سال به طول می انجامد، رأی مردم همه چيز را تعيين می کند و مردم در همه امور نظر می دهند. اين نظرها با انداختن سنگ های سياه و سفيد درون کوزه ها مشخص می شد، مخالفين سنگ سياه و موافقين سنگ سفيد می انداختند.»
او می افزايد:« حتی در مورد جنگ و يا محکوم کردن افراد، به خصوص در محاکمه سقراط ، همه مردم آتن جمع می شوند و رأی می دهند. بنابراين پايه و اساس انتخابات از طريق مردم به طور مساوی و همگانی، در يونان گذاشته شده است».
اما چرا انتخابات توانسته است به عنوان تنها ابزار مسالمت آميز حل و فصل اختلاف سليقه های سياسی در طی قرنهای گذشته جای خود را باز کند؟
علی کشتگر، فعال و تحليلگر مسايل ايران، در گفت وگو با راديو فردا در پاريس فلسفه وجودی انتخابات و علت تداوم انتخابات را اين می داند که انتخابات اين امکان را برای شهروندان فراهم می آورد که در سرنوشت خود دخالت فعال کنند.
آقای کشتگر می گويد:««فلسفه انتخابات آزاد اين است که مردم بتوانند آزادانه سرنوشت خود را تعيين کنند. اگر خواستند، حکومت گران و قوانين را تغيير دهند و يا اصلاح کنند و حتی اگر خواستند، نظام را تغيير دهند. به جای متوسل شدن به خشونت يا انقلاب، از راه انتخابات ادواری سرنوشت خود را در دست بگيرند».
فرد و حق انتخاب
- «در حقيقت اين يک انقلاب فکری و سياسی بزرگ بود. شايد بتوان گفت بزرگترين انقلاب سياسی که تا کنون بشريت انجام داده است، يعنی واژگون کردن هرم حاکميت. وقتی حاکميت به خدا تعلق داشته باشد، در آن صورت انسان حق انتخاب ندارد اما زمانی که انسان، پايه و اساس حاکميت است، حق انتخاب به وجود می آيد و مردم نمايندگان خود را جهت قانون گذاری به مجلس می فرستند. قانون گذاری، هسته اصلی دموکراسی است.»
مهدی مظفری، استاد علوم سياسی دانشگاه درآرهوس دانمارک، نيز در گفت وگو با راديو فردا می گويد انتخابات از مهمترين رويدادهای توسعه فکری جامعه بشری بود که در پی دست يابی به آن حقوق شهروندی مفهوم پيدا کرد.
او می گويد:««در حقيقت اين يک انقلاب فکری و سياسی بزرگ بود. شايد بتوان گفت بزرگترين انقلاب سياسی که تا کنون بشريت انجام داده است، يعنی واژگون کردن هرم حاکميت.»
آقای مظفری می افزايد:«وقتی حاکميت به خدا تعلق داشته باشد، در آن صورت انسان حق انتخاب ندارد اما زمانی که انسان، پايه و اساس حاکميت است، حق انتخاب به وجود می آيد و مردم نمايندگان خود را جهت قانون گذاری به مجلس می فرستند. قانون گذاری، هسته اصلی دموکراسی است.»
اين استاد علوم سياسی می گويد:«وقتی انسان حاکم است، قوانين را همين انسان، که از اين به بعد شهروند محسوب می شود بر اساس اراده، منافع و انتخاب خود برمی گزيند».
تجربه ترکيه
اگر چه ايران از اولين کشورهای خاورميانه است که پس از نتيجه دادن جنبش مشروطه انتخابات پارلمانی در آن برگزار شد، اما به نظر می رسد که برای شهروندان ايرانی برگزاری انتخاباتی واقعا آزاد به آرزويی تبديل شده که زمان تحقق آن هنوز معلوم نيست.
در اين ميان در همسايگی ايران کشورهايی مانند ترکيه، افغانستان و پاکستان کم و بيش انتخابات پارلمانی نسبتا آزادی را پشت سر گذاشته اند و به گفته برخی کارشناسان عملا نه تنها از نظر اقتصادی بلکه از لحاظ سياسی و اجتماعی از ايران پيشی گرفته يا می گيرند. برای بررسی اهميت انتخابات آزاد در توسعه سياسی و اجتماعی همسايگان ايران پای صحبت چند کارشناس نشسته ايم.
انتخابات پارلمانی سال گذشته ترکيه با شرکت چهارده حزب از طيف چپ، راست، جمهوری خواه، اسلامی و طرفدار حقوق کردهای اين کشور برگزارشد.
انتخابات ترکيه به تائيد ناظران جهانی رسيده و به باور برخی از آگاهان سياسی مردم و رهبران و شهروندان کشورهای ديگر منطقه می توانند اين تجربه را مد نظر قرار دهند. در پارلمان کنونی ترکيه چهار گرايش اسلامی، جمهوری خواه، ناسيوناليسم افراطی ترک و ناسيوناليسم معتدل کرد وجود دارند.
تورج اتابکی، استاد دانشگاه اوترخت هلند و کارشناس آسيای ميانه و قفقاز، درباره اهميت انتخابات در ترکيه به راديو فردا می گويد:« ترکيه با پشت سر گذاشتن چندين کودتای نظامی توانسته است با تکيه بر نهادهای قانونی، زمينه شرکت شهروندان را در تعيين سرنوشت سياسی جامعه فراهم آورد. »
آقای اتابکی می افزايد:«اگر از کودتاهايی که تا دو دهه پيش داشتيم بگذريم، ترکيه کشوری است که بعد از جمهوريت توانسته است با تکيه بر نهادهای قانون گذاری، شرکت جمهورمردم را در تعيين سرنوشت خود تضمين و تأمين کند. در ترکيه با نوعی شايسته سالاری روبه رو هستيم. با نگاه به تاريخ همين دو دهه، متوجه می شويم بسياری از برگزيدگان سياسی، نه از خانواده های سرشناس و معتبر سنتی اين نظام و يا از برگزيدگان اقتصادی، بلکه از لايه های پايينی جامعه با باورهای کاملاْ متفاوت از يکديگر به اين مقام رسيده اند. بنابراين، تجربه ترکيه برای بسياری از کشورهای در حال گذار به دموکراسی، تجربه ای است حائز اهميت».
- «در ترکيه با نوعی شايسته سالاری روبه رو هستيم. با نگاه به تاريخ همين دو دهه، متوجه می شويم بسياری از برگزيدگان سياسی، نه از خانواده های سرشناس و معتبر سنتی اين نظام و يا از برگزيدگان اقتصادی، بلکه از لايه های پايينی جامعه با باورهای کاملاْ متفاوت از يکديگر به اين مقام رسيده اند. بنابراين، تجربه ترکيه برای بسياری از کشورهای در حال گذار به دموکراسی، تجربه ای است حائز اهميت».
نخستين تجربه افغانستان
افغانستان از ديگر همسايگان ايران است که پس از دهه ها سکون سياسی، دخالت شوروی سابق در اوضاع داخلی از دهه هفتاد ميلادی اين کشور را دچار يک سلسله تغيير و تحولات خشونت بار کرد که در پايان اين کشور سرانجام به سلطه بنيادگرايان طالبانی دچار شد.
در هفت هشت سال گذشته، با کمک کشورهای خارجی، افغانستان می رود که دموکراسی را به تدريج تجربه کند. هرچند، کارشناسان سياسی هنوز از انجام هرگونه پيش گويی قاطع در باره آينده سياسی اين کشور پرهيز می کنند.
شکريه بارک زای، نماينده پارلمان و تحليلگرسياسی در کابل، در باره اهميت چند سال گذشته و انتخابات در افغانستان در گفت وگو با راديو فردا می گويد:« پی بردن شهروندان به حق خود و مشارکت آنان در سرنوشت سياسی جامعه از دستاوردهايی است که اين انتخابات به مردم آموخته است.»
شکريه بارک زای می گويد: «مرحله اول مشارکت مردم در ساختار سياسی کشور، درمرحله دوم آگاهی مردم با حقوق شهروندی خود به عنوان تصميم گيرندگان و رأی دهندگان و در مرحله سوم نهادينه ساختن يا مشق دموکراسی در افغانستان،می تواند در انتخابات دست به دست هم داده و مردم را با دولت و حکومت بهترورييس جمهوری آشنا کند.»
او می افزايد:«درافغانستان حکومت هميشه همراه با کودتا و خونريزی بود واين اولين باری است که مردم در سرنوشت خود شرکت کردند. درگذشته هرگزنمايندگان اقشار مختلف مردم حضور پيدا نمی کردند ولی دراين انتخابات اقوام مختلف و حتی زنان گرد هم آمدند که اين امر، قدمی است رو به جلو در راستای آگاهی و شعور سياسی مردم و بهبود وضعيت آنان از طريق انتخابات».
پاکستان و نقش ارتش
پاکستان نيز کشور ديگر همسايه شرقی ايران است که بعداز يک دوره ناآرامی و کشمکش های داخلی و انتخابات پارلمانی و ايالتی، هفته پيش در آن انتخابات پارلمانی برگزارشد.
شاهد احمد، روزنامه نگار در اسلام آباد، در گفت وگو با راديو فردا، نتايح و تاثيرهای بلافاصله انتخابات پارلمانی هفته پيش پاکستان را بر ساختار سياسی جامعه دست کم در سه زمينه برجسته می بيند:
شاهد احمد می گويد:««مردم پاکستان درانتخابات ۲۰۰۸ ميلادی از خود هوشمندی نشان دادند. به خصوص استان سرحد پاکستان نشان داد که ديگر طرفدار افراط گرايی نيست. حتی در مناطقی که زير سلطه طالبان پاکستانی رفته بود و ارتش در آن عمليات انجام داد، احزاب لائيک پيروز شدند.
او می افزايد:« به نظر می رسد که ملی گرايی در حال افزايش است و جنبه جالبی که بين مردم و رهبران سياسی ظهور پيدا کرده،اين است که از شدت علاقه و محبتی که مردم به ارتش داشتند کاسته شده و مردم در گفت وگوهای روزمره خود خواستار خاتمه نقش ارتش در سياست پاکستان شده اند».
می رسيم به کارنامه ايران که صد سالی است از مشروطه تا به امروز هر چند يکبار شاهد اين يا آن رای گيری بوده است.
می توان پرسيد در زمينه برگزاری انتخابات آزاد و فراهم کردن زمينه رقابت چگونه بوده است؟ و در دهه ها و ساليان گدشته مردم ايران در کدام رای گيری ها و در چه شرايط و به چه عللی بيشتر يا کمتر به پای صندوق رای رفته اند؟
بخش دوم رشته برنامه «انتخابات ۱۳۸۶ زير ذره بين» ويژه يافتن پاسخ هايی برای اين پرسش ها است.