مطبوعات داخل ايران در هفته گذشته، از دو مورد خودکشی خانوادگی خبر دادند.
مورد اول، در شهر سنقر کرمانشاه بود که يک مرد روستايی به دليل فقر بسيار اقدام به کشتن خود و دختر و پسر کوچکش، از طريق سيم برق کرد که فرزندان او کشته شدند و خودش زنده ماند. او در پاسخ به اين پرسش که به چه دليل اين عمل را انجام داد، گفته است نمی خواستم فرزندانم به عاقبت من دچار شوند.
مورد ديگر در مشکين شهر بود که مادری ۳۴ ساله و دختر ۱۷ ساله او با خوردن قرص فسفيد آهن معروف به قرص برنج، خودکشی کردند. در خبرها آمده بود که اين مادر و دختر در فقر کامل زندگی می کردند.
در نگاهی به صفحات حوادث روزنامه های کشور، می توان انواع خبرهايی از خودکشی را در نقاط مختلف کشور ديد.
خودکشی پديده ای نيست که فقط مختص ايران باشد، بلکه به گزارش سازمان بهداشت جهانی، يک معضل جهانی است.
در اين گزارش، بالاترين آمار خودکشی متعلق به ژاپن، آمريکا و شرق اروپاست. اين گزارش، زنان را قربانيان اصلی خودکشی در جهان ناميده و از سه کشوری که بالاترين ميزان خودکشی زنان در آنها انجام می گيرد، نام برده است که ايران مقام سوم را دارد.
همچنين بر اساس تحقيقی که دفتر مشارکت زنان رياست جمهوری در سال ۱۳۷۹ در مورد خودکشی در خلال سال های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ انجام داده، ميزان خودکشی های زنان دو برابر شده در حالی که رشد جمعيت به اين ميزان نبوده است.
در شهريور ماه گذشته، محمدباقر صابری ظفرقندی، سرپرست اداره کل سلامت روان، جوانان و مدارس وزارت بهداشت، در يک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که سالانه شش نفر به ازای هر ۱۰۰ نفر جمعيت در ايران اقدام به خودکشی می کنند که معادل ۴۲۰۰ نفر در سال است. او افزود که همه اين خودکشی ها موفق نمی شود.
در همين ارتباط ، مدير کل امور اجتماعی وزارت کشور و همچنين سرپرست اداره سلامت روان، جوانان و مدارس وزارت بهداشت، از افزايش آمار خودکشی در استان های ايلام، کرمانشاه، همدان و کاهش آمار خودکشی در استان سيستان و بلوچستان در يکی دوسال اخير خبر دادند.
اما به رغم اين آمارها، آسيب شناسان اجتماعی معتقدند به دليل نبودن بانک آمار و اطلاعات درايران، نمی توان اطلاع دقيقی از ميزان خودکشی در ايران به دست آورد.
نبود آمار پايه
دکتر مهديس کامکار، روانشناس در تهران، در اين باره به راديو فردا می گويد: «ما آمار درست جمعيت و حتی آمار جنسيتی ايران را نداريم. در ظرف ۲۰ سال اخير به دليل اطلاع رسانی عمومی که از طريق جرايد و رسانه ها انجام می شود، توضيحات در مورد سلامت و بهداشت روانی و درمان های روانی خيلی بيشتر شده است.»
او افزود:«شما زمانی می توانيد از افزايش و کاهش، آمار دهيد که قبل از آن يک آمار پايه ای داشته باشيد، وقتی که اين آمار پايه ای را نداريد نمی توانيد بگوييد کاهش داشته يا افزايش. »
مهديس کامکار با اشاره به اين موضوع که می گويند ميزان افزايش افسردگی و اضطراب در دانش آموزان و دانشجويان افزايش يافته است، می افزايد: « بايد از۳۵-۳۰ سال پيش در سطح دانش آموزان و دانشجويان آماری داشته باشيد که بتوانيد مقايسه کنيد. زيرا تحقيقات ميدانی است و اگر آماری وجود نداشته باشد دليل بر اين نيست که اکنون افزايش يافته، بلکه ممکن است که قبلاً هم وجود داشته ولی اطلاع رسانی نمی شده است و حالا رسانه ها اين مسئله را انعکاس می دهند.»
- «برخلاف شعاری که سياستمداران درجه اول کشور می دهند مبنی بر اين که مشکل اقتصادی وجود نداريم، تورم در تمام جهان وجود دارد و يا اين جمله قصار که گفتند« سرجمع وضعيت از سال قبل بهتر شده است»، اين شاخص های خودکشی دلايل مطمئنی است برای رد کردن ادعاهای بی پایه سياسی.»
او اضافه می کند: «شرايط بی ثباتی که در ايران به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی وجود دارد باعث افزايش درماندگی و نااميدی درانسان هاست تا به زندگی خود پايان دهند.»
افزون بر اين، در بسياری از مناطق ايران هنوز به دليل مسائل فرهنگی و سنتی، بسياری از خودکشی ها پنهان می ماند.
فقر و نا اميدی
به عقيده مهرداد مشايخی، استاد جامعه شناسی درآمريکا، خودکشی يکی از آسيب های اجتماعی است که در جامعه، زمانی که ميزان آن بالا باشد، حکايت از مشکلات ساختاری جدی در آن جامعه دارد.
او به راديو فردا می گويد: «ما در ايران با چند دسته خودکشی روبه رو هستيم. در زمينه ای که به جامعه شناسی مربوط می شود و شرايط اجتماعی در آن دخيل است، آمار سه نوع خودکشی در ايران بالاست. نوع اول، مسائل و آسيب های فرهنگی و فشارها و شرايط دشواری است که دولت برای جوانان ايجاد کرده که در اين سال ها تعدادی از جوانان را به سمت خودکشی و خود سوزی هدايت کرده است.»
به گفته مهرداد مشايخی، «نوع دوم در مورد زنان است به خصوص دختران جوانی که تحت فشارهای اجتماعی خودکشی می کنند و دسته سوم مواردی که به فقر و نااميدی مربوط است.»
مهرداد مشايخی با اشاره به که «البته فقر به تنهايی نمی تواند دليل کافی برای اقدام به خودکشی باشد»، گفت:«در بسياری از نقاط ايران و کشورهای مختلف جهان در طول تاريخ بخش عمده ای از مردم فقير بوده اند، ولی به اين دليل خودکشی نمی شود. بنابراين در کنار فقر بايد عوامل ديگری به صورت مکمل حضور داشته باشند که مهمترين آن بی اميدی است. يعنی شما هم فقير باشيد و هم فکر کنيد که قرار نيست تغييری در شرايط زندگی تان ايجاد شود.»
نابسامانی اجتماعی و فقر اقتصادی
در مورد خودکشی هايی که عوامل اجتماعی در تشديد آن نقش دارند، مانند خودکشی های خانوادگی يا خودکشی زنان و جوانان، آسيب شناسان علاوه بر فقر و بی اميدی، بر از بين رفتن هنجارهای اجتماعی نيز تأکيد دارند.
کاوه مظفری، پژوهشگر اجتماعی در تهران، به راديو فردا می گويد: «اين نوع خودکشی ها در شرايط جامعه ايران که چشم انداز زيبايی برای ادامه راه وجود ندارد، در مواقعی اتفاق می افتد که نابسامانی های اجتماعی به شدت زياد می شود و مربوط است به فقر اقتصادی مردم.»
او می افزايد:«در چنين وضعی ارتباطات، تصويرها و اميدهای اجتماعی افراد جامعه و مفاهيمی که با آن خود را زنده نگه می داشتند و به همبستگی اجتماعی معروف است، به يک باره فرو می ريزد به طوری که برای آن فرد يا خانواده، راهی به جز خودکشی باقی نمی ماند. اين خودکشی ها شاخص های شناساندن جامعه است به ما.»
به گفته آقای مظفری، «برخلاف شعاری که سياستمداران درجه اول کشور می دهند مبنی بر اين که مشکل اقتصادی وجود نداريم، تورم در تمام جهان وجود دارد و يا اين جمله قصار که گفتند« سرجمع وضعيت از سال قبل بهتر شده است»، اين شاخص های خودکشی دلايل مطمئنی است برای رد کردن ادعاهای پوچ سياسی.»
- «برای اقدام به خودکشی، آدم ها بايد در يک سطح هيجانی مخصوصی قرار گيرند که امکانش را از نظر انرژی روانی و جسمی داشته باشند. کسانی که بسيارافسرده هستند آنقدر خطرناک نيستند ولی ممکن است وقتی تحت درمان قرار می گيرند، توانايی طرح ريزی لازم را برای خودکشی پيدا کنند. بنابراين خودکشی لزوماً اين نيست که آدم ها در نهايت استيصال روانی قرار گيرند بلکه برای انجام آن، سطح هيجانی خاصی لازم است.»
افزون بر مسائل اجتماعی و اقتصادی، به گفته آسيب شناسان، اختلالات روحی و روانی يکی ديگر از عوامل خودکشی در ميان افراد جامعه است. در ايران به گفته مسئولان وزارت بهداشت، افسردگی شايع ترين اختلال روانی است و آنها خودکشی را پس از حوادث قلبی و اعتياد، در رتبه سوم قرار داده اند.
سطح هيجانی برای خودکشی
مهديس کامکار، روانشناس در تهران، در مورد اين مسئله به راديو فردا می گويد:«برای اقدام به خودکشی، آدم ها بايد در يک سطح هيجانی مخصوصی قرار گيرند که امکانش را از نظر انرژی روانی و جسمی داشته باشند. کسانی که بسيارافسرده هستند آنقدر خطرناک نيستند ولی ممکن است وقتی تحت درمان قرار می گيرند، توانايی طرح ريزی لازم را برای خودکشی پيدا کنند. بنابراين خودکشی لزوماً اين نيست که آدم ها در نهايت استيصال روانی قرار گيرند بلکه برای انجام آن، سطح هيجانی خاصی لازم است.»
او اضافه می کند که:«به همين دليل فردی که اول ديگران را می کشد تا آنها رنج نکشند و بعد می خواهد خودش را بکشد، ممکن است آن سطح هيجانی تخليه شود و ديگر شهامت کشتن خود را نداشته باشد و اين مسئله زياد اتفاق می افتد.»
مهديس کامکار بر اين اعتقاد است که «آدم ها وقتی به مرز خودکشی می رسند که از زنده بودن در رنج روانی شديدی باشند و اين وقتی است که آدم ها دچار فقدان لذت از زندگی شوند يعنی هيچ گونه علاقه ای به زنده بودن، نفس کشيدن، غذا خوردن و چشم باز کردن نداشته باشند که اصطلاحاً به آن می گوييم« فقدان لذت مطلق» يا استيصال و درماندگی شديد.»
سازمان بهداشت جهانی در آخرين گزارش از وضعيت خودکشی در جهان، ضمن هشدار در مورد افزايش آمار خودکشی در جهان، از برخی کشورها که نرخ خودکشی در آنها بالاست خواسته است برنامه های خاصی را برای پيش گيری در نظر گيرند.
در ايران به عقيده کارشناسان، دولت می تواند در کنترل خودکشی هايی که متأثر از عوامل اجتماعی و اقتصادی هستند همچون فقر و محروميت، نقش مهمی داشته باشد.
مهرداد مشايخی در اين باره به راديو فردا می گويد:«برنامه ريزی، بايد شامل ايجاد امکاناتی باشد که افرادی را که درزير خط فقرند و آسيب پذيرترين اقشار هستند، پوشش دهد. ما يک کشور نفت خيز هستيم و می توان از درآمد نفت که در حال حاضر حيف و ميل و صرف کمک به برخی از کشورها و جنبش های منطقه می شود، بخشی از اين بودجه صرف کارآفرينی شود.»
مهرداد مشايخی با اشاره به اينکه بر اين عقيده نيست که به صورت پول و رايگان به افراد کمک شود می افزايد :« اين را در موارد استثنايی می توان انجام داد. ولی مهم تر از آن، ايجاد کار و اشتغال است. دولت با مرکزيتی که در امر اشتغال زايی دارد، می تواند کار ايجاد کند. ممکن است کار مفيدی هم نباشد ولی به گونه ای باشد که احساس درگير بودن در کار را به اين افراد بدهد و برايشان درآمدی ايجاد کند تا برای مردم اميد، امکانات و شرايط فراهم شود.»
- «در بسياری از نقاط ايران و جهان در طول تاريخ بخش عمده ای از مردم فقير بوده اند، ولی به اين دليل خودکشی نمی شود. بنابراين در کنار فقر بايد عوامل ديگری به صورت مکمل حضور داشته باشند که مهمترين آن بی اميدی است. يعنی شما هم فقير باشيد و هم فکر کنيد که قرار نيست تغييری در شرايط زندگی تان ايجاد شود.»
آسيب شناسان اجتماعی ضمن تأکيد بر نقش اقتصاد در کاهش ميزان خودکشی ها، معتقدند ايجاد فضای باز و آزاد اجتماعی و اين که مردم بتوانند در تعيين زندگی و کار و معيشت خود تصميم گيرنده باشند، موجب اميد به زندگی و داشتن چشم اندازی بهتر برای آينده می شود و گامی است برای پيشگيری و کنترل انگيزه های خودکشی در افراد.
کاوه مظفری، پژوهشگر اجتماعی در تهران، در اين باره به راديو فردا می گويد :«اميد اجتماعی وقتی به وجود می آيد که مردم برای تنظيم امور روزمره زندگيشان اجازه مشارکت و تصميم گيری داشته باشند. اين مسئله در جامعه ما وجود داشته است.»
او با اشاره به مثال شهر بم گفت:«بعد از زلزله، دولت دربم وجود نداشت و مردم خودشان امورشان را تنظيم می کردند. می خواهم بگويم که اين صرفاً مربوط به دولت نيست. شايد برای حل فوری اين مسائل بحرانی بهترين راه، ترويج دموکراسی مشارکتی در جامعه باشد نه اين که سوبسيدها و رانت های دولتی که اکنون در جيب مافياها می رود، در بين مردم پخش شود.»
آقای مظفری می افزايد: «به نظر من، راه تأثير گذار اين است که دموکراسی مشارکتی امکان پذير شود و دولت بپذيرد که مردم در تعيين امور زندگی شان حق دارند خودشان تصميم گيری کنند.»
در ۱۷ ارديبهشت ماه، علی عسگری، معاون اقتصادی معاونت برنامه ريزی و راهبردی رئيس جمهوری ايران، اعلام کرد ۱۴ تا ۱۵ ميليون نفر در ايران زير خط فقر زندگی می کنند.
از سوی ديگر، بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد، ظرف ۵۰ سال گذشته خودکشی به ميزان ۶۰ درصد در جهان افزايش يافته است.
«گزارش ويژه هفته» را هر سه شنبه بعد از خبرهای ساعت ۱۹ از راديو فردا می تواند بشنويد.
در اين رشته گزارشها، همکاران و گزارشگران راديو فردا از مرز رويدادهای روز عبور کنند و به بررسی تحليلی مسائلی می پردازند که از جمله در حوزه های سياسی، اجتماعی، فرهنگی، زيست محيطی ورزشی، در اين يا در آن حد، خبرساز شده اند.