پارادوکس با کامبیز حسینی؛ درد دل خصوصی من با شما!

برنامه این هفته طنز و منز و این حرف‌ها توش نیست!

وضعیت حال حاضر ایران و اتفاقات چند سال اخیر به طرز وحشتناکی داره منو یاد دهه شصت میندازه که شاید برای شما شنوندگان جوان این برنامه مفهومی نداشته باشه و تجربه‌ای جدید زیر سایه جمهور اسلامی باشه ولی برای ما خاطره است!

خاطره خوبی هم نیست والله!

عرض کنم خدمتون که اگر در ایران زندگی می‌کنید و این صف بنزین رو می‌بیند و این تحریم‌ها رو می‌بینید و این ادبیات خصمانه آقایان رو می‌شنوید و پول ندارید و بگیر بگیر شده و قاسم سلیمانی می‌خواد شاه بشه و ملت دارند به هم نارنجک پلاستیکی پرت می‌کنند و کلاً وضع در حالتی است که نه تنها مملکت ثبات ندارد بلکه معلوم نیست از جان ملت چه می‌خواهد! باید عرض کنم که به ایران دهه ۶۰ شمسی خودمان خوش آمدید!

ما دهه شصت یادمونه! بچه بودیم ولی یادمونه!

صف بود و کوپن بود و شیر پیدا نمی‌شد و گوشت شتر پخش می‌شد و خلاصه وضعیت وضعیت غمناکی بود و ما کلاً با اون غم داشتیم حال می‌کردیم چرا که انقلاب کرده بودیم و حالا افتاده بودیم به جنگ!

شما یادتون نمیاد!

شما یادتون نمیاد که دهه شصت همین آش و همین کاسه بود فقط اینستاگرام نبود والا بقیه‌اش همین بود!

البته غیر از اینستاگرام این همه آقازاده پورشه‌سوار و دزد حکومتی و اختلاس هم نبود!

خلاصه اینکه اگه دهه شصت زندگی نکردید بدانید که پدر ما در آمد در آن روزگار و روز بدی بود دهه شصت!

دهه شصت روزی نبود که بخواییم بهش برگردیم و بهش افتخار کنیم ملت!

حالا روزهایی در گذشته داشتیم که اگه بهش برگردیم من حرفی ندارم ولی آخه دهه شصت آخه!‌

برنگردیم به دهه شصت ملت!

روز خوبی نبود دهه شصت!

پارادوکس با کامبیز حسینی؛ درد دل خصوصی من با شما!