جان باختن بکتاش آبتین؛ دنیاهای موازی فرهنگ و هنر امروز ایران

مجموع اتفاقاتی که از زمان جان باختن بکتاش آبتین، شاعر و فیلمساز زندانی در فضای فرهنگی و هنری ایران رخ داد، نمایشگر شدت تفاوت و افتراق در برداشت از فعالیت فرهنگی و هنری در میان فعالان این عرصه در ایران امروز و نهادهای درگیر در آن بود.

این تفاوت‌ها همچنین به شکل ملموسی تاثیرگذاری اقدامات حکومت بر جنبه‌های مختلف امور فرهنگی و خلق دنیاهای موازی بر بستری مشترک به عنوان ادب و هنر را نمایش داد.

آشکارترین نمود بروز این تفاوت‌ها و خلق دنیاهای موازی در دو رویکرد متفاوت دو نهاد صنفی بخش ادبیات و سینمای ایران، یعنی کانون نویسندگان ایران و خانه سینما، در واکنش به جان باختن بکتاش آبتین دیده شد.

از سویی کانون نویسندگان ایران به عنوان ریشه‌دارترین نهاد صنفی بخش فرهنگ ایران، استوار بر سنت خلل‌ناپذیر نفی استبداد و درخواست آزادی بیان و اندیشه بدون هرگونه ملاحظه و چشم‌پوشی به صراحت حکومت جمهوری اسلامی را به دلیل تعلل در پیگیری روند درمان شاعر و فیلمساز زندانی مسئول دانست و از ادامه «قتل‌های زنجیره‌ای» صحبت کرد.

بیشتر در این باره: اعتراض صدها عضو خانه سینما به هیئت‌ مدیره در پی جان باختن بکتاش آبتین

در سوی دیگر خانه سینما به عنوان نهاد صنفی سینماگران ایران با صدور بیانیه‌ای کوتاه، آشکارا پرهیزش از بیان علت جان باختگان آقای آبتین را نمایش داد و حتی با وجود عذرخواهی از صدور آن بیانیه، همچنان از بیان حقیقت زندانی بودن شاعر و فیلمساز جان باخته خودداری کرد.

این دو رویکرد متفاوت جلوه ای است از دو مسیر و دنیای متفاوت که بخش‌های فرهنگی و هنری ایران امروز در آن سیر می‌کنند. از سویی جریان مستقل و پای بند به اصولی وجود دارد که در آن مبارزه با سانسور و تلاش برای دستیابی به آزادی برجسته است. این جریان زیر سایه سرکوب هر روزه حکومت حضور کم توان اما همچنان پایداری در فضای فرهنگی و هنری دارد.

در سمت دیگر بخش‌های رسمی فعالیت‌های فرهنگی و هنری هستند که حیاتشان زیر سایه «مجوز»های حکومت معنی پیدا می‌کند. این بخش متأثر از عطش سیری ناپذیر حکومت برای بهره‌برداری از قابلیت‌های تبلیغی‌ فرهنگ و هنر، با کنترل تمام بخش‌ها و عرصه‌هایش روبروست اما بازتاب فعالیت‌هایش در جامعه گسترده و غیرقابل مقایسه با بخش سرکوب شده است. در این بخش به واسطه حجم عظیم سرمایه‌های روانه شده حکومتی، منفعت اقتصادی به نسبت قابل توجهی برای فعالان در آن فراهم است.

Your browser doesn’t support HTML5

تحلیل بیانیه خانه سینما در گفت‌وگو با مصطفی آل‌احمد، نویسنده و کارگردان

سینمای بعد انقلاب ایران، زیر سایه مسیر طراحی شده حکومت اجازه فعالیت و دوام پیدا کرده است. حکومت به طور مستمر با کنترل تمام ابعاد خلق و عرضه آثار سینمایی، امکان شکل‌گیری هرگونه جریان مخالف و منتقدی را از آن می‌گیرد و تلاش مداومی در حذف نام‌های مخالف و منتقد دارد. در چنین ساختاری، حکومت با عدم صدور مجوز نمایش برای هر فیلم منتقد و مخالفی که به هر شکلی امکان خلق پیدا کرده، آن را به بخش غیررسمی رانده و امکان دیده شدن گسترده از آن را می‌گیرد.

خانه سینما، نهاد صنفی سینمای ایران نیز بر مبنای همین رویکرد و بدست خود حکومت ساخته شد. تیم مدیریت سینمای بعد انقلاب ایران پس از شکل دهی و تثبیت مسیر دلخواه حکومت در جریان تولید و عرضه آثار سینمایی، اوایل سال ۱۳۶۹ اجازه داد تا سینماگران بر مبنای چارچوب‌های مورد قبول حکومت فعالیت صنفی داشته باشند.

بیشتر در این باره: عذرخواهی «خانه سینما» از بیانیه خود برای جان باختن بکتاش آبتین، شاعر و مستندساز

بر این مبنا خانه سینما به عنوان مجمعی متشکل از فعالان رشته‌های مختلفی سینمایی تشکیل شد؛ فخرالدین انوار (معاون سینمایی وقت وزارت ارشاد)، محمد بهشتی (رئیس بنیاد فارابی) و محمدمهدی حیدریان (مدیر نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی) اعضای هیئت موسس این نهاد بودند و عبدالله اسفندیاری، حمید پورافضل، مهدی جمالی‌بحری، محمدمهدی دادگو، منوچهر عسگری‌نسب و مهدی مسعود‌شاهی به عنوان هیئت مدیره موقت به مدیرعاملی منوچهر عسگری‌نسب آغاز به کار این نهاد را اعلام کردند.

برای تأمین هزینه‌های چنین نهادی معاونت امور سینمایی از شورای فرهنگ عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی خواست تا دو درصد فروش بلیت سینماها از سال ۱۳۶۵ به بعد زیر نظر معاونت سینمایی به خانه سینما داده شود. با تصویب چنین درخواستی، عملاً حکومت همه مناسبات تشکیل و تأمین هزینه خانه سینما را برعهده گرفت.

هرچند برخی مناسبات این نهاد تغییراتی از زمان آغاز به کار تاکنون داشته اما جمله مربوط به فعالیت آن «تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» در اساسنامه‌اش حفظ شده و کنترل فعالیت‌هایش از سوی حکومت ادامه دارد. در مقطعی شدت گرفتن منازعات درون گروهی سینماگران با یکدیگر و مدیران دولت محمود احمدی‌نژاد منجر به تعطیلی کوتاه‌مدت خانه سینما شد، اما از آنجا که این تعارض با کل حکومت نبود و بیشتر به نوعی تعارض منافع گروه‌های درونی تصمیم‌گیر سینمای ایران مربوط می‌شد، پس از انتخاب حسن روحانی با چراغ سبز هسته اصلی قدرت جمهوری اسلامی اجازه فعالیت دوباره پیدا کرد.

از زمان بازگشایی خانه سینما، پرهیز از هرگونه فعالیت خارج از مسائل معیشتی و منفعتی سینماگران رویکرد اصلی مدیران این نهاد بوده است. با چنین رویکردی اعلام موضع درباره جان‌باختن یک عضو منتقد این نهاد که پای‌بند به اصول جهان‌شمول آزادی بیان و اندیشه بود و جان بر سر اعتقادات و اصولش داد، بزرگترین چالش بود.

بیانیه اول خانه سینما نمود آشکاری از نوع دیدگاه حاکم بر بدنه فعالان سینمایی بود که در آن پرهیز از هرگونه منازعه با حکومت برجسته است. مطابق این دیدگاه فعالان سینمایی با پذیرش همه جانبه مناسبات حاکم شده، از هرگونه موضع‌گیری هزینه‌بر خودداری می‌کنند و در پاسخ به انتقادات، فعالیت در حوزه فرهنگ و هنر را ورای حضور و اقدام سیاسی و اجتماعی توصیف می‌کنند.

بیشتر در این باره: بکتاش آبتین، نویسنده زندانی، جان باخت؛ کانون نویسندگان: جمهوری اسلامی مسئول است

با چنین رویکردی، حکومت هم با چشم‌پوشی از نمایش سبک زندگی متفاوت از سوی فعالان سینمایی، فرصت حاکم شدن نوعی دیدگاه منفعت‌گرا و حتی طبقه بهره‌مند از آن را فراهم می‌کند. با حاکم شدن چنین رویکردی درخواست‌ها برای تحریم و عدم حضور در برنامه‌ها و مناسبات حکومتی (مانند درخواست دو سال پیش تحریم جشنواره فیلم فجر در اعتراض به سرنگونی هواپیمای اوکراینی) پاسخ در خور و جدی نمی‌گیرد.

این رویکرد البته در دو سال اخیر ناشی از فشار اجتماعی متأثر از تغییر فضا و قدرت گرفتن مطالبات اعتراضی در بدنه اجتماع زیر فشار قرار گرفته است. اتفاقاتی چون جان باختن بکتاش آبتین که عملکردش آشکارا خلاف آن نگاه حاکم بر فضای رسمی سینمای ایران بود (آقای آبتین از نخستین امضاکنندگان فراخوان‌های تحریم جشنواره فیلم فجر بود) در زیر فشار قرار گرفتن آن رویکرد مؤثر واقع شده است.

از سوی دیگر نشانه‌هایی در اجتماع از نوعی رویکرد تقابلی نسبت به فضای حاکم بر سینمای ایران دیده می‌شود. عدم استقبال از فیلم‌های جدی سینمای ایران طی دو سال اخیر و اعتراض‌های روزافزون نسبت به عملکرد چهره‌های شناخته شده در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند بر این اساس تحلیل شود.

جان باختن بکتاش آبتین، جلوه آشکاری از سرنوشت تلخ کسانی بود که همراهی و همرنگی با جریان رسمی هنر و ادبیات امروز جمهوری اسلامی ایران را نمی‌پذیرند و پای‌بند اصول اعتقادی و جهان‌شمول آزادی بیان و اندیشه می‌مانند، اما از جنبه دیگر دو دنیای متفاوت حاکم بر فرهنگ و هنر ایران را هم نمایش داد. تفاوت آشکار این دو دنیا، هر ناظر بیرونی را به تامل و اندیشه وا می‌دارد.

بیشتر در این باره: ضد نظام سانسور؛ بکتاش آبتین که بود؟