سیاست خارجی پزشکیان دو قطبی ایران و اسرائیل را به کدام سو می‌برد؟

مسعود پزشکیان در کنار قاب عکسی از حسن نصرالله پس از کشته شدن او به دست ارتش اسرائیل

تشدید دامنه درگیری نظامی بین دولت‌های ایران و اسرائیل در پی کشته شدن سید حسن نصرالله، دبیر کل پیشین حزب‌الله لبنان، از طریق بمباران‌های سنگین ارتش اسرائیل، فرصتی برای شناخت بهتر و دقیق‌تر دولت چهاردهم جمهوری اسلامی است.

موضع‌گیری‌های مسعود پزشکیان، عباس عراقچی وزیر خارجه و کلیت اصلاح‌طلبان نشان داد که در سیاست خارجی هیچ تغییر معناداری رخ نداده است.

البته از قبل هم مشخص بود که سیاستگذار و تعیین‌کننده خطوط اصلی دیپلماسی کشور با نهاد ولایت‌فقیه بوده و نیروی قدس سپاه (میدان) بر دیپلماسی تفوق دارد؛ اما برخلاف اظهارات پزشکیان در دوران تبلیغات انتخاباتی، سیاست خارجی او هم مشابه اصول‌گرایان است و اعتدال ادعایی را نمایش نمی‌دهد.

از همان زمانی که افراد وابسته به «جبهه مقاومت» در مراسم تنفیذ و تحلیف پزشکیان حضور پررنگ و بی‌سابقه‌ای پیدا کردند، این تصور قوت پیدا کرد که سیاست خارجی ستیزه‌جو در دولت پزشکیان با قوت بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد.

پیشتر مقاله پزشکیان در «تهران تایمز» نیز فضای ذهنی او و مشاورانش را مشخص کرده بود که در پیشبرد سیاست خارجی «دشمن‌بنیاد» با غرب و اتکا به شرق تردیدی ندارند. حال در زمانی که دوباره اصلاح‌طلبان کنترل ظاهری قوه مجریه را در دست گرفته‌اند، کشور بیش از هر زمان دیگری در آستانه جنگ با اسرائیل و در ادامه آمریکا قرار گرفته است؛ امری که پیشتر سعید جلیلی و امثال وی را به خاطر قرار گرفتن وضعیت جنگی در کشور سرزنش می‌کردند.

بیشتر در این باره: جمهوری اسلامی و «بن‌بست استراتژیک» در جنگ با اسرائیل

این اتفاق کاملاً با وعده و وعیدهای داده شده در روزهای رقابت انتخاباتی تعارض دارد که ادعا می‌شد پزشکیان می‌خواهد با دنیا آشتی کرده و به تنش‌زدایی با غرب روی آورد.

حمایت مطلق اصلاح‌طلبان و حامیان پزشکیان از تلافی‌جویی پر مخاطره و پشتیبانی از خامنه‌ای و دعوت جامعه به حضور در نماز جمعه رهبر جمهوری اسلامی، نشانگر رفتار دوگانه و تعارض نظری و سیاسی در نگرش این جریان است که در تحلیل آخر فریبکاری را بازتاب می‌دهد. این تعارضات در گذشته هم اجازه نداد تا برجام به سرانجام برسد و گشایش پایدار ایجاد کند.

البته این اتفاق فراتر از رویکرد دوگانه اصلاح‌طلبان است. آن‌ها در سیاستگذاری و طراحی انجام‌شده نقشی نداشته و در واقع به کار گرفته شده‌اند. تشکیل دولت پزشکیان محصول یک سناریوی امنیتی بود.

تا پیش از تشدید تنش‌ها در سیاست خارجی تصور می‌شد که اهداف امنیتی سویه داخلی دارد و برای متوقف شدن رویکرد حاکم بر جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» و مطالبه تغییرات ساختاری با اقدامات محدود و روبنایی است.

این پروژه با رویگردانی اکثریت مردم ایران از شرکت در انتخابات در نطفه شکست خورد. اما اکنون شواهد و نشانه‌ها فرضیه دیگری را قوت می‌بخشد که آماده کردن فضا برای پیروزی مسعود پزشکیان نه تنها سویه خارجی هم داشته بلکه بهره‌برداری از این موضوع بر سویه داخلی نیز اولویت داشته است.

به نظر می‌رسد که علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، و هسته سخت قدرت بعد از کشته شدن سردار محمد زاهدی و اجرای عملیات «وعده صادق ١» به این جمع‌بندی رسیده بودند که افزایش تنش با اسرائیل اجتناب‌ناپذیر است.

چندی پیش علی اکبر صالحی وزیر خارجه اسبق که به اطلاعات بلوک قدرت دسترسی دارد، مدعی شد که حامیان این نگاه که جنگ با اسرائیل گریزناپذیر است در داخل نظام در حال افزایش است.

بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که تصمیم‌گیران اصلی امنیتی و سیاست خارجی در نظام دریافته بودند که باید آماده افزایش سطح درگیری و انتقال از جنگ نیابتی به رویارویی مستقیم بشوند. البته تردید وجود دارد که این تصمیم را امر مطلوب آن‌ها دانست ولی برای حفظ موقعیت «جبهه مقاومت» و مهار حرکت تهاجمی اسرائیل در تضعیف اساسی، خود را ناگزیر از مهیا شدن برای افزایش تنش می‌دیدند.

بنابراین برخلاف تصورات و تبلیغات انجام‌شده، کارکرد دولت پزشکیان تنش‌زدایی در سیاست خارجی نبود بلکه کاهش هزینه‌های افزایش تنش برای نظام از طریق اثرگذاری در جامعه برای بالا بردن حمایت از سیاست‌ خارجی نظام مد نظر بود.

بدین ترتیب ترکیب هیئت دولت از حاکمیت یکپارچه اصولگرایان به شرکت سهامی باورمندان به یکه‌سالاری خامنه‌ای و اقتدارگرایی سیاسی با تغلیظ گفتمانی «خالص‌سازی» انتقال پیدا کرد.

بیشتر در این باره: کشته شدن نصرالله؛ گزینه‌های پرهزینه و انتخاب‌های دشوار ایران

احتمالا آن‌ها ناامید از این بودند که با اتکا به پایگاه اجتماعی نهاد ولایت‌فقیه و مضامین ایدئولوژیک نظام بتوانند حمایت اجتماعی لازم را کسب کنند.

یکی از تنگناهای جمهوری اسلامی در گسترش بحران در سیاست خارجی، شکاف عمیق حکومت- ملت است. اگرچه مخالفان جمهوری اسلامی در سیاست خارجی به صورت نسبی کمتر از سیاست داخلی هستند اما فقدان مشروعیت و انزجار از حکومت در حدی گسترده است که حتی بخشی از جامعه به مداخله نظامی خارجی برای تغییرات سیاسی در ایران دل بسته است.

در این وضعیت هویت کلاسیک نظام و ارزش‌های رسمی حاکم در تنظیم روابط خارجی ظرفیت حداقلی برای اختفای منازعه ایدئولوژیک در پشت نقاب ایران‌گرایی و تعمیم تقابل اسرائیل به دشمنی با ایران و ترسیم تهدید موجودیتی از آن را از دست داده است.

ازاین‌رو می‌توان نتیجه گرفت که جایگزینی ابراهیم رئیسی با فردی که در ظاهر به اصلاح‌طلبان نزدیک است اما به سیاست خارجی کلاسیک نظام وفادار و باورمند است، حربه‌ای برای درمان آسیب‌پذیری نظام نسبت به فقدان حمایت اجتماعی مورد نیاز بوده است.

دولت پزشکیان امتداد دولت رئیسی است منتهی ویژگی امنیتی آن تنها در ظاهر متفاوت است که قرار است نقش «پلیس خوب» را بازی کند. همچنین روش‌ها نیز متفاوت است و قرار است که در محدوده اختیارات محدود قوه مجریه و بیشتر در سطح تبلیغاتی و رسانه‌ای، بخش‌هایی از افکار عمومی که خامنه‌ای، سپاه و اصول‌گرایان امکان اثرگذاری بر آن را ندارند، به سمت مورد نظر در همراهی با نظام و یا انفعال بکشاند.

این‌که دولت پزشکیان بتواند در اندازه‌ای قابل اعتنا نظام را در عبور از تنگنای حمایت اجتماعی در تقابل با اسرائیل و آمریکا کمک کند و فضا به سمت دو قطبی اسرائیل- جمهوری اسلامی کشیده شود، امری است که فرجام آن در روزها و هفته‌های آینده مشخص خواهد شد. اگرچه از همین الان رصدکردن واکنش‌ها در فضای مجازی و عرصه سیاسی نشان می‌دهد که احتمال موفقیت آن ضعیف است.

بیشتر در این باره: آیا آژیر جنگ در جامعهٔ ایران به صدا درآمده است؟
بیشتر در این باره: اهداف حملۀ احتمالی اسرائيل به ایران چه نقاطی در کجاست؟
نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.