ترامپ، روحانی و «سیاست‌ورزی»

کاظمیان:در وضع جدید، دیگر نامحتمل است که روحانی از «دولت با تفنگ» انتقاد کند یا از این بگوید

جهت‌گیری های اخیر کاخ سفید و سخنان تند رئیس‌جمهور ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی به‌گونه‌ای قابل حدس بازتاب‌های همسویی در حاکمیت سیاسی ایران داشت. در دو شاهد مهم، در روزهای گذشته، حسن روحانی و محمدجواد ظریف به ستایش و تجلیل از سپاه پاسداران پرداخته‌اند.

روحانی سپاه را «محبوب ملت» و «در دل مردم ایران» توصیف کرد و ظریف نیز سپاه را «عزیز و افتخار مردم ایران» خواند.

روحانی در گزارشی از مواضع جناح‌های اصلی حاضر در ساختار سیاسی قدرت، تاکید کرد: «برای مقابله با توطئه دشمنان هیچ‌گونه اختلافی بین جناح‌های کشور وجود ندارد.» سخنانی‌که با اظهارنظر اخیر محمد خاتمی به شکلی محسوس تأیید شد.

رئیس جمهور اسبق ایران ـ که در روزهای گذشته شنیده‌هایی درباره ایجاد محدودیت های جدیدی علیه وی منتشر شده بود ـ در دیدار با گروهی از دانشجویان تصریح کرد که «در ایران ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد اما در پاسداشت عزت ایران و اصل انقلاب و منافع اصلی ملی و ایستادن در مقابل تهدیدهای بیرونی، هیچ‌گونه اختلافی نیست. مگر می‌شود یک نفر بیاید سپاه پاسداران را با گزافه‌گویی‌هایش مورد اهانت قرار دهد؟ سپاهی که برآمده از متن انقلاب و از ارکان امنیت ملی ماست.»

تهدیدهای اخیر واشینگتن و اعلام محدودیت‌ها و تحریم‌های محتمل علیه سپاه پاسداران، عملا انتقادهای پیشین دولت روحانی و نیز اصلاح‌طلبان از سپاه را به حاشیه رانده است.

در وضع جدید، دیگر نامحتمل است که روحانی از «دولت با تفنگ» انتقاد کند یا از این بگوید که «اگر اطلاعات، تفنگ، پول، روزنامه، خبرگزاری و دیگر مظاهر قدرت در یک نهاد جمع شود، ابوذر و سلمان هم باشد، فاسد می‌شود.»

هرچند افزایش همسویی روحانی با کانون مرکزی قدرت (و ازجمله امنیتی‌های حاکم بر سپاه و سپاه قدس) پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر محسوس بوده؛ اما سوگیری‌های شدید و غلیظ و اخیر کاخ سفید، قرابت مواضع رسمی دولت و سپاه را به حداکثر رسانده است.

وضع مزبور برای دولت روحانی بی‌حاشیه و عارضه نخواهد بود؛ رئیس جمهور اعتدال‌گرا دیگر به دشواری می‌تواند از تهدیدها یا اختلال‌هایی که متوجه وعده‌های وی برای توسعه سیاسی یا توسعه فرهنگی و حتی توسعه اقتصادی می‌شود، گلایه کند. روحانی حتی درباره اختلاف‌نظر درباره دیپلماسی خارجی نیز ناگزیر از سکوت مشدد است.

این همه به‌معنای افزایش ناامیدی و یأس بدنه اجتماعی حامی دولت اعتدال‌گرا از تحقق شعارها و سخنان انتخاباتی وی، و ریزش بخش قابل توجهی از حامیان روحانی ـ و حتی اصلاح‌طلبان ـ خواهد بود. وضعی که دست روحانی را برای چانه‌زنی‌های محتمل در ساختار سیاسی قدرت، ناتوان‌تر خواهد کرد.

مستقل از این، به‌نظر می‌رسد که اساسا روحانی بیش از تکیه به نیروهای اجتماعی حامی، به همسویی با رأس هرم نظام سیاسی و امنیتی‌های حاکم بر سپاه و مراجع سنتی و همدل با حکومت، رو آورده است؛ رویکردی که به فردای فقدان رهبر دوم جمهوری اسلامی و نیز چالش‌های آتی نظام بی‌اعتنا نیست.

به‌نظر می‌رسد که اساسا روحانی بیش از تکیه به نیروهای اجتماعی حامی، به همسویی با رأس هرم نظام سیاسی و امنیتی‌های حاکم بر سپاه و مراجع سنتی و همدل با حکومت، رو آورده است؛ رویکردی که به فردای فقدان رهبر دوم جمهوری اسلامی و نیز چالش‌های آتی نظام بی‌اعتنا نیست.​

در چنین وضعی (چه به جهت تهدید ایالات متحده و کش یافتن بحران پسابرجام و تعلیق و تزلزل سرمایه‌گذاری خارجی، و چه به جهت سوگیری‌های پساانتخاباتی روحانی و نیز افزایش استیلای هسته اصلی قدرت)، تحقق حکمرانی خوب (مقوله‌هایی چون مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، عدالت، کارآیی و پاسخگویی) توسط تکنوبروکرات‌های مستقر در قوه مجریه، با پرسش و ابهام بیشتر روبرو خواهد شد. مشکل کجاست؟

سیاست‌گزاری و سیاست‌گذاری

سعید حجاریان در تحلیلی که به تازگی منتشر کرده، ضمن تفکیک مفهومی دو مقوله «سیاست‌گزاری و سیاست‌گذاری» مثال می‌زند: «اگر فردی در اندام‌‌های فوقانی مانند بازو، آرنج، ساعد و مچ اختلال داشته باشد طبعاً نمی‌توان از وی انتظار داشت که گره کور را با سرانگشت تدبیر باز نماید.»

از این زاویه، او معتقد است، گروهی که سیاست‌گذاری را جایگزین سیاست‌گزاری می‌کنند، بی‌راهه می‌روند.

حجاریان برای تبیین به این نکته اشاره می‌کند که وقتی وضعیت و امکان صنایع بالادستی نفت (همچون حفاری، استخراج، فراورش و انتقال) مشخص نیست نمی‌توان در صنایع پایین‌دستی (مانند فراورده‌های پالایشگاهی، شیمیایی و پتروشیمیایی) برنامه‌ریزی کرد.

از همین منظر وی توضیح می‌دهد، مادامی که یک دولت چشم‌انداز (vision) نداشته باشد صحبت از ماموریت (mission) نابجاست. او به معضلات مهمی که گریبان سیاست را‌ در ایران گرفته اشاره می‌کند، معضلاتی چون:

«قدرت دوگانه»؛ طراحی نادرست اصول ارگانیک قانون اساسی که به توزیع و بازتوزیع قدرت می‌پردازند، و منجر به قدرت دوگانه شده‌اند.

«اصول روابط خارجی»؛ نامشخص بودن نگاه جمهوری اسلامی به جهان، و عدم‌تعیین جایگاه ایران در مناسبات بین‌المللی و نامشخص بودن دوستان و دشمنان استراتژیک‌ کشور.

«برنامه‌ریزی»؛ بی‌توجهی به افق‌های دور در برنامه‌ریزی و طراحی‌های درازمدت.

«امنیت‌ ملی»؛ نامشخص بودن مولفه‌های امنیت ملی در ایران. «نمی‌دانیم حفظ این سرزمین به چه اموری وابسته است؛ گاهی دم از صدور انقلاب می‌زنیم، گاهی از حفظ نظام به هر قیمت سخن می‌گوییم، گاهی به‎دنبال انقلاب مستمر هستیم، و گاهی هم گمان داریم توسعه‌یافتگی باعث بقا می‌شود.»

و مقوله‌ها و مفاهیمی چون «مشروعیت» و «توسعه» و «عدالت».

مبتنی بر این ارزیابی و توضیحات، حجاریان تصریح می‌کند: «با همه این مشکلات که در بالادست وجود دارد و در حالی که هنوز بنیان‌های سیاسی تعریف نشده‌اند اکنون عده‌ای در بند نقش ایوان‌اند. این سیاست‌گذاران وطنیِ حق‌به‌جانب که فعالیت‌های خود را علمی جلوه می‌دهند، به‌ کلی از بحث‌های بنیادین گریزان‌اند.»

و این‌چنین است که وی بر اهمیت «سیاست‌ورزی» و «سیاست‌گزاری» تاکید می‌کند و می‌گوید: «راه توفیق روحانی اولویت‌دهی به سیاست‌گزاری است؛ دولت وی با صِرف وجود سیاست‌گذاران، معلق میان سماء و ارض باقی خواهد ماند. روحانی نمی‌تواند با اتکا به عده‌ای تکنوبوروکرات قدم از قدم بردارد... اول سفت‌کاری بعد نازک‌کاری.

انتخاب و ترجیح روحانی

در شرایط کنونی و مبتنی بر شواهد موجود، بعید به‌نظر می‌رسد روحانی جانب «سیاست‌گذاران» وانهد و رو به سمت «سیاست‌گزاران» کند.

او و همراهانش (ازجمله محمدجواد ظریف) در حالی در بند نقش ایوان هستند که نسبت به مقوله‌های اساسی پیش‌گفته (ازجمله مولفه‌های امنیت ملی یا قدرت دوگانه در ساختار قدرت) بی‌اعتنایی یا عدم‌تمایل نشان می‌دهند یا توان خود را برای پرداختن به آنها کم ارزیابی می‌کنند.

در چنین وضعی، آنها در حالی به دفاع تمام‌قد از سپاه و حمایت تام از آن برمی‌خیزند که از اقتدارگرایی سازمان اطلاعات سپاه یا پروژه‌های امنیتی و تعامل آن با شورای نگهبان یا نقش پیچیده و گسترده سپاه در اقتصاد و مناسبات خارجی درمی‌گذرند. همچنان‌که بر تهدید روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و کنشگران مدنی و صنفی یا ادامه حصر رهبران جنبش سبز، و تأثیر منفی این جمله در تأمین همدلی و اقتدار ملی، چشم فرومی‌بندند.

مواجهه مزبور مابه‌ازایی نخواهد داشت جز تقویت مواضع و افزایش اثرگذاری منفی و ضدملی «راست افراطی» در داخل و خارج از ایران.

روحانی و ظریف اگر نتوانند در بالادست قدرت و هسته اصلی نظام از مولفه‌های مقوم و موید امنیت ملی (به‌ویژه در سطح نرم‌افزاری و جامعه مدنی و مقوله‌هایی چون افزایش و تعمیق مشارکت اجتماعی، تحقق حاکمیت ملت، تأمین حقوق اساسی تمامی شهروندان، و حکومت قانون و عدالت و انصاف) دفاع کنند یا اهمیت حیاتی آنها را در تأمین امنیت پایدار و ملی توضیح دهند، کارنامه‌ای قابل دفاع بجا نخواهند گذاشت، و ای‌بسا که به بیراهه روند.

---------------------------------------------------------------------------------

یادداشت‌ها و گفتارها بیانگر آرا و نظرات نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا.