در زندان‌های «مخوف» بشار اسد چه گذشته است؟

Your browser doesn’t support HTML5

تلاش برای آزادی زندانیان از زندان بدنام «صیدنایا» در دمشق

با باز شدن درهای زندان‌های سوریه که در دوران حکومت ۵۴ سالهٔ حافظ و بشار اسد احتمال گرفتار شدن در آن هر منتقد و مخالف و مردم عادی را به وحشت می‌انداخت، هزاران زندانی در روزهای گذشته آزاد شده‌‌ و در کمال ناباوری پا به جهان خارج گذاشتند.

برخی از این زندانیان چنان در قرنطینه و بی‌خبری نگه داشته شده بودند که حتی نمی‌دانستند حافظ اسد دیگر در قدرت نیست و ۲۴ سال حکومت سوریه در دست پسرش، بشار اسد، بوده و او هم دیگر رفته است.

رغید احمد الططری، خلبانی که از اجرای دستور حافظ اسد برای بمباران شهر حماه در سال ۱۹۸۱ خودداری کرده بود، پس از ۴۳ سال آزاد شد. سرکوب هواداران اخوان المسلمین در حماه در سال‌های ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ ده‌ها هزار کشته بر جای گذاشت.

در حالی که با فرار بشار اسد و فروپاشی حکومت او مخالفان قدرت را به دست گرفته‌اند، آن‌ها تاکید دارند که آزادی زندانیان در اولویت‌شان است.

رامی عبدالرحمان، مدیر دیده‌بان حقوق بشر سوریه که از بریتانیا رویدادهای جنگ سوریه را گزارش می‌کند، گفته است که در ۱۱ روز پیشروی مخالفان در شهرهای حلب، حماه، حمص و دمشق، «ده‌ها هزار زندانی» آزاد شده‌اند.

مردم سوریه و نهادهای حقوق بشری وابسته به مخالفان منتظرند ببیند صدها هزار ناپدیدشدهٔ چند دههٔ اخیر، به‌ویژه ناپدیدشدگان دورهٔ طولانی جنگ داخلی، در میان آزادشدگان هستند یا نه.

بیشتر در این باره: سرنوشت سوریه بعد از بشار اسد چه خواهد شد؟

اطفال و کودکان، زنان مضطرب و نویسنده‌ای که قرار بود یکشنبه اعدام شود

ورود مخالفان به زندان بدنام «صیدنایا» در اطراف دمشق در بامداد یکشنبه، ۱۸ آذر، ساعاتی پس از رسیدن شورشی‌ها به پایتخت، لحظات دلخراشی را به تصویر کشید؛ ابتدا کودکی سه ساله یا کمتر درون راهروی زندان و سپس صدها زن با کودکانِ درون سلول‌هایی که بازکردن و شکستن قفل‌های آن کار آسانی نبود، دیده شدند. به گزارش رسانه‌های محلی این کودک در زندان به دنیا آمده بود.

زندانبانان رفته و شورشی‌ها به قفل‌ها شلیک می‌کردند تا در سلول‌ها را باز کنند. زندانیان نوجوان دختر و زنان جوان باور نمی‌کردند که این افراد برای رهایی آن‌ها آمده‌اند و مضطرب بودند.

مردان به زنانی که فریاد می‌زدند می‌گفتند نترسید، بشار اسد رفته است. برخی از زنان فرزندان خردسال خود و کمی بزرگ‌تر را در بغل یا در کنار خود داشتند.

زندانیان مرد با پای برهنه، اکثراً لاغر و نحیف، و در حالی که برخی بقچهٔ کوچکی از وسایل خود را زیر بغل گرفته و گریزان به خیابان رسیده بودند، از مردم می‌پرسیدند چه شده؛ یکی در پاسخ و در حال گرفتن فیلم گفت: «حکومت ساقط شده». زندانیانِ متعجب و سرخوش با دیدن نور آفتاب که مدت‌های طولانی به بدن‌شان نخورده بود، می‌گریستند و در تلاش برای درک وضعیت تازه بودند.

بشار برهوم، نویسنده ۶۳ ساله، که از هفت ماه قبل زندانی بود، بامداد یکشنبه قرار بود اعدام شود. معلوم نبود اصلاً محاکمه شده یا نه. برای او معجزه رخ داد و متوجه شد مردانی که وارد زندان شدند، برای رهایی او و زندانیان دیگر آمده‌اند. برهوم ناباورانه وارد خیابان شد و به مردمی پیوست که فرار بشار اسد و «اسقاط نظام» را جشن گرفته بودند و در نداشتن تلفن از مردم خواست با همسرش تماس بگیرند.

شورشی‌ها در اتاق کنترل زندان با دوربین‌های مداربسته‌ٔ آن که سلول‌ها را نشان می‌داد، تاریخ این روز را با هیجان در فیلم‌‎های تلفن‌های همراه خود ضبط کردند. گروه «کلاه‌ سفیدها» وارد زندان شد تا سلول‌های احتمالی زیرزمینی در این زندان را بررسی کند.

بیشتر در این باره: تغییر موضع سیاستمداران و سلبریتی‌ها پس از سقوط اسد

شکنجه «در مقیاس صنعتی»، اعدام و گرسنگی

زندان‌های سوریه از زمان حکومت حافظ اسد به بدنامی آوازه داشتند؛ پدر بشار اسد که روی کار آمدنش در کودتای سال ۱۹۷۰ با اعدام‌ها و بگیر و ببندهای گسترده همراه بود، در ۳۰ سال حکومتش، از جمله بعد از کشتار ده‌ها هزار تن در استان حماه در سال ۱۹۸۲ ده‌ها هزار و شاید صدها هزار مخالف و منتقد دیگر را پشت میله‌های زندان‌ها انداخت.

به گفته مخالفان، تشکیلات اطلاعاتی که حافظ اسد برای حفظ حکومت خود در داخل و خارج گسترش داد، نه تنها ابزاری برای مقابله با مخالفان و منتقدین و رقیبان احتمالی بود بلکه رعب‌افکنی در میان مردم را به طرز سیستماتیک دنبال می‌کردند.

به گفته لینا خطیب، از اندیشکده چتم‌هاوس لندن، تشکیلات امنیتی و زندان‌های مخوف فرهنگ هراس را برای حفظ کنترل و سرکوب مخالفان سیاسی پرورش می‌دادند. دستگاه امنیتی، حبس و شکنجه را راهی کلیدی برای سرکوب مخالفان می‌دانست.

با روی کار آمدن بشار اسد که پزشک متخصص چشم از دانشگاه‌های برتر بریتانیا و زندگی‌کرده درغرب بود، این امید ایجاد شده بود که شیوه‌های دورهٔ پدرش به سر آمده باشد اما به گفتهٔ نهادهای حقوق بشری و مخالفان، او دست‎‌کمی از پدرش نداشت.

هزاران معترض در جریان انقلاب «بهار عربی» سال ۲۰۱۱ بازداشت شدند. با گسترش جنگ داخلی، تشکیلات امنیتی و اطلاعاتی فربه‌تر شدند و به تبع آن، بازداشتگاه‌ها و زندان‌های بیشتری ایجاد شد که به گفتهٔ گروه‌های حقوق بشری، شکنجه‌های وحشیانه را در «مقیاس صنعتی» به کار می‌بردند.

«مسلخ بشر»؛ کوره آدم‌سوزی

سازمان‌های حقوق بشری وجود بیش از ۲۷ بازداشتگاه و زندان در دوران بشار اسد را شناسایی کردند. اما مخوف‌ترین آن‌ها «صیدنایا» بود که در سال ۱۹۸۰ نخستین زندانی‌ها را در خود جا داد و یک زندان نظامی در ۳۰ کیلومتری شمال دمشق زیر نظر وزارت دفاع و پلیس نظامی بود و در طول ۴۴ سال به نمادی از سرکوب وحشیانهٔ حکومت حزب بعث تبدیل شد.

به گفته عفو بین‌الملل و سایر گروه‌ها، هر هفته ده‌ها تن در صیدنایا اعدام می‌شدند. تخمین زده شده که از سال ۲۰۱۱ که خیزش مردم در درعا آغاز و بلافاصله سرکوب شد، تا سال ۲۰۱۶ که سخت‌ترین سال‌های جنگ داخلی بود، دست‌کم ۱۳ هزار نفر در این زندان اعدام شدند. پنج سال بعد، دیده‌بان حقوق بشر سوریه در ژانویهٔ ۲۰۲۱ گزارش داد ۳۰ هزار تن از بازداشت‌شدگان دورهٔ جنگ داخلی در این زندان بر اثر شکنجه و اعدام جان داده‌اند.

لقب این زندان در زبان مردم سوریه «مسلخ بشری» بود؛ جایی که تصاویر ماهواره‌ای در سال ۲۰۱۷ وجود یک کوره را نشان داد که به گفته مخالفان، برای سوزاندن جسد مرده‌ها و اعدام‌شدگانی بود که حکومت آن‌ها را ناپدید و سپس سر به نیست کرده بود.

دولت وقت دونالد ترامپ شواهدی از سوزاندن جسد هزاران زندانی اعدام‌شده در این کوره را بررسی کرد. استیوارت جونز، معاون وقت وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه، با تأکید بر تحقیقات انجام‌شده در خصوص کوره، با اطمینان گفت جنایات رژیم اسد به دقت مستند شده، روزانه حداقل ۵۰ زندانی را حلق‌آویز کرده و کوره تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر قتل‌های بی‌محابا بوده است.

یک زندانی سیاسی پیشین به عفو بین‌الملل گفته بود زندانیان صیدنایا مجبور بودند بین کشته شدن خود یا کشتن یکی از بستگان یا دوستانشان، انتخاب کنند. او گفته بود از زندانی که در آن زندانیان را به آدم‌خواری مجبور می‌کردند، به صیدنایا منتقل شده و تازه متوجه شد که زندان اول «بهشت» بود.

گزارش‌های نهادهای حقوق بشری حاکی از ضرب‌وشتم دائمی، تجاوز جنسی و سر بریدن در صیدنایا و زندان‌های دیگر اسد پدر و پسر بود. محبوسین از محرومیت از آب و غذا و گاه مجبور شدن به تجاوز به دیگری شهادت داده بودند.

بیشتر در این باره: چرا بشار اسد از «بهار دمشق» نفرت داشت؟

گزارش «سزار»

یک سرباز ارتش سوریه که به او لقب «سزار» داده شد، در سال ۲۰۱۳ بیش از ۵۳ هزار عکس را به بیرون انتقال داد که به گفته گروه‌های حقوق بشری تأییدکننده شکنجه‌های هولناک و گرسنگی دادن عامدانه به زندانیان بود.

تصاویری که او برای جهانیان فاش کرد نخستین شواهد از مرگ شماری از زندانیان برای بستگان دل‌شکسته آن‌ها بود. «سزار» از جسدهای اعدامی‌ها عکس گرفت و آرشیوی بی‌سابقه را به دنیا عرضه کرد.

گزارش سال ۲۰۱۴ در مورد نقض حقوق بشر سوریه، در سال‌های اوج جنگ داخلی، به تصاویر «سزار» استناد کرد و به «گزارش سزار» مشهور شد که متن آن توسط تیمی از حقوقدانان بین‌المللی از جمله دادستان دادگاه بین‌المللی که اسلوبودان میلوسوویچ رئیس‌جمهور سابق یوگسلاوی را محاکمه کرده بود، نوشته شد.

دولت اسد تمامی گزارش‌های نهادهای حقوق بشری را رد، جعلی و بخشی از کارزار بدنام کردن و بی‌اعتبار کردن حکومت عنوان کرد.

چشم‌انتظاری برای ناپدیدشدگان

روز یکشنبه صدها خانواده‌ در بیرون از زندان صیدنایا و سایر مراکز امنیتی و اطلاعاتی و دستگاه قضایی منتظر بودند تا شاید عزیزانی را که سال‌هاست ناپدید شده‌اند، در میان آزادشدگان ببینند. یکی از آن‌ها بسام مصری بود که پسرش در آغاز خیزش سال ۲۰۱۱ زندانی شد و دیگر او را ندید. زنی به نام هبا آمده بود شاید از برادر و برادر شوهرش و احتمالاً پسرعموی مادرش که نیروهای دولتی آن‌ها را سال‌ها قبل ربوده بودند، خبری بگیرد.

شبکه العربیه تصاویری از مادری سالخورده را نشان داد که پس از ۱۴ سال پسرش را در بیرون از زندان در آغوش گرفت. این خانواده از سوریه به اردن گریخته و برای گرفتن خبر از پسرشان با خودرو خود را به دمشق رسانده بودند.

مردی سرتراشیده و لرزان به قدری شکنجه شده بود که روز یکشنبه هنگام گشایش درهای زندان صیدنایا به سختی صحبت می‌کرد. معلوم بود حافظه‌اش را از دست داده است. خانواده‌اش گفتند ۱۳ سال پیش هنگامی که دانشجوی پزشکی بود، ناپدید شد.

زن دیگری که پسرش ۱۲ سال پیش در ۱۸ سالگی دستگیر شد و دیگر او را ندید، نگران بود که شاید فرزندش مرده باشد. بسیاری از سوری‌ها پس از سال‌ها بی‌خبری به طور ناگهانی یا از طریق کارمندان تشکیلات اسد مطلع می‌شدند که عزیزشان سال‌ها قبل اعدام شده است.

عبدالکافی الحمدو که در سال ۲۰۱۶ از حلب به ادلب گریخت، روز یکشنبه در حال گفت‌وگو با خانواده‌های مضطرب و منتظر در بیرون از زندان دمشق فیلم مستند تهیه می‌کرد.

عمر الشغر، جوانی که خود سه سال در ۱۵ سالگی بدون آن‌که بداند چرا بازداشت شد و با کوشش خستگی‌ناپذیر مادرش آزاد و راهی سوئد شد، روز یکشنبه از اروپا در گفت‌وگو با خبرگزاری‌ها و شبکه‌های تلویزیونی روایت شکنجه‌ها علیه خود و زندانیان را بازگو کرد و از دور شاهد آزادی زندانیان بود. او در سوئد یک نهاد برای دفاع از زندانیان برپا کرده بود ولی همواره در هراس از انتقام مهره‌های اطلاعاتی حکومت اسد و کشته شدن بود.

اما تنها سوری‌ها در زندان‌های اسدها نبودند. علی حسن العلی، مرد لبنانی، ۴۰ سال پیش وقتی ۱۸ ساله بود برای ثبت‌نام در ارتش و انجام سربازی از شهر خود در شمال لبنان حرکت کرد و رد پایش پس از رسیدن به پست بازرسی نیروهای سوری در بزرگراه طرابلس به بیروت ناپدید شد. خانواده علی او را از فیلم‌های تلویزیون‌ها شناسایی کردند و برای بازگرداندنش به لبنان به تقلا افتاده‌اند.

لبنانی‌ها امیدوارند دست‌کم ۵۶۰ تا ۶۲۲ تن از هم‌وطنان‌شان که در سال‌های استقرار ارتش سوریه در لبنان ناپدید شدند، در میان رهاشدگان باشند. یکی از آن‌ها بُطرُس خَوَند، سیاستمدار لبنانی است که ۳۲ سال پیش رد پایش ناپدید شد و احتمال بودن او در دست سوری‌ها مطرح شده است.

بر اساس گزارش‌های آسوشیتدپرس، گاردین، رویترز، گزارش‌های عفو بین‌الملل؛ ف.ر/ک.ر