«هر کس من مولای او هستم، علی هم مولای اوست». این جمله پیامبر اسلام که در سال دهم هجری در غدیر خم مطرح شد از آن زمان تا به حال محل مناقشهای تعیینکننده میان مسلمانان شیعه و سنی است.
اهل سنت و گروهی از پژوهشگران شیعه هم میگویند از این جمله امامت و خلافت علی، امام اول شیعیان بر نمیآید. مخالفان آنها اما مولایی را که پیامبر مسلمانان از آن سخن گفته جانشینِ معصوم او میدانند. در تابوی این هفته عبدالفتاح خدمتی، دینپژوه اهل سنت و حجتالاسلام زکریا مشکور کابلی بر سر همین موضوع بحث میکنند.
Your browser doesn’t support HTML5
اجازه بدهید که برنامه را با آقای خدمتی آغاز کنیم. آقای خدمتی گروهی میگویند از آنچه که در حدیث غدیر آمده، خلافت و جانشینی علی، امام اول شیعیان برنمیآید. نظر شما در این باره چیست و چرا؟
عبدالفتاح خدمتی: بسمالله، الحمدالله. [برای درک] علت و سبب واقعه غدیر باید به داستان قبل از حج مراجعه کنیم. حضرت رسول (صلوات الله تعالی و سلام علیه) حضرت علی را وادار کردند که به یمن بروند و از آنجا غنایم جنگی را به مدینه بیاورند. در آنجا همراهان و هیئت همراهی که با حضرت علی در این سفر بودند؛ از جمله بُریده اسلمی- میگوید که با علی در رابطه با برخی سختگیریهایی که بریده به حضرت علی نسبت میدهد درگیر شدیم. بریده اسلمی میگوید شکایت علی را به پیامبر بردم و بگو مگو بین همه شروع شد و در آنجا تقریباً پیامبر نارضایتی خود را از بریده و کسانی که از حضرت علی شکایت داشتند ابراز نمود که شما حق ندارید از علی گله کنید. اگر در کاری که او انجام داده سختگیری نسبت به تقسیم غنایم بوده کار دستی انجام داده و تا آخر.
مراسم حج تمام شد و حجاج به مدینه برگشتند. در راهی که به طرف مدینه میآیند جایی به نام غدیر خم هست و در آنجا اتراق کردند. این اتراق عمدی نبود. حالا باید به این مساله توجه کرد. جناب حجتالاسلام کابلی هم حتما به این مسئله توجه میفرمایند. این اتراق مثل بقیه اتراقهایی است که چهار تا پنج تا قبل و بعد آن پیامبر انجام دادند و در روایات خود شیعه هم هست که بالاتر از یکصدهزار نفر در این واقعه یا در حجهالوداع همراه پیامبر بودند. فاصله بین مکه و مدینه حدود ۴۲۵ کیلومتر است و طبیعی است که برای پیمودن این فاصله باید ده- دوازده جا اتراق کرد. یکی از اتراقها غدیر بوده است. این اتراق تعمدی نبوده؛ همچون روایتی که ما در برخی از کتب شیعه داریم که پیامبر مردم را در گرما جمع کرد و صدا زد که بیایید اینجا و بعد دست علی را بالا برد و گفت: «من کنتُ مولاه فهذا علی مولاه» و به خاطر اینکه جانشین خود را معین کند مردم را جمع کرد. چنین چیزی نبوده. فرمایش پیامبر که فرمود «من کنتُ مولاه فهذا علی مولاه» اشارهای به جانشینی نیست.
آقای مشکور کابلی صحبتهای آقای خدمتی را شنیدید. دلایل شما در برابر ایشان چیست؟
زکریا مشکور کابلی: بسمالله الرحمنالرحیم. الحمد لاهلیه و صلاه علی اهلها. نسبت دادن داستان غدیر به مسافرت حضرت علی بن ابیطالب به یمن و آن داستانی که پیش آمده از یک فرد کارشناس مثل جماب آقای خدمتی بسیار بعید است. همه مورخان شیعه و سنی نوشتهاند که مسافرت علی بن ابیطالب به یمن در سال هشتم بوده. در حالی که حجهالوداع در سال دهم بوده یعنی دو سال بعد. قرار باشد که پیامبر اکرم صلواتالله علیه رفع اتهام کند؛ نگه داشته در طول دوسال و در خودِ مکه هم نه بلکه بعدش وقتی که مسلمانان پراکنده شدهاند دوباره مسلمانان را جمع کرده که من یادم رفته و العیاذ بالله میخواهم رفع اتهام کنم؟ یعنی خیلی حرف غیرعلمی و غیرتاریخی و غیرمستندی است.
ثانیاً اگر یک نفر از طبقات رواتی که از طرق شیعه و سنی حدیث غدیر از آنها نقل شده است، یک نفر آنها؛ عمربن خطاب، جناب ابوبکر، علیبن ابیطالب، امام حسن، امام حسین، ابن مسعود، ابن عباس، آیا یکی از آنها که روات حدیث غدیر هستند یک کلمه گفتهاند که پیامبر اکرم مردم را در غدیر جمع کرد و داستان امامت و ولایت و این بحثها را به مناسبت رفع شبهه یمن کرد؟ اگر ایشان توانست ثابت کند که یک نفر از روات غدیر چه از این طرف چه از آن طرف اشارهای کرده باشند، من همه حرف ایشان را قبول میکنم. آیا خود پیامبر اکرم که مردم را در غدیر جمع کردهاند، در تمام نقلهایی که در آن خطبه غدیر نقل شده است - مختصر و مفصل - آیا یک کلمه پیامبر راجع به داستان یمن اشاره کرده است؟ این از آن جهت است که داستان یمن را مشخص کنم.
آقای مشکور کابلی عذرخواهی میکنم که صحبت شما را قطع میکنم. من با توجه به صحبتهاتان یک پرسش دیگر اینجا از شما دارم. میفرمایید که در تمام نقلهای خطبه غدیر اشارهای به ماجرای یمن نشده. شاید اینجا شنوندگان ما بخواهند بدانند که آیا اشارهای به مساله جانشینی شده؟ چون به هر حال نه در قرآن نه در سنت و نه در سیره پیامبر اسلام - اگر اشتباه میکنم شما من را اصلاح بفرمایید- در مورد اینکه چیزی تحت عنوان جانشینی علی در آنجا مطرح میشود، نیامده است؟
مشکور کابلی: چرا، چرا کاملاً آمده. نه اینکه نظر خودم و شیعیان را عرض کنم. بلکه نظر یکی از بزرگترین متفکران و اندیشمندان مسلمان را که شیعه هم نیست، یعنی امام غزالی را برای شما نقل میکنم که در آنجا در صفحه ۴۸۳ جناب غزالی چنین جملهای دارد. اجمالش این است که میگوید پیامبر علی را نصب کرد. جناب عمربن خطاب با ایشان بیعت کرد. من اسناد دیگر و مفصل برای شما میآورم که جناب عمربن خطاب با ایشان به عنوان رهبری و ولایت بیعت کرده است. اما امام غزالی میفرماید که بعد از این بیعت در بین مسلمانها حب ریاست حاکم شد و آن بیعت را شکستند و مردم برگشت کردند و کاسه کاسه هوای نفس سر کشیدند و به ثمن خیلی ارزان آن بیعت و آن داستان را شکستند و فروختند. بیعت که به مسئله و داستان یمن ارتباطی ندارد. بیعت به مسئله دوستی و رفاقت کاری ندارد. بچههای مسلمان هم میفهمند که بیعت زمانی محقق میشود که امری سیاسی و اداری و حکومتی باشد.
اجازه بفرمایید ببینیم که آقای خدمتی در پاسخ به شما چه نکاتی دارند؟ من میخواهم اینجا از شما این را بپرسم - مستقل از پاسخی که به آقای مشکور کابلی خواهید داد- که اساسا اگر برگردیم روی خود کلمه «مولا» تردیدهایی بر سر این کلمه و معانی که این کلمه میتواند داشته باشد مطرح شده. دقیقا از نگاه شما که معتقد هستید بحث جانشینی در میان نیست پس چه بحثی در میان است و پیامبر اسلام از این واژه چه معنایی در ذهن داشته؟
خدمتی: نه حتی اهل سنت؛ خود علمای شیعه هم نتوانستهاند این معنی را دربیاورند.
مشکور کابلی: این البته ادعای شماست.
خدمتی: حضرتعالی سؤال خوبی از حجتالاسلام مشکور کابلی پرسیدید. فرمودند یک کلمه از حضرت حسن یا حسین در رابطه با داستان یمن اشاره نشده. پرسیدید خیلی خب حالا عکس آن وارد شده؟ آیا حضرت علی یک بار استشهاد کردهاند به داستان غدیر؟ شما معتقدید که ۱۰۰هزار نفر همراه حضرت علی بودند. چهطور میشود یکصدهزار صحابه یک مرتبه آلزایمر بگیرند و فراموش کنند که پیامبر هفتاد روز پیش دست علی را بالا گرفت و گفت این جانشین من است مواظبش باشید؟ یک نفر خیانت میکند، دو نفر خیانت میکند، هزار نفر مرتد میشوند، دههزار نفر کتمان میکنند. یکصدهزار نفر آمدند کتمان کردند؟ یادشان رفت که هفتاد روز پیش علی به عنوان جانشین تعیین شد و الان ابوبکر آمده میگوید بیعت کنید با من؟
مشکور کابلی: کتمان نکردند. این ادعای شماست که کتمان شده. کتمان نکردند.
خدمتی: اجازه بدهید. بنده میان صحبتهای شما نپریدم. اجازه بدهید من تمام کنم بعداً نوبت شما که رسید ما در خدمت شما هستیم...شما اشاره فرمودید که امام [در کتاب] امام غزالی آمده. سوال اینجاست که در قرآن کجاست؟ شما وعده دادید که در قرآن بیاورید. شما وعده دادید که مسئله امامت علی و فرزندانش را از قرآن و حدیث بیاورید. شما رفتهاید استشهاد کردهاید به امام غزالی که این استشهاد هم هزار و یک حرف دارد. جناب آقای کابلی شما اگر واقعا چیزی در چنته دارید که مسئله امامت را بخصوص امامت حضرت علی را [ثابت کند] بگویید که ما الان اعلام کنیم آقا ما اشتباه کردیم. ما میاییم ابوبکر و عمر و همه را محکوم میکنیم و به عنوان اهل سنت من میگویم که سنیها و ابوبکر و عمر اشتباه کردند و ایشان حق علی را خورد و غصب کرد.
آقای خدمتی ولی من اینجا از شما سؤالی خواهم پرسید. عذر میخواهم که بین صحبتتان میآیم. تقاضایی که از آقای مشکور کابلی دارید در جای خودش مطرح است و ایشان هم حتماً پاسخ شما را میدهند اما اگر شما معتقد هستید که غدیر خم به معنای جانشینی علی، امام اول شیعیان به عنوان جانشین پیامبر اسلام نیست، استدلالهای شما چیست؟ شما با چه استدلالی این را رد میکنید؟
خدمتی: همان استدلالی که علامه امینی در کتاب «الغدیر» خود ۲۷ معنی برای مولا آورد ولی نتوانست یک معنی را به عنوان جانشین بیاورد و استدلال بعد این است که حضرت علی خودش به امام و جانشین بودن استدلال نکرد. چهطور خود این بزرگوار نفهمید که معنی مولا یعنی جانشین؟ یعنی مراجع شیعه بهمراتب - العیاذبالله- فهم و درکشان بیشتر از حضرت علی بود؟
حضرت علی ۲۵ سال وزیر و مشاور ابوبکر و عمر و عثمان بودند. هرگز استدلال نکردند که این حق من است. چون که علی استدلال نکرده و استنکاف کرده و نگفته؛ بنابراین حقی نبوده که از آن استنکاف کند و از زیرش در برود. اگر حقی داشت باید این مسئله را جدی میگرفت و حتا ولواینکه به کشته شدن و شهید شدن این بزرگوار هم ختم میشد باید پای آن میایستاد. و از اینکه معنی مولا یعنی دوستی و معنی مولا عیر از جانشین است؛ من خواهش میکنم دنباله عبارت را که ما بخوانیم که چیست.
کسی که من مولای او هستم، علی هم مولای اوست. چنین آیهای ما در قرآن هم داریم که میفرماید که «ولله ولی المومنین» یعنی خدا ولی مومنین است. [آیا این] یعنی خدا جانشین مومنین است؟ و مولا برای الله هم به کار برده شده. میفرماید که خدا مولای آنهاست. یعنی خدا جانشین آنهاست؟ و دنبال عبارت میفرماید که «أَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ». یعنی خدایا دوستی کن با کسی که با علی دوستی کند و دشمنی کن با کسی که با علی دشمنی کند. پس بنابراین…
بسیارخوب. آقای خدمتی من باید شما را متوقف کنم. توضیحات شما را شنیدیم. اجازه بدهید پاسخ آقای مشکور کابلی را بشنویم. آقای مشکور کابلی به طور خاص در مورد این بخض از صحبتهای آقای خدمتی من خواهش میکنم که شما توجه داشته باشید که پاسخاش چیست؟ درواقع ایشان به ادامه این جمله و عبارت اشاره میکنند و بر دوستی پا میفشارند. من خودم هم سوالم از شما این خواهد بود که عدهای از جمله آیتالله منتظری در کتاب «مبانی حکومت اسلامی» میگویند که در دوران پیش از غدیر خم هم این جمله هر کس من مولای اویم علی هم مولای اوست؛ دو بار دیگر از زبان پیامبر درباره علی شنیده شده. در این مورد هم شاید شما بخواهید توضیحی بدهید که به این ترتیب چهگونه میتوان غدیر خم را به جانشینی تفسیر کرد؟
مشکور کابلی: خدمت شما عرض کنم که اولا درباره جمله آخری که ایشان استدلال کردند، من از این بابت که ایشان به جناب «ابن تیمیه» خیلی باور و اعتقاد دارند به ایشان عرض میکنم که ایشان با استدلال به این تکه از حدیث روح جناب ابن تیمیه را از خودشان آزرده کردند. این تیمیه در «منهاجالسنه نبویه» خودش جلد هفتم، صفحه ۵۵ میگوید که این جمله مجعول است و اصلاً جزو حدیث غدیر نبوده. این اولا.
ثانیاً ایشان فرمودند که آیا امیرالمومنین علی ابن ابیطالب خودشان بر حدیث غدیر استدلال کردند یا نکردند ایشان داوری کردند که هیچ یک از امامان این کار را نکردند و آن صدهزار نفر فراموشکار بودند...این حرفها فکر کنم یک مقداری یا کلمات بازی کردن است جناب آقای خدمتی. علی ابن ابیطالب سلام الله علیه و الصلاه و السلام، فاطمه زهرا سلام الله علیها، امام حسن، امام حسین، در طول تاریخ هزاران بار بر داستان غدیر احتجاج کردهاند. احتجاج امیرالمومنین در روز شورا در سال بیست و سوم، احتجاج علی ابن ابیطالب به حدیث غدیر در رحبه در سال ۳۵ وقتی که وارد کوفه شدند. بنا بر نقل شیعه و سنی علی ابن ابیطالب به یک نقل در میدان شهر و به یک نقل در داخل میدان مرکزی شهر کوفه، به یک نقل ۱۲ نفر از صحابه که پیغمبر را دیده و با او زندگی کرده بودند و به یک نقل ۱۶ تا ۳۰ نفر از صحابی پیغمبر را جمع کرد و به آنها قسم داد که آیا کلمه من کنت مولاه، فهذا علی مولاه را یپغمبر گفت یا نگفت؟
در آنجا از آن ۳۰ نفر- به نقل شیعه و سنی- اکثریت جز یکی دو نفر مثل زید ابن ارقم که او را هم بعد حضرت علی، سلامالله نفرین کرد- همه دانه دانه غدیر را شهادت دادند و این را که تو ولی و امام و حاکم هستی نقل کردند. عمربن عاص، دشمن علی، اما در دیالوگی که با معاویه دارد به حدیث غدیر تمسک میکند. عمار یاسر در برابر عمربن عاص در صفین سال ۳۷ بر حدیث غدیر احتجاج میکند.
مأمون عباسی در برابر فقها و متکلمین مخالف بر حدیث غدیر احتجاج میکند. ببینید اینها میگویند جانشین. ما نگفتیم تنها معنای مولا جانشین است. کی کسی گفته جانشین؟ این کلمه فارسی است. آنچه خود پیامبر فرمود: «اولی بالتصرف» که در خود نصوص اهل سنت وجود دارد. جناب آقای تفتازانی که از متکلمین بزرگ اهل سنت است، در قرن هشتم درباره حدیث غدیر میفرماید: «اما حدیث غدیر فهو...» تعبیر میکند و بعد این تعبیر را به کار میبرد که «الست اولی بکم من انفسکم». پیغمبر بحث جانشینی را نمیفرماید. این عنوان را در کلمه مولا تقویت میکند که «الست اولی بکم من انفسکم». ای مردم آیا من برتر از شما بر نفستان نیستم؟ «قالوا الهم بلی». خدا شاهد است شما از ما بهتر میفهمید، شما بر ما رئوفتر و مهربانتر هستید...ما بحث امامت را داریم، خلافت را داریم و نظام سیاسی پس از پیغمبر را داریم که باید به فرد معصوم و به فرد منصوب از طرف خدا و پیغمبر برسد که علی ابن ابی طالب است.
و این اتفاق افتاده؛ هم در قرآن آیه «تبلیغ» و هم در روایات فراوان، بویژه حدیث غدیر به این داستان اشاره دارد. در همان داستان یمن در دو سال پیش [از غدیر] هم عین این جمله را حضرت پیامبر فرمودهاند. وقتی گفته میشود اللهم وال من والاه،این اشاره دارد به عنصر مقبولیت. مشروعیت امامت از جانب خدا و پیغمبر است ولی این میرساند که علی که حاکم است باید مقبولیت مردم را داشته باشد. مردم باید او را دوست داشته باشند…
آقای مشکور کابلی اتفاقا یکی از پرسشهای برنامه من همین است. اجازه بدهید با آقای خدمتی این پرسش را مطرح کنم. شما بحث مقبولیت را پیش کشیدید؛ آقای خدمتی آیا تشکیل حکومت و تعیین حاکم در قرآن، سیره پیامبر اسلام یا در سنت اسلامی یک روش مشخص دارد؟ چون به هر حال الان آقای مشکور کابلی هم دارند استدلال میکنند که الزاما مفهوم جانشین مورد نظر نیست. علی، امام اول شیعیان به هر حال در زمان خودش میتوانسته که برتری یا مقبولیتی برای به دست گرفتن امور حکومت داشته باشد. شاید این تعبیری باشد که شما بخواهید در موردش کمی توضیح بدهید.
خدمتی: اگر بنا باشد مفهوم جانشین نداشته باشد که دیگر موضوع تمام است. این آقایان معتقدند که حضرت علی به عنوان جانشین معرفی شد والا فضل حضرت علی را کسی انکار نمیکند. جناب حجتالاسلام میدانند این مسئله را. قابل انکار نیست. اختلاف بر سر جانشینی است. خود حضرت علی زمانی که بیعت کرد در سقیفه بنیساعده با حضرت ابوبکر او را به عنوان خلیفهالرسولالله شناخت.
مشکور کابلی: در سقیفه بنیساعده ایشان بیعت نکردند.
خدمتی: اولین امیرالمومنین عمربن خطاب بودند. حضرت علی سومین امیرالمومنین شناخته شد. آنچه که جناب حجتالاسلام مشکور کابلی به آن اشاره کردند که حضرت علی احتجاج کرده به حدیث غدیر و هزارها حدیث و ایه قرآن هست و ...هنوز که ما منتظر آیهای از قرآن هستیم که این ولایت و امامت را ثابت کند؛ اعم از اینکه در علی باشد یا در کس دیگر که آقایان معتقدند در حضرت علی و فرزندانش هست.
هیچ دلیلی ما اهل سنت و مسلمانان برای امامت نمیبینیم که در قرآن یا در حدیث باشد. خلافت اسلامی که حضرتعالی به آن اشاره کردید واگذار شده به عامه مردم «وامرهم شورا بینهم». سقیفه بنیساعده اجتماع کرد و حضرت ابوبکر را به اجماع به عنوان خلیفه رسولالله برگزید و حضرت علی هم در نامه شش خود در نهجالبلاغه خطاب به معاویه این اجتماع را به عنوان یک صفت بسیار خوب تعریف کرد. نه نصی از قرآن هست و نه از حدیث. ما بارها عرض کردهایم که اگر نصی از قرآن بیاورند تمام دو میلیارد مسلمان همه شیعه میشوند. میروند آنجا و میگویند که حق با حضرت علی بوده و ابوبکر و عمر آمدهاند حقکشی کردهاند.
آقای خدمتی من البته این نکته را برای شنوندگانمان شفاف کنم که آقای مشکور کابلی نگفتند که معنای جانشینی را در غدیر خم نمیبینند بلکه گفتند تنها معنای کلمه مولا جانشینی نیست. آقای مشکور کابلی پرسشی که از شما میخواهم بپرسم این است که اگر کل واقعه غدیر را واقعهای در ارتباط با جانشینی پیامبر اسلام بدانیم شاید آن وقت شنوندگان ما این پرسش را داشته باشند که چرا خداوند یا پیامبر مسلمانان مسئلهای تا این حد مهم یعنی جانشینی را در هالهای از ابهام و ناروشنی و بهشکل نادقیق ارائه میکنند تا سبب شود که تا قرنها بعد و تا همین امروز هم موضوع اختلاف باشد؟
مشکور کابلی: خب این سؤال شما به اصطلاح اشتباه است. نه خدا و نه پیغنبر در هالهای از ابهام قرار ندادند. بر خلاف ادعای جناب آقای خدمتی و کسانی که با این ادبیات صحبت میکنند، خداوند متعال در آیات مختلفی نه فقط از فضیلت علیابن ابیطالب [میگوید] که ولایت علیابن ابیطالب را و امامت و رهبری معصوم صلوات الله علیه را در کنار ولایت پیغمبر که همان ولایت الله است قرار داده است. آیه ولایت چیزی است که شیعه و سنی در آن شکی ندارد. این آیهای است که در شان علیابن ابیطالب و ولایت و امامتشان است. همان آیه «تبلیغ».
این آیات ولو یک عدد باشد کافی است. کلام خدا یک عدد هم باشد کافی است. وقتی ثابت باشد که این آیه تبلیغ در غدیر و در شان علیابن ابیطالب آمده. پیامبر عظیمالشان اسلام از مکه تا مدینه تا روز ووفاتشان و تا لحظات آخر کسالتی که به ایشان عارض شده بود، گفتند، تقریر کردند و حتا میخواستند چیزی بنویسند که هیچ ابهام و شبههای باقی نماند. پیامبر اکرم در ابهام باقی نگذاشت. وقتی پیامبر عظیمالشان اسلام ۱۰۰هزار نفر را در یک روز سخت و داغ [جمع کرد]. ایشان فرمودند که آنجا برای تفریح بودند. نه جناب آقای خدمتی آنجا برای تفریح نبودند. روزی بود که همه مورخان مسلمان - شیعه و سنی - منتقل کردند که مردم پاهاشان روی ریگهای داغ میسوخت ولی به دلیل فرمان پیامبر آنجا جمع شدند و بعد بیعت جناب عمربن خطاب با علیابن ابیطالب است. مغلطه و سفسطه نکنیم.
کثیری از صحابه و تابعین کسانی بودند که بغض علی را داشتند؛ «و یَسّبونه» فحش به علی میدادند و «یقاتلونه». اگر بر فرض، من سوالم از جناب آقای خدمتی این است که ما بگوییم که داستان غدیر داستان ولایت و امامت نیست، فقط داستان دوستی است. پیامیر مردم را امر کرد که علی را دوست داشته باشید. خب سلّمنا. من همین را خدمتتان عرض میکنم. آیا کسانی که بعدا طبق فرمایش جناب ابن تیمیه بغض علی را گرفتند و با علی جنگیدند؛ ناکسین و قاسطین و مارقین جنگها درست کردند و در یک جنگ دهها هزار مسلمان و صحابه پیغمبر را کشتند؛ موضع شما راجع به آنها چیست؟ اگر پیغمبر فرموده است «اللهم وال من والاه وعاد من عاداه» چرا شما نمیتوانید آن کسانی را که در برابر علی ابن ابیطالب جنگیدند نفی و طرد و لعن کنید؟
خدمتی: تمام اینها از این شاخه به آن شاخه پریدن و جواب ندادن است. بنده گفتم اتراق جزو سفر پیامبر بوده. جناب حجتالاسلام کابلی یک مسافت ۴۲۵ کیلومتری با وسیله نقلیه آن روز که شتر و اسب و قاطر بوده، چند جا باید اتراق کنند؟ بیش از ده جا.
مشکور کابلی: این را از کجا شما درآوردهاید که پیامبر اتراق کرده؟
خدمتی: من نگفتم که رفتند آنجا سیاحت کنند. ببینید امروز نرمافزار هست. مساوی میشود با بیستوهشت اسفند سال دهم هجری. بهترین هوا. پس این که گرما بوده و ریگ داغ و اینها فلسفه شماهاست که هیچ دلیلی برایش نیست. گفتید که ده ها آیه هست. منتظر بودیم چند تا آیه [بیاورید]. آیه ۵۵ و ۶۷ سوره مائده آوردید که معنایش میشود «من آنم که رستم بود پهلوان». یعنی از جیب خلیفه دارید میبخشید. ما گفتیم بابا اسم علی بیاورید. امامت علی را بیاورید جناب حجتالاسلام کابلی. خداوند در سوره توبه آیه ۱۰۰درباره مدح صحابه میفرماید. در آخرین آیه سوره فتح در رابطه با صحابه میفرماید ولی نیم آیه…
مشکور کابلی: موضوع بحث ما غدیر است راجع به صحابه نیست. راجع به صحابه در یک بحث دیگر در خدمت شما هستم.
خدمتی: نیم آیه در رابطه با امامت نفرموده جناب حجتالاسلام کابلی. چرا پیامبر در لفافه میگوید؟ حالا شما فرمودید که تنها معنی جانشینی نمیدهد. اتفاقا تمام معنی میدهد جز معنی جانشینی. علامه امینی ۲۷ معنا برایش آورده جز جانشینی.
مشکور کابلی: جناب آقای خدمتی پیامبر عظیمالشان اسلام در خطبه غدیر کلمه را به کار میبرند. اگر اجازه بدهید من نص فرمایش ایشان را از خطبه خود پیامبر برای شما میخوانم…
بله آقای مشکور کابلی ما بازمیگردیم به شما که توضیحتان را بشنویم. آقای خدمتی اگر نکته پایانی دارید بفرمایید که ما استدلال پایانی آقای مشکور کابلی را هم بشنویم.
خدمتی: نکته پایانی این است که نه تنها علمای اهل سنت از این ماجرای غدیر مسئله جانشینی و امامت نفهمیدند خودِ آقایان شیعه هم آن را تصریح کردند. اگر نصی بود چرا علی نشود خلیفه اول؟ شما فرمودید نود هزار... نود هزار دشمن علی بودند جناب آقای کابلی…
بسیار خوب. آقای خدمتی شما این نکات را قبلا گفتهاید و من خواهش میکنم که تکرار نکنید. اجازه بدهید که به آقای مشکور کابلی برویم و از ایشان خواهش کنم که خیلی کوتاه جمعبندی کنید آقای مشکور کابلی و اگر پاسخی به آقای خدمتی دارید بشنویم.
مشکور کابلی: رسول اکرم در خود خطبه غدیر این جمله را دارند که: «هر سفید و سیاهی بداند علی فرزند ابیطالب برادر من است و وصی من است و خلیفتی علی امتی و جانشین من در بین امت من است. والامام من بعدی. و امام بعد من است. جایگاه ایشان مثل جایگاه هارون برای موسی است. جز این که مقام نبوت به ایشان ندارند. اینها عناوین خلافت، اخوت، امامت و محل هارون بودن، اینها در خطبه غدیر و در سخنرانی پیامبر عظیمالشان اسلام است. بر خلاف اینکه ایشان ادعا میکنند که ابهام است. پیامبر تصریح کرده است و سخن خود را به کتاب خدا نسبت میدهد. جناب عمربن خطاب روز غدیر بر چه چیزی با علیابن ابیطالب بیعت کرد؟
سپاسگزارم از عبدالفتاح خدمتی و زکریا مشکور کابلی که در این بحث پرشور با ما همراه بودید.