«همباشی یکشبه»؛ آنچه در فرهنگ غرب با عبارت «وان نایت استند» شناخته میشود. تعهد و حتی رابطهای در کار نیست. جذابیت یا نیاز جنسی حرف اول و آخر را میزند. دو نفر که در این برنامه از تابو، زن و مرد فرض شدهاند، رابطه جنسی برقرار میکنند و از هم خداحافظی میکنند. اتفاقی که در ایران هم البته میافتد اما آمار و تحقیق مدونی درباره آن در دسترس نیست.
محبوبه عباسقلیزاده فعال حقوق زنان میگوید بخصوص زنان در چنین شکلی از رابطه آسیب میببینند اما مرمر مشفقی که او هم در حوزه زنان فعالیت میکند، میگوید زنان خوب است که بیاموزند برای برطرف کردن نیاز جنسی لازم نیست حتماً عاشق شوند و ازدواج کنند.
Your browser doesn’t support HTML5
با خانم مشفقی برنامه این هفته را آغاز میکنیم. خانم مشفقی اینکه «مردان دارای نیاز جنسی فوری هستند» گزارهای است که بهرسمیت شناخته شده؛ نه در ایران تقریباً در همه جای جهان. در مورد زنان چهقدر این فوریت در نیاز جنسی به رسمیت شناخته شده؟
مرمر مشفقی: این باورِ امکان کنترل و سرکوب عطش جنسی بیشترش تحت فشار اجتماعی و تربیتی است که از کودکی صورت میگیرد. وقتی از کودکی به زنان یاد میدهند که چنین حسی را اصلاً ندارید یا آدم نباید به آن فکر کند و اگر فکر کند زن ناجوری است یا گناه کرده؛ خب ناخودآگاه آدم یاد میگیرد که چهطور سرکوب کند و باور به داشتن چنین احساسی را نداشته باشد. مثلاً ممکن است یک زن این عطش جنسی را دارد و وقتی نمیگوید کس دیگری هم نمیآید برایش تعریف کند.
من در کشوری زندگی میکنم که برابری جنسیتی بسیار بالاست و در مورد مسائل جنسی خیلی راحت صحبت میکنند. سایتهای مختلفی برای نوجوانها هست که چهطور با بدن خودشان با نیازهای جنسیشان آشنا بشوند و دقیقاً چیزی که من در اینجا میبینم با جامعه زنان ایران متفاوت است. مثلاً اینکه زنان خیلی عریانتر درباره مسائل جنسی صحبت میکنند و میگویند که عطش جنسی دارند و هیچ تفاوتی بین زن و مرد در این زمینه نیست.
من از یک تجربه شخصی خودم اشاره بکنم؛ یک بار در وبلاگم درباره عطش جنسی زنان نوشته بودم و از تجربه خودم نوشته بودم که یک روزهایی میشود که آدم واقعاً به نقطهای از عطش جنسی میرسد که فقط میخواهد سرش را بکوبد به دیوار. این را دقیقاً یک آقایی نوشته بود و خیلی هم استقبال شده بود. ولی وقتی من این را نوشتم کامنتهای عمومی خیلی منفی و بسیار پرقضاوت درباره من به عنوان یک زن بود. ولی در کامنتهای خصوصی من زنان جوان بسیاری آمده و نوشته بودند که حتی تجربه جنسی نداشتهاند ولی فکر میکردند که یک حسی دارند که هرگز نمیتوانند آن را خالی کنند. دردی را بر سر این قضیه با خودشان میکشیدند و کسی جرئت نداشت که در موردش صحبت کند.
بسیار خوب. خانم عباسقلیزاده میبینیم که خانم مشفقی تأکید دارند که این عطش جنسی در زنان وجود دارد ولی در موردش صحبت نمیشود. شاید شما هم بخواهید نکتهای را درمورد صحبتهای خانم مشفقی بگویید و بعد برویم به سراغ راههای برآوردن عطش جنسی.
محبوبه عباسقلیزاده: در مورد اینکه عطش جنسی زنان و مردان با هم تفاوت دارد مطالعات نشان میدهد حتی بعضی اوقات عطش زنان بیشتر از مردان است ولی بیایید برگردیم به جامعه ایران. از نظر روابط جنسی، از نظر ابراز آن عطش جنسی، از نظر روابط غیررسمی یا «کژوال» یا همبستری تصادفی و بدون هیچ طرح قبلی که در غرب به آن «One Night Stand» میگویند میبینیم که این قضیه هر چه که جلوتر میرود [شیوع] بیشتری پیدا میکند در ایران و صادقانه بگوییم که تابوی اصلی این نیست که زنان با بدن خودشان مشکل دارند یا نمیخواهند برای خواباندن آن عطش جنسی رابطه غیررسمی تصادفی یکشبه با مرد داشته باشند.
تابو این است که نمیخواهند در موردش حرف بزنند. تابو این است که همان دختری که حالا میرود توی یک مهمانی و بعد اتفاق میافتد که با پسری رابطه جنسی داشته باشد صبح که بلند میشود نه خانوادهاش میدانند، نه دوستانش و نه جامعه خبر دارد از قضیه. اینهاست که به نظر من با توجه به شرایط جامعه ایران قابل بررسی است و اینکه آیا در پسزمینه جامعه ایران وقتی که منجر به یک رابطه تصادفی یکشبه میشود عوارض آن برای دختر چیست؟ آیا عوارض رابطه غیررسمی تصادفی یکشبه [برای دختر] موقعی که صبح دختر از خواب بیدار میشود همان است که برای پسری است که با او خوابیده یا نه؟ یعنی آیا این دوتا با همدیگر احساس برابری دارند؟ آیا زن از اینکه توانسته بدنش را باز بکند، از اینکه توانسته احساساش را ابراز کند، عطش جنسیاش را بخواباند احساس خوبی دارد؟ احساس قدرتمندی دارد؟ احساس زن بودن دارد یا احساس شرمندگی و از دست دادن دارد؟
خب خانم عباسقلیزاده به این احساسات متناقضی که میگویید ما حتماً باید برگردیم و ببینیم که کدام بیشتر تجربه میشود و ریشههایش چیست؟ اما بگذارید از خانم مشفقی بپرسیم که به هر حال راجع به عطش جنسی در زنان صحبت کردند. این که زنان برای برطرف کردن نیاز جنسی خودشان حالا یک بار یک شب بدون فکر کردن به فردای آن، بدون خواستِ شکلگیری رابطه، صرفاً رابطه جنسی برقرار کنند؛ خانم مشفقی از نظر شما تا چه حد پذیرفته است و چرا؟
مشفقی: این رابطه یکشبه تقریباً یک تِرِند روبهرشد است…
یک گرایش روبهرشد است.
مشفقی: بله یک گرایش روبهرشد است. مرسی. در جوامعی که آزادیهای جنسی پذیرفتهتر است و کشورهای پیشرفتهتر اما در ایران هم به اشکل مختلف ممکن است در بعضی طبقات اجتماعی یا شهرهای بزرگ رواج داشته باشد. اما نه به شدتی که در آمریکا و اروپا وجود دارد…
عباسقلیزاده: این را از کجا میدانید؟ ما هیچ اطلاعاتی نداریم در موردش ولی مشاهدات ما از بین اتفاقاتی که در جشنها و مهمانیها میافتد نشان میدهد که اتفاقا آن تندروی یا آن آشفتگی را ما در جامعه ایرانی بیشتر میبینیم تا جامعه غربی یعنی در جامعه غربی اتفاقاً حسابشدهتر است تا جامعه ایرانی.
مشفقی: بله من میخواستم به این برسم. مسئلهای که من میخواستم بگویم این است که حتی در این کشورها که آزادی هست باز این مسئله با اینکه وجود دارد و مطالعهای که بین ۵۰۰ نفر در آمریکا و ۵۰۰ نفر در اروپا انجام شده بود نشان میدهد که بالای ۶۰ درصد آن را تجربه کردهاند ولی باز آنقدر پذیرفته نیست.
مسلماً در جامعهای مثل جامعه ایران احتمال پذیرفته شدنش خیلی کمتر است. من شخصاً صددرصد به رسمیت میشناسم و به نظر من این حق طبیعی هر انسانی است که نیاز جنسیاش را هر طور که خودش میخواهد برطرف کند. بخصوص در سبک زندگی که الآن در جوامع حتی در ایران رایج است خیلیها امکان زندگی مشترک را ندارند، خیلیها شخصیت تعهد داشتن را ندارند. اینها محکوم میشوند به اینکه نیاز جنسی خودشان را سرکوب کنند؟ چه زن و چه مرد. وقتی مردها سرکوب نمیکنند چرا باید زنها سرکوب کنند؟
بسیار خوب بگذارید ما برگردیم به خانم عباسقلی زاده. خانم عباسقلیزاده! خانم مشفقی در صحبتهاشان اشاره کردند که چرا مردان بتوانند که نیاز جنسیشان را از راهی که کمدردسر به نظر میرسد - چون اشاره کردند که بعضیها آمادگی ازدواج یا تعهد ندارند ولی نیاز جنسی که دارند و میخواهند نیاز جنسیشان را برآورده کنند - چرا مردان این راه را در اختیار داشته باشند و قضاوتی هم بابت آن نشوند اما زنان این کار را نکنند. پرسشی بود که ایشان مطرح کردند. شما به عنوان کسی که مخالف هستید با آنچه در جهان غرب به One Night Stand شناخته میشود و حالا در فارسی هم دیدم ترجمههایی از آن شده مثلاً «همباشی یکشبه» یا با هم بودن یکشبه، پاسح ایشان را چه میدهید؟
عباسقلی زاده: من مخالفم با همباشی یکشبه. علتش این نیست که جامعه ایران یک جامعه بسته و مردسالار است. کلاً رابطهای که بدون هیچ طرح قبلی بر اساس تصادف در یک شب بر اساس هیجان پیش بیاید و ما از طریق هیجان خودمان در یک رابطه جسمانی درگیر شویم رابطه بهداشتی نیست.
من اصلاً با این مسئله مخالفم که هر کسی حق دارد هر کاری دلش میخواهد بکند. من با این موافقم که آیا آن کار بهداشتی هست یا نه؟ مثلاً مثل این میماند که ما بگوییم که هر کسی حق دارد تا جایی که دلش میخواهد فستفود بخورد، سیبزمینی سرخکرده بخورد؛ خب بعد این آدم به دردسر میافتد.
همباشی یکشبه به دلیل اینکه طرح قبلی در موردش نیست و به دلیل اینکه بخشهای مختلف رابطه را فعال نمیکند نتیجهاش کلاً بهداشتی نیست. در مطالعاتی که تقریباً بین ۸۰۰ دانشجو در یکی از دانشگاههای آمریکا شده میبینیم که ۲۵ درصد دختران از همباشی یکشبه راضی بودهاند در حالی که تعداد پسرها خیلی بیشتر و در واقع [نیمی از آنها] بوده. وقتی که دختری صبح از خواب بیدار میشود باز آن مطالعات نشان میدهد که احساس افسردگی و نارضایتی میکند. احساس میکند که اعتماد به نفساش پایین آمده. احساس توانمندی نمیکند. رابطه بدن یا رابطه سکس یا رابطه عاطفی باید بتواند منجر به شادمانی شود ولی ما میبینیم که این اتفاق نیفتاده.
خب اتفاقاً به نکته جالبی اشاره کردید که من با همین نکته برمیگردم به خانم مشفقی. خانم مشفقی! تأکید خانم عباسقلیزاده اساساً فراتر از محدودیتهای جامعه بر شکل برقراری این رابطه است و میگویند که احساس افسردگی را تشدید میکند نه احساس نیازی که برطرف شده و حالا منجر به شادمانی خواهد شد.
مرمر مشفقی: اتفاقاً تحقیق دیگری است در دانشگاه نیویورک که از ۳۷۱ دانشجوی کالج در مورد روابط جنسیشان پرسیدهاند و آنجا دیدهاند که تأثیر مثبت داشته. در نهایت آمدهاند نتیجهگیری کردهاند که انگیزه برقرای ارتباط یکشبه در این که آدم احساس مثبتی داشته باشد یا اینکه منجر به افسردگی بشود مهم است. شخصیت آدم به چه شکلی است، فشارهای اجتماعی چه تأثیری دارد و چه چیزی از آن رابطه یکشبه میخواهند. بیشتر کسانی که احساس شادی میکردند در واقع فقط و فقط به قصد برطرف شدن نیاز جنسیشان این را رابطه را برقرار کردهاند و به همین دلیل وقتی که نیاز برطرف شده احاساس خوبی هم داشتهاند ولی بیشتر کسانی که افسردگی گرفته بودند دقیقا این نگاه را به رابطه یکشبه نداشتند. خیلیهاشان فکر میکردند که رابطه یکشبه یا حتی اصطلاح دیگری هم هست «friends with benefits» -دوستی منفعتطلبانه- (رابطه مبتنی بر سکس) میتواند به رابطه جدیتری برسد. یا مثلاً در حالتی که این افسردگی را داشتند یا ناراحت بودهاند تن به چنین رابطهای دادهاند و این تشدیدش میکند.
تحقیق دیگری هم در نروژ صورت گرفته که نشان میداد زنان رضایت کمتری دارند ولی این رضایت کمتر داشتن به طرز جالبی نه به دلیل این بود که نگران باردار شدن باشند نه نگران بیماری گرفتن یا حتی حس شرم بلکه دلیلش این بود که آن طوری که میخواستند لذت جنسی نبردند.
خانم عباسقلیزاده! خانم مشفقی روی انگیزه شخصی افراد تأکید میکنند. من میخواهم به این پرسش برسم که آیا یکی از دلایلی که اشاره کردید ممکن است زنان در روابطی مثل همباشی یکشبه یا رابطه صرفاً کوتاه برای بر طرف کردن نیاز جنسی؛ به گفته شما بعد از رابطه احساس افسردگی بکنند، یکی از دلایلش این نیست که خود آنها هم با یک ساختار فکری تشکیلشده و شکلگرفته در جامعه مردسالار دارند به همین رابطهای که الآن شکل گرفته نگاه میکنند؟ به این معنی که خب احساس میکنند من بدنم را در اختیار قرار دادم، از من سوءاستفاده شده و تعابیری از این دست که اتفاقا تعابیر مردسالاری است در مناسبات بین زن و مرد.
عباسقلی زاده: ببینید معلوم است که ما رابطه جنسی را باید در بستر آن فضای اجتماعی و بافتی ببینیم که دارد این اتفاق میافتد. من وقتی دارم کلاً همباشی یکشبه را برای زنان ناتوانمندساز تعریف میکنم به دلیل دوره تاریخی جنسی است که جامعه ایران دارد در آن زندگی میکند که بسیار شبیه دوره تاریخی دهه پنجاه جامعه آمریکایی است.
رفتارهای سنتی و محافظهکارانه در دهه پنجاه آرام آرام حرکت کرد به سوی یک انقلاب جنسی که ما بعدش میبینیم که در دهه هشتاد به اوج خودش میرسد. تمام این رفتارها [مثل] همباشی یکشبه و طغیانهای جنسی که ما الآن میبینیم در دخترهای جوان اتفاقاً بیشتر از پسرها وجود دارد در جامعه ایرانی خیلی شبیه آن موقع است. یعنی ما نیاییم جامعه الآن ایرانی و همباشی یکشبه یک دختر ایرانی را با یک دختر نروژی یا نیویورکی مقایسه کنیم.
جامعه ایران الآن از نظر جنسی ملتهب و آشفته است به دلیل اینکه دارد تمام آن سنتها را کنار میزند و از طرفی به خاطر بسته بودن جامعه یا آن مقاومت سنت که وجود دارد نتوانسته خودش را به یک تعادل برساند و بحث من سر این است که دخترها این وسط بیشتر قربانی این آشفتگی جنسی خواهند بود تا پسرها. کمااینکه در جامعه آمریکا میبینیم که دخترها بیشتر دچار صدمه شدهاند. سلامت باروری، کنترل بدن از نظر بهداشت جنسی، تمام اینها چیزهایی است که آن موقع در جامعه آمریکا ناشناخته بود و ما میبینیم که الآن در جامعه ایران ناشناخته است.
خانم مشفقی، خانم عباسقلیزاده درواقع عوارض و پیآمدهای رابطه همباشی یکشبه یا ارتباط صرفاً برای برطرف کردن نیاز جنسی در مرکز توجهشان است و از اصلاحی استفاده میکنند و میگویند بهداشتی نیست. من از شما میپرسم به عنوان فعال حقوق زنان که از این روش ارتباط گرفتن دفاع میکنید؛ بحث تعهد را خودتان هم مطرح کردید. وقتی که چنین روابطی شکل میگیرد یا گسترش پیدا میکند بین جوانان در یک جامعه آیا به نظرتان وضعیت زنان وضعیت آسیبپذیرتری نمیشود؟
مشفقی: بر فرض در جامعه سوئد از نوجوانی به مردم آموزش میدهند و بحث بارداری اینجا تقریباً منتفی است. تقریباً. نمیگویم امکان ندارد پیش بیاید و اگر هم پیش بیاید مشکلساز نیست. اینجا یاد میگیرند که چهطور همیشه حتی زنها با خودشان کاندوم داشته باشند که اگر آن آقا نداشت... بحث رضایت برای برقراری ارتباط هست و چیزهای دیگر اما خب آسیبی که در جامعه ایران به وجود میآید و من از این منظر با خانم عباسقلیزاده موافق هستم که زنها در ایران آسیب بیشتری میبینند.
ولی من فکر نمیکنم فقط از نظر روحی و روانی و شخصیت خود زنها باشد. به نظر من بیشتر تأثیر همان کلیشههاست که وجود دارد در تربیت و اگر ما سعی کنیم در مورد این مسائل صحبت کنیم و زنها را با هویت جنسیشان آشنا کنیم و با این منطق که هیچ لزومی ندارد یک زن حتماً عاشق شود و حتما یک بار عاطفی در زندگیاش داشته باشد که بتواند رابطه جنسی برقرار کند.
اگر ما بتوانیم با آگاهیرسانی و صحبت کردن درباره این مسائل که تقریباً تابوست در ایران زنان را با هویت و نیازهای جنسی خودشان آشنا کنیم میتوانند درصد آسیب بعد از این رابطه را کمتر کنند. من نمیگویم همه زنها باید این کار را بکنند. اصلاً شخصیتها متفاوت است. ما بیاییم این را جوری آموزش بدهیم که کسانی که این شخصیتها را دارد آن را بپرورانند و بدانند که چه میخواهند.
خانم مشفقی تأکید کردند که صحبت بر سر این است که یک زن فکر نکند حتماً باید عاشق شود یا در یک رابطه طولانیمدت یا متعهد قرار بگیرد تا نیاز جنسیاش را برآورده کند. نیاز جنسی را با این توضیحات به صورت مستقل خانم مشفقی معتقد هستند که زنان میتوانند برآورده کنند. شما چه فکر میکنید؟ فکر میکنید که رابطهای که عاطفی باشد و در آن علاقه وعشق وجود داشته باشد، تأمین بیشتری به زنان میدهد تا رابطهای که صرفاً برای برطرف کردن نیاز جنسی باشد؟
عباسقلیزاده: اصلاً مسئله من رابطه طراحیشده یا غیرطراحیشده است. همباشی یکشبه یک رابطه بدون طرح و تصادفی است؛ میخواهد ورودش با سکس باشد یا عاطفی باشد فرقی نمیکند. ما در مطالعات که نگاه میکنیم میبینیم که تمام همباشیهای یکشبه در دانشجویان یا بچههای محصل اتفاق میافتد یعنی هر چه سن بالاتر میرود که نیاز به طراحی و برنامهریزی کردن در شخص رشد بیشتری میکند میبینیم که رابطههای یکشبه از بین میرود.
الآن یک دختری که در جامعه نروژی یا آمریکایی یا حالا غربی رشد کرده موقعی که به پارتی میرود آن رفتاری را نمیکند که یک دختر ایرانی میکند. به خاطر اینکه کلی آموزش دیده که چهطوری مواجه شود با این رابطه و تا زمانی که این پروسه را طی کند ما باید مراقب باشیم که کمتر به خودمان صدمه بزنیم.
خانم مشفقی به نظر شما داشتن رابطههای کوتاهمدت صرفاً مبتنی بر رفع نیاز جنسی و عطش جنسی که شما از آن صحبت کردید چه اثری میتواند بر روابط آینده و جدیتر و تشکیل خانواده و این قبیل مسائل بگذارد در زندگی زنان و به طور کلی در جامعه؟
مشفقی: ۴۸ درصد آمریکاییهایی که در یک مطالعه مورد سؤال قرار گرفتهاند از روابط جنسیشان در روابط متعهدانهشان راضی بودهاند. یعنی تجربه One Night Stand را داشتهاند و در رابطه طولانیمدتشان هم تأثیر مثبت داشته و راضی بودند و این طور نبوده که تأثیر منفی بگذارد. برای بسیاری این رابطههای کوتاهمدت باعث شده که در رابطهای که در آینده ایجاد میکنند تأثیر مثبت بگذارد و برای بعضی برعکس تأثیر منفی گذاشته.
اینها به نظر من خیلی خیلی شخصی است. خیلیها هستند که در رابطه یکشبه به دلیل اینکه با یک آدم غریبه هستند خیلی راحتتر خودشان باشند یا فانتزیهایی داشته باشند که در یک رابطه دائمی نخواهند داشته باشند. برعکس هم هست که افرادی فکر میکنند رضایت بهتری در رابطه دائمی دارند و آن آدم را میشناسند و رابطه عاطفی دارند و راحتتر با هم صحبت میکنند.
عباسقلیزاده: ولی اعتماد به نفسی که زنان نسبت خودشان دارند بخصوص در جامعه ایرانی که دختران ایرانی طوری بار نمیآیند که اعتماد به نفس داشته باشند و پسرها با یک اعتماد به نفس بالا بار میآیند. وقتی که سطح اعتماد به نفس و رابطه قدرت بین زن و مرد نابرابر است در یک رابطه همباشی یکشبه آن رابطه قدرتی که بین زن و مرد برقرار میشود رابطه نامتعادلی است و در نتیجه احساس ناتوانمندی را بازتولید میکند. بحث من این است.
حالا جالب است خانم مشفقی به اعتماد به نفس و رابطه قدرت اشاره میکنند خانم عباسقلیزاده. بحث بر سر این است که اتقاقاً خیلیها معتقدند که این نشانه اعتماد به نفس زنان در جهان امروز است که بهرهمندی جنسی را به عنوان یک خواسته یا نیاز در صدر اولویتهاشان قرار میدهند و برای برطرف کردن آن ممکن است که همباشی یکشبه هم داشته باشند و با قدرت وارد رابطهای میشوند که اهدافش مشخص است و بعد هم نمیخواهند آن را ادامه دهند. یعنی اتفاقاً برعکس این را گروهی دربارهاش صحبت میکنند. شما کجای این بحث میایستید؟
مشفقی: بله در جامعه غربی که آموزش داده میشود و اطلاعات نسبت به مسائل جنسی بالاتر است و بحثی مثل بکارت تقریباً حذف شده و بحث رابطه جنسی پیش از ازدواج حذف شده است در این جوامع؛ مسلماً زنی که میرود و صرف نیاز جنسیاش وارد یک رابطه میشود، رابطه یکشب یا کوتاهمدت یا حتی لحظهای - چون حتی اصطلاحی جدیداً هست که Half Night Stand یعنی اصلا لازم نیست که شب در جایی که میری بخوابی. وقتی که سکس را انجام دادی بیایی بیرون. [در این شرایط] مسلما اعتماد به نفس زنان بالاست و بله قدرتشان هم هست.
اما خب در جامعه ایران به دلیل کمبود این آموزشها شاید زنان این آسیبی را که خانم عباسقلیزاده میگویند میبینند ولی من فکر میکنم پس وظیفه ما فعالان حقوق زنان که بخصوص خیلیهامان هم خارج از کشور هستیم چیست؟ هیچ فعال زنی درباره بحث نیاز جنسی زن صحبت نمیکند. بله اگر زن جوان ایرانی با خودش کاندوم نداشته باشد و آن آقا هم نداشته باشد و در پارتی مست کنند و با هم بخوابند خیلی مشکلات ممکن است پیش بیاید.
یا حتی اطلاعات درباره بیماریهای مقاربتی بسیار کم است. خب این وظیفه ماست که این اطلاعات را بدهیم نه اینکه بگوییم این کار را نکنید چون بهداشتی نیست و ممکن است این مسائل برایتان پیش بیاید.
خانم عباسقلیزاده صحبت خانم مشفقی را شنیدید. من به عنوان پرسش نهایی برنامه از شما میپرسم. راه حل جایگزین کسانی که با چنین تجربههایی مخالف هستند برای زنانی که میخواهند نیاز جنسیشان را برطرف کنند چیست؟
عباسقلیزاده: اتفاقاً راه حل همان بالا بردن آگاهی است یعنی که غیربهداشتی بودن همباشی یکشبه معنایش این است که خب بهداشتیاش کنید. این که راهحلهای جایگزین چه میتواند باشد برای این قضیه. ببینید مثل این میماند که بگوییم خب جامعه گرسنه است و غذاهای غیربهداشتی ریخته در همه مغازهها و دسترسی به غذاهای بهداشتی کم است خب حالا جامعه چه کار کند؟ از گرسنگی بمیرد؟ نه جامعه نمیتواند از گرسنگی بمیرد و میخواهد به گرسنگی خودش جواب بدهد ولی من چیزی را که دارم تشبیه میکنم این است که این جامعه جامعهای است که درصد بهداشتش پایین است به خاطر اینکه دارد برای رفع گرسنگیاش غذاهای غیربهداشتی مصرف میکند، غذاها را بهداشتی کنیم.