در ایران بخصوص در سالهای اخیر، زندگی کردن زوجها بدون ازدواج با هم، یا آنچه از آن با عنوان ازدواج سفید یاد میشود، دیده شده است. این پدیده موافقان و مخالفانی دارد. عدهای آن را غیراخلاقی و ناشی از نپذیرفتن مسئولیت ارزیابی میکنند. عدهای دیگر اما چنین همخانگیهای بیازدواجی را واکنشی به قوانین مردسالارانه و راهی برای داشتن آزادی انتخاب بیشتر میدانند.
محمدعلی الهی، امام و مؤسس دارالحکمه اسلامی آمریکا در میشیگان، و فاطمه حقیقتجو، نماینده پیشین مجلس در ایران و دارای دکترای مشاوره خانواده، این هفته در تابو بر سر همین موضوع بحث میکنند.
محمدعلی الهی
محمدعلی الهی، روحانی شیعه ایرانیتبار ساکن آمریکاست. آقای الهی امام و مؤسس دارالحکمه اسلامی آمریکا در میشیگان است.
اگر اجازه بدهید ما برنامه را با آقای الهی آغاز بکنیم که به عنوان منتقد و مخالفِ زندگی بدون ازدواج در این برنامه شرکت کردهاند. آقای الهی چرا با این سبک زندگی مخالف هستید و اساساً اهمیت اینکه ضرورتاً در یک زندگیِ یک زوج با هم، ازدواج وجود داشته باشد از نگاه شما چیست؟
محمدعلی الهی: در تاریخ انسان، خانواده البته سنتیترین سکوی اجتماعی است و سلامتی ساختار خانواده باعث سلامتی جامعه است. و در تعلیمات دینی مؤسسه خانواده محبوبترین مؤسسه الهی است. ارزشهای اخلاقی، ایثار، فداکاری و مصونیتِ از امراض اخلاقی مثل کذب و نفاق و خیانت و خشونت و امثال اینها.
طبعاً زناشویی فقط یک رابطه جنسی فیزیکی نیست. در کنار رابطه فیریکی، رابطه عاطفی، عقلی، قانونی است که به تعبیر قرآن «میثاقاً غلیظا» یعنی خانواده یک پیمان و سرمایهگذاری سنگین است با هدف سکونت «لتسکنوا الیها» و برقراری مودّت و رحمت، و رابطه زناشویی زن و مرد «هُن لباس لکم وانتم لباس لهّن» یک رابطه صد در صد نزدیک. یعنی بدون ازدواج، در واقع انسان بدون مسکن و خانه به دوش است و بدون لباس و بدون پوشاک است.
بنابراین من مخالف آن چیزی هستم که در آمریکا هم گفته میشود، همزیستی جنسی. البته من معتقدم و به عنوان مسلمان طبعاً و حتی برای مسیحیها، برای همه ادیان آسمانی که بالأخره باید یک فرقی بین ما که به قول معروف حیوان ناطق، انسان به عنوان حیوان ناطق، با بقیه حیوانات بایستی یک فرقی باشد. و یکی از تمایزات مهم، بین حیوان ناطق و بقیه موجودات، همان قانونمندی در رابطه جنسی است. حیوانات ازدواج نمیکنند.
آقای الهی من عذرخواهی میکنم که بین صحبتتان میآیم، ولی صرفاً در واقع زندگی کردن یا همخانگی بدون ازدواج را یک مسئله رابطه جنسی میبینید. یعنی چیزی فراتر از این در آن نمیبینید. چرا؟
الهی: به هر حال این یک رابطه سنتی و یک سازمان خانوادگی تلقی نمیشود. خودِ آنهایی هم که این همزیستی جنسی و زندگی بدون ازدواج قانونی، اجتماعی و شرعی را انتخاب میکنند، طبعاً معتقد نیستند که این یک ازدواج سنتی است. بنابراین ما معتقدیم که ازدواج واقعی همان ازدواجی است که در تاریخ بشر شناخته شده و تعریف خاص خودش را دارد.
اجازه بدهید ببینیم خانم حقیقتجو مهمان دیگر برنامه ما، در این باره چه نظری دارند. خانم حقیقتجو، شما به ازدواج موسوم به ازدواج سفید چطور فکر میکنید؟
فاطمه حقیقتجو
فاطمه حقیقتجو، نماینده پیشین مجلس ایران و دارای دکترای مشاوره خانواده است که اکنون در ایالات متحده آمریکا اقامت دارد.
فاطمه حقیقتجو: در خصوص اهمیت خانواده، من هم مثل آقای الهی معتقدم که خانواده از اهمیت بسزایی برخوردار است. در عین حال انواع مختلف خانواده یا اشکال مختلف ازدواج را هم به رسمیت میشناسم. آن چیزی را که در ایران به عنوان ازدواج سفید مطرح است، یعنی ازدواجی را که شکل قانونی ندارد و دو نفر تصمیم میگیرند با هم زندگی بکنند، لزوماً محدود به یک رابطه جنسی نمیدانم. بلکه اتفاقاً در چنین روابطی بیشتر روابط عاطفی است که باعث میشود این دو کنار هم قرار بگیرند.
اگر به مشکلات و موانع قانونی ازدواج و طلاق در ایران نگاه کنیم، میتوانیم بعضی از دلایل این ازدواج سفید در ایران را درک کنیم. قوانین علیه زنان بسیار تبعیضآمیز است. زنان وقتی تصمیم میگیرند، نمیتوانند طلاق بگیرند. مشکلات طلاق بسیار زیاد است. حتی اگر نخواهند طلاق بگیرند به محض اینکه ازدواج میکنند، محدودیتهای بسیار زیادی را خواهند داشت. ما نمونههای بسیار زیادی را داشتهایم که حتی یک نماینده زن مجلس برای اینکه در یک کنفرانس بینالمللی شرکت کند، باید اجازه شوهرش را داشته باشد و این بسیار تحقیرآمیز است. به نظر من تا زمانی که قوانین در ایران اصلاح نشده، این ابتکاری است که جوانهای ایرانی تصور میکنند در واقع میتوانند شرایط بهتری را فراهم بکنند.
مزیّت دیگری هم که این مسئله دارد، آن است که زوجین تلاش میکنند که بر اساس یک رابطه عاطفی طول آن رابطه را ادامه بدهند و همین طور فرصت…
بله! اگر اجازه بدهید خانم حقیقتجو به این موضوع در پرسش مستقلی بپردازیم. چون خیلی موضوع مهمی است و آقای الهی هم دیدید این زندگی را منحصردر رابطه جنسی دیدند. برای همین فکر میکنم که به مسئله رابطه عاطفی و عشق در این نوع رابطه مستقل بپردازیم، ولی نکاتی گفتید که بسیار مهم بود، و من میخواهم ببینم آقای الهی چه پاسخی برای این نکات دارند. آقای الهی، خانم حقیقتجو به عنوان زنی که به هر حال خودشان در نهاد قانونگذاری ایران سابقه کار دارند به بنبستهای قانونی اشاره میکنند، و اینکه به هر حال قوانینِ در بهترین حالت مردسالارانه، زنان را چنان محدود میکند که از ازدواج دوری میکنند. این قوانین هم به هر حال میدانید که از جایی میآید که شرعِ اسلام هست. بنابراین توضیحتان و همچنان آیا مخالفتتان با ازدواج سفید یا ازدواج نکردن و زیر یک سقف زندگی کردن در این شرایط چه خواهد بود؟
الهی: از نظر شرعی راههایی وجود دارد که اگر افراد نخواهند حتی یک ازدواج به اصطلاح دائمی رسمی و قانونی داشته باشند، ولی در عین حال بخواهند به روابط عاطفی و جنسی و همزیستیِ زیر یک سقف، شرعیت ببخشند، حتماً راههای قانونی در ایران هست. ولی در کل ما میدانیم که مسئله عقد یک…
پس آقای الهی، اصرار شما در حقیقت عقد شرعی است. الان هم در واقع به صیغه اشاره میکنید. یعنی این مسئله مذهبی برای شما یا برای مخالفان مطرح است.
الهی: حالا در کنار آن راه حل عقد موقت ولی حتی برای ازدواج دائم ما میتوانیم از مشکلاتی که خانم حقیقتجو اشاره کردند، گریز داشته باشیم. یعنی در ابتدای ازدواج انعطافِ در قوانین هست، و در قوانین شرعی هم هست که زن و مرد میتوانند شرایط خودشان را مطرح کنند.
ما الان میبینیم که خانمها در ایران دیگر خلبان هم شدهاند، و دیگر عربستان نیست که ماشین هم نتوانند سوار شوند. بنابراین راههایی هست که ما بتوانیم از به اصطلاح محدودیتهای قانونی بگریزیم، در عین اینکه بتوانیم آن ساختار سنتی و آن سازمان اخلاقیِ خانوادگی را که به عنوان مدرسه اول است [حفظ کنیم]، اگر در آنجا ثبات باشد در جامعه ثبات هست. اگر در خانواده صلح و عدالت باشد در جامعه صلح و عدالت هست.
حقیقتجو: اولاً اگر ما به خطبه عقد نگاه کنیم- فارغ از اینکه این خطبه دائمی است یا موقت- بنیادش این است که آیا تو حاضری من را به عنوان همسری خودت قبول کنی؟ طرف مقابل میگوید بله یا خیر. من فکر میکنم در ازدواج سفید عملاً این اتفاق میافتد. یعنی اگر که اتفاقاً -حالا در این با استانداردهای این جامعه (آمریکا) نگاه کنیم- هر دفعه که رابطه جنسی داشته باشند، بدون رضایت باشد در این جامعه به عنوان تجاوز تلقی میشود. حتی مورد به مورد اینجا مطرح است.
بنابراین اگر که فرضمان این است که دو نفر با تمایل همدیگر حاضرند که در کنار هم، با هم باشند ولی شکل قانونی به خودش ندهند که از آن مشکلات قانونی دست و پا گیر رها بشوند -حالا من نمیخواهم بگویم تنها دلیلش این است- فکر نمیکنم با آنچه که الان آقای الهی میگویند تفاوت دارد.
نکته دوم، آقای الهی شما یک مدینه فاضله از خانواده میسازید که من امیدوارم که چنین اتفاقی باشد. آن بحثِ عدالت و مهر و اینها که میگوییم، اولاً که در همین ازدواج سفید هم قابل تحقق هست. ثانیاً برگردیم به واقعیتهای جامعه؛ در هر جامعهای، از جمله جامعه ایران، نرخ طلاق بسیار بالاست، نرخ خیانت، که در سالهای اخیر حتی خیانت زنان به مردان افزایش پیدا کرده. وقتی که به این موارد نگاه میکنیم متوجه میشویم که دیگر خانواده که باید کانون گرم عاطفیِ نگه دارنده باشد، متأسفانه تزلزل بسیار زیادی در آن اتفاق افتاده. شاید نسل جدید به مشکلاتی که دوستانشان، خانوادههاشان، و اطرافیانشان دارند نگاه میکند و تصور میکنند که چرا لازم است خودشان را درگیر شکلیِ قوانین بکنند و بهتر است که ببینند که میتوانند با هم زندگی بکنند.
من همین جا عرض کنم که ازدواج کردم، دوازده سیزده سال با همسرم زندگی کردم، ازش جدا شدم و الان بدون اینکه رسماً با کسی ازدواج کرده باشم با یک آقایی دارم زندگی میکنم و بیشتر در واقع میخواهم ببینم که ما به درد هم میخوریم یا نمیخوریم. اتفاقاً وقتی آدم وارد میشود لزوماً بُعد فیزیکی مسئله نیست، بُعد عاطفی، و حمایتی که از همدیگر دارند را نگاه میکند و من فکر میکنم که در واقع میشود این دو را کنار هم قرار داد، به عنوان شخصی که این تجربه را کردهام.
بسیار خب، ممنون که تجربه خودتان را هم با ما در میان گذاشتید، خانم حقیقتجو. آقای الهی من هم میخواستم اتفاقاً که شما را به این نکته اشاره بدهم، این طور که شما توصیف میکنید مصونیت از امراض اخلاقی یا فداکاری یا صلح و صفا در نهاد خانواده، چقدر با واقعیتهای موجود منطبق است؟ آن وقت شما در مورد آمار رو به افزایش طلاق در ایران چه خواهید گفت؟ و در پاسخ به خانم حقیقتجو، به این نکتهها چه پاسخی خواهید داد؟
الهی: نگاه کنید ما الان راجع این اتحادیه خانواده صحبت میکنیم یا کانون خانواده. یک اتحادیه عاطفی، عاشقانه، منطبق با عقلانیت و در عمل با مقررات خاص خودش که از قدیمیترین سازمانهای تاریخ بشر است. حالا اگر ما شاهد فروپاشی و شکست کانون خانواده باشیم، چه تضمینی هست برای ازدواجهای سفید و اینکه فقط حالا جنبه عاطفی باشد؟
ما راجع کل به اصطلاح موضوع خانواده داریم صحبت میکنیم. من موافقم با شما که مسئله طلاق متأسفانه یک سیلاب سنگین و سهمگین شده است که همه جا را دارد داغان میکند. ما در خودِ آمریکا میبینیم که الان آنچه که گفته میشود طلاق توافقی که اصلاً افراد میتوانند آنلاین طلاق بگیرند و بعد تمام در واقع اوراق طلاقشان میآید درب منزلشان و هیچ هم لازم نیست که بگویند که اصلاً ما برای چه میخواهیم طلاق بگیریم.
پیداست که بنیاد خانوادگی در حال سقوط است و ما باید آن مسئله را حل کنیم. من موافقم که این طلاقها و این مشکلات خانوادگی گاهی به خاطر تضعیف تعهدات اخلاقی، عدم وفاداری و گاهی شرایط فرهنگی، روابط خارج از زناشویی است و مسائل دیگر. ولی مهم این است که ما بیاییم اصل موضوع خانواده را تقویت کنیم.
من احساسم این است که ازدواج سفید شاید یک حالت فرار و ترس از مسئولیت ازدواج باشد. یعنی در واقع یک عشق آزاد، یک دوستی و یک رابطه عاطفی عاشقانه بدون مسئولیت که از نظر مالی، مسئولیت، شغلی، بچه، آینده مسئولیتهایی ندارد. این به معنای قطع حیات خانوادگی است، و اگر هدف خانواده تولید نسل و فرزندان و ادامه حیات است، در واقع یک کودتایی است علیه سازمان خانواده.
بسیار خب آقای الهی، باید دید که هدف از در حقیقت، برقراری ارتباط بین یک زوج که زندگی را شروع میکنند -حالا بدون ازدواج یا با ازدواج- الزاماً در نگاه کسانی که به قرارداد ازدواج نمیخواهند پایبند باشند، همین تولید نسل است که شما به آن اشاره میکنید یا نه. اما من از خانم حقیقتجو میخواهم این سؤال را بپرسم. به هر حال خانم حقیقتجو با توجه به اینکه در ایران، سیستم دولتی برای حمایت از فرزندان احتمالی حاصل از این جور روابط خارج از ازدواج نیست، آیا این خود به نظرتان نمیتواند در شرایط قوانین ایران یک آسیب اجتماعی تازه تولید بکند؟
حقیقتجو: بله من قبل از اینکه پاسخ این سؤال را بدهم، میخواهم بگویم که در واقع وقتی دو نفر با هم زندگی میکنند لزوماً این طور نیست که تفاوتهای همدیگر را بپذیرند، ممکن است که با هر شکلی، چه ازدواج رسمی چه ازدواج غیررسمی، به مشکلات بر بخورند. صحبت این است که هر کدام از این شکلها را نباید ایدهآلش کرد.
در خصوص فرزندان، مسئله این است که میتواند در شکل ازدواج موقت، صیغه محسوب شود و ثبت بچههایی که از طریق ازدواج موقت حاصل میشوند، در ایران به رسمیت شناخته میشود. نکته در اینجا است که آیا این دو نفر، هر دو حاضرند بپذیرند که آن بچه یک پدر و مادری دارد و طبق آن عمل کنند. طبیعی است که در ازدواج رسمی، یک فرزند میتواند به شکل قانونی امنیت بیشتری داشته باشد، ولی در واقع دو نفر ثبت کنند و بگویند فرزند ماست و فرزندشان را بپذیرند. حتی اگر به جدایی بکشد در واقع یکی از والدین مسئولیت این بچه را به عهده میگیرند. مثل مسئلهای که در ازدواج رسمی هم اتفاق میافتد. اتفاقاً باز این هم یکی از مشکلات قانونی است.
البته من اینجا ننشستهام که ازدواج سفید را تبلیغ کنم و بگویم خوب است. من معتقدم که ازدواج و تشکیل خانواده خیلی خوب است. از طریق ازدواج سفید هم ما ممکن است فرزندانی تولید شود کما اینکه من و آقای الهی و شما، که در این جامعه (آمریکا) زندگی میکنیم با اشکال مختلف خانواده مواجه هستیم. بسیاری از افراد رسماً با هم ازدواج نمیکنند. فرزندانی دارند و مسئولیت فرزندانشان را هم به عهده گرفتهاند. من فکر میکنم ما باید اشکالِ مختلف را بپذیریم و به جای اینکه اصل آن ماجرا را نفی کنیم، فرهنگ درست آن را تبلیغ کنیم.
خیلی ممنونم از توضیح شما خانم حقیقتجو. اجازه بدهید که در دقایق پایانی برنامه هستیم و من از آقای الهی بپرسم شما فکر میکنید که همین قوانین منبعث از شرع اسلام که به مردان اجازه چندهمسری را میدهد، راه را باز نکرده برای اینکه بتوانند هم در ازدواج رسمی باشند، هم در ازدواج سفید باشند. در این مورد اگر توضیح شما را بشنویم و همین طور اگر جمعبندی داشته باشید تا به خانم حقیقتجو باز گردیم.
الهی: من احساس نگرانیام این است که این وسیله است برای تخریب بنیاد خانواده و ایجاد یک هرج و مرج اخلاقی و ترس و تردید در جامعه که تهدیدی است برای واقعاً حیات اجتماعی. ما میدانیم که حتی در آمریکا به خاطر همین طلاقها و بچههایی که بیسرپرست هستند، بیشتر از ۱۰۰ میلیارد دلار سالانه از جیب ما که به دولت مالیات میپردازیم، باید صرف خانوادههایی شود که از هم پاشیده شدهاند. و حالا با این قوانین ازدواج به اصطلاح دو همجنس و مسائل دیگر واقعاً یک سیلاب عظیمی -همان طور که اشاره کردم- به وجود میآید.
من فکر میکنم که راه حل این است که ما باید واقعاً مسئله ازدواج را، چه بین مسلمانان چه همین مسیحیان، همه ادیان، همه فرهنگها، به یک گفتمانِ جدی ملی تبدیل بکنیم. واقعاً این ارزشهای سنتی و خانوادگی، احترام به والدین، رابطه خوب آقا و خانم، آن ارزش «الجنه تحت اقدام الامهات» بهشت به زیر پای مادران. یعنی ما باید بیاییم این پاکیزگیهای اخلاقی و داستانهای حضرت مریم و خدیجه…
آقای الهی در میان این پاکیزگی اخلاقی، قانونی بودن ازدواجهای مجدد آقایان چه جایی دارد که خودش میتواند یکی از دلایل افزایش ازدواج سفید باشد؟
الهی: بله فلسفه آن چندهمسری این بود که مشکل خانمهایی که مجرد هستند، حل کند، نه اینکه وسیلهای باشد برای متلاشی کردن خانوادهها. حالا اگر افرادی بیایند از بعضی از قوانین سوءاستفاده کنند، آنجاست که باید جلوی سوءاستفادهها را گرفت و نگذاشت واقعاً رنگ ارزشهای خانوادگی و قُبحِ روابطِ غیرمسئولانه جنسی کم شود. یعنی همان چیزهایی که ما واقعاً در گذشته میگفتیم که «بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم». یعنی آن حالت همبستگی و تعاون و تفاهم و عشق و محبت و یگانگی در خانواده که آن کانون گرم شود. تأکید روی تقویت خانواده؛ این مسئله مهمی است.
سپاسگزارم از شما آقای الهی. خانم حقیقتجو جمعبندی شما را میخواهیم بشنویم. چون تجربهای را با ما در میان گذاشتید، میخواهم که در میان جمعبندیتان این پرسش را هم از شما بپرسم که در رابطه مبتنی بر ازدواج یا رابطه مستقل از ازدواج، در کدام یک از این رابطهها به نظر شما -با توجه به تجربهای که از آن صحبت کردید- عشق میان یک زوج میتواند که آزادانهتر و ماندگارتر باشد؟
حقیقتجو: من فکر میکنم که فرد به فرد متفاوت است. عشق و عاطفه در هر دوی این روابط میتواند وجود داشته باشد و تداوم داشته باشد. در هر دو شکست میبینیم، در هر دو موفقیت میبینیم. با آقای الهی موافقم که بنیانهای خانواده باید تقویت شود. ولی در عین حال وقتی یک پدیدهای در جامعه وجود دارد و سیاستگذاران باید ببینند چگونه میتوانند بهتر قانونمندش کنند که فرزندانی که حاصل چنین ازدواجهایی هستند، امنیت بیشتری داشته باشند. به جای اینکه یک شکل خاص را نقد کنیم، باید ببینیم که چگونه میتوانیم مدیریت کنیم. طبیعی است که همیشه چه ازدواج رسمی باشد، چه غیررسمی باشد، ممکن است که منجر به جدایی شود، و وظیفه دولت است که بودجههایی را اختصاص دهد تا مطمئن شود که فرزندان این نوع ازدواجها، به طور کلی فرزندان فارغ از شکل ازدواج از امنیت لازم برخوردار هستند.
خیلی سپاسگزارم فاطمه حقیقتجو و محمدعلی الهی در این برنامه از تابو این هفته با ما همراه بودید.